سایر منابع:
سایر خبرها
12 قسمت از "دورهمی" آماده پخش است
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از میزان، داداشی مشاور رسانه ای برنامه تلویزیونی "دورهمی" گفت: پخش برنامه تلویزیونی "دورهمی" پس از پایان ماه صفر ادامه پیدا می کند اما مشخص نیست چند روز بعد از این ماه، این مجموعه تلویزیونی میهمان مخاطبان تلویزیون شود. وی ادامه داد: البته 12 قسمت از برنامه "دورهمی" برای پخش بعد از ماه صفر، ضبط شده تا در صورتی که مهران مدیری به دلیل فیلمبرداری فیلم سینمایی ...
همه وعده ها دروغ بود/ در فتنه 88 سفارت انگلیس بیش از 200 نیرو داشت
انقلابیمان برای مؤسسه و مجموعه ای که این کار را انجام داد مقاله دادند! اصلاً کسی توجه نداشت دارد چه اتفاقی می افتد. همه این حرکت ها برای این بود که نهضتی های دنیای اسلام را کنترل کنند و در جهتی که می خواهند قرار بدهند. جمعیت های مختلفی از نهضتی ها و سیاسیون در این امر حضور داشتند. همه این حرکت نفوذ است. یکی از کارهایی که معتقدم باید انجام شود و کم روی آن سرمایه گذاری کرده ایم، شناساندن مؤسسات مختلف و ...
نظر متفاوت بهنوش بختیاری درباره بچه های دهه 60! +عکس
به گزارش پرداد : بهنوش بختیاری با انتشار متنی نسبت به این موضوع که نسل های 40, 50, 60 نسل سوخته می باشند واکنش نشان داده است و نظری متفاوت نسبت به این صحبت ها منتشر کرده است. بهنوش بختیاری در صفحه شخص اش در این باره نوشته است: "کی میگه نسل 40 50 60 نسل سوخته اس؟؟ ️ ما که تو خونه های بزرگ با حیاط و باغچه و طاقچه زندگی کردیم .... خوابیدن توی پشه بند ... آب تنی توی حوض داشتیم ...
رسانه ها، آینه محدب خشونت یا صلح
خشونت در ارتباطات، بحث خیلی مهمی است که روزبه روز هم موضوع آن بیشتر مطرح و بااهمیت تر از قبل می شود. در بسیاری از موارد، رسانه های جمعی از خشونت برای جاذبه های گیشه ای استفاده می کنند. فیلم که جذاب شد، مشتری و تماشاگر آن نیز بیشتر می شود، اما به واسطه نمایش خشونت، روندی خطرناک را در جامعه پی می گیرد. بنابراین رسانه های جمعی تا آنجا که ممکن است باید اجتناب کنند از جایابی خشونت در ارتباطات انسانی. خشونت چه در چهره اجتماعی و سیاسی و چه در نمایش رسانه ای آن، پدیده مطلوبی برای انسان ها و جامعه انسانی نیست. در مطالعه تاریخ و در یونان باستان به دو کلانشهر آتن و اسپارت برمی خوریم. شهر اسپارت، جامعه خشونت بود که حتی کودکان را هم برای جنگیدن و مبارزه آماده می کردند. برعکس آتنی ها چنین نبودند. آتنی ها به نوعی یک زندگی بزمی را در مقابل زندگی رزمی اسپارت ها تبلیغ می کردند. اینجا بحث آرامش و رعایت وجود دیگران است، به همین خاطر وقتی به تاریخ می نگریم، می بینیم از جامعه اسپارت چیزی به عنوان میراث تمدن بشر یافت نمی شود، درحالی که آتن یکی از بهترین و مهم ترین گهواره تمدن بشری است. به عقیده، من خشونت، سه بُعد دارد؛ بُعد نخست وابسته به کلان جامعه است. یعنی جامعه، خشونت را ارزش می داند یا نفی می کند. بُعد دوم وابسته به اطرافیان یک فرد است. یعنی آیا خانواده، دوستان و همسایگان یک فرد که پیوند ارتباطی با یکدیگر دارند خشونت را اعمال و ارزش گذاری می کنند. بعد سوم خود فرد است. هر فردی یک دنیای خاص دارد که یا گرایش به خشونت یا به آرامش دارد. در این میان رسانه های جمعی مهم ترین عامل تاثیرگذاری هستند که می توانند جامعه امنی تولید کرده و سه بُعد خشونت را از چهره اجتماع پاک یا به حداقل رسانده و کمرنگ کنند. تربیت رسانه ای اجتماع به جامعه پذیری هوشمند افراد منجر می شود. منظور از جامعه پذیری هوشمند این است که رسانه های جمعی آن چنان مفهوم و طبعات واقعی خشونت را نمایش دهند که افراد بالغ و بخصوص جوانان و نوجوانان بیاموزند در تعاملات اجتماعی چگونه از راه حل های منطقی بهره برده و از توسل به خشونت پرهیز کنند. همان گونه که آینه محّدب تصاویر و نور را در هنگام بازتاب دادن، بزرگ تر جلوه می دهد. رسانه های جمعی نیز چنین هستند. به عبارتی رسانه های جمعی نمودهای خشونت و صلح را در حجمی وسیع تر بازتاب می دهند و حالتی تصاعدی به تاثیرات اجتماعی خشونت یا اندیشه های صلح آمیز می بخشند. پروفسور باقر ساروخانی استاد دانشگاه ...
پیرایش رسانه های مجازی در رسانه ملی
اگرچه صدا و سیما در زمینه خنثی سازی تبعات رسانه های مجازی و شبکه های اجتماعی، وظیفه ای بر دوش ندارد، اما این رسانه ابزار و امکاناتی در اختیار دارد که آموزش، اطلاع رسانی و تغییر رویکرد و نگاه مخاطب را میسر می سازد. بر اساس اظهارات کارشناسان در این باره، رسانه ملی می تواند از قابلیت ها و مقدوراتش در امر خنثی سازی تبعات منفی رسانه های مجازی فعال و موثر بهره گرفته و حتی برنامه هایی در این باره تولید و عرضه کند. کشف ریشه ها دکتر مهران صمدی، مدرس ارتباطات بر این عقیده است که رسانه ملی می تواند به طور مستقل به تک تک تبعات منفی رسانه های مجازی و شبکه های اجتماعی بپردازد و در این باره برنامه هایی بسازد که به ارتقای سطح سواد رسانه مردم کمک کند. این استاد دانشگاه درباره شیوه مواجهه برنامه های رادیو و تلویزیون با این تبعات، به جام جم توضیح می دهد: برنامه هایی که درباره تبعات منفی رسانه های مجازی ساخته می شوند باید به دلایل و ریشه اصلی موضوعات بپردازند، مثلا این که چرا افراد به خودشان اجازه می دهند به هر کسی در فضای مجازی هتاکی کنند، شایعه پراکنی با چه نیت و لذتی صورت می گیرد و هر کدام از این رفتارهای منفی چه ریشه و اساسی دارند. به اعتقاد این مدرس ارتباطات، تبعات منفی رسانه های مجازی و شبکه های اجتماعی باید به لحاظ روان شناسی، اجتماعی و فرهنگی مورد تحلیل قرار بگیرد و این که چه افرادی با چه خصوصیاتی به این نوع اقدامات و رفتارهای نامناسب مبادرت می ورزند. دکتر صمدی گستره تبعات منفی رسانه های مجازی و شبکه های اجتماعی را فراتر از فحاشی و بی ادبی و توهین و شایعه سازی می داند و توضیح می دهد: وقت تلف کردن از مهم ترین و اصلی ترین تبعات رسانه های مجازی است. ضمن این که نوعی هرزه گردی و ولگردی رسانه ای نیز ایجاد شده؛ زمانی عده ای در پارک ها و کوچه ها وقت تلف می کردند و به متلک پرانی و مزاحمت مشغول بودند و حالا در فضای مجازی همین کار را می کنند. همه این تبعات می تواند از رسانه ای مانند تلویزیون یا رادیو مورد بحث و بررسی قرار بگیرد. این استاد دانشگاه با ذکر این نکته که یکی از کارکردهای رسانه، آموزش