سایر منابع:
سایر خبرها
شمع و پروانه در زندگی چمران
گویند این خانواده آمریکایی و به خصوص مادر تامسن علاقه خاصی به دامادش مصطفی داشت و فعالیت های سیاسی و روحیه شاعرانه او را دوست داشت. بهادری نژاد که او نیز همان زمان در آمریکا دانشجو بود درباره زندگی آنها می گوید: سال 1962 در سفری به خانه آنها رفتم. یک دختر کوچولو داشتند که مصطفی بسیار او را دوست داشت و واقعاً هم به همسرش علاقه مند بود. مظهر عشق و محبت بود. آن ها به زودی صاحب سه ...
کابوس همیشه زنده آمریکا و اسرائیل+ عکس
...، آموزش های پیچیده موشکی را فرا بگیرند. آنها می خواستند کاری را که حداقل دو سال زمان نیاز داشت، در سه ماه فرا بگیرند.... افسانه ای که حتی شاه پهلوی علی رغم همه حمایت های غرب از او خوابش را هم نمی دید داشت محقق می شد: ایران به سلاح موشکی دست می یافت. در اسفند 63 خواب آرام صدام را بر آشفت و موشک های اسکاد بی که از لیبی وارد کشور شده بودند توسط مستشاران لیبیایی بر مراکز مهم اقتصادی و نظامی عراق ...
اهمیت و جایگاه معماری در کلام و نظر مقام معظم رهبری/ معمار انقلاب که بود و یعنی چه؟
کسانی که شهر را طراحی میکنند، آدم بعضی شهرهای جهان میرود و به خاطر معماری شهر و شهرسازی منقلب میشود و بعضی مواقع آدم تسخیر میشود اینقدر قوی است، ما در این یکی دو سه جایی داریم که مقداری در آن بعد از چند صد سال باقی مانده است، چه چیزی بزرگترین افسوس شماست با توجه به اینکه سن شما زیاد نیست ولی تجربۀ ژنتیک معماری دارید و خودتان درگیر تدریس هستید، بزرگترین چیزی که ما باید نسبت به آن نگران باشیم و امشب ...
سالروز شهادت کهنه چریک محرومان لبنان،سرباز اسلام و افتخار ایران دکتر شهید مصطفی چمران
فعالین انجمن دانشجویان ایرانی در امریکا به شمار می رفت که به دلیل این فعالیت ها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع می شود. پس از قیام خونین 15 خرداد سال 1342 و سرکوب ظاهری مبارزات مردم مسلمان به رهبری امام خمینی(ره) دست به اقدامی جسورانه و سرنوشت ساز می زند و همه پل ها را پشت سر خود خراب می کند و به همراه بعضی از دوستان مؤمن و هم فکر، رهسپار مصر می شود و مدت دو سال، در زمان عبدالناصر ...
تأیید آزادی زندانیان جرایم عمدی با کمک مردم به ماه عسل /پزشکان بابت تجویز دارو پورسانت می گیرند! / بازی ...
تجربه خانه مادر و کودک که در زلزله سال 69 رودبار همراه کودکان شد 27 سال زندگی با کودکانِ درد روزنامه وقایع اتفاقیه گزارشی درباره حادثه زلزله رودبار به مناسب سالگرد این واقع منتشر کرده و به سرنوشت دردآور بازماندگان حادثه پرداخته است. در بخشی از این گزارش آمده است: ...تا همین چند سال پیش که صغری خانم زنده بود، هر سال 31 خرداد چادرش را می بست دور کمرش و با یک عصای چوبی، راهی قبرستان ...
شهیدطهرانی مقدم کابوس همیشه زنده آمریکا
در اقدامی محیر العقول، آموزشهای پیچیده موشکی را فرا بگیرند. آنها می خواستند کاری را که حداقل دو سال زمان نیاز داشت در سه ماه فرا بگیرند. افسانه ای که حتی شاه پهلوی علیرغم همه حمایت های غرب از او خوابش را هم نمی دید داشت محقق می شد: ایران به سلاح موشکی دست می یافت. در اسفند 63 خواب آرام صدام را بر آشفت و موشک های اسکاد بی که از لیبی وارد کشور شده بودند توسط مستشاران لیبیایی بر مراکز مهم اقتصادی و ...
حکایت فاضل مجاهدی که زندگی و مرگش در حال انجام وظیفه بود
حضرت آقا، باز هم از او به عنوان "عالم فاضل مجاهد" تعبیر شده است؛ مجاهدی که در زندگی و مرگش در حال انجام وظیفه بود: "بسم الله الرحمن الرحیم فقدان تأسف انگیز عالم فاضل مجاهد حجت الاسلام حاج شیخ عباس شیرازی رحمت الله علیه، بی شک ضایعه و مصیبتی است که به آسانی جبران نخواهد شد. این روحانی عزیز و با اخلاص سال ها از عمر خود را در خدمتی صادقانه و ارجمند به انقلاب اسلامی ...
