سایر منابع:
سایر خبرها
پرده برداری ستاره استقلال از پیشنهادهایش
بازیکن آسیا شوم و برای آن هم تمام تلاشم را انجام خواهم داد. در روزهای گذشته شایعه شده بود که ذوب آهن امید نورافکن را می خواهد.این پیشنهاد جدی است؟ چیزی نشنیده ام.فکر می کنم اگر اتفاقی بیفتد به مدیر برنامه هایم خبر می دهند.من بازیکن آزاد هستم و ممکن است هر پیشنهادی برسد.با این حال دوست دارم یک بار دیگر این را بگویم که اولویتم استقلال است. ...
مردی پولادین با عیاری متفاوت
دیدم ، دو سال پیش بود.بازی با عربستان .مربی مورد علاقه ام آقای پروین هستند. -آخرین مسابقه ای که از ته دلت گریه کردی و سخت ترین کاری که هر روز انجام میدهی؟ قهرمانی جهان 2015 بود که اوتم شدم و از ته دلم گریه کردم. (با خنده) ورزش کردن و تمرین کردن هر روزه سخت ترین کار زندگی و روزمره ام است. -بهترین فیلمی که تا به حال دیده اید و هنرپیشه محبوبتان؟ ...
در ستایش از کی روش؛ آرشیتکتِ پیروزی
شاسکولایی مثل مایلی کهن بعنوان کارشناس تو این فوتبال ازشون یاد میشه. با این تحلیل هایی که تو کردی من بعید میدونم اصلا بدونی فوتبال چند به چند بازی میشه. یبار رفته بودم بازی پرسپولیس رو تو لیگ چن سال پیش تو آزادی ببینم یه نفر بغلم بود 90 دقیقه گلوشو پاره کرد به زمین و زمونم فحش داد آخرش از من پرسید داداش الان ما این بازیو بردیم میریم فینال؟!!!! شک ندارم تو هم با این تحلیلات یکی هستی مثل اون. لیاقت تو ...
دزد مسلح بانک ملت تهران با ضربه بیل مشتری دستگیر شد / گفتگو با زن و مرد در پلیس
بانک رفتم و شرایط را دیدم به همین دلیل این بانک را انتخاب کردم. بعد سرقت چیکار کردی؟ هنگامی که می خواستم از بانک که خارج شوم متوجه شدم حال یکی از کارمندان خانم بانک بد شده است و آن لحظه سرقت را فراموش کردم و از مردم خواستم کمکش کنند. شما در حین سرقت به کمک کارمند بانک رفتید!؟ بله. وبعد؟ دو نفر که داخل بانک بودنند از آنجا فرار کردند ...
آینده ای که می سوزد!
.... جلوی ماشین در حال جمع کردن وسایل بودیم که مرد نیز حرکت کرد. فکر کردم می خواهد از کنار ماشین ما بگذرد. اصلا نفهمیدم چه شد. ناگهان محتوای گالنی را توی هوا به سمت ما پاشید. صورتم آتش گرفت و بعد جیغ بقیه و فریادهای اسید، اسید را شنیدم. دنبال بچه هایم بودم و از سوزش به خودم می پیچیدم. تاریک بود و فقط یک کلمن آب داشتیم و همه به سمت همان یک کلمن رفته بودیم. مرد خیلی وقت بود که رفته بود ...
داعشی چهارم در سالن مجلس فقط تیرخلاص می زد / مجروحان چه گفتند؟ + عکس
. همه را به رگبار بستند، من و خواهرم در انتهای سالن روی زمین نشستیم و سرمان را پایین گرفته بودیم، قدرت این را نداشتیم که برگردیم و نگاه کنیم فقط به خدا توکل کردیم، یک لحظه نگاه کردم دیدم جنازه ها روی زمین است و همه جا پر از خون است. یک دفعه دیدم یک جوان حدود 24 یا 25 ساله که لباس سفید و شلوار مشکی پوشیده بود، رو به روی من ایستاده است، فاصله اش با ما شاید حدود دو متر بود، کلت داشت و به سمت ما ...
سرمقاله های روزنامه های 23 خرداد
قاسم میرزایی نیکو . عضو فراکسیون امید در ستون سرمقاله شرق نوشت: این روزهای سخت، این آسمان تار؛ هیچ شعری شاعر ندارد، هر خواننده شعری، شاعر آن لحظه شعر است... رفتن هم وطن با زبان تشنه، روزه دار روزهای داغ، رنجور و ساده، نوشتن نداشت. این روزها، راه رفتم و سکوت کردم. آنها که رفتند، کاری حسینی کردند آن هم در آستانه نیمه رمضان، میهمان سفره دار سبز جانان امام حسن شدند؛ اما ما مانده ...