است، درباره ویژگی برنامه ای که به تبعات منفی رسانه های مجازی می پردازد، اظهار می کند: قرار است کسانی که تبعات منفی رسانه های مجازی را پدید می آورند مخاطب برنامه های آموزشی و آگاهی دهنده رسانه ملی باشند. بنابراین شاید برنامه های گفت وگو محور خیلی در این زمینه به نتیجه مطلوب نرسد و پند و اندرز متخصصان مانند جامعه شناسان و روان شناسان و کارشناسان رسانه هم به نتیجه لازم نرسد، اما با حضور این متخصصان می توان برنامه های تعاملی تدارک دید و در مباحث پرکشش، از مخاطب توجه گرفت. دکتر صمدی ادامه می دهد: به نظر من باید برنامه هایی ساخته شود که خطرات و آسیب رفتارهای منفی در فضای مجازی را روشن کند؛ مثلا این که شایعه ها، دروغ ها یا نظرات و پیام های نابخردانه، چه آسیب ها و معضلاتی به بار می آورند. اگر کمی بین مردم بگردیم، حتما می توانیم مصادیق چنین آسیب ها و معضلاتی را پیدا کنیم تا برخی کاربران براحتی با هر مساله ای شوخی نکنند. افزایش سواد رسانه ای دکتر امیر هوشنگ آذردشتی، کارشناس و مدرس رسانه و ارتباطات نیز افزایش سواد رسانه ای و تفکر انتقادی کاربران را بهترین راهکار برای خنثی کردن تبعات منفی رسانه های مجازی می داند. به اعتقاد این مدرس ارتباطات، وقتی مخاطب از سواد رسانه ای برخوردار باشد، هر پیامی را از هر مرجعی براحتی نمی پذیرد، در مورد مبدا و درستی پیام ها تحقیق می کند و با تفکر انتقادی با پیام های رسانه ای در فضای مجازی مواجه می شود. دکتر آذردشتی درباره فواید سواد رسانه ای می گوید: این مهارت سبب می شود، زمینه دروغ پراکنی و شایعه سازی و تحریف پیام از بین برود و سودجویان اجازه سوءاستفاده از این فضا را نداشته باشند. به گفته این کارشناس، رادیو و تلویزیون می توانند با اطلاع رسانی و ساخت برنامه های مختلف، چگونگی حضور سالم و مفید در فضای مجازی را به مردم آموزش دهند و این آسیب ها را گوشزد کنند تا کاربران از این فضا به نحو احسن استفاده کنند و گرفتار اثرات منفی آن نشوند. آذردشتی همچنین تولید برنامه های جذاب در رادیو و تلویزیون را از دیگر راهکارهای خنثی کردن تبعات رسانه مجازی می داند. او در این باره توضیح می دهد: پر کردن اوقات فراغت افراد با برنامه های خوب و جذاب سبب می شود کمتر به سمت فضای مجازی بروند. در این زمینه مخاطب شناسی و شناخت تمایلات و خواسته های مخاطبان و استفاده از قالب ها و تکنیک های جذاب و اثرگذار برای برنامه سازی دلخواه مخاطبان، لازم و ضروری است. تقویت رسانه های رسمی دکتر شهرام گیل آبادی عملکرد کلی و منش برنامه سازی در رادیو و تلویزیون را به موازات برنامه سازی در خنثی کردن اثرات منفی رسانه های مجازی و شبکه های اجتماعی موثر می داند. این مدرس ارتباطات با اشاره به این که مخاطب در فضای مجازی به رسانه بدل شده و در بازتولید و نشر اطلاعات سهم دارد، توضیح می دهد: سرعت، صحت و شفافیت در فضای رسانه ای امروز به پیشبرد رسانه های صوتی و تصویری کمک می کند. شفافیت اطلاعات و گسترش آن در شبکه های اجتماعی و دنیای مجازی، در ذات منفی نیست؛ پیام در این رسانه ها تحت تاثیر اندیشه های انسانی تولید می شود و انسان ها برای اقناع خودشان اطلاعات و حتی تصوراتشان را به اشتراک می گذارند. لزوما این تصورات صورت عینی ندارند و ممکن است فقط ذهنی باشند، ولی ابزارهای اطلاعاتی این امکان را برای آدم ها ایجاد کرده اند که اطلاعات ذهنی خود را منتشر کنند. در این شرایط رسانه های رسمی باید حقیقت گرا و واقعیت گرا باشند؛ بتوانند موضوعات را رمزگشایی کنند و سره را از ناسره جدا سازند. به اعتقاد دکتر گیل آبادی در چنین شرایطی رسانه های جمعی مثل رادیو و تلویزیون باید وظیفه خودشان را در پنج اصل با دقت، صحت و سرعت ادامه بدهند و نقش خود را درست ایفا کنند تا بتوانند شبکه های اجتماعی و رسانه های گروهی را به جایگاهی سوق دهند که مردم هر چیزی را از این رسانه ها نپذیرند و باور نکنند. ...
به فواید شبکه های اجتماعی دلخوش کرده ام
روزها گریبانگیر جامعه شده است. مقوله محیط زیست، حقوق حیوانات و حقوق کودکان نیز برایم جذاب است. در مورد این مسائل کنجکاو هستم و در اینستاگرام آنها را پیگیری می کنم. به مواردی مانند مسائل زنان و کودکان اشاره کردید. رصد مسائل جامعه در فضای مجازی، منجر به حضور و فعالیت اجتماعی تان نیز می شود؟ بله؛ چند سالی است فعال اجتماعی هم هستم. امروز مردم من را فقط به عنوان یک هنرمند نمی ...
واکاوی موسیقی تیتراژ سریال های تلویزیونی
و هنوز هم با علاقه به پیش می روم. متاسفانه خیلی وقت ها موسیقی هایی را در تیتراژ مجموعه های تلویزیونی مختلف می شنویم که به لحاظ معنایی و محتوایی هیچ ربطی با مجموعه یا برنامه مورد نظر ندارد و گویی صرفا قطعه ای است که از یک آلبوم موسیقی انتخاب شده است. این خواننده در تاکید اهمیت و نقش موسیقی می گوید: به هر حال موسیقی از اهمیت بالایی برخوردار است و گاه حتی می توان چکیده و محتوای یک مجموعه ...
نمایش عمومی تنهاوش در نیویورک
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روابط عمومی رسانه ملی، این فیلم تحسین شده که به بررسی آخرین وضع یوز آسیایی در پارک ملی کویر، به عنوان بزرگترین پارک ملی ایران می پردازد،پس ازموفقیت در جشنواره بین المللی حفاظت حیات وحش نیویورک،در تالار فرهنگ سرای منهتن Marjorie S. Deane Little برای عموم به نمایش درآمد. مستند تنهاوش ساخته فتح الله امیری که در صدا و سیمای مرکز سمنان تولید شده است چندی پیش موفق به کسب جایزه بهترین فیلم خارجی جشنواره بین المللی حفاظت حیات وحش نیویورک شد. خاطر نشان می شود مستند تنهاوش پیش از این در جشنواره حیات وحش VAASA در فنلاند و جشنواره فیلم طبیعت Matsalu درکشوراستونی در بخش مسابقه به نمایش درآمد. همچنین این فیلم پیش از این موفق به اخذ تندیس شایستگی و دیپلم افتخار بهترین فیلم مستند نیمه بلند جشن خانه سینما شده است. ...
بازیگر محبوب ایرانی که در روستا زندگی می کند !
به گزارش سرویس گوناگون جام نیوز ، چهره اش مدت هاست که برای مخاطبان سیما آشناست. از دهه 70 وارد تلویزیون شد و از همان دوران شروع کار، ایفای نقش در مجموعه های موفق و به یادماندنی آن سال ها در اوج جوانی اش محبوبیتی ماندگار را برایش رقم زد؛ محبوبیتی که بخش عمده اش هم از همکاری با کارگردان موفق سینما و تلویزیون، مرضیه برومند نشأت می گیرد. صحبت از امیرحسین صدیق است؛ آقای پدر مجموعه قصه های ...