ماه رمضان و افطاری در پارک آب و آتش
...، جمع خانواده های حاضر در پارک، وسیله ای از هم دریغ نمی کنند. مناجات زیرِ نورِ ماه ماه، لای ابرهای خاکستری شب، دست و پا می زند. رادیو دوموج کنار سفره افطار را خاموش کرده اند تا دست به دعا شوند. تک و توک می توان جمع های زنانه را بین جمعیت حاضر در پارک پیدا کرد؛ مادر و مادربزرگ، نوه های از آب و گِل درآمده و شاید خاله ها یا عمه ها. اغلب آنجا که جای خردسالان و مردهای جمع بوده ...
همیشه عزت سینما و تئاتر
تماشای فیلم نشستم. هنگام بازگشت، مسیر خانه را تا سه راه امین حضور پیاده آمدم و در طول مسیر همه فکر و ذهنم درگیر رابطه عجیب مش حسن و گاوش بود. طبیعتاً در آن سن و سال تحلیل و تفسیری از چگونگی استحاله یک آدم به گاو نداشتم. آن شب خوابم نبرد و تا چندین روز هم همچنان ذهنم درگیر رابطه مش حسن و گاوش بود. آنقدر این رابطه و درآمیختگی را باور کرده بودم که از مادرم پرسیدم اگر روزی ملوس (گربه خواهر کوچکم) بمیرد ...
زخم رودبار هنوز درد دار
مار شد، دهقان ها که زمین های برنجکاری را آبیاری می کردند از گرم شدن آب روی شالیزارها می گفتند و چند نفر قبل از زلزله موقع کندن چاه دچار گازگرفتگی شدند. 2 دیوار خانه شان آجر سیمانی بود، میترا لرزه ها را احساس کرد و مثل زمان بمباران ها دوید به گوشه اتاق: از سمت راست آوار من را قیچی کرد. آن زمان کسی نمی دانست نخاع چیست. در آن شرایط هم نمی توان انتظار داشت. فقط می خواستند آدم ها را از زیر آوار ...
28 مرداد مردم غافلگیر شدند
...> مادرتان از یک خانواده قاجاری و دیوان سالار بود. مادر در خانواده در آن روزگار چه جایگاهی داشت؟ مادرم برخلاف پدرم، خانواده دولتی داشت و دخترعموی میرزا علی خان امین الدوله، صدراعظم مظفرالدین شاه، زنی مذهبی و خانه دار بود. حدی در دوران قدیم میان روابط مادر و پدر و فرزندان بود و خانواده ما هم از این اصل برکنار نبود. امروزه این دسیپلین از میان رفته است. مادرم امور خانه را به درستی انجام می ...
بررسی ایسوس ذنفون 3 / Asus Zenfone 3 ZE520KL
آسیب دیدن لنز را در صورت افتادن گوشی، افزایش می دهد. در لبه ی سمت چپ گوشی می توان درگاه سیم کارت را مشاهده کرد. این درگاه به شما اجازه می دهد از یک سیم کارت نانو در کنار نمونه ی میکرو به صورت هم زمان استفاده کنید. البته می توانید به جای سیم کارت میکرو از کارت حافظه میکرو اس دی برای افزایش حافظه ذخیره سازی تا سقف 256 گیگابایت بهره ببرید. در بخش سمت راست گوشی، دکمه پاور و کلیدهای تغییر ...
من هیتلر هستم! /خصوصیات هندوانه شیرین به هنگام خرید را بدانید/بوی سیری که حکم یک عمر خانه نشینی ...
. او نمی دانست این سیر اثر بمبی شبیه همان بمبی است که خانه شهلا را خراب کرد. پروانه گنجی دیگر جانباز شیمیایی متولد 1356 است که در کرمانشاه و قصر شیرین، شیمیایی شده است؛ همراه او سه خواهر، دو برادر و مادر هم جانباز شیمیایی هستند که اکنون هر کدام، 10 درصد جانبازی دارند و یکی از برادرانش هم که شهید شده است. وی زمان شیمیایی شدنشان را سال 67 عنوان می کند و می افزاید: تا جایی که می دانم کلاس اول راهنمایی ...
شبی که در حرم ،زائران به قدر خود رسیدند
. زائران امشب حلقه دلشان را به حرم امامشان زده اند و شعله نورعرشی شب قدر از در و دیوار حرم آنها را نورباران کرده و دلها و چشمهایشان از نور لیلة القدر و نور این