سایر منابع:
سایر خبرها
بیکاری فارغ التحصیلان، دغدغه همیشگی خانواده های مازندرانی
به گزارش پیک نکا ، به نقل از بلاغ ، رهبرفرزانه جمهوری اسلامی ایران در سال 92 فرمان حماسه اقتصادی دادند تا با تکیه بر ظرفیت و توانایی فرزندان این مرز و بوم راه های پیشرفت کشور را هموار کنیم. در حال حاضراستان مازندران فارغ التحصیلان بسیاری در رشته های مختلف تحصیلی دارد که فقط 14 هزار نفر بیکار سهم حوزه کشاورزی است؛ با توجه به اینکه مازندران دارای ظرفیت های طبیعی و خدادادی بسیار است، نیاز ...
بیکاری فارغ التحصیلان، دغدغه همیشگی خانواده های مازندرانی
به گزارش پیک نکا ، به نقل از بلاغ ، رهبرفرزانه جمهوری اسلامی ایران در سال 92 فرمان حماسه اقتصادی دادند تا با تکیه بر ظرفیت و توانایی فرزندان این مرز و بوم راه های پیشرفت کشور را هموار کنیم. در حال حاضراستان مازندران فارغ التحصیلان بسیاری در رشته های مختلف تحصیلی دارد که فقط 14 هزار نفر بیکار سهم حوزه کشاورزی است؛ با توجه به اینکه مازندران دارای ظرفیت های طبیعی و خدادادی بسیار است، نیاز ...
زنی که بعداز 50 سال خاکسترنشینی روی پا ایستاد
مه ای خاکستری به سبزی زندگی سلام گفت. بالغ بر نیم قرن را در سیاهی گذرانده و حالا در 62 سالگی، تازه 16 ماه است که به قول خودش زندگی را پیدا کرده است و دارد با بند بند وجودش زیستن با پاکی را درک می کند. او طی ساعت ها صفحه به صفحه کتاب قطور زندگی اش را برای ما ورق زد و ما چاره ای نداشتیم جز آن که تلخیصی از این کتاب قطور را منعکس کنیم. کودکی های مه آلود او در سرای مهر (همان خانه ...
روایتی از مبارزه علیه طاغوت تا دفاع از حریم اهل بیت(ع )/مراقبت از پدر و مادر آخرین توصیه شهید بیدی
اعزام شد. در 29 خرداد ماه همکاران آقا مهدی به من اطلاع دادند که مهدی شهید شده است که فوراً من و برادرم علی اصغر به تهران آمدیم. تماس تلفنی نیم ساعت قبل از شهادت وی در ادامه در خصوص نحوه شهادت برادرش می گوید: سه، چهار روزی بود از مهدی خبر نداشتم . شماره ای که از او در سوریه داشتم هم جواب نمی داد. در این فکر بودم که چگونه با او ارتباط بگیرم گویا به مهدی هم الهام شده بود که ما ...
همسر جانبازان اعصاب و روان بیشتر از خودشان زجر می کشند
را درک می کردند و نه غریبه ها شناختی از آن داشتند. حتی پزشکان هم تشخیص مناسبی از آن نداشتند و سال ها طول کشید تا یک جانباز اعصاب و روان در میان مردم تعریف پیدا کرد. حالا هم حتی مجروحین اعصاب و روان نمی توانند مشکلاتشان را مانند دیگر جانبازان توصیف کنند. خرسندی می گوید: مثلا به عنوان یک جانباز اعصایب و روان تصمیم می گرفتی امروز بهترین حرف ها را بزنی اما دم در خانه ورق برمی گشت و سیستم عوض می شد ...
وقتی وارد اتاق شد و به جای لیلا مرا دید خشکش زد / او اصلا فکر نمی کردم مجید در خانه باشد
خودکشی زد. برای انتقام تصمیم گرفتم از راه خودش وارد شوم. آی دی با اسم دختر ساختم و طرح دوستی ریختم. از چت هایش با خواهرم متوجه شدم به دنبال پول است. همین خاطر با وسوسه پول او را به خانه ام کشاندم و نقشه قتل را اجرا کردم. او وقتی با من به جای لیلا روبه رو شد، شوکه شده و قصد فرار داشت، اما امانش ندادم و با چاقو چند ضربه به بدنش وارد کردم. نیمه های شب جسدش را به پارکینگ برده و در صندوق عقب گذاشتم و در منطقه فرحزاد به دره انداختم. از جنایت پشیمان نیستم و مرگ حق او بود که به سزای عملش رسید. ...