انسان از یادگیری دست بکشد، مرده است
رستمی متولد 1349 تبریز است، او هرچند فرزندخوانده بهزاد فراهانی است و نقش او و همسرش را در پرورش و تربیت خود نادیده نمی گیرد، اما از مادرش هم به نیکی یاد می کند و می گوید که از مادرش بسیار آموخته است. اردشیر رستمی به همسرش ارادت خاصی دارد و او را همراه بسیار خوبی در زندگی اش می داند. می گوید: همسرم یکی از بهترین زنان دنیاست که خداوند او را به من داده است. همیشه قدردان زحمات او هستم . رستمی معتقد است که همه آنچه که در دنیاست، مانند حلقه های یک زنجیر به هم متصل هستند و روی هم تاثیر می گذارند. پس بهتر است مراقب باشیم که نسبت به هم و به دنیا بدی روا نداریم. رستمی، شاعر هم هست، با او که هم صحبت شدیم، با همان لحن شاعرانه دیدگا ه هایش را درباره زندگی برایمان گفت. هنرمند هستید و در شاخه های مختلفی مثل معماری، مجسمه سازی، کاریکاتور، نقاشی، شعر و... فعالیت می کنید، چطور این همه هنر را یاد گرفتید؟ ریشه همه اینها یکی است، ما آد م ها آنها را از هم متمایز می کنیم و بعد دچار مشکل می شویم. خیلی از آدم های بزرگ که در قدیم زندگی می کردند، در همه این شاخه های هنری فعال بودند. من نگاه شاعرانه ای که دارم را در مجسمه سازی هم اجرا می کنم، در معماری و طراحی لباس هم نشانه های آن دیده می شود. اما خیلی ها فقط در یک شاخه فعالیت می کنند، مثلا معمار هستند یا نقاش و کاریکاتوریست اما شما در همه این زمینه ها فعالیت می کنید؛ یعنی فنون هر رشته را جداگانه یاد گرفته اید؟ آموختن خیلی مهم است و اولین اصل همه هنرها و حرفه هاست. معتقدم هیچ چیزی در دنیا مهم تر از آموختن نیست. انسان تا آخرین روز عمرش باید بیاموزد و نگوید حالا من مثلا دکترا دارم و درس خواندن کافی است. یکی از خصوصیاتم این است، مهارتی را که بلد نیستم، یاد می گیرم. وقتی کنار یک واکسی می ایستم، او را یک متخصص در حرفه خودش می دانم و طریقه درست واکس زدن را از او یاد می گیرم. به نانوایی که می روم دقت می کنم، آنها چطور کار می کنند و نان می پزند. ریشه این همه اشتیاق به یادگیری کجاست؟ آموختن زیباست. به نظرم انسان اگر دست از یادگیری بردارد، مرده است؛ هرچند اگر نفس بکشد. خیلی از آدم ها تا یک سنی جلو می روند، کارهایی را یاد می گیرند، اما بعد توقف می کنند، اما شما افق بازی جلوی روی خود ترسیم کرده اید چگونه به این دیدگاه رسیدید؟ واقعیت این است که من اصلا فکر نمی کنم، چون معتقدم اگر فکر کنم مشکلات زیادی برایم پیش می آید. به نظرم فکر کردن یک نوع تخصص است، به همین دلیل در مجامع پیشرفته به کسانی که کارشان فکر کردن است لقب متفکر داده اند، اما ما بلد نیستیم فکر کنیم؛ چون تفکر هم اصول و روش خودش را دارد. در یک جامعه رشد کرده، تعداد بسیار محدودی متفکر وجود دارد. بهتر است انسان درباره خیلی مسائل فکر نکند و تفکر خود را محدود به کارهای روزانه کند. معتقدم انسان باید عمل کند، اما متاسفانه در کشور ما به جای کار و عمل بیشتر مردم فکر می کنند! کار به جایی رسیده که بچه ده ساله هم تبدیل به فیلسوف شده و درباره همه چیز اظهار نظر می کند. به هرحال عمل هم ریشه در تفکر دارد، بدون فکر، ایده ای هم برای کار و عمل وجود نخواهد داشت. شعور با تفکر فرق می کند! ما دو جور فکر داریم؛ یک فکر تاریخی که همان فکر معاش است و یک فکر ناب. ما عقل تاریخی داریم که همان عقل معاش است و در مقابل آن عقل ناب وجود دارد که در آن خیلی انرژی وجود دارد. عقل معاش، انسان را محتاط و ترسو می کند و نمی گذارد که او دست به کار و خلاقیت بزند. یکی از شخصیت های نمایش هملت می گوید: تفکر و تعقل همه ما را بزدل و ترسو می کند و عزم و اراده هرگاه که با افکار احتیاط آمیز همراه می شوند، رنگ باخته و قدرت خود را از دست می دهند. آرزوهای بزرگ به همین دلیل، عملی نمی شوند.عارفان خودمان می گویند: الهی به مستان میخانه ات / به عقل آفرینان دیوانه ات! یعنی عقل ناب برابر جنون است. دو نفر با هم دعوا می کنند عقل ناب نفر سوم که در حال عبور است به او می گوید برو و آنها را از هم جدا کن، اما عقل معاش به او هشدار می دهد: نرو! اگر بروی چاقو می خوری. ما به عقل ناب احتیاج داریم.عقل ناب انرژی می دهد و کارش وادار کردن ما به عمل در لحظه است. قدیم ترها مردم بدون تحلیل زندگی می کردند؛ مثلا زن و شوهرهای سابق بدون هیچ تحلیلی سال های زیادی در کنار هم بخوبی و خوشی زندگی می کردند، اما الان مدام در حال تحلیل درباره زندگی مشترک هستیم، شاید برای همین زن و مرد دیگر نمی توانند مثل گذشته در کنار هم بمانند و طلاق می گیرند؟ تحلیل و تفکرهای سطحی زندگی ما را با دشواری هایی روبه رو کرده است. من نفس طلاق را منفی نمی دانم، چون بر این باورم که آدم ها یا باید خوب با هم زندگی کنند یا خوب از هم جدا شوند. ما به اسم زندگی نباید زندگی را خراب کنیم و کلاه سرخودمان بگذاریم و با طلاق عاطفی زندگی را نابود کنیم. جامعه ما در مرحله پیش مدرن است؛ یک پایمان در سنت است و یک پایمان در مدرنیته. از این برمی داریم و به آن می دهیم و در این میان هر جور که دوست داریم از هر دوتا سوءاستفاده می کنیم. هرجا سودمان باشد، مدرن می شویم و هرجا لازم باشد، سنتی می شویم. واقعیت این است ما مدام در حال سوءاستفاده از مدرنتیه و سنت های قدیمی خود هستیم. پدر و مادرهای ما چون با آداب سنتی زندگی می کردند، راحت تر و بهتر زندگی می کردند؟ زمانه تغییر کرده و شرایط عوض شده است. جنس آدم ها نسبت به 50 سال قبل عوض شده، علایق و فهم هم تغییر کرده و سرعت این تغییر روزبه روز بیشتر می شود. انسان ها وارد فاز دیگری از زندگی شده اند. قدیم ترها مثلا 20 نفر در یک خانه جمع می شدند و شاهنامه، سعدی و... می خواندند و لذت می بردند و روزهای زیادی درباره آن صحبت می کردند، اما علایق انسان امروزی تغییر کرده است. به نظر می رسد، علایق عوض شده اما دیدگاه ها و چشم انداز انسان امروزی وسیع تر و عمیق تر نشده است؟ متاسفانه ما هنوز به سرمقصد نرسیده ایم و چون در راه هستیم، تلفات هم زیاد است. ما نه جامعه مدرن هستیم که از مدرنیته لذت ببریم و نه سنتی که ارزش ها را بشناسیم و پایبند آن باشیم. حضور ذهن خوبی دارید و اطلاعات جامعی درباره پیرامون خود دارید. چه عواملی باعث شد، صاحب زاویه دیدی شوید که بر مبنای آن دنیا را ببینید؟ من زیاد مطالعه می کنم، از بچگی بشدت کتاب می خواندم. به اطرافم با دقت نگاه می کنم و از هیچ اتفاقی سطحی عبور نمی کنم. من به کشورم خیلی علاقمندم و فکر می کنم باید به سرزمینم وفادار باشم و مثل یک انسان واقعی زندگی کنم و با کارهای بد به آن خیانت نکنم. همیشه به این نکته فکر می کنم که سرزمین من باید آدم هایی را به دنیا معرفی کند که ...
نقش دیانت تحریف شده یهود در اشغال فلسطین
شد که ( موسی (ع) این تورات را نوشت) مورخ می افزاید:( موسی (ع) آن را به احبار داد و از آنان خواست دراوقات معلومی آن را برای تمامی مردم قرائت کنند). این عبارت نشان می دهد که تورات می بایست حجمی خیلی کمتر از اسفار پنج گانه داشته باشد تا آنان بتوانند تمامی آن را دریک مجلس بخوانند، به صورتی که همه آنان نیزآن را بفهمند ). اسپینوزا در پایان نتیجه می گیرد که: اسفار پنج گانه پس از تبعید بابلی ...
آغاز تصویربرداری سریال نوروزی شبکه 2 در شهر محلات
شهر محلات هستند و شهرداری محلات میزبان این عوامل خواهد بود. مهران رسام درباره تولید این سریال در محلات به جام جم گفت: قصه سریال درباره گل و گیاه است و طبیعی است که برای فیلمبرداری چنین داستانی به شهر گل، یعنی محلات برویم که خوشبختانه با استقبال مردم و مسئولان این شهر مواجه شدیم. بر اساس اظهارات این تهیه کننده، مراسم افتتاحیه سریال به همت شهرداری محلات و با استقبال مردم و ...
انسان شناسی قدمگاه
قدم نهادن؛ محل زیست؛ سکونت گاه و آستانه و درگاه (1381: 5501). در زبان عربی نیز کلمه ی مقام ، معادلی برای قدمگاه است. لسان العرب، دو معنای اقامت و جای ایستادن را برای آن آورده است (ابن منظور، 1414 ق: 498). در هر صورت، شمار دقیقی از تعداد قدمگاه ها در دست نیست، اما شاید بتوان آنها را از فراوان ترین زیارتگاه های جهان دانست که همه روزه یا در زمان های خاصی، زیارت می شوند. نمونه ی بسیاری ...
