سایر منابع:
سایر خبرها
امت شهیدپرور کجا گفته یک کنسرت لغو شود؟/دادستان ها بدون ارائه مستندات حقوقی حق لغو کنسرت را ندارند
و دفتر موسیقی که صاحب جشنواره هستند مربوط می شود. من از سال 66 که سومین دوره جشنواره موسیقی فجر برگزار می شد در کنار جشنواره بودم. در تمام این سال ها یا عضو شورا سیاستگذاری جشنواره بودم یا در بخش های دیگر حضور داشتم. دهه شصت چون مردم قدرت انتخابی نداشتند و موسیقی صحنه ای وجود نداشت، طبیعتا تنها اتفاق صحنه ای، جشنواره موسیقی فجر بود. از این رو جسته و گریخته اتفاقاتی در دهه فجر می افتاد ...
پروین: رضائیان می تواند به استقلال برود
گردن خودش. به هر حال رضائیان بازیکن آزاد است و هر کجا که می خواهد برود می تواند برود و به ما هم مربوط نیست. این مسائل دست خودش است اما به هر حال او روزی که از پرسپولیس رفت حتی یک تماس نگرفت تا حالم را بپرسد. همیشه گفتم استقلال تیم دوم من است و اگر به این تیم برود، خوشحال می شوم. البته امسال با حضور آقایان درویش و دایی در سایپا این تیم، تیم دیگر من هم شده و حالا باید حرص و جوش آنها را هم بخورم ...
3 ساعت دلهره و اضطراب از زبان شاهدی که در اتاق یک نماینده مجلس حبس شده بود
وی اظهار کرد: روز چهارشنبه 17 خرداد در دانشگاه پردیس چمران فرهنگیان ساعت 16 امتحان داشتم و چون صبح آن روز بیکار بودم برای ملاقات با نماینده دلفان و سلسله به مجلس شورای اسلامی رفتم. شکری کرم آبادی افزود: ساعت هشت صبح آقای رستمیان نماینده دلفان و سلسله را جلوی در شماره یک مربوط ورودی نمایندگان به همراه 'صحبت آزادی'(مجروح دلفانی) دیدیم و با نماینده دلفان برای ملاقات هماهنگ کردم که پس از ...
مجیدی: تمرین نساجی در آزادی به نفع تیم است
به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری برنا، فرزاد مجیدی، بازیکن اسبق استقلال، درمورد انتخابش به عنوان سرپرست تیم فوتبال نساجی مازندران گفت: من در ابتدا سلام می کنم به مردم خوب قائمشهر به شهر میهماندوست و با تعصب و شهر پدری ام و سلامی می کنم به تمام همشهریان خودم. وی افزود: من همیشه خودم را یک قائمشهری می دانم چون پدرم اصالتاً قائمشهری است و از این اتفاق بسیار خوشحالم. چون همیشه آرزوی پدرم بود ...
سعید شهروز: آن قدر ساده با شهرت برخورد کردم که در میان مشهورها گم شدم
. از خدا می خواهم همه در برخورد اول از من انرژی بگیرند تا خاطره خوب از من داشته باشند. این دیدگاه را آن زمان که معروف شدم هم داشتم چون معروفیت ما واقعی بود. شاید من آن قدر ساده با شهرت برخورد کردم که در میان مشهورها گم شدم! * شاید به دلیل همین سابقه دفاع مقدس و تفکراتی که داشتید هیچ وقت از ایران نرفتید. از نفرات اولی بودم که پیشنهادات خیلی زیادی برای اجرای خارج از کشور داشتم و ...
درباره خرید جدید پرسپولیس: یک اولترا مذهبی
همه عرصه ها فوتبال و ورزش چیزی جز سرگرمی و تفریح و سلامتی نیست و دیگه از دین و مذهب بالاتر نیست. اگر یک فوتبالیست هم پیدا بشه که قراره از طریق فوتبال نماد مذهبی بشه و الگوی مذهبی بشه و البته واقعی نه صرفاً ظاهری چه اشکالی داره؟ خیلی خوب هم هست. کاش اینو می فهمیدی سلام درسته نفهمیدم اما هرکس دین رو همونطور که هست بفهمه انسانیت رو هم خوب میفهمه. آیا ...
