خانه
سایر منابع:
با دوستان خود به اشتراک بگذارید
می پسندم
0
سایر خبرها
ماهینی:در بچه داری مدرک دارم!
امانت دست مان است. فقط خدا کند، بچه سالم و مفید تحویل جامعه بدهیم. چه نگاه قشنگی، آفرین... برگردیم سر موضوع شیرین مایسا خانوم. راستش را بگو دوست داشتی دختر داشته باشی یا پسر؟ حقیقتش جنسیت بچه برای من و همسرم مهم نبود. سلامت بچه اهمیت داشت اما ته دلم دختر را بیشتر دوست داشتم. دخترها بابایی می شوند و با محبت تر هم هستند. برای تو مهم است که مایسا وقتی به حرف آمد، ...
اس ام اس طنز عید نوروز (2)
...> _________________________________ شما هم پیام تبریک نوروزی اینو به اون میفرستید و اونو به این میفرستید؟ . . یا من فقط اینجوریم _________________________________ ایشالا سال 96 تنها چیزی که از دست میدیم . . . وزن اضافمون باشه ...
علی پروین:ترامپ دیوانه است!
ها رو جمع می کردم، هرچی بدبختی ما می کشیم مال همین موبایل هاست. از بچه 3 ساله تا مرد و زن 70 ساله موبایل دستشونه و دیگه اون محبت ها و مهربونی ها تموم شده . س: نظر شما در مورد دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا چیست؟ دیوانه است و باید بستری بشه طفلی. حرف هاش سر و ته نداره و دنیا رو به هم می ریزه. خدا شفاش بده . س: اگر فقط خودتان باشید 15 روز عید را چه کار می کنید؟ ...
مسعود روشن پژوه: بچه ها مرا عمو کچله صدا می زنند!/ علی صادقی استعدادی بود که در مسابقه محله کشف شد
؟ من دلم می خواست بچه ها را همان طور که هستند نشان بدهم. آن موقعی که روی آنتن زنده به بچه می گفتم، صدای مرغ دربیاور یک تابوی بزرگ بود. حتی یادم است اولین باری که ما دوربین را کج گذاشتیم، صدای همه درآمد. عموها خوب اند خاله ها خوب اند؛ اما جای خالی دوربین بین بچه ها حس می شود. مثلاً دوربین برود شهرکرد یا سیستان. شما وقتی به بچه های نیک شهر سیستان نگاه می کنید می بینید هیچ کدام ...
ایام عید که تماس گرفت ، گفت تو در قدم هایی که من برمی دارم شریک هستی
آماده و راهی اش کردم. شهیدان خلیلی و محمد خانی از دوستان ابوالفضل بودند تصریح کرد: شهادت دوستانش او را بسیاراز دوریشان اندوهگین می کرد، این اواخر در نمازهای شبش بسیار گریه می کرد و در قنوت هایش می خواند که “(الهم الرزقنی شهاده فی سبیلک...) “ ” قرار بود برای سال تحویل سال91 در کنار شهدا باشیم و به سفر جنوب برویم. این سفر ما به همراه چند تا از اعضای خانواده آقا ابوالفضل بود.اولین باری بود ...
گفت و گوی عیدانه و خودمانی یا وزیر بهداشت + عکس
...> ** شما به دولت در سمت وزیری کمک می کنید در منزل هم به اعضای خانواده می کنید؟ می خندد و می گوید چرا دروغ بگویم نه حقیقتا هیچ کمکی نمی کنم. وزیر بهداشت و همسرش ** آشپزی بلد هستید؟ آشپزی بلد بودم اما الان نمی دانم مردها که معلوم است چه غذاهایی را بهتر از همه درست می کنند، (با خنده ادامه می دهد) در خورشت ها، فسنجان را خوب درست می کنم. ** تا به حال ...
