سایر منابع:
سایر خبرها
جهان فیلمسازی سهراب شهیدثالث در گفت و گو با رضا حائری، مستندساز
این فیلم ها اینجا هستند و کسی به سراغ آنها نیامده است . آنجا توانستم همه فیلم ها را برای نخستین بار طی چند روز ببینم. همچنین آقای وولکمر (که با علاقه شخصی خودش کپی از این فیلم ها را جمع کرده بود) فیلم هایی را به من نشان داد که شهیدثالث نامش را به دلایلی از روی آنها برداشته بود. یکی از مهم ترین آنها نامه ای از کابل نام داشت که پیش از فروپاشی افغانستان درست شده و سندی زیبا از بچه های کابل و افغانستان ...
تبانی در پخش سینما را نابود می کند
. ابتدا با آموختن ساز آغاز کردم و پس از آن ردیف های آوازی را در کنار اساتید بزرگ کشور آموختم. به نظر من آشنایی با ریتم و موسیقی برای بازیگر بودن لازم است. شناخت شعر و درست خواندن آن هم تاثیر بسیاری در بازیگری دارد، خوشبختانه من از سنین نوجوانی به این مقوله ها توجه داشتم و تلاش می کردم در این زمینه ها فعال باشم و الان می بینم که همه این مقولات در روند بازیگری من تاثیرگذار بوده است. من در مدرسه گرافیک ...
روایت استوپارد از بهار پراگ به فارسی چاپ شد
مادرش وقتی بوچی درست می کرد و حالت نوستالژیکش نسبت به تابستان و زمستان های پشت سر گذاشته به عنوان پسر بچه ای مدرسه ای انگلیسی برای من است. اگر این کل نمایش بود (و یا بخشی از نمایش که معمولاً به فکر نوشتنش می افتم، خودزندگی نامه ای درباره ی زمانی که بعد از جنگ به خانه برگشتم)، توماس نام خوبی برای شخصیت بود. اما با راک اند رول اشاره به خود بسیار دور می شود و برای دلیلی متفاوت، بسیار گمراه کننده هم می ...
دنیای رنگ به رنگ سینمای مستند روی پرده نقره ای
نقل قول معروفی بود که از هر 5 ایرانی یک نفر پیکان دارد و با آن 4نفر دیگر را می رساند. از سال 1346 که نخستین خودروی پیکان در کارخانه ایران ناسیونال آن روز و ایران خودروی فعلی تولید شد تا زمان توقف تولید آن در سال 1384، چند نسل از ایرانی ها با پیکان سفر رفتند، در ترافیک ماندند، بزرگ شدند، مسافرکشی کردند و... زمانی 38ساله که خودرو بیشتر ایرانی ها پیکان بود. شاهین آرمین و سهراب دریابندری ...
شما به کمتر از دکتری فکر نکنید!
خرامان نرود از توصیه های دائمی او به بچه های آن مدرسه این بود که همواره سعی کنید از مردم زمانه خود چند گام جلوتر باشید. چیزهایی را ببینید که آنان نمی بینند و به آینده ای تعلق داشته باشید که از دیدگان آنان پنهان است. او در آن روزگار، که کمتر دانش آموزی به فکر مدرک دکتری بود، به ما می گفت: بچه ها؛ خوب نگاه کنید امروز یک دبیر دیپلمه هم می توا ند از عهده کلاس دبیرستان برآید، اما شما ...
یادی از مشهد قدیم و کتابفروشی های پنجاه سال پیش
و عمر نوح و صبر ایوّب لازم دارد نیز نخستین بار از او شنیدم . امروز هر کتابی را که در بازار نیابیم فوراً زیراکس می کنیم ولی در آن روزگار چنین کاری قابل تصوّر نبود. اگر شیخ هادی می گفت که فلان کتاب را ندارم یا نمی دانم از کجا باید به دست آورد دیگر باید قطع امید می کردیم . خوب به یاد دارم که من نزد مرحوم فلسفی اصفهانی شرح منظومه منطق و الاهیات بالمعنی الاعّم آن را می خواندم و او پس از آن درس ...
روستا در سپیده دم تاریخ
پهلوی اول و برنامه های دولت در تقویت یکجانشینی و گسترش ارتباطات، کم کم روستایی ها نیز به این آگاهی رسیدند که وجودشان برابر با گاوآهن، بذر و آب عجین شده و آنان در نظام اربابی کالا به شمار می آیند، در حالی که با روی کارآمدن پهلوی دوم و تشدید مدرسه سازی در روستاها، روستازاده ها در جریان سوادآموزی به نخستین درکی که می رسیدند احساس نابرابری اجتماعی و اقتصادی بود. همچنین وجود اتحاد جماهیر شوروی و داعیه ...
پسر طیب:پدرم به عَلَم گفت جرأت داری عکس خمینی را بردار
کردند و در آن دیدار سراغ آن پسر بچه 10 -11 ساله که سال 42 در همان خانه تحت الحفظ او را دیدند گرفتند. سال 58 من 26 سالم شده بود. خودم را معرفی کردم، امام مرا بوسید. ایشان احوال ما را برای اولین بار بعد از سال 42 پرسید. بعد هم که به جماران آمدند سالی یک یا دو مرتبه ایشان را تا قبل از ارتحال شان می دیدیم. سید حسن آقا را هم من ارادت دارم و می بینم و می شناسم. هنوز با سید حسن آقای خمینی ارتباط ...
پولداران مشروع،ثروت های عادلانه خود را در فعالیت سازنده به کار اندازند
به جنگ و ستیز برخاسته اید. چطوروجدان یک انسان هر چه پلید باشد، راضی می شود برای احتمال رسیدن به یک مقام با میهن خود و ملت خود اینگونه رفتار کند و به کوچک و بزرگ آنها رحم نکند؟ من به شما نصیحت می کنم دست از این کارهای بیفایده و غیرعاقلانه بردارید و گول جهانخواران را نخورید. و در هر جا هستید اگر به جنایتی دست نزدید به میهن خود و دامن اسلام برگردید و توبه کنید که خداوند ارحم الراحمین است ؛ و جمهوری ...
احسان علیخانی، ماه عسل و تجربه هایی متفاوت
کارهایش کمکش می کردند. پانزده سال پیش، پدر ناگهان با بالاآوردن بدهی زیاد و تحت تعقیب قرارگرفتن توسط طلبکاران خانواده خود را رها کرده و می رود. مادر با پنج دختر قد و نیم قد و یک پسر بچه خردسال می ماند یک زندگی از هم پاشیده. دختر دوم خانواده تصمیم به ترک تحصیل می گیرد و با پیشخدمتی در خانه خانواده ای شیرازی اقدام به حمایت مالی از خانواده می کند و پس از پنج سال با اندکی پس انداز و یک ایده اقتصادی به ...