بررسی موسیقی فیلم نگار به کارگردانی رامبد جوان
زیاد است که واقعا می توان از همه آنها استفاده کرد. من در جوانی سمت موسیقی باروک رفتم ولی از همان زمان تا امروز تلاش کردم تا همه نوع موزیکی گوش دهم. البته شاید این به غیرآکادمیک بودن یادگیری ام در موسیقی مربوط می شود. البته گاهی فکر می کنم ای کاش در جوانی زودتر آگاه می شدم که می خواهم موزیسین باشم. بچه که بودم موسیقی هایی می شنیدم که خیلی خوب بود یا در دوازده سیزده سالگی برای اجرای ...
روایت مصدومان حادثه تروریستی تهران؛ تیر خلاص می زدند
بیمارستان طرفه بستری است، او می گوید: من یک بازنشسته نظامی هستم که در شهر درود زندگی می کنم. برای یکسری کارهای شخصی به تهران آمده بودم. حدود ساعت 10 و 30 دقیقه روز چهارشنبه در تقاطع خیابان بهارستان و مجاهدین در ضلع شمالی مجلس به صورت پیاده در حرکت بودم که دیدم وضعیت امنیتی شده و جلوی تردد خودروها را گرفته اند. او می افزاید: با توجه به سابقه نظامی که دارم کنجکاو شدم و رفتم تا از نیروی ...
48 ساعت دیگر تکلیفم روشن می شود - شیری: استقلال قهرمان شد و به من بازی نرسید
... * ظاهرا تو در لیگ دوازدهم هم در استقلال بازی می کردی. چطور شد که در این تیم هرگز فرصت بازی کردن به تو نرسید؟ بله من در لیگ دوازدهم و در زمان سرمربیگری آقای قلعه نویی در استقلال بودم اما در آن زمان استقلال ستاره های زیادی داشت و در نهایت هم قهرمان شد. در آن سال اصلا فرصت بازی به من نرسید و من مجبور شدم از استقلال بروم. * از اینکه هرگز برای استقلال به بازی گرفته نشدی ناراضی ...
روایتی دست اول از ساده زیستی امام در نجف
واقعه مدرسه فیضیه هم حضور داشتید؟ بعد از وفات مرحوم آقای بروجردی جلسه ای 25 شوال مصادف با شهادت حضرت امام صادق (ع) بود که به واقعه فیضیه معروف است و من خودم آنجا بودم. جلسه را مرحوم آقای گلپایگانی گرفته بودند و بعضی به امام گفته بودند شما هم شرکت کنید و بعضی گفته بودند شرکت نکنید. مرحوم آقای انصاری قمی منبری بود و بسیار هم آن زمان مشتری داشت. خیلی شیرین حرف می زد. ایشان منبر رفته بود و ...
اکبر از پاکسازی میادین مین به دفاع از حرم رسید
و شهادت آشنا بودم. خودم طعم تلخ ندیدن پدر را آن هم در سنی که دختران خیلی نیاز به حضور پدر و انس با ایشان دارند چشیده بودم. طبیعتاً غم دلتنگی برای آغوش و استشمام بوی پدر را در دل داشتم اما عملاً خودم را تنها و بی کس احساس نمی کردم چون حضور غیبی پدر را بیشتر از زمان حیاتش حس می کردم ومعجزه انجام کارهای نشدنی را از جانب پدربار ها و بارها می دیدم که بهت زده ام می کرد. همه اینها از برکت و نعمت شهادت ...
به سکوی آسیا فکر می کنم
البته که این اکتساب بی شک مرهون زحمات فردین محمدزاده است و او نیز در این موفقیت سهیم است. رکورددار جدید دوی 400 متر ایران در ادامه گفت: بعد از بازی های باکو توانستم بدنم را در بهترین تعادل ممکن نگه دارم و در کیش با محمدزاده، مربی ام تمرینات فشرده و تخصصی را دنبال کردیم تا به آمادگی کامل برسم. خیلی دوست داشتم تا نتیجه این آمادگی یک موفقیت شیرین باشد. در فکر بودم که روزی یکی از رکوردهای ...