همه رازهای دیده شدن
به گزارش جام جم ، برای نمونه می توان از نمونه های قدیمی به برنامه هایی چون جزر و مد ، صندلی داغ ، کوله پشتی و شب شیشه ای اشاره کرد و از نمونه های جدیدتر ماه عسل ، هفت ، خندوانه و دورهمی را مثال زد. این نوع برنامه ها تقریبا با شکل ثابت برنامه های گفت وگو محور که در آن یک مجری و یک یا چند مهمان حضور دارند شکل گرفته و هر برنامه با انتخاب موضوعی در فضای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و... به بحث و تبادل نظر می پردازد. در این برنامه ها آنچه شاخص است حضور مهمانان شناخته شده (یک ستاره تلویزیونی یا سینمایی، شخصیت فرهنگی، سیاسی یا فردی که ویژگی هایی برای مطرح شدن روی آنتن دارد) و مجری مطرحی است که هدایت گفت وگو را به عهده می گیرد. بی شک در برنامه های گفت وگو محور، این مجری است که با برنامه ریزی و اشراف بر موضوعات مورد بحث با تسلط تمام مقابل مصاحبه شونده قرار می گیرد. مخاطب انتظار دارد مجری ای برای برنامه مورد علاقه اش انتخاب شود که سال ها در مقوله مورد بحث مطالعه کرده و آموزه های این فن را فرا گرفته باشد. اگر بپذیریم که این رشته به خودی خود یک هنر و فن است که به آموزش و کسب تجربه و مهارت نیاز دارد، آن وقت بر ویژگی هایی چون فیزیک ظاهری معقول، تسلط به موضوع مطرح شده، صدای گوشنواز، رعایت احترام در مکالمه دونفره، آگاهی نسبی از تاریخ، ادبیات، هنر و شعر و آگاه به مسائل روز باید تکیه کنیم. نکته قابل توجه در اجرای این برنامه ها توجه به این نکته است که گاهی اوقات استاندارد یک اجرای خوب و کامل را با نگاه به نمونه های جهانی تعریف می کنیم، بدون آن که توجهی به تفاوت های فرهنگی جامعه ما با دیگر جوامع داشته باشیم. اگر مجری ای مانند لری کینگ در برنامه هایش این طور سوال می پرسد، آن یکی شوخی های متداول با مهمان می کند یا مخاطبان و تماشاچیان برنامه اش را دست می اندازد، آیا ما نیز باید چنین روندی را صرف جذاب بودن انتخاب کنیم یا نه؟ درحالی که اینها همه اغلب نه واکنش طبیعی و واقعی مجری های برنامه که ترفندهایی نمایشی برای جذب مخاطب و بالا بردن سهم تماشاچی ها و بینندگان است. همین نکات بارز است که امروزه برنامه های گفت وگو محور ما را بر لبه تیغ قرار می دهد و برنامه ای با حضور مجری ای محبوب به یک باره مورد اعتراض مخاطبانش قرار می گیرد. نمونه بارز چنین برخوردی را می توان در برنامه اکسیر با اجرای فرزاد حسنی جست وجو کرد. اگر امروزه این گونه برنامه ها جایگاه بیشتری میان مخاطب ها پیدا کرده اند و حتی مخاطبانی بیشتر از سریال های تلویزیونی دارند (نوروز 95 دو برنامه خندوانه و دورهمی پرمخاطب تر از سریال های نوروزی بودند) و بازخوردهایشان در صفحه های شبکه های اجتماعی بیشتر است، به این دلیل است که برنامه های گفت وگو محور به صورت زنده اجرا می شوند و بیشتر با مسائل روز سروکار دارند. عنصر غافلگیری در این برنامه ها آن را نزد مخاطب جذاب تر می کند، به طوری که او منتظر است زوایای نهفته مهمان و اطلاعات ناشنیده از او را دریافت کند. هرچند این اتفاق در گونه ای از برنامه گفت وگومحوری که قصد آن معرفی و آشنایی بیشتر با یک شخصیت هنری، ورزشی یا سیاسی است، می افتد، مسلما برنامه های گفت وگومحور در رسانه ملی با دسته بندی هایی تعریف می شوند؛ برنامه های گفت وگومحوری که نتیجه آن اطلاع رسانی است مانند گفت وگوهای علمی، هنری، ورزشی که برنامه ای مانند چرخ ، هفت و نود نمونه های شاخص آن هستند و برنامه های گفت وگو محوری که نتیجه آن بازخواست ژورنالیستی یا روزنامه نگارانه از یک مسئول است و ما آن را با برنامه هایی مانند پایش و غیرمحرمانه می شناسیم. همگی اینها با حضور مجری معنا پیدا می کند. بی شک بخش عظیمی از صمیمیتی که در برنامه گفت وگومحور شبانگاهی دو قدم مانده به صبح وجود داشت به مجری ثابت آن یعنی محمد صالح علا مربوط می شد. گفت وگوهای پرهیجان و تخصصی هنرمندان برجسته و همین طور اجرای زیبای مجری باعث می شود که برنامه از جذابیت ذاتی برخوردار باشد، یا برنامه گفت وگو محور صبحگاهی مردم ایران سلام به دلیل نحوه بیان محمدرضا شهیدی فر توانست میان مباحث تخصصی با جذابیت های تلویزیونی توازن ایجاد کند. مجری صاحب برنامه گفت وگو محور است علی اکبر عبدالرشیدی مجری گفت وگوی های تلویزیونی با تاکید بر ضرورت پخش برنامه های گفت وگومحور با تحقیقات و برنامه ریزی کافی و به کارگیری عوامل مناسب علت موفق یا ناموفق بودن برخی برنامه های گفت وگومحور در رسانه ملی را ارزیابی آن با سایر برنامه های تلویزیون دانسته و می گوید: برنامه های گفت وگومحور باید زمانی پخش شوند که شرایط برای آنها فراهم باشد. انتخاب روز و ساعت مناسب برای پخش برنامه های گفت وگو محور، فاصله زمانی این برنامه با برنامه های نمایشی، تفریحی و تخصصی و برگزیدن موضوع جذاب مورد توجه مخاطبان از جمله عوامل تضمین کننده موفقیت یک برنامه گفت وگومحور است. وی در ادامه می افزاید: وقتی صحبت از برنامه گفت وگومحور می شود باید ببینیم درباره چه سبک از این برنامه ها تاکید می کنیم. آیا منظورمان برنامه های گفت وگو محور به سبک انواع شو های تلویزیونی و برنامه هایی که مجریان آنها با طرح موضوعات سرگرم کننده به شوخی و لطیفه گویی با مهمانان برنامه می پردازند و سرگرمی در درجه اول اهمیت شان است یا برنامه های گفت وگو محور سنگین از حیث اجرا و موضوع حساس که بخصوص اگر به صورت زنده اجرا شود حساسیت آن به مراتب بالاتر خواهد بود. این حساسیت می تواند در حوزه سیاست، فرهنگ، اقتصاد و حتی هنر باشد. در واقع بخشی از جذابیت برنامه های اینچنینی به زنده بودن آن و چالش های غیرمنتظره اش مربوط می شود. نقش مجری که می تواند پخش یک برنامه گفت وگو محور سنگین را با موفقیت یا ناکامی مواجه کند، از اهمیت خاصی برخوردار است. عبدالرشیدی در این باره می گوید: مسلما باید فرقی میان مجری یک برنامه گفت وگو محور علمی، سیاسی یا پزشکی با گزارشگران، گویندگان و مجریان برنامه های تفریحی و سرگرم کننده سبک یا همان شومن ها قائل شویم. مجری برنامه های تخصصی علاوه بر برخورداری از مختصات تعریف شده هر مجری دیگر تلویزیونی مانند توانایی بیان شیوا و درست، ظاهر آراسته و سنگین، مقبولیت عمومی، تجربه و شناخت رسانه ای و درک روان شناختی از مخاطب تلویزیونی باید از ویژگی های بارز دیگری هم برخوردار باشد. ضمن این که مردم در برنامه های گفت وگو محور دوست دارند شاهد یک تضارب آراء و بحث چالشی باشند که این نیز به عهده مجری است. این کارشناس رسانه ادامه می دهد: مجری این برنامه ها یک استاد دانشگاه نیست، اما یک عن ...
رابطه ای جذاب و وسوسه انگیز
به گزارش جام جم ، از ورزش های فردی همچون بوکس گرفته تا رشته های محبوب گروهی همچون فوتبال و بسکتبال که در همگی آنها میل به پیروزی و موفقیت در بالاترین حد به چشم می آید. از نمونه های محبوب غیر ایرانی می توان به سری فیلم های راکی و فرار به سوی پیروزی اشاره کرد که مخاطبان فراوانی در سراسر جهان داشته اند. در سینما و بخصوص تلویزیون کشورمان نیز به نمونه هایی با کیفیت های مختلف برمی خوریم که حول محور ورزش هایی همچون فوتبال و کشتی چرخیده اند. حال به بهانه بازپخش مجموعه تلویزیونی کهنه سوار به کارگردانی زنده یاد اکبر خواجویی که با محوریت ورزش ملی ایران (کشتی) ساخته شده، نگاهی به این آثار می اندازیم. به سوی افتخار: فوتبال با چاشنی اخلاق گرایی پس از صعود تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی 1998 فرانسه آن هم به آن شکل دراماتیک و با گذر از تیم قدرتمند استرالیا، یکباره تب فوتبال کل جامعه را گرفت و پیر و جوان را به سمت خویش کشاند. در چنین فضایی رسانه ها نیز هم نوا با مردم جامعه خود شدند و به آن پروبال بیشتری دادند. ساخت مجموعه تلویزیونی به سوی افتخار ساخته سیروس مقدم در اواخر دهه 70 گام بلند تلویزیون در این راستا بود که با واکنش گرم مخاطبان سریال ها نیز روبه رو شد. به سوی افتخار داستان هادی خضوعی مربی سازنده فوتبال است که در تیم باشگاهی تحت هدایتش اصول خاص خود مبتنی بر اخلاق و جوانمردی را آموزش داده و برد به هر قیمتی را برنمی تابد. مقدم برای جذاب تر شدن قصه و اوج گیری درام، ضد قهرمان هایی همچون اثباتی بنگاه دار اتومبیل و فریبرز را خلق کرده و به تقابل با خضوعی و شاگردانش می فرستد. در حقیقت این شخصیت نمونه کوچکی از دلال های چسبیده به فوتبال ایران است که از هر راهی برای به جیب زدن پول بیشتر ابا نداشته و در این مسیر فوتبالیست های جوان و کم تجربه