سایر منابع:
سایر خبرها
مَد مِن؛ حیرت انگیز وحشتناک
.... اما در خیلی از مواقع نمی سازد، می شکند، خراب می کند، ویران می شود و حتی جاهایی هم هست که دیگر هرگز دوباره نمی سازدش. می خواهد وسوسه کننده باشد، برای فروختن یک تصویر دروغ بگوید، چانه بزند، گول بنزد؛ وقت ما مانده ایم و یک مشتری سرمایه دار با یک کمپانی عظیم که باید با چند جمله در یک زمان محدود حالی اش کنیم آنچه داریم به مشتری می فروشیم در نوع خود بهترین است چون ما به او گفته ایم تو ...
یاسر دستش را روی دستانم گذاشت و... / مقاومتم درهم شکست
همان کاری را با من کرد که چند سال قبل با مهدیه بیچاره کرده بود. همه عشق و علاقه ام نسبت به یاسر دود شد و به هوا رفت و خشم و انزجار جای آن را گرفت. روزهای بدی را پشت سر می گذاشتم و در تمام آن لحظات سخت، تنها مهدیه مرا دلداری می داد. زنی که می بایست با خرد و تحقیر شدنم، به من پوزخند می زد و در دل خوشحال می شد، حالا بهترین پشتیبان و حامی من شده بود و تنهایم نمی گذاشت. چه روزها که سر بر شانه ...
پایت را بردار!
.... دست و پایم می لرزد. در این هوای گرم تابستان، وسط یکی از نخلستان های خرمشهر، یخ کرده ام. عرق سرد به پیشانی ام نشسته. یعنی مصطفی کی می آید؟ اگر مین منفجر شود چه؟ وای خدا! کاش همه ی این ها یک خواب باشد. چشمانم را می بندم و دستم را بالا می آورم و چند کشیده در گوشم می خوابانم. انتظار دارم وقتی چشمانم را باز می کنم در خانه مان باشم، پیش عزیز، و باز به خاطر دیدن زری کفترهایم را بهانه کنم و به پشت بام ...
گفتمان پسااستعماری در - شرفة الهندیان -
الذی تنتظره، رغم أنک، فی الحقیقة، لا تفعل شیئا سوی الانتظار!! (نصرالله، 2005: 65). البته نصرالله در ادامه ی داستان، از طریق روایت تصویری و نمایش صحنه ی شهادت محمد الدوره همراه با طرح چند سؤال سیاست غرب و فرهنگ امپریالیستی را زیر سؤال می برد و پایان آن را به تصویر می کشد: ما الّذی ینتظرهم علی أیة حال؟ وصول أبناء الجنود الذین عمروا أبوغریب بفحولتهم؟ أم اولئک الذین ظللوا یطلقون النار علی ذلک الفتی و ...
تصویر شاهد آزادی در شعر فرّخی
مضامین عرفانی، به کار رفته است. در مثال های زیر شاهد در معنای گواه، مطلق زیبایی و زیبارو به کار رفته است: خرّم آن شب که ز پیمانه چو پیمان بستی *** شاهد ما و تو جز شاهد پیمانه نبود (فرّخی، 1369: 135) چون ز شهر آن شاهد شیرین شمایل می رود *** در قفایش، کاروان در کاروان دل می رود (فرّخی، 1369: 127) گذشته از این کاربردها، در ادامه خواهیم دید که فرّخی ترکیب ویژه از واژه های ...
فروغ در آتش گلستان؛ اسناد منتشرنشده عشقی ممنوعه- نامه هایی که فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان نوشت
جان من آمیخته ای مرا از گور من انگیخته... میلانی در ادامه روایتش از این عشق اسطوره ای از نامه ای یاد می کند که فرخزاد کمتر از شش ماه قبل از مرگش در جمعه ششم خرداد 1345 به گلستان نوشت: قربانت بروم، قربان سراپای وجودت بروم، قربان موهای سفید پشت گردنت بروم، قربان مردمک های سرگردان چشم هایت بروم، قربان غم و شادی ات بروم. تو چه هستی که جز با تو آرام نمی گیرم؟ حتی جای پایی از تو در خاک ...
- کاخ سعدآبادی - معرفی شد
هنری نرفتم چون نمی خواستم تحت تاثیر اثری قرار بگیرم. سعد آبادی در ادامه چند شعر از کتاب خود را خواند. همچنین در این مراسم سید امیرسادات موسوی، فرنگیس کردی و محمد حسین پور معصومی که در بین مهمانان محفل ادبی سرو چمان حضور داشتند، به شعر خوانی پرداختند.
خطابه ی روشنگرانه در سقیفه/ شاخصی از شاخص های جمل
. وی در روز فتح مکه در میان پرچم داران لشکر اسلام بود و عَلَم بنی خطمة را با خود حمل می کرد. فرمانده نظامی و شاعر برجسته به اعتقاد بیش تر مورخان، خزیمة در تمام نبردهای پیامبر در کنار آن حضرت حضور فعال داشته است، ازجمله در جنگ های بدر، احد، خیبر، موته، فتح مکه. بعد از رحلت پیامبر نیز در کنار امام علی (ع) ماند و با اصحاب جمل و متجاوزان لشکر شام مبارزه کرد. او علاوه بر اینکه سمت ...
پشت پرده دیدار استقلال با صبا از زبان مرفاوی
همه جا می گویند. در سالن کنفرانس خبرنگاری حضور داشت که واقعا با اهداف خاصی سئوال می پرسید و مشخص بود حضورش هدفمند و در راستای برخی مسائل صورت گرفته است. ناراحتی ام به خاطر باخت به استقلال نبود بعد از بازی خیلی ناراحت بودم اما نه به خاطر این که استقلال بازی را برده بود بلکه بیشتر به خاطر رفتارهایی که چه قبل چه بعد از بازی دیدم چون حس می کردم تمام این اتفاقات و برخوردها مشکوک ...