مصاحبه با امیر شریفی کارآفرین اینترنتی جوان
کنیم و ببینیم چطور شد که در سن کم تبدیل به کارآفرینی موفق شدند. – چطور شد که فکر کردید می توانید کارآفرین شوید؟ + داستانش طولانیه. اول از توانستن شروع نشد. اصلاً به توانستنش فکر نکردم. بیشتر بحث خواستن بود. همه شنیدیم که خواستن توانستن است ولی من این موضوع رو یک مدل دیگر مطرح می کنم. من اعتقاد دارم وقتی انسان بخواهد اصلاً فکر نمی کند که می تواند یا نه! فقط شروع می کند. البته اگر خواستن ...
بهاره رهنما: در زندگی هیچ وقت با خیانت مواجه نشده ام
سراغ یک بازیگر- نویسنده بروم. زنی که کلمات را بشناسد؛ دو انتخاب داشتم، شیوا اردویی و ساناز بیان که پیش از این برای هر دویشان بازی کرده بودم. در نهایت با شیوا اردویی به توافق رسیدیم و (با لبخند) روز اولی که متن را دست گرفت کاملا به کلمات مسلط بود. در مورد مهیار طهماسبی هم، اساسا به نظرم ویولنسل و ظاهرش به شدت عاشقانه است. ویولنسل می خواستم و همه می گفتند چرا از نوازنده زن استفاده نمی ...
طنز؛ فوت و فن لایه کردن
نمی خوایم این قدر اذیت بشی... نگاه کن... داری جر می خوری... تورو خدا بگو و تمومش کن. در چشم های اصغر اما اثری از شکست نبود. همه اش تقصیر این فیلم های تلویزیون بود. بس که آدم خوب ها زیر شکنجه ساواکی ها و بعثی ها طاقت آورده بودند، دیگر هیچ کداممان حاضر نبودیم به این راحتی چیزی را لو بدهیم. خودم هم اگر بودم الان داشتم مثل اصغر نعره می کشیدم و در هوا تف می انداختم. آفتاب داشت غروب می کرد و ...
مهاجرت شاید یک رویای شیرین
هم وجود ندارد. شوک فرهنگی مسئله آخری که به آن اشاره می کنم وضعیتی است به نام شوک فرهنگی . شاید شنیده یا خوانده باشید کسانی که مهاجرت کرده اند هنگامی که با هم همکلام می شوند نسبت به مردم، فرهنگ، تاریخ، غذا، آب و هوا و سایر مسائل مربوط به کشور مقصد اظهار شکایت می کنند: اینجا هوا همیشه بد است، همه شان نژاد پرستند، اصلا عاطفه ندارند، چقدر آدم های افسرده ای هستند و... جالب است ...
یادی از نوستالژی های گذشته در ماه تمام
. من مانند هر پدر دیگری دوست دارم فرزندم پله های ترقی را با حمایت و نظارتم طی کند و این باعث خوشحالی من است ." افشار خاطرنشان کرد: "من مدتی درگیر بیماری مادرم بودم که الحمدالله حال ایشان در حال حاضر خوب است. به همین منظور یکی از آرزوهای من سلامتی همه مردم و غم ندیدن است ." او پس از اشاره عبدلله روا به ترانه "واسه بنده افتخاره..." گفت: "این ترانه جزو ترانه های آلبوم اولم در سال ...
ارائه بلیت بر ای ورود کافی نیست
همراه داشتم مواجه می شدم و جر و بحث هر روزه با مسئولان که اجازه نمی دادند، رایانه دستی ام را با خود به داخل سالن ببرم. البته که هر بار بعد از توضیحاتی که باید هر روز تکرارشان می کردم که رایانه دستی، وسیله اولیه کار یک خبرنگار است، به سختی می توانستم وارد سالن بشوم. محل ورود همه بانوان از خبرنگاران گرفته تا تماشاگران و بانوان دعوت شده، از یک درب مشترک بود و شاید همین موضوع موجب شد که بتوانم با برخی ...