تیم خضوعی را هدف قرار می دهند. اثباتی که شباهت های بسیار کمرنگی به یکی از بازیکنان سابق فوتبال ایران دارد، فوق العاده از کار درآمده و بازی شیرین اکبر عبدی هم به جذابیت های آن افزوده است. در نقطه مقابل داریوش ارجمند در برابر کاراکتر تک بعدی هادی خضوعی کار زیادی از پیش نبرده و تنها به یک بازی بیرونی متکی بر تک گویی های معمولی روی آورده است. مقدم برای ایفای برخی نقش ها از فوتبالیست های پا به سن گذاشته ای همچون غلام فتح آبادی، مجید سبزی و سیدمهدی حیدری سود جسته که نتیجه کار هم با توجه به نابازیگر بودن آنها کاملا ضعیف از آب درآمده است. علاوه بر این سکانس های داخل زمین فوتبال هم آنچنان که باید از کار درنیامده و برای مخاطب باورپذیری چندانی ندارد. با همه اینها این مجموعه با توجه به فضای فوتبالی ایران در آن ایام توانست مخاطبان زیادی را پای تلویزیون ها بنشاند. در قلب من و بسکتبال در حاشیه حمید لبخنده پس از موفقیت عظیم در پناه تو این بار به سراغ ساخت ملودرامی خانواده محور رفت و در قلب من را روانه آنتن کرد: کاری با تیپ-شخصیت های زیاد که چند جوان نقش مهمی در پیشبرد آن دارند. رضا و سینا پسران جوانی هستند که هردو بسکتبال بازی می کنند و دورادور با هم رقابت دارند و این در حالی است که رضا به واسطه رانندگی پدرش (کریم) برای مهندس اسفندیاری احساس حقارت می کند. در این میان اتابک و روزبه هم که دل خوشی از سینا بابت کاپیتانی تیم ندارند، دست به تحریک او و دوست صمیمی اش زده و پویا را به سرحد انفجار می رسانند. لبخنده در دل داستان اصلی از این داستانک هم به خوبی بهره گرفته و با قوت بیشتری آن را پیش می برد. در این بین رقابت میان سینا و رضا هم در بازی بسکتبال، تعلیق خوبی را به داستانک آنها افزوده که در آخر به یک تفاهم و همدلی شیرین می رسد. با همه اینها در قلب من را نمی توان یک درام ورزشی به حساب آورد چرا که ورزش در متن آن حضور پررنگی نداشته و در کناره داستان راه خود را می رود. اما از آن جهت مهم تلقی می شود که برای اولین و آخرین بار در تلویزیون ایران در آن از بسکتبال به عنوان یکی از عناصر پیش برنده داستان بهره گرفته شده است. کهنه سوار؛ مرام پهلوانی و ورزشی به نام کشتی کشتی به عنوان ورزش اول ایران همواره رقابت تنگاتنگی با فوتبال داشته و نگاه میلیون ها ایرانی را در مسابقات المپیک و جهانی به خود معطوف کرده که نمونه آن را تابستان امسال در المپیک ریو شاهد بودیم. اکبر خواجویی که از پرکارترین کارگردان های تلویزیون در دهه 70 به حساب می آید، در کهنه سوار سراغ ورزش کشتی رفته و از آن به عنوان عنصری کلیدی در پیشبرد داستان سود جسته است. حسین حسین پور، محصل دبیرستانی علاقه مند به کشتی است که پدرش در جوانی کشتی گیر بنامی بوده اما به دلایلی مجهول از این ورزش کناره گرفته و نمی خواهد حسین هم وارد این رشته ورزشی شود. خواجویی از همان قسمت نخست بخوبی روی این علاقه حسین مانور داده و بر این اساس داستان را شکل داده است. به همین خاطر هم مخاطب در تمام طول کار با حسین همذات پنداری کرده و در بیم و امید نسبت به فرجام کارش به سر می برد. در نقطه مقابل با اصغر چاووشی به عنوان رقیب حسین در کشتی مواجهیم که ضدقهرمان متقاعدکننده ای به نظر می رسد. در واقع از تقابل این دو است که درام شکل گرفته و نقاط عطف رقم می خورد. خرده حساب قدیمی پدر اصغر با پدر حسین هم که زمانی رقیب هم بوده اند نیز به جذابیت های ناشی از برخورد این دو کمک شایانی کرده و قرینه سازی خوبی در این رابطه شکل گرفته است. از نیمه داستان به بعد، خواجویی سراغ افول و سقوط حسین رفته که پس از قهرمانی جهان و ازدواج با دختر مورد علاقه اش دچار غرور کاذب شده و زمین می خورد اما در نهایت خود را باز می یابد. زنده یاد حسین ابراهیمی برای ایفای نقش حسین انتخاب فوق العاده ای بود که به راحتی مخاطب او را به عنوان یک جوان کشتی گیر می پذیرد و بازی اش هم به مرور پخته تر شده که بیش از هر چیز نشان از هدایت خوب خواجویی در مقام کارگردان دارد. در این میان نباید از بازی روان و به شدت باورپذیر محمدعلی کشاورز هم در نقش پدر حسین بسادگی گذشت که نوعی زندگی در نقش و نه بازی در آن را به نمایش گذاشته است. سه، پنج، دو؛ ترکیب کمدی و فوتبال حسین سهیلی زاده که در دهه 80 مجموعه های موفق زیادی را روی آنتن فرستاده و چندی پیش هم سریال پریا را در حال پخش داشت، در سریال سه، پنج، دو سراغ فوتبال و حواشی آن رفته و روی زشتی های حاشیه فوتبال مت ...
بازیگران کودک و نوجوان و واقعیت تلخ فراموش شدن
به گزارش جام جم ، در میان بازیگران به طیفی از آنها برمی خوریم که از سنین پایین وارد این حرفه شده و پس از مورد توجه قرار گرفتن بسیار، به یکباره یا به مرور به دست فراموشی سپرده می شوند. کودکان و نوجوان های بازیگر همزمان با بالا رفتن سن و تغییرات رخ داده در چهره و فیزیکشان از دایره دید مخاطبان سینما خارج شده و فیلمسازان هم دیگر علاقه چندانی به استفاده از آنها در آثارشان نشان نمی دهند. موضوعی که تنها منحصر به سینمای ایران نبوده و نمونه های فراوانی هم در سینمای جهان دارد. این دسته از بازیگران برای ماندن در این حرفه گاه به تحصیلات آکادمیک روی آورده و کارشان را ادامه می دهند که البته زیاد نیستند. گروه دیگری هم پشت دوربین را برای ادامه کار برگزیده و در سمت های مختلف مشغول به کار می شوند، اما دسته سوم به صورت تمام عیار با بی رحمی سینما مواجه شده و بازیگری را کنار گذاشته و در حرفه ای دیگر مشغول به کار شده اند. حال نگاهی گذرا به تعدادی از بازیگران این طیف سنی می اندازیم. رامتین دانش: کودک محبوب دهه 1360 سینمای ایران دانش را می توان پرکارترین بازیگر کم سن و سال سینمای نوپای ایران پس از انقلاب به حساب آورد که فیلم های شاخصی هم در کارنامه اش به چشم می خورد. نکته جالب درباره او محوریت داشتن نقش هایش در آثاری همچون: پدربزرگ ساخته مجید قاری زاده، خط پایان به کارگردانی محمدعلی طالبی و عبور از غبار ساخته پوران درخشنده است. معصومیت کودکانه دانش را می توان برگ برنده او در مواجهه با مخاطبان به حساب آورد که برایشان دلنشین جلوه می کرد. او نیز پس از پایان دوره نوجوانی از سینما فاصله گرفته و در دانشگاه در رشته مکانیک تحصیل کرد. دانش در کودکی و نوجوانی به موازات بازیگری در زمینه موسیقی هم فعال بوده و در جوانی هم به تدریس آن در آموزشگاه های موسیقی در کنار شغل اصلی خود می پرداخت. رامتین دانش سرانجام در حالی که تنها 27 سال داشت در یک سانحه دلخراش رانندگی در اطراف شهرستان نور مازندران جان خود را از دست داد. بازیگران آهنگر اصطلاحی میان سینماگران از گذشته رواج دارد و آن هم بچه سینماست و به کسی اطلاق می شود که از سنین بسیار پایین به واسطه حضور والدینشان در این حرفه جلوی دوربین رفته اند. امید و کاوه آهنگر از شاخص ترین این بازیگران خردسال هستند که این اصطلاح برازنده آنها به نظر می رسد. کودکان و نوجوان هایی که در اوایل دهه 60 پای برنامه کودک تلویزیون می نشستند، قطعا هنوز خاطره ای ولو کمرنگ از مجموعه علی کوچولو دارند که نقش اول آن را امید آهنگر چهار ساله به عهده داشت. وی پس از موفقیت همه جانبه این برنامه تلویزیونی در مجموعه ها و فیلم های سینمایی متعددی به ایفای نقش پرداخت. ازجمله آنها می توان به تحفه ها، بهترین بابای دنیا، حریم مهرورزی و علی و غول جنگل اشاره کرد. آهنگر هم پس از پشت سر گذاشتن نوجوانی به مرور از این عرصه کنار رفته و پس از چند سال دوباره وارد این حرفه شد که از شاخص ترین کارهایش هم می توان به سریال فصل زرد ساخته محمدرضا زهتابی اشاره کرد. کاوه آهنگر هم به مانند برادر بزرگ ترش از سه سالگی بازیگری را آغاز کرده و چهره شیرینش در آن ایام بسیار مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. از کارهای شاخص سینمایی او می توان به بوتیک و بانوی من اشاره کرد و در قاب کوچک هم می توان از حضور موفقش در سریال روزگار قریب و در نقش نوجوانی دکتر محمد قریب یاد کرد که بسیار هم موفق بوده است. مهدی باقربیگی: تصویری دقیق از یک نوجوان موفق او را می توان در زمره موفق ترین های این رشته به حساب آورد که با حضور در راس هرم بازیگران سریال تماشایی قصه های مجید به موفقیتی عظیم دست پیدا کرد. باقربیگی پس از بازی در فیلم سینمایی نان و شعر ساخته کیومرث پوراحمد از این عرصه خداحافظی کرده و به تحصیل پرداخت و سرانجام هم توانست روی یکی از صندلی های شورای شهر اصفهان بنشیند. باقربیگی در سال های اخیر هم در چند