سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته هایی از پشت پرده قتل های مرموز در تهران
می دهید؟ به طور مثال در پرونده استخر پارک خیابان باغ ملک دربند که مرد جوانی در آن استخر غرق شد و جان باخت، بازپرس پرونده بودم و به محل وقوع حادثه رفتم، استخری که هنوز امکان دارد تا دو سال دیگر هم آماده نشود برای چه در آن آب ریخته اند؟! چرا هیچ کس نیست نظارت کند که برای چه در آن استخر آب جمع شده است؟ علت را پرسیدم گفتند با یک تیر چند نشان بزنیم حالا که این استخر وجود دارد برای درختهای سه ...
مرگ تدریجی دانشگاه
امریکایی سازی بدون تجمل خواند. حداقل بدون تجمل بخش های آموزشی خصوصی امریکایی. این روند همچنین در دانشگاه های سنتی و بااصالت انگلیسی نظیر آکسفورد و کمبریج در حال رخ دادن است. دانشگاه هایی که همواره خود را به واسطه موقوفات و هدایای سخاوتمندانه از گزند نیروهای اقتصادی بزرگ تر محافظت کرده اند. سال ها پیش وقتی متوجه شدم به یک معنا از من انتظار می رفته تا بیشتر شبیه مدیرعامل رفتار کنم تا یک فرد ...
نرگس آبیار از نفس متفاوتش می گوید
نور موسوی) در واقع دختر یکی از همکاران ما در فضای دفتر تولید بود. من یک بار او را دیدم و هر کاری کردم که با هم بازی کنیم، راه نداد. فکر کردم نمی توانم نقش به این مهمی را به بچه ای بدهم که بازی نمی کند اما بعد دیدم ساره دارد برگ های درخت را با چوب از داخل آب نجات می دهد و این یکی از سکانس های فیلم بود. رویش کنجکاو شدم. بچه های زیادی را آوردند تا ببینم. رفتیم به مدرسه ها. روز سیزده فروردین هم رفتیم ...
کچل مم سیاه
حرکت می کنم. زود برگشت به خانه و رو به مادرش کرد و گفت: ننه! پاشو نانی تو دستمال ببند که رفتنی شدم. پیرزن پرسید: می خواهی بروی کجا؟ کچل جواب داد: پادشاه امر کرده که بروم شیر چهل مادیان را برایش بیارم. پیرزن گفت: کجای کاری پسرجان! خیال دارند سر به نیستت کنند. تا حالا خیلی از پهلوان ها هوس این کار را کرده اند و سرشان را به باد داده اند. آن وقت تو چطور جرأت می کنی بروی شیر ...
در سال 88 گفتم به رهبری ظلم نکنید؛ زنان حامی موسوی، من را کتک زدند!
من باور نمی کنم که کسی من را به عدم حمایت از رهبر انقلاب متهم کند. من در پل یادگارامام از زنانی که طرفدار موسوی بودند کتک مفصلی خوردم. چه کسی گفته است که من پشت سر آقا نایستادم؟!
طاهره دباغ بانوی مبارز انقلاب دعوت حق را لبیک گفت+ خاطرات و عکس
را ندارم، آتش به دلم زدند. پُر شدم از سوال. با چشم اشکی آمدم خانه. رو به پدر و مادرم کردم و گفتم شما گفتید آجی ملا به من نوشتن یاد ندهد؟! پدر با مهربانی اشک هایم را پاک کرد و سری تکان داد و جواب داد بله! من از او خواستم. صلاح نیست دخترها نوشتن یاد بگیرند. ممکن است نامه ای به اشتباه بنویسند یا جواب نامه ای را بدهند که برایشان دردسر درست بشود. باورم نمی شد پدرم با آن همه کتابی که خوانده و با آن همه ...
حاتم طائی
...: من عاشق دختری بودم. او از من تخم مروارید خواست. دنبال آن تا کوه قاف آمدم که یک دفعه نازنینی مرا به باغی کشید. چند هزار نازنین دورم را گرفتند و هرکدام یک جور غمزه می آمدند. من به طرف یکی از آنها دست دراز کردم که یکهو دختری که تو عکس بود و تاج یاقوت رو سرش بود، جلو آمد و کشیده ای به گوشم زد و گفت دور شو! هفت سال بی هوش بودم. وقتی به هوش آمدم، خودم را تو این بیابان دیدم. هرچه می گردم، راهی پیدا ...
میراث تفسیری امام رضا (ع) در ذیل آیات الأحکام
قرآنی از نخستین شاخه های تفسیر و علوم قرآن بوده که زمینه ی خلق آثار فراوانی با عنوان آیات الأحکام و فقه القرآن را به وجود آورده است. امامان معصوم که خود منبع و مرجع تبیین احکام دین هستند، در بسیاری از موارد، نظر خود را در بیان احکام، به قرآن کریم مستند کرده اند. بنابراین روایت های تفسیری، بخشی قابل توجه از میراث حدیثی مسلمانان را تشکیل می دهند. فقه القرآن در حقیقت، نوعی تفسیر موضوعی قرآن است که به ...