مردانِ خیابانی...!
این حال دوست ندارد کسی از کارش با خبر شود. صحنه هفتم: پول برای ازدواج سه نفری باهم زندگی می کنند. امیر حسابدار یک شرکت است و 28 سال سن دارد. او از همه جذاب تر است و سالهاست بدنسازی کار می کند. کمی از چایی داخل فنجانش را می نوشد و می گوید: من از کاری که انجام می دهم، پشیمان نیستم. چندین زن متمول را می شناسم که پول خوبی به من می دهند. کامی که پسر دیگر است با خنده در ...
کامبیز دیرباز: برای نزدیک شدن به خلیل از پدرم وام گرفتم
... برای حضور در این سریال کدامیک برایتان اولیت داشت؟ نقش، کارگردانی و یا متن سریال؟ - هر سه اینها برایم مهم بود. منتهی به هر حال وقتی شما با یک گروه و نویسنده ای دو همکاری مشترک دارید ناخودآگاه شناختی متقابل بین تان ایجاد می شود و مطمئن هستید که وقتی نویسنده به شما پیشنهاد حضور در نقشی را می دهد قطعا به جای شما مدت ها فکر کرده است و زندگی تان را می داند و می داند که چه نوع نقشی را ...
استقلالی دوآتیشه هستم و فقط به احترام برانکو با پرسپولیس مذاکره کردم
. * چه شد که تصمیم گرفتی فصل آینده با پارس جنوبی جم کارت را دنبال کنی؟ اولین دلیلی که به پارس جنوبی جم آمدم، حضور تارتار بود. دو سال شاگردش بودم و در آن دو سال خیلی خوب کار کردیم. من و آقا مهدی خصوصیات اخلاقی همدیگر را به خوبی می دانیم. بنابراین دلیل اصلی حضورم در پارس جنوبی جم، مهدی تارتار بود. * چه خصوصیات فنی در تارتار دیدی که تصمیم گرفتی دوباره با او کار کنی ...
مددی: در ماجرای حمله به صرافی، خون ایرانی ام به جوش آمد/ آفتاب در سوئد پایین نمی رود!
مسلحانه ای به یک صرافی شد که اتفاقا تو هم آنجا حضور داشتی و با سارقان درگیر شدی و آنها هم مجبور به فرار شدند. در خصوص آن روز توضیح می دهی؟ من در سوئد یک دوستی دارم که اتفاقا ایرانی است و صرافی دارد. آن روز هم برای انجام یک کاری به آنجا رفته بودم و در اتاق پشتی نشسته بودم که دیدم صدای جیغ می آید. من هم به سمت سارقان که دو نفر بودند، رفتم. آنها داشتند شیشه های صرافی را می شکستند. آن لحظه اصلا فکر ...
آزمایشگاه بی پزشک، آزمایشگاه با پزشک
هرچی زنگ می زنم تلفنش در دسترس نیست. اقای دکتر من خیلی نگرانم، از اولش هم درد داشتم اما چند ساعته که درد عاجزم کرده." حالا دیگر من هم نگران بودم. ناگهان خاطره آموزش انترنی اورژانس چنان ذهنم را فرا گرفت که خود را در حضور استاد متخصص زنان می دیدم که تاکید می کرد: "یادتون باشه بچه ها، هیچ موردی در بارداری وخیمتر از درد در ابتدای حاملگی نیست. حاملگی خارج رحم معادل وجود بمب تو شکم مریض است ...
کامران رسول زاده: بچه ته خطم!
ترانه گرایش پیدا کردم و نتیجه اش شد ترانه های ساحل و درخت ، بعد هم یک آلبوم موسیقی به نام بی سرانجام در فضای دهه 50 آماده کردم. که مورد توجه قرار نگرفت؟ - اصلا پخش نشد. شرکت پیغام سحر مجوز انتشارش را گرفته و تعداد کمی از آلبوم را آماده کرده بود ولی کار پخش نشد. بعد هم چند تک آهنگ منتشر کردم مثل همین امشب که کاور کرده بودم و خیلی مورد توجه قرار گرفت. چند نفری هم از این ترانه ...