کار تلویزیونی حضور پیدا کرد و اتفاقا هم موفق نشان داد که از مهم ترین آنها می توان به سریال های زاینده رود ساخته حسن فتحی و پرانتز باز به کارگردانی کیومرث پوراحمد اشاره کرد. عطیه معصومی: کودک ناشنوای بازیگر پوران درخشنده با توجه به مضمون فیلم هایش علاقه خاصی به کار کردن با بازیگران کودک و نوجوان داشته و بازی های بسیار خوبی هم از آنها در فیلم هایش اخذ کرده است. پرنده کوچک خوشبختی ملودرام خوش ساخت و پرفروش دهه 60 سینمای ایران است که نقش محوری اش را عطیه معصومی به عهده داشت. ناشنوایی او نقش مهمی در انتخابش برای این نقش داشته و معصومی هم بخوبی از عهده اجرای آن برآمده و مخاطب را کاملا تحت تاثیر قرار داد. او پس از این فیلم تنها یکبار در نقشی کوتاه جلوی دوربین رضا عطاران در سریال بزنگاه رفت و خاطرات بسیاری را برای بینندگانش زنده کرد. معصومی برخلاف بسیاری از بازیگران کودک و نوجوان، در تمامی این سال ها از این حرفه دور بوده و فروشگاه موفقی را در کنار همسرش اداره کرده است. عدنان عفراویان: باشوی کوچک سینمای ایران گاهی در سینما یک بازیگر تنها با یک نقش در ذهن مخاطبان حرفه ای سینمارو ماندگار شده و گذشت زمان هم بر آن تاثیر منفی نگذاشته است. باشو، غریبه کوچک ساخته بهرام بیضایی از جمله این فیلم هاست که تصویر باشوی نوجوان را بر قلب سینمای ایران حک کرده است. عدنان عفراویان نابازیگری از خطه جنوب ایران است که برای ایفای نقش باشو انتخاب شده و در یک دوره چند ماهه در کنار گروه فیلمبرداری و بازیگران شاخص فیلم زندگی کرد. عفراویان پس از پایان فیلمبرداری با واقعیتی تلخ به نام بی رحمی سینما مواجه شده و به مرور به فراموشی سپرده شد. او سال ها بعد با تصویری که شباهت اندکی به باشوی نوجوان داشت به مصاحبه با خبرنگاران نشسته و از حال و روز امروز خود برایشان گفت. وی همچنین در ماه های اخیر در برنامه خندوانه مخصوص بازیگران نوجوان سال های گذشته و جوان های امروز حضور پیدا کرد. مهسا کرامتی: از بازیگری تا انتخاب بازیگر کرامتی هم به واسطه فعالیت پدرش در تلویزیون خیلی زود وارد عرصه بازیگری شده و در دو سالگی جلوی دور ...
در سریال بوعلی سینا 15 کیلو وزن کم کردم
به گزارش جام جم ، وی در مجموعه و فیلم هایی چون مادر (1368)، دلشدگان (1370)، معجزه خنده (1375)، دختر ایرونی (1381)، دیوار (1386)، پسر تهرونی (1387)، سوگند (1387)، دوستی از جنس آتش (1388)، مهر و خون (1389)، شوق جوانی (1390)، برج مراقبت (1390)، ماموریت غیر ممکن (1390)، دلیران تنگستان ، مدار صفر درجه ، معمای شاه ، تعبیر خواب (1391)، سربداران (1363)، بوعلی سینا (1364)، کوچک جنگلی (1363)، آپارتمان (1371)، سوخته دلان (1374)، آشپزباشی و قبله عالم (1374)، مدار صفر درجه (1386)، خانه بی پرنده (1388) و بچه های بهشت (1389) به نقش آفرینی پرداخته است. یکی از نقش های ماندگار ابهری مامور ویژه مخصوص سلطان غزنوی است که همراه دوستش در سریال بوعلی سینا به دنبال ابوعلی سینای خردسال برای بردنش به دربار غزنویان است. ابهری با کارگردانانی چون بهروز افخمی، محمدحسین لطیفی و علی حاتمی همکاری داشته است. با ابهری درباره دوران بازیگریش گفت وگویی انجام داده ایم. آیا از روندی که در چهار دهه فعالیت در عرصه بازیگری با هنرمندانی چون مهدی فخیم زاده، عباس جوانمرد و سایرین داشتید رضایت دارید؟ در این مدت با اغلب بزرگان سینما و تلویزیون همکاری داشته ام. همایون شهنواز، منوچهر انوار، عباس جوانمرد و... همه این بزرگان هنرمندان با اصالتی بودند و سریال و فیلم های ماندگاری ساختند. متاسفانه در سال های اخیر کمتر شاهد بروز و ظهور بزرگان در عرصه کارگردانی بوده ایم. من از این بزرگان زیاد آموختم. کارهای تئاتری هم انجام دادید؟ بله، یادم می آید در آن سال ها در شبکه دو تئاترها زنده اجرا می شد. در سال های اخیر به خاطر شرایطی که برای تولیدات به وجود آمده کمتر فرصت کار کردن را به دست می آوریم. زمانی در گروه هنر تئاتر ملی کار می کردم و آن زمان هر سال فقط چند نفر انگشت شمار وارد دنیای بازیگری می شدند، اما امروز کلاس ها و دانشگاه های بازیگری بسیاری دایر هستند و بازیگران بسیاری را آموزش می دهند و وقتی تعداد زیادی از افراد وارد عرصه بازیگری می شوند برای پیدا کردن کار و فرصت بازیگری و موفقیت در رقابت مجبور می شوند در برخی از کارها به رایگان و مجانی بازی کنند تا مطرح شوند و وقتی این شرایط حاکم باشد بازیگران زیادی وارد این حرفه می شوند و توقعات بیشتر می شود و در نتیجه بیکاری نیز گریبان خیلی از افراد را می گیرد. ما باید در همه زمینه ها مطابق با زمان پیشروی کنیم و باید کارهایی انجام دهیم که از زمانه عقب نمانیم. ورود نیروی تازه به عرصه هنر طبیعی است، اما باید روی این مسأله کنترلی صورت گیرد و تعادلی میان عرضه و تقاضا صورت بگیرد. در این پروسه طبیعی است که به نسل من کمتر فرصت بازیگری برسد. کاهش بودجه تولید هم تاثیرش را به خوبی برجای گذاشته است. امیدوارم شرایط رو به رشد باشد. سریال دلیران تنگستان شاید تنها سریال قبل از انقلاب است که بارها بعد از انقلاب از تلویزیون پخش شده است. چگونه در این سریال بازی کردید؟ موضوع اصلی این سریال در باره یک ایرانی غیور و با صلابت به نام رئیس علی دلواری بود که در مقابل هجوم نیروهای اشغالگر تا پای جانش مبارزه کرد. به نظرم سریال دلیران تنگستان از جمله کارهای ارزشمند تاریخی تلویزیون است و زنده یاد محمود جوهری به شایستگی نقش رئیسعلی دلواری را بازی کرد. همایون شهنواز، کارگردان بسیار خوبی بود. فیلمبرداری سریال در شهر بوشهر انجام می شد و برای بازیگرانی که بازیشان دائم نبود یک هواپیمای چارتر وجود داشت که هر روز از بوشهر به تهران می آمدند و برمی گشتند و امکانات خوبی در اختیار تولید این سریال قرار داشت. یادم می آید بعد از خاتمه فیلمبرداری سریال در شبی همه عوامل دور هم جمع بودند و زنده یاد محمود جوهری و همسرشان هم در آن جمع حضور داشتند و از ما به قصد سفر رفتن خداحافظی کردند و متاسفانه در جاده تصادف کردند و از میان ما رفتند و این امر برای همه ما خاطره تلخی به همراه داشت. یکی از بازی های جذاب شما برای مخاطبان مامور سلطان محمود غزنوی در سریال بوعلی سینا بود... . سریال بوعلی سینا یکی از سریال های خوب تلویزیون در دهه 60 بود و کیهان رهگذر، کارگردان محجوب و کار بلدی در عرصه کارهای تاریخی محسوب می شد و از همه مهم تر نویسنده چیره دستی بود و سریال سربداران هم به قلم ایشان بود. بوعلی سینا درباره یک دانشمند ارزشمند ایرانی است. در این سریال سه شخصیت اصلی حضور داشت که من، فیروز بهجت محمدی و امین تارخ بودیم. در طول سریال ما به عنوان ماموران مخصوص سلطان به دنبال بوعلی سینا بودیم تا او را به دربار سلطان بیاوریم. این دو مامور از زمان جوانی تا پیری به دنبال انجام این ماموریتشان بودند و حتی یکی از آنها در راه این انجام وظیفه روی اسبش می میرد. متاسفانه عمر کیهان رهگذر کوتاه بود و مجال پیدا نکرد که سریال های ارزشمند دیگری بسازد. حضور ثابت و طولانی مدت در یک نقش پرگریم و استفاده از لباس های سنگین، کلاهخود و شمشیر کار دشواری بود؟ بله، من در آن دوران جوان بودم و آمادگی بدنی بالا و تحمل این کارهای سخت را داشتم. من و فیروز بهجت محمدی در این سریال 15 کیلو وزن کم کردیم و یک سال و نیم مدام در حال اسب سواری بودیم. استاد معیریان روزانه دو تا سه ساعت ما را گریم می کرد. ظهرها که بساط ناهار پهن می شد، عوامل همه شان غذای کامل می خوردند ولی من و فیروز بهجت محمدی به علت گریم سنگین چهره مان نمی توانستیم غذا بخوریم و خوراکمان سوپ بود. در فیلم دادستان ساخته بزرگمهر رفیعا هم نقش یک آمریکایی را خیلی خوب بازی کردید... . بله، در این فیلم با فرامرز صدیقی و قطب الدین صادقی همبازی بودم و من و محمد ساربان نقش دو آمریکایی را بازی می کردیم که در تلاش بودند از ایران فرار کنند. برای من بازی در نقش هایی که از من دور هستند جذابیت بیشتری دارد. در سریال بزرگ و تاریخی سربداران هم بازی داشتید... . بازی در این سریال برایم فوق العاده ارزشمند و دشوار بود. سریالی که اغلب بزرگان بازیگری تلویزیون مثل علی نصیریان، محمدعلی کشاورز، جمشید لایق، عطاءالله زاهد و امین تارخ بازی داشتند و یادم می آید در صحنه های درگیری تعداد زیادی هنرور بازی داشتند و اولین تولید فاخر تلویزیون در بعد از انقلاب بود و مدام در طول دو سال از تهران به کاشان در رفت و آمد بودیم. سربداران در زمان پخش مورد استقبال خوب مر ...