قتل برادر با انگیزه ناموسی (عکس)
صبح همراه عمویم به خانه او رفتیم تا شاید با حرف بتوانیم راضی اش کنیم دست از این کار بردارد. وقتی در را باز کرد، با چاقو به طرف ما حمله ور شد که برای دفاع از خودم، ضربه ای با چاقو به پایش زدم. او چند متری راه رفت و بعد روی زمین افتاد. من به تنهایی مرتکب قتل شدم و عمویم در این ماجرا نقشی نداشت. مرد 67 ساله هم منکر دست داشتن در قتل برادرزاده اش شد و گفت: من برای ریش سفیدی و حل مشکل به آنجا رفته بودم. هیچ ضربه ای هم به مقتول نزدم. پس از دفاعیات متهمان و وکلای آنها، قضات دادگاه برای تصمیم گیری از جنبه عمومی جرم وارد شور شدند. ...
برادرکشی به خاطر کینه قدیمی
همه فرزندان وی زیر سن شرعی و قانونی هستند، رئیس قوه قضائیه از سوی آنها درخواست پرداخت دیه کرده است. سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او گفته هایش را یک بار دیگر تکرار کرد و گفت: عمویم نقشی در این قتل نداشت و من به تنهایی برادرم را کشتم. سپس عموی متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت: من برای میانجیگری میان دو برادر رفته بودم و با مقتول هم درگیر نشدم. او حرف های بدی به برادرش زد؛ همین هم باعث شد تا ...
قتل همکلاسی به دلیل ارتباط با همسر
حادثه با اصرار سوار ماشینش شدم. مرا به پارک چیتگر برد. ناگهان شوهرم زنگ زد. با عصبانیت گفت من تعقیب تان کرده ام، بگو کجایی. از ترس آدرس دادم. وقتی آمد، مقتول از ماشین پیاده شد و با چاقو به سمت او حمله کرد. من از دور دیدم که ناگهان لباس مقتول خونی شد و شوهرم با موتور فرار کرد. سریع خودم را رساندم و دستمال را روی گردن مقتول فشار دادم تا جلوی خونریزی را بگیرم اما او 20 دقیقه بعد فوت کرد. پس از پایان دادگاه، قضات وارد شور شدند و متهم ردیف اول را به قصاص نفس و همسر او را به 99 ضربه شلاق و 120 ساعت کار اجباری در خانه سالمندان محکوم کردند. اعتماد ...
حتی مادرم خبر نداشت .... تا اینکه عباس جدیدی فهمید
مسابقه های جهانی کراسنویارسک روسیه ساک و چمدانم گم شد. حتی مسئولان تیم برای من کتانی هم نگرفتند تا بتوانم کشتی بگیرم. من مجبور بودم کفش و دوبنده عبدالرضا کارگر که وزن بالاتر بود را بپوشم. کارگر مقابل کورتانیدزه ضربه فنی شد و در حالی که ناراحت بود، من لباس هایش را از تنش درمی آوردم که او هم از بس ناراحت بود لگد می زد تا کفشش را درنیاورم. اگر کشتی او مقابل کورتانیدزه در تایم کامل برگزار می شد، من ...
به قلم تختی/ آیا قلب من صندوقچه محبت دختری نخواهد شد؟
گرفت و همه به من می گفتند: تو خود را بی سبب شکنجه می دهی , برو دنبال کارت تو اصلا به درد کشتی نمی خوری. این گفتارها, این تهمت ها, این ناسزاگویی ها آن هم در آن محیطی که نه نشریه ای بود و نه دستگاهی، مرا کاملا از پای درآورد, حتی دیگر نصایح دوستانم را هم فراموش کردم. جوانی مایوس و دل شکسته بودم که لباس های تمرینم را به دوش می کشیدم. و با موتور سیکلت برادرم به خانه می رفتم, دیگر هیچکس وجود ...