جاذبه های گردشگری استانبول | کاخ های امپراتوری عثمانی
عثمانی طراحی و ساخته شد. محوطه این کاخ بسیار بزرگ است و در بدور ورود با آبنمایی باشکوه رو به رو خواهید شد. همچنین تعدادی آبنما و استخر دیگر در اطراف عمارت به چشم می خورد. سقف کاخ خدیو تماما از شیشه ساخته شده. در طبقه همکف یک سالن بزرگ وجود دارد و چندین اتاق و سرسرا در طرحی دوار به یک دیگر متصل می شوند. در طبقه بالاتر عمارت دو اتاق خواب بزرگ به چشم می خورد. برج کاخ خدیو، محبوب ترین بخش کوشک محسوب می ...
پرنده ی سفید
همان بچه ای است که زن برادرش قبل از کشته شدن، او را انداخته بود به دره. چون از پستان سلطان جنگل شیر خورده و رشد کرده بود، اسمش را گذاشتند شیرزاد. از طرفی شیرزاد درست و حسابی مثل بچه شیر بود. خلاصه، شیرزاد از کودکی رو اسب قد کشید و بزرگ شد. تیراندازی و شمشیرزنی را هم خوب یاد گرفت. وقتی به چهارده، پانزده سالگی رسید، دیگر پهلوان میدانداری شده بود. تا این خبر پخش شد که پسر پادشاه پیدا شده و تو ...
تقدیر را که نمی شود عوض کرد
کار را کردی؟ چرا بچه را با خودت نبردی؟ تاجر شستش خبردار شد که نوکرش بچه را نکشته. شروع کرد به بهانه آوردن. گفت که بله. بچه از قافله جا ماند. تمام این مدت، من چشم به راهش بودم. الآن هم برگشته ام که بچه را ببرم. هیزم فروش گفت: ما قول و قراری گذاشتیم. اما من بچه را به مکتب گذاشته ام و خیلی برایش خرج کرده ام. اگر پول خرج و مخارج این مدت را می دهی، پسر مال تو. تاجر دوباره پولی به هیزم فروش ...
تام هنکس:آدم خوب کم پیدا می شه!
.... خودش تعریف می کند: ده- دوازده سالم بیشتر نبود و طبقه ی پایین خانه ی پدرم زندگی می کردم. مادرم با ما زندگی نمی کرد و مجبور بودیم خودمان به تنهایی کارهایمان را انجام بدهیم. یادم می آید همان روزها سرمای بدی خورده بودم و چند روزی پیش یکی از دوست هایم ماندم تا کمی بهتر شوم. وقتی بعد از چند روز به خانه برگشتم، پدرم پرسید: کجا بودی؟ گفتم مریض بودم و پیش دوستم بودم. انتظار داشتم دچار عذاب ...
صندوق های پست: ما هنوز زنده ایم/ پست آنلاین یا نامه های کاغذی؟
هم پناهگاهی برای واژه ها، حرف ها و نامه هاست. توپخانه، ساعت 10 صبح کسی حواسش نیست، مگر آن دستفروشی که بساط ساده اش را هر روز در همسایگی یک صندوق پست زرد با سقف قرمز شیبدار پهن می کند. آنها سال هاست که با هم همسایه اند. روی دیوار همسایه آگهی استخدام ، کار در منزل و انگلیسی به زبان ساده چسبانده اند. نامش محمد است و کارش فروختن خرده ریزهایی که از مهره مار گرفته تا بند کفش در آن پیدا می ...
سه روایت زنانه از پدر موشکی ایران
خودم به حجاب علاقه داشتم. اول دبستان که وارد مدرسه شدم فقط من بودم که چادر سرم بود، تا جایی که حتی مدیرمان من را پیش نماز کرده بود. این قدر این قضیه را خوب یاد گرفته بودم که در خانه، حتی بچه های کلاس پنجم نیز پشت سر من نماز می خواندند. قشنگ یادم است که همیشه خودمان با صدای مناجات خواندن بابا بر سر سجاده نماز صبح از خواب پا می شدم، یعنی طوری نبود که بگوید بلند شوید و نمازتان را بخوانید ...
افزایش 15 درصدی تولید پسته در آذربایجان شرقی
...، تولید پسته جایگزین سایر محصولات باغی در باغ های قدیمی و درجه 3 حوزه دریاچه ارومیه می شود. درخت پسته به سرمای شدید زمستان و گرمای زیاد تابستان مقاوم است و از این نظر شباهت زیادی به درخت انگور دارد، به طوریکه سرمای 20 درجه زیر صفر و 40 درجه بالای صفر را بدون هیچگونه خسارت و صدمه ای تحمل می کند. به گزارش ایرنا، درخت پسته با زمین مرطوب سازگاری ندارد و رطوبت زیاد در خاک باعث ایجاد ...
گفت وگوی تازه تسنیم با پسربچه محروم سیستانی
به مدرسه برسم. این داستان مدرسه رفتن ما در سرما و گرماست. یک سرویس مدرسه به ما نمی دهند. خودتان یه نگاه بندازید ببینید چقدر کودک اینجاست. وضع همه همینه. با این وجود، یک سال دیگر هم گذشت و عزیز همچنان پای پیاده به مدرسه می رود؛ پدرش هنوز بیمار و زمین گیر و یکی از تفاوت هایی که نسبت به سال گذشته دارد این است که کارش را از دست داده است. تماس که برقرار شد، اولین جمله اش بعد از ...