سایر منابع:
سایر خبرها
سبک با خودتان وسیله بردارید چون ممکن است اینقدر خسته شوید که همه را بندازید. ارتفاعات شاخ شمیران را تصرف کردیم که پر بود از سنگ. می دانستیم برای یک مدت موقت است. سرما، کوه و زمستان. به من می گفتند یا دوربین ببر یا نارنجک چون جای امنی نیست. منم گفتم: خب می خواهم برم عکس بگیرم. حدود یک ماه خبری از حمام نبود و فقط فقط در این حد که می توانستیم آب به صورتمان بزنیم استحمام می کردیم. هلی کوپتر ...
تاکتیک ها و موانع دفاعی که در این منطقه به کاربرده بود، هیچ گاه تصور شکستن این خطوط دفاعی را نمی کرد و دشمن تصور نمی کرد ما بتوانیم به ارتفاعات قلاویزان دسترسی پیداکرده و شهر مهران را آزاد کنیم. این فرمانده دوران دفاع مقدس گفت: اینکه امام (ره) فرمودند مهران را هم خدا آزاد کرد، یکی از دلایل آن به کارگیری همه تدابیر عملیاتی، امنیتی و دفاعی دشمن بود که حتی شکست خط محال بود و این خدا بود که حضور ...
انتقام دوستان شهیدشان در عملیات کربلای 4 را بگیرند شور و اشتیاق عجیبی برای انجام عملیات در بچه ها موج میزد و بعد از مدت 10 روز عملیات عظیم کربلای 5 در شلمچه آغاز شد که بیش از 120 نفر به درجه جانبازی و 40 نفر از بچه های گردان مالک اشتر ازنا مظلومانه و غریبانه در این عملیات به شهادت رسیدندکه به روح همه آنها درود می فرستم. راوی:حاج احمد لک رزمنده و جانباز دوران دفاع مقدس در همین رابطه بخوانید: خبرافلاک گزارش می دهد/عملیات کربلای4 به روایت رزمندگان لرستانی(1)؛ شب های قبل از عملیات بهترین فرصت خودسازی نیروها انتهای پیام/ ...
خاصی بود، همه می دانستند که در این نبرد کسی جان سالم به در نخواهد برد، دشمن آنقدر در حلب نیرو و تجهیزات داشت که پیشروی را تقریبا غیرممکن کرده بود. نیمه های شب به جز چند نفر که مشغول نگهبانی بودند، بقیه در گوشه سنگرها خوابیده بودند و یا خود را به خواب زده بودند، در آن سرما کمتر کسی می توانست بخوابد.صدای ماشینی به گوش رسید، رزمنده هایی که مشغول نگهبانی بودند، تفنگهایشان را مسلح کردند تا اگر دشمن بود ...
بودند و به همه روحیه می دادند. ایشان شب ها هم با ما گشت می زدند و حتی شبی هم که گفته شد عراقی ها تا کشتارگاه پیش آمده اند، در کنار ما بودند. من راننده ایشان بودم و با چراغ خاموش حرکت می کردم. همه جا تاریک و ظلمات محض بود. شهید عبدالرسول جمی هم در کنار ما بود. چون با سرعت رانندگی می کردم، به جدول زدم و ایشان با من دعوا کرد که: چه خبر است؟ چرا این قدر تند می روی؟... به هر حال با تلاش جوانان و کمک خدا ...
جنوبی شهر کرمانشاه منتهی به قبرستان عمومی شهر قرار داشته و اینک بخشی از آن تبدیل به مکان های آموزشی و غیر آن شده است ) که تقریباً داخل شهر قرار داشت ، از این روی آتش زدن ساختمان کاروانسرا موجب عمده جنایت خونینی می شد که امکان داشت شهر کرمانشاه را در لهیب آتش بسوزاند ، چرا که انبارهای کاروانسرا همچنان پر از باروت و خمپاره و ادوات منفجره و دینامیت و نفت بود که احتراق این همه ادوات آتش زا موجب ...
، کوه های میشداغ و بلغازه بود. در آن منطقه عمومی شوش و قبل از فکه بود، بر روی ارتفاعات بودیم، من همیشه در درگیری می دیدم که ایشان چه می کند، ما خط پدافندی دستمان بود، شب ما را منطقه ای که همین بچه های لشکر 25 کربلای ساری یا مازندران بودند، منطقه را شب عملیات گرفتند و فردایش ما را در آنجا مستقر کردند تا خط را نگه داریم، شب آنجا بودیم. فردا صبحش درگیری بود، پاتک دشمن بود، با تانک ها آمده ...