قربانیان اسید پاشی اخیر در پارک جنوب تهران
می کردیم. اون آقا همش ما رو نگاه می کرد. خونی بود و من ترسیدم ازش. به مامانم که گفتم گفت نه هیچی نیست اما من از دبه زرد رنگ مستطیلی که به دسته موتورش بود نیز، ترسیده بودم. بعد اون آقا رفت گِل برداشت و به زخماش می زد. وقتی رفتیم توی ماشین بشینیم، اومد کنار ما یه جوری دبه رو پرت کرد که به همه پاشید و افتاد کنار پای من. وقتی سوختم و همه گفتن اسیده ترسیدم. تلویزیون همیشه چیزهای ترسناک از ...
نیمه پنهان جنگ
.... آیا اصلا دوست داشتید در کارنامه خود چنین فیلمی داشته باشید؟ من اطلاعاتم درباره جنگ مثل اطلاعات بقیه مردم بود و واقعا درباره این شهرک و شرایطی که آنها داشتند هیچ چیزی تاکنون نشنیده بودم اما همیشه علاقه داشتم فیلمی در این ژانر در کارنامه خودم داشته باشم. سال ها پیش یک تله فیلم در این حوزه کار کرده بودم اما در سینما واقعا دنبال اثری متفاوت در ژانر دفاع مقدس بودم. همچنین دلم می خواست ...
بچه های بااستعداد تئاتر در سینما و تلویزیون دیده نمی شوند / گفت و گو با مجید نوروزی بازیگر سریال "زیر ...
سریال های "ماه و پلنگ " و "چرخ فلک " در اپیزود نوری که با آقای آذرنگ همبازی بودم نیز حضور یافتم، اما تجربه جدی و بلند من با سریال "زیر پای مادر " شکل گرفت. وی در ادامه درباره تجربیاتی که از حضور درصحنه تئاتر کسب کرده، بیان کرد: من و بچه های هم نسل من که در تئاتر مشغول به فعالیت هستیم، همه با جان ودل بازی می کنیم و خیلی به فکر این نیستیم که چه اتفاقی می افتد، مهم برایمان بازیگری است ...
ناگفته های ضیاء الدین دری از کیف انگلیسی و کلاه پهلوی
همه سابقه هنوز نتوانسته برادری اش را ثابت کند؟ بله، متأسفانه همینطور است. البته به عده ای اعتماد کردند، بودجه دادند ولی نتیجه خوب نشد. مثلاً همین سریال سرزمین کهن؟ بله، شما ببینید هنوز شروع نشده می رفت چه چالش امنیتی در میان عشایر کشور درست کند. حتی کارگردانی مثل کیومرث پوراحمد دو فیلم دفاع مقدسی ضد جنگ در کارنامه دارد. بله، بودجه ها صرف می ...
ترکش ها هنوز ترکمان نکرده اند
آرام می کند و می گوید: داشتم روپوشم را می پوشیدم که بروم مدرسه. آژیر کشیدند. هول شدم. دست نرگس –خواهر کوچکم را گرفتم و دویدم سمت ناصر تا با هم فرار کنیم بیرون. یک لحظه همه جا تاریک شد و من چیزی نفهمیدم. سیاه باز چیزی می گوید. این بار کشیده و مبهم. نسیم بی اعتنا می گوید: 7 سالم بود که ویلچری شدم. دل سیر کودکی نکردم. همه رویاهایم زیر آوار ماند. بغض زیادی از آن روزها همراه من است. گل های ...
رای 29 اردیبهشت به سیاست بود نه اقتصاد
حرف ها می زنند. در اینکه اصلا حرفی نیست. از کجا می گویید دروغ؟ من دارم می گویم اصلا... صادقی: به نظر من هر دو طرف در این مناظره ها داشتند راست می گفتند. واقعا می گویم راست می گفتند. ببینید آقای سلیمی نمین! هم آقای رییسی و قالیباف راست می گفتند و هم روحانی و جهانگیری راست می گفتند. می دانید! من اتفاقا این طور فکر می کنم. چرا فکر کنیم هر دو طرف داشتند دروغ می گفتند. ولی هر دو ...