سایر منابع:
سایر خبرها
کردید؟ و من برای تان شرح می دهم: مدتی یک روزنامه جدید محلی با ستون های منتشرشده در آن را زیر نظر گرفتم. بعد خودم چند متن نوشتم و آنها را برای سردبیر روزنامه فرستادم. آنها از این متن ها خوششان آمد اما خبری از پول نبود. با وجود این، کار من را تائید کردند و من سه روز دیگر کارم را در انبار میوه در شیفت های کاری ادامه دادم و در زمان باقیمانده، مقاله و متن ستون ها را می نوشتم. اینجا می پرسید ...
ایران آنلاین / این حادثه در این سال ها به طرز عجیبی غریب و خاموش مانده و شعله های غمش هنوز زیر خرواری از خاکسترِ اشک و درد پنهان است؛ چند وقت است که قصد داشتم گزارشی درباره این فاجعه غم بار تدوین کنم و یادنامه ای برای جانباختگان و همچنین رشادت آتشنشانان و نیروهای امدادی و دولتی که به قصد خدمت به آن منطقه رفتند و دیگر برنگشتند، بنویسم؛ اما نمی دانستم با کدام قلم و به چه صورتی می توان از آن فاجعه نوشت؛ چند ماه است که روی طرح این گزا ...
امکانات نیست. و خیلی ها هم به خاطر کار، روستا را ترک می کنند. در شهر هم کار نیست. الان می خواهم خانه یکی از بستگان بروم که دامدار است. همسرش اهل شهر است. می خواهد برود شهر، می خواهم بروم منصرفش کنم. قول دادم خودم منصرفش کنم. مگر اینجا چی کم دارد؟ اینجا آب هست، هوا هست، کاری می کنم کارش بگیرد. میانه شما با خانواده چطور است؟ همسرم لباس و کلاهم را در ماشین ...
با مردی ارتباط پنهانی دارد و این مرد او را معتاد کرده است. عصر روز حادثه دخترم را از مدرسه به خانه خواهرم بردم. شب هنگام به خانه ام رفتم. وقتی همسرم در را بازکرد، با دیدن من وحشت کرده بود . وی افزود: پس از ورود به خانه سر و صداهایی شنیدم. اتاق ها را گشتم تا این که متوجه شدم سر و صدا از داخل کمد است. در آن را که باز کردم، در کمال تعجب با مرد معتادی روبه رو شدم. او را می شناختم، دوست یکی ...
عصر بانک ؛روزنامه ابتکار نوشته است: بیش از سه ماه از غروب روز دوشنبه خیابان پاسداران تهران می گذرد اما هنوز منوچهر ، پرهام و هستی چشم به راه مانده اند، چشم به راه زنی 47 ساله که عصر 17 آبان ماه با غرش آسمان پایتخت و ترکیدن بغض ابرها برای همیشه ناپدید شد. آقای شهردار از آن خانم که مفقود شده چه خبر؟ شهردار تهران، 9 روز پیش و 3 هفته بعد از وقوع فاجعه پلاسکو، در جلسه علنی شورای ...