ره انجام:بهترین عیدی عمرم توپ فوتبالی بود که در 10 سالگی از پدرم گرفتم
ستاره جوان را می خوانید : سال 95 برای شما چگونه گذشت؟ سالی همراه با تجربیات خوب و بد بود،سال خوبی بود فقط آخرش با فوت پدربزرگم بد تموم شد. برای سال تحویل برنامه خاصی داشتید؟ متاسفانه به علت فوت پدربزرگم عزادار شدیم. مسافرتی جایی نمی روید؟امسال تعطیلات عید کجا هستید؟ انشالله هفته ی دوم عید عازم مشهد میشیم. به کوچک تر های فامیل ...
بازار داغ شوراها
رو می شنید میگفت دیگه رای نمیدم و اما این روزا از همکلاسی در دانشگاه تا میوه فروشی سر کوچه برای ثبت نام اعلام آمادگی کردن که این از نظر اینکه همه مردم شهر دوست دارن در پیشرفت شهر سهیم باشند قابل تقدیره ولی به عمق ماجرا که دقت میکنیم پی میبریم که بیشتر این افراد فقط برای مطرح کردن خود یا برای فرار از بیکاری میخوان که سری به شورای شهر بزنن و جالب اینجاست که جز عده اندکی که با پشتکار ...
زهرا غریب :حضور دائم در تیم ملی هدف اصلی من است
متفاوت نوروزی خبرنگار با این ستاره جوان را می خوانید : سال 95 برای شما چگونه گذشت؟ اوایل سال 95 خیلی سخت بود اما کم کم که پیش رفتم اتفاقات خوبی پیش اومد خوب و بد به هر حال گذشت و تموم شد ایشالا امسال سال خوبی باشه با اتفاقای خوب .. برای سال تحویل برنامه خاصی داشتید؟ نه برنامه خاصی نبود مثل همیشه در کنار خانواده بودم. مسافرتی جایی نمی روید؟امسال ...
بهترین بازیکن سال پرسپولیس کیست؟
حدداره میسوزه پماد ضد سوزش تقدیم به کیسه کش های بی شخصیت، بی هویت، بی شعور، لمپن و ته جدولی. لنگ کثیف ؟ لنگ هیکلته مردک بی شخصیت. کثیف هم اون خانوادت هست که تربیت یادت ندادن. داداش بنگر زامبی یادت رفت همچنین علی دایی حالا خوبه که طبق نظر کارشناسا مشخص شد. تیم کثیف کیسه و لیف تهران بیشترین سود از داوری رو دیده و پرسپولیس و ذوب بیشترین ضرر. اما خدا وکیلی ...
عشق به هنر، راز ماندگار شدن بازیگر یزدی
نخواستید انجام بدین، ولی به خاطر دودر بایستی اون کار رو قبول کردین؟ جیم: بله بسیار این اتفاق افتاده که من کار رو فقط به خاطر کارگردان قبول کردم نه به خاطر نقش. سین: یک چیزی که اخیرا اصحاب هنر و طرفداران شما رو ناراحت کرده بود بیماری شما بود! جیم: بله بیماری قلبی داشتم که چهار رگ اصلی قلبم گرفته بود و عمل باز قلب داشتم که خدا رو شکر به خیر گذشت... سین ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (379)
قرمزاتونم اسم میذارید؟ ما داداش کوچیکمو تا 3سالگیش "این" صدا میزدیم. 20. از مزایای تکنولوژی اینه که الان دیگه کسی عین وحشیا با خودکار رو در خونه نمی نویسه آمدیم نبودید. با رایزنی هایی که انجام دادم امروز عید نوروز خواهد بود. 21. قراره همه ی فامیل رو یه روز دعوت کنیم خونمون و طی یک کنفرانس خبری پاسخگوی سوالاتشون باشم. 22. هدف آفرینش تخمه ژاپنی کاهش سرعت مصرف آجیل ...
طنز روز: ترین های سال 95
با تشخیص اضافه وزن بازیکنان پرسپولیس وقتی از اردوی تیم ملی برمی گردند! همسایه ها یاری کنین تا من شوور داری کنم سال: طاهری مدیرعامل پرسپولیس و درخواست پول از هواداران برای پرداخت بدهی ها مهریه رو کی داده کی گرفته سال: حق پخش! اصلاً طنزش خوب نبود
آدم اورجینالم آرزوست!