بازیگری کشف شهود است
...> در سکانسی که دکتر ایادی با شاه درباره ثریا حرف می زند خودش را فرمانبردار نشان می دهد، اما حرف خودش را به کرسی می نشاند. آدم سیاس و مکاری است و رگ خواب شاه را بلد است و در ظاهر حرفش را تائید، اما کار خودش را انجام می دهد. واکنش مردم در باره بازی شما در سریال معمای شاه چگونه است؟ خیلی از مردم زمانی که من را در مکان های عمومی می بینند درباره نقش و سریال صحبت می کنند ...
چشم شب روشن ؛ پرسه ای شبانه در فرهنگ و هنر
حالا و در سری جدید برنامه های در نظر گرفته شده توسط شبکه چهار برای پخش در شب های پاییز، یک هفته ای است که برنامه ای جدید با عنوان چشم شب روشن پخش می شود؛ برنامه ای که به تهیه کنندگی امیر قمیشی و اجرای مثل همیشه متفاوت محمد صالح علا هر شب ساعت 23 به روی آنتن می رود و محتوایی فرهنگی و هنری دارد. یک برنامه شبانه امیر قمیشی، تهیه کننده در تعریف ضوابط و ساختار چشم شب روشن به جام ...
نسل جدید برنامه سازان توانمند رادیویی
...> انتخاب آثاری از کشورمان در این رقابت که مهم ترین و معتبرترین رقابت رسانه ای است، نشان دهنده توانمندی نسل جدید برنامه سازان رادیویی کشورمان است؛ سرمایه های انسانی خلاق و کوشا و حرفه ای که می توانند برنامه سازان و مدرسان کشورهای مختلف را تحت تاثیر قرار دهند. برنامه های صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران از پشتوانه فکری و غنای فرهنگی مناسبی برخوردارند؛ شیوه تولید روزآمدی دارند و موضوعات منطقه ای و ...
هر شب بهتر دیده می شویم
به گزارش جام جم، پخش سریال معمای شاه از سال گذشته به صورت هفتگی آغاز شده بود و هر جمعه از شبکه یک به تماشاگران ارائه می شد اما بعد از مدتی مدیران تلویزیون تصمیم گرفتند، پخش آن را از حالت هفتگی خارج کنند و به همین سبب از 24 مهر امسال، این سریال مجددا از قسمت اول، شنبه تا چهارشنبه روی آنتن می رود و از این هفته نیز هر شب ساعت 22 و 15 دقیقه از شبکه یک به علاقه مندان ارائه می شود. سریال معمای شاه زندگی محمدرضا پهلوی را از زمان بازگشت به ایران و از ازدواج با ملکه فوزیه تا زمان مرگ به تصویر می کشد. این سریال در لوکیشن های متعددی مانند کاخ سعد آباد، کاخ نیاوران، شهرک سینمایی غزالی، کاخ موزه گلستان، شمس العماره و موزه عبرت تصویربرداری شده است. در تولید این مجموعه 80 بازیگر اصلی، 540 بازیگر فرعی و بیش از 560 نفر از عوامل سینما و تلویزیون حضور دارند. از جمله بازیگران معمای شاه می توان به جعفر دهقان (رضاشاه)، حدیث فولادوند (فوزیه)، شکرخدا گودرزی (امام خمینی (ره))، محمد مطیع (قوام السلطنه)، ساغر عزیزی (فرح دیبا)، مهراوه شریفی نیا (ثریا بختیاری)، مژگان ربانی (اشرف پهلوی)، سعید نیک پور (دکتر وزیری)، داریوش کاردان (امیرعباس هویدا)، احمد نجفی (رزم آرا)، امیر مهدی کیا (میانسالی محمدرضا پهلوی)، عبدالرضا اکبری (سپهبد زاهدی)، قطب الدین صادقی (شاپور ریپورتر)، سیامک اطلسی (شاهپور بختیار)، داریوش ارجمند (آیت الله بروجردی)، گوهر خیراندیش (طوبا همسر دکتر وزیری)، فخرالدین صدیق شریف (جعفر شریف امامی، سفیر انگلیس)، علی دهکردی (آیت الله طالقانی)، جمشید مشایخی (آقا کمال دواتگر)، سعید داخ (هندرسون و دکتر علی شریعتی)، رامبد شکرابی (ارنست پرون) و حسام نواب صفوی (سید مجتبی نواب صفوی) اشاره کرد. موثرتر از قبل تغییر شیوه پخش معمای شاه و نمایش دوباره آن از قسمت اول برای این سریال فرصتی دوباره محسوب می شود. محمدرضا ورزی، کارگردان معمای شاه درباره تغییر شیوه پخش سریال به جام جم گفت: از ابتدا نظر ما این بود که تلویزیون صبر کند تا فیلمبرداری سریال تمام شود و بعد آن را به صورت شبانه پخش کند اما مدیران وقت توجهی به این امر نشان ندادند و آن را به صورت هفتگی روی آنتن بردند. این کارگردان درباره پخش هر شبی سریال معتقد است: این اتفاق بسیار به نفع سریال خواهد بود چرا که پخش شبانه بسیار موثرتر است و پخش هفتگی سریال ها تقریبا در دنیا منسوخ شده است. به اعتقاد ورزی، پخش هر شبی کمک می کند مخاطب با تمرکز بیشتری داستان ها را دنبال کند. وی در این باره گفت: زمانی که معمای شاه به صورت هفتگی پخش می شد، بیننده های خاص خودش را داشت و تقریبا توانسته بودیم بخشی از جامعه را تا حدی درگیر کنیم اما پخش شبانه خیلی موثرتر است. این کارگردان هنوز از مخاطبان بازخوردی دریافت نکرده و نمی داند نظر تماشاگران تلویزیون درباره پخش هر شبی سریال چیست اما در این باره توضیح داد: خیلی وقت نیست که پخش هر شبی آن آغاز شده و شاید هنوز برای گرفتن بازخورد از مخاطب زود باشد اما مساله اینجاست که من نمی توانم در این باره اظهارنظر کنم، چراکه این روزها، زمان زیادی درگیر انجام باقیمانده سریال هستم؛ روزها سر فیلمبرداری و تا پاسی از شب را در استودیوی تدوین، صداگذاری یا موسیقی، مشغول انجام کارهای فنی هستم. از سر خط ورزی در ادامه افزود: پیشنهاد پخش شبانه سریال را از ابتدای امر مطرح کرده بودم اما موافقت نشد. بعد از مدتی که از پخش هفتگی سریال گذشت، پیشنهاد کردم تا پایان آبان ماه جاری سریال به صورت هفتگی پخش شود و بعد از آن به صورت هر شبی؛ ما هم می توانستیم در این فاصله فیلمبرداری باقیمانده سریال و کارهای فنی آن را به نتیجه برسانیم. خوشبختانه در پی تغییرات در سازمان، مدیران تلویزیون استقبال اما به شیوه ای برنامه ریزی کردند که پخش هر شبی سریال از قسمت اول آن انجام شود. این کارگردان ضمن ابراز خرسندی از پخش دوباره سریال از قسمت اول، تاکید کرد: به نظرم ایده بسیار خوبی است؛ هم فرصتی برای ماست که کار را به نتیجه برسانیم و هم فرصتی برای مخاطبانی که به هر دلیل نتوانسته اند سریال را ببینند یا به دلیل پخش هفتگی سررشته را از دست داده بودند. 20 روز دیگر فیلمبرداری معمای شاه همچنان در شهرک سینمایی غزالی ادامه دارد. طی ماه های اخیر بازیگرانی چون نازنین فراهانی، سارا محمدی، ارسلان قاسمی و سام مشایخی نیز به جمع بازیگران این سریال اضافه شده اند.ورزی درباره روند فیلمبرداری سریال گفت: کارمان تقریبا رو به پایان است. 20 روز دیگر فیلمبرداری داریم و بعد با معمای شاه خداحافظی می کنیم. به گفته این کارگردان، تمام قسمت های این سریال فیلمبرداری شده، فقط برخی از سکانس های میانی باقی مانده که مربوط به ده قسمت آخر سریال است. ورزی و همکارانش این روزها مشغول فیلمبرداری بخش های جا مانده هستند؛ قسمت هایی که مربوط به دوران انقلاب اسلامی ایران است. کارگردان معمای شاه درباره این قسمت ها گفت: همزمان با فیلمبرداری، کارهای فنی مانند صداگذاری و موسیقی و ... نیز انجام می شود و تا 20 روز دیگر تولید سریال به طور کامل به پایان می رسد. شاید وقتی دیگر معمای شاه تا پایان دی ماه روی آنتن خواهد بود و با این وصف، پخش این سریال به ایام دهه فجر امسال نخواهد رسید. ورزی در این باره گفت: بعید است پخش معمای شاه تا دهه فجر ادامه داشته باشد اما باید در نظر داشت که این سریال مناسبتی نیست. شاید بخش های مربوط به انقلاب برای ایام دهه فجر مناسب باشد اما کل سریال مناسبتی نیست و به دوران حکومت پهلوی دوم اختصاص دارد. ورزی امیدوار است در آینده بخش هایی از معمای شاه ، مانند برخی از تولیدات الف ویژه، به مناسبت های مختلف به صورت مستقل از تلویزیون به نمایش درآید. پخش هفتگی، منسوخ شده است زمانی که معمای شاه به صورت هفتگی پخش می شد، بیننده های خاص خودش را داشت و تقریبا توانسته بودیم بخشی از جامعه را تا حدی درگیر کنیم اما پخش شبانه خیلی موثرت ...