محجوب جودوکار ایرانی: جودو دیگر برای من تمام شد/ به MMA رفتم تا جوانی ام بیشتر از این حرام نشود
گذاشتند که هیچ چیزی از جودو نمی دانست و یا به جای فرانسه و ژاپن در چناران اردوی ما را برگزار می کردند، من دیگر چه کاری می توانستم انجام بدهم؟" *سجادی گفت مربی شطرنج هم بالای سرتان بگذاریم حق اعتراض ندارید! "من همان زمان و پیش از المپیک یک روز به دفتر سجادی، معاون وقت وزیر ورزش و جوانان رفتم و به او گفتم این مربی ازبک را از کجا پیدا کرده اید که هیچ چیز از جودو نمی داند؟ اما او ...
بررسی موسیقی فیلم نگار به کارگردانی رامبد جوان
عین حال که نسبت تمام قسمت های دیگر موسیقی این فیلم تفاوت دارد انگار چکیده ای از تمام آن در دل این دوئت است. ما سر ضبط فلوت با پیر بارانژه تقریبا 15 روز باهم بودیم و در طول این مدت مدام باهم صحبت و بحث می کردیم. وقتی به استودیو رفتیم کمی تست کرد و فلوت باس هم گرفتیم. یک روز ما حدود دو سه ساعت برای ضبط فلوت وقت گذاشتیم و در نهایت افکت های مورد نظر را ضبط کردیم. وقتی این کارها تمام شد دیدم ...
ارائه بلیت بر ای ورود کافی نیست
اما بدون شک در حال حاضر نباید به عنوان راهکار به آن توجه کرد. اگر همین تعداد اندک نیز در اعتراض و در راستای همدردی با همجنسان شان به سالن نروند، همان اتفاقی رخ می دهد که برخی ها منتظرش هستند. همان برخی ها که وقتی فقط زمزمه های حضور بانوان در لیگ جهانی دو سال قبل به گوش می رسید، جلوی در وزارت ورزش تحصن کردند و حضور دختران در سالن های ورزشی را ننگی می دانستند که نباید عملی شود. البته که این تحصن از ...
یک سال قبل از شهادتش، زنگ زد خانه گفت: یک خوابی دیدم که هر چه این مدت آمدم اینجا مزدم را گرفتم، پرسیدم ...
بود و هم برای او. گاهی دلم برایش می سوزد، می گویم خیلی با نفسش درگیر بود و خیلی از کارها را نمی توانست انجام دهد، خیلی از حرفها را نمی توانست بگوید. این دفعه که رفته بود فقط در حد سلام و علیک با هم حرف می زدیم، بعضی اوقات که می پرسیدم کجایی حرف را عوض می کرد و می گفت: خب دیگه چه خبر خواهرم چه می کند؟ در همین حد، یا با بچه ها هم در همین حد حال و احوال می کرد و اصلا از دلتنگی هایش نمی گفت. ...
گفتگو با خانواده تنها شهید گیلانی عملیات تروریستی داعش
خانمش هستید؟ گفتم بله. گفت مازیار حالش خوب نیست. اگر می توانی همراه بچه ها بیا حرم. دست هایم می لرزید و گوشی را به زور نگه داشته بودم. قسمش دادم هر اتفاقی افتاده به من بگوید. گفت مازیار شهید شده. از آن لحظه به بعد نمی دانم چه اتفاقی افتاد. از حال رفتم. محمد گوشی را از دستم گرفت و کمک کرد تا از جایم بلند شوم. سه تایی با هم آژانس گرفتیم و رفتیم حرم. هرچه التماس کردیم نگذاشتند داخل برویم. تا بعدازظهر ...
تلفنچی رمضان هر شب 70 نفر را از خواب بیدار می کند/ با دعای خیر روزه داران شفا گرفتم
بچه ها بیدار نشوند. در آشپزخانه هود را روشن می کنم و با نورش شماره ها را می خوانم. بعضی وقت ها هم با نور موبایل فهرست را می خوانم. جمله کلیدی التماس دعا می توانم حدس بزنم که حسین خوش سلوک با چه انگیزه ای این کار را انجام می دهد. اما دوست دارم انگیزه اش را از زبان خودش بشنوم؛ همین که یک نفر گوشی را برمی دارد و می گوید التماس دعا؛ خدا خیرت بده برای من یک دنیا ارزش دارد. اصلا مهم ...