پسران جوان پرسیدم: چرا این قدر این جا ترافیک شده و همه از ماشین هاشون میان پایین و این زیرگذر رو نگاه می کنند؟ خندید و گفت: یک ساعت پیش من و دوستام اینجا ایستاده بودیم و ماشین ها را نگاه می کردیم. همین! هرکسی از کنارمون رد می شد فکر می کرد اتفاق مهمی افتاده و اون هم همراه ما پایین رو نگاه می کرد. کم کم هرکسی رد می شد فکر می کرد اون پایین تصادفی شده و ماشین های توی خیابون هم کنجکاو شدند و ...
گفت وگو با یک تلگرام گرد حرفه ای
بلند شد، آیپدش را از روی میز عسلی روبه رو برداشت، پشت ورویش را نشان داد و گفت: من با آیپد کار می کنم. جلدش را ببین. پاره و پوره شده اما من کیف می کنم این را می بینم. مال بچه ها همه نو است اما مال من مثل مفاتیح الجنان های قدیمی شده از بس کار کرده. نگاهم از آیپدِ کهنه به قاب بالای سرش افتاد؛ لوگوی قاب شدۀ روزنامۀ جامعه روی دیوار بود. رودرروی حمیدرضا جلایی پور نشسته بودم؛ یک منتقد تلگرام رودرروی یک ...
پیش بینی پرویز پرستویی برای سال تحویل 1450
او در توضیح عکسش نوشت: تا حالا به لحظه سال تحویل 1450 فکر کرده اید! ؟؟ همه بلند میشن، روی همدیگر رو می بوسن و فرا رسیدن سال نو رو بهم تبریک میگن و ... اون وسط یک مهربون از جمع جدا میشه و قاب عکسی را می بوسه و روش دست می کشه و میگه روحت شاد مامان بزرگ، روحت شاد پدر بزرگ !!! میدونید اون عکس کیه ؟ اون عکس من و شماست!!! تبدیل شدیم به یک خاطره ... آنهم شاید اگر خیلی خوش شانس باشیم... این واقعیت روزگار ...
عکاسی در مراسم تشییع شهدای گمنام من را تحت تاثیر قرار داد
به گزارش تنگستان نما ، یونس رازقی پور، هنرمند و عکاس جوان، با استعداد اهرمی است که در زمینه های مختلف به خصوص عکاسی از افراد خوب و با تجربه فعالیت کرده و عکس های بسیار زیبایی گرفته است، با تنگستان نما همراه باشید تا با این جوان اهرمی و آینده دار بیشتر آشنا شویم. سال نو را به شما تبریک می گوییم و لطفا خودتون را کامل معرفی کنید؟ عرض سلام و ادب خدمت شما من هم سال نو باستانی رو ...
بقیه همه عکس هایی که برایم ساختند قشنگ است؛خودم می خندم اما مادر و دخترم دلخورند
رود و می بیند بچه ها دارند عکس های مونتاژ شده پدرش را نشان می دهند یا مادرم ... * شدید سوژعکاس ها .سوژه های روز را بیخیال می شوند و از شما عکس می گیرند. در دیدار با رهبری بین آن همه جمعیت عکس شما منتشر می شود. یا در مراسم تشییع آیت الله هاشمی و حتی در کنسرت ها هم دیده شده که شما بیشتر از موضوع اصلی در چشم بودید . شاید این یک پیام الهی است. چند شب پیش به کنسرت همای رفته بودم ...
نگاهی به پارک های آبی استان های مختلف ایران/ در بهار، تَر شویم
سال و 7 تا 12 سال شامل سونا، جکوزی، مه سرد، رعدوبرق، پرده بارانی در ورودی تونل و استخر موج سواری طراحی شده که تمامی این امکانات می تواند یک روز متفاوت در تبریز را برای شما در کنار خانواده رقم بزند. دقیقا کجاست؟ آذربایجان شرقی، تبریز یاغچیان، خیابان توحید. دهکده آبی پارس اگر تهران را ترک نکردید و یکی از بعدازظهرهای نوروز قصد داشتید باقی روز را در یک محیط بسیار مجهز ...