خانم گوینده: بچه مثبت درسخوانِ لج درآر بودم + عکس
راه دوری نمی رویم، به نمونه های تاریخی و شخصیت های خارجی هم کاری نداریم. هر روز ساعت 9 صبح در استودیو خبر شبکه یک حاضر می شود و اخبار ایران و جهان را به سمع و نظر بینندگان می رساند. متولد تیرماه است و متاهل و به تازگی 35 سالگی را تجربه کرده است. جراح قلب نشد اما مهندس، حقوقدان، مترجم و با زحمت و ممارست بسیار به جرگه گویندگان خبر وارد شد. فرصتی فراهم شد تا جام جم آنلاین با شعله رزمجو گفت و گویی داشته باشد. خانم رزمجو، اندکی از گذشته خود بگویید تا وارد سوال های دیگر شویم؟ شهر و زادگاه من چالوس است. قبل از اینکه به مدرسه و کلاس اول بروم با کمک پدر و مادر و البته علاقه خودم شروع به خواندن دیوان پروین اعتصامی و روزنامه اطلاعات کردم. نوشتن بلد نبودم اما چون حروف را می شناختم می توانستم متون چاپی را بخوانم. در دبستان اهل شیطنت و شلوغ کاری بودید؟ نه ، همیشه میز اول می نشستم و همین که معلم سوال می کرد از همه زودتر دستم را برای جواب دادن بالا می بردم. اهل دعوا و شیطنت نبودم. تا پایان دبیرستان هم جزو شاگرد ممتازهای مدرسه بودم. در کُل، یک بچه مثبت درسخوانِ لج درآر. دوست داشتی چه کاره بشوی؟ همیشه دوست داشتم جراح قلب بشوم. برای همین دیپلم تجربی آن هم با معدل بالای 19 گرفتم. خواست خدا بود که پزشکی قبول نشدم چون اصلاً طاقت دیدن خون و دست و پای شکسته ندارم. اگر خون ببینم از حال می روم. به هر صورت قسمت شد به دانشگاه ارومیه رفته و مهندسی کشاورزی با گرایش خاک شناسی بخوانم. فوق لیسانس خاک شناسی را از اهواز گرفتم و از سال 1386 در حالی که تنها 26 سال داشتم به تدریس دروس پایه و تخصصی خاک شناسی در دانشگاه شیراز مشغول شدم. با این سن کم، ارتباط دانشجویان با شما چگونه بود؟ خیلی جالب بود. روزهای اول تدریس، دانشجویان تصور می کردند که من هم مانند خودشان دانشجو هستم و منتظر ورود استاد می شدند و وقتی می دیدند که یک نفر هم سن و سال خودشان قرار است تدریس کند برایشان تازگی داشت. همزمان با تدریس، تصمیم گرفتم که در رشته کارشناسی حقوق در همان دانشگاه تحصیل کنم. باز جالب این بود که با برخی از دانشجویان خودم در دروس عمومی همکلاس شده بودم. در حال حاضر هم مشغول گذراندن دروس حقوق در مقطع فوق لیسانس هستم. چه شد که به شغل گویندگی و اجرای برنامه های رادیو و تلویزیونی مشتاق شدید؟ سال 1386 صدا و سیمای شیراز برای جذب گوینده خبر فراخوان استانی داد. من هم ثبت نام کردم ، تست دادم و خوشبختانه از میان 1300 نفر شرکت کننده تنها دو نفر پذیرفته شدند که یکی من بودم. بعد از مدتی آموزش، در رادیو شیراز مشغول به کار شدم. در خبر شیراز، بخش خبر انگلیسی را با کمک برخی همکارانم راه اندازی کردم. در این بخش هم گزارش انگلیسی تهیه می کردم و هم دبیر و گوینده انگلیسی بودم. برخی از کارهای خبری من امتیاز بالایی را در واحد ارزیابی اخبار احراز کرد و در سال 1390 با افتتاح استودیوی خبر 30 / 22 به تهران فراخوانده شده و گوینده خبر شبکه 2 ساعت 30 / 22 شدم. اولین اجرایی را که مقابل دوربین خبر نشستی چگونه بود؟ استرس اولین اجرا را هیچگاه فراموش نمی کنم، در چهره خود همه چیز را عادی نشان می دادم اما پنجه های پایم مانند بید می لرزید. اما با کمک خدا، خبر را بدون نقص اجرا کردم. الگوی اجرا و خبرخوانی شما چه کسی بود؟ من از تمام پیشکسوتان خبر و گویندگان باسابقه نکته ای را یاد می گرفتم. زحمات و ممارست های بسیاری در این بخش داشتم. از همه بیشتر علاقه مند به اجرای خبر خانم شریفی مقدم بودم. آیا احساس می کنی که گوینده خوب و قابلی شده ای؟ این قابلیت به انتخاب و نظر مردم مربوط می شود. این مردم هستند که تعیین می کنند یک گوینده خوب و مسلط است یا نه. هر اندازه که یک گوینده خبر بتواند بیشتر مخاطب خود را به دنبال کردن اخبار تشویق کند به نظر من موفق تر است. گوینده خبر نباید از موضع بالا و برتری برای مخاطب خبر بخواند چرا که مخاطب چنین حس و غروری را نمی پسندد، لذا دلزده می شود و پیگیری خبر را رها می کند. برخی افراد می گویند که گویندگان خبر از حقوق دریافتی خوبی برخوردار هستند. آیا درست است؟ نه اتفاقاً گویندگی خبر برای کسی که به دنبال درآمد بالا هستند شغل مناسبی نیست. حقوق این شغل هم مانند بقیه مشاغل رسانه ای است و به تنهایی کفایت یک زندگی و معیشت خوب و بی دغدغه را نمی کند. فقط چون صاحب تصویر و صدا می شوی بقیه فکر می کنند که از حقوق خیلی بالایی برخوردار هستی. و سخن پایانی؟ من به تمام دخترها و پسرهای جوان توصیه می کنم که به توانایی و ظرفیت های درونی شان توجه کنند و به دنبال شغل و آینده ای بروند که می توانند از آن لذت ببرند و برای جامعه مفید و موثر باشند. بیکاری بهانه است، جوانان به توانایی های خود اعتماد کنند. فرصت های شغلی در این جامعه بسیار است فقط باید به توانایی هایمان نگاه کنیم. دیگر اینگه در هر شغلی حتی مشاغل ساده اگر ممارست و پشتکار باشد حتماً موفقیت دور از دسترس نخواهد بود. محمد زندکریمخانی – جام جم آنلاین ...
دیدار با آیدین آغداشلو در کتابفروشی آینده
سخنرانی دارید که در آن در مورد در مذمت روزمرگی سخن گفته اید و تعبیری را به کار برده اید که ما همه در ته یک چاه هستیم و حالا چه باید بکنیم و اینکه هیچگاه در زندگی به یاد ندارم که خوابیده یا نشسته باشم و به سقف نگاه کنم و بگویم چه کنم؟ و این سفر شما هم حتما نوعی خلاف جریان روزمرگی بوده و چون مصاحبه و گفتاری هم در این مورد نشده خوشحال می شویم که از زبان خودتان بشنویم. به یاد دارم در جلسه ای دیگری که ...
رسالت بسیج دانش آموزی؛ انتقال روح معنویت و خودباوری
هشت سال جنگ تحمیلی وامدار رشادت های رزمندگان اسلام و به ویژه بسیجیان دانش آموزی است که با ایثار و از خودگذشتگی در جبهه های حق علیه باطل به مبارزه پرداختند؛ دلاورمردانی که با وجود سن کم با فداکاری در این مسیر قدم گذاشتند و ردای شهادت را برتن کردند، شهید محمدحسین فهمیده یکی از این حماسه آفرینان بود که داستان شجاعتش در تاریخ این مرزوبوم برای همیشه جاودان ماند. وی در اردیبهشت 1346 هجری خورشیدی در ر ...