ماجرای کثیف دختر ایرانی که با هزار امید به ترکیه رفته بود!
. من این کار رو فقط به خاطر خودت کردم. چند روز بعد لیدا خانم از جشنی برایم گفت که به خاطر ورود پسرش قرار است برگزار کند. از من خواست که من نیز به آن جشن بروم و بسیار اصرار کرد که در جشن ورود پسرش، شرکت کنم تا جایی که دیگر برای رفتن به مراسم جشن، هیچ جای تردیدی برای من وجود نداشت و من به ناچار دعوت او را پذیرفتم. این در واقع اوّلین مهمانی عمومی من در ترکیه بود. برایم مهم نبود ...
گورخوابهای پر سر و صدا
وضعیت شان، این که این جا چه کار می کنند؟ و چرا این جا را انتخاب کرده اند؟ شهناز می گوید: پنج روز پیش برای تهیه مواد آمدم اینجا، آخه شنیدم این جا مواد ارزانتره، یه نفر بهم حلوا داد. دیدم چند نفر بالای گورها نشستن، از اون حلوا بشان دادم، دیدم همزبان منن، تصمیم گرفتم بمانم، شوهرمم قراره بیاد همین جا . متأهلی؟ بچه داری؟ ها، 3 تا پسر دارم، پسر بزرگم 18 سالشه و یک دوقلوی 16 ساله هم ...
پرسه در محلات املاک نجومی در تهران
اینجوری فاصله افتاد بینمون؟ حالا خاطره هایش گل کرده و از قصه های پدر و مادرش می گوید. پدربزرگ خدا بیامرزم هم کوه نورد بود؛ تعریف می کرد زمان قاجار، شاهزاده ها اینجا زندگی می کردن، ویلا و خونه های اعیونی می ساختن. حالا هم دوره زمونه برگشته؛ اینجا شده محله اعیونی ها و از ما بهترون. به اینجا که می رسد دستش را جلوی دهانش می گیرد که یعنی بعضی حرف ها را نمی شود زد. فقط همین رو بگم که ...
وقتی تعطیلات نوروز کوتاه می شود!
سرویس اندیشه جوان ایرانی به نقل از تبیان؛ بخش تاریخ: امسال مراسم عید نوروز از دو، سه روز قبل از عید و آغاز سال جدید شروع شد و در طبقات مردم جنب و جوش عید و استقبال از طلیعه بهار و دید و بازدید بین مردم به خوبی مشهود بود. مراسم دید و بازدید امسال زیاد تر از سال های پیش در شهر و بین خانواده ها و دوستان و آشنایان برگزار شد و از این رو تبادل محبت و وداد بین عموم مردم رشته الفت و یگانگی را ...
مصاحبه خواندنی پدر و پسر؛ کلینت و اسکات ایستوود
به گزارش بولتن نیوز به نقل از بانی فیلم، می پرسم: این کلبه مال شماست؟ ایستوود می گوید: یه جورایی. این دور و برها یه سنجاب هم هست. می خوام اینجا براش یک بادام زمینی بگذارم. خیلی نازه. بعضی وقت ها هم میاد توی دفتر. یک روز هم من در را باز کردم و دیدم اون چسبیده به در. ایستوود هشتادو شش ساله است. اما اگر فکر می کنید که او از آن پیرمردهایی است که در بلوک خانه تان می بینید که دو رو بر می ...
هیچ عیدی بهتر از حمایت هوادارن و دلگرمی مسئولین باشگاه برای یک بازیکن نمی تواند باشد
رو دارد و امیدوارم سال نو همراه با موفقیت و پویایی برای جامعه ورزش تنگستان و مردم این خطه خون گرم باشد، مسافرت هم که با توجه به شرایط کاریم امکان مسافرت در ایام نوروز فراهم نیست ولی بعد از ایام نوروز حتما به مسافرت می روم چون کلا هم اهل مسافرتم و هم اعتقادم این هست مسافرت برای آرامش روحی خیلی می تواند موثر باشد. ایرانجوان در سال 95 چطور بود؟ سالی که گذشت با توجه به عملکرد خوب ...
ماجرای من؛ چگونه علیرضا جهانبخش شدم
سال قبل، وقتی تنها 18 سال داشت به اروپا رفت و پیراهن نایمخن را پوشید به این سوال پاسخ می دهد: بستگی دارد شما ستاره را از چه بعدی می بینید. این مهم است که شما در چه شرایطی و به چه بازیکنی ستاره می گویید. اگر به تیم ملی نگاه کنیم، بچه هایی که در دوره ما بودند، از سردار گرفته تا سعید عزت اللهی و میلاد محمدی همگی در اروپا حضور داریم. یک رده بالاتر از ما هم کریم انصاری فرد، احسان حاجی صفی، مرتضی ...
تصادفی که نکشدت قوی ترت می کنه!
...، اینقدر لفتش میدین... بله، عذر میخوام در خدمتم. + موضوع امروز ما تصادفات جاده ایه. به نظر شما مقصر تصادفات جاده ای کیه؟ – آهان شما خبرنگار هستین؟ یه لحظه... (خطاب به مرد توی خط تولید) آهای پسر من چند دفعه گفتم کیفیت نباید فدای کمیت بشه؟ دقت کنین بدنه رو لاستیک ها میذارین لق نزنه!... بله عذر میخوام. عرض بشود خدمت شما که ما این جا حداکثر کیفیت رو در خودروهای خودمون اعمال ...
از افشاگری شجاعی تا آزار جنسی کودکان در مدارس فوتبال
فوتبال خیلی داغ شده است. من چند روز قبل خبر تلخی خواندم درباره تجاوز به یک بچه در یکی از مدارس فوتبال. برایم دردناک بود. راستش الان خیلی از بچه ها اگر چه علاقه ندارند با اصرار پدر و مادرهای شان به این مدارس فرستاده می شوند. اتفاقات تلخ این طوری از یک سو و دلزدگی که در ذهن بچه ها ایجاد می شود هم بعضی از این مشکلات است. از همه پدر و مادرها خواهش می کنم خدای ناکرده بچه های شان را به اجبار به فوتبال ...
عباس جدیدی؛ از افق زاویه بدن تا ماجرای افق زاویه بدن
نماز است. من معتقدم بهشت رفتن خیلی راحته و این جهنم رفتن است که سخته. بخوای بری جهنم باید هر روز دروغ بگی، دزدی کنی، تهمت بزنی و... وگرنه بهشت رفتن کاری نداره راحته. *خب برسیم به بحث عکس شما با منصورخان پورحیدری که سر و صدای زیاد به پا کرد. خود شما در این مورد توضیح می دهید؟ خب روزهای اول یک مقدار شوکه شده بودم چون خودم هم از همه جا بی خبر بودم. خدا رحمت کند استاد پورحیدری رفیق ...
خاطرات نوروزی همسر شهید مدافع حرم حاج حمید تقوی فر/ وقتی که حاج حمید شب به خانه آمد گفت : درست است امسال ...
پرسیدم چرا دیشب نیامدی؟ گفت: خیلی سعی کردم خودم را برسانم ولی متاسفانه موفق نشدم در عوض الان میخواهم شما را یک جایی ببرم .آن روز من و مریم فرزندمان که نوزادی بیش نبود همراه حاج حمید به شهر سوسنگرد رفتیم. یادم هست که صدای تیراندازی و خمپاره را میشنیدم دوستان حاج حمید از جمله شهید زین الدین وقتی من و مریم را دیدند با تعجب از حاج حمید میپرسیدند چرا خانواده را آوردی؟ و حاج حمید با خنده میگفت: کوچکترین نیروی ایرانی مریم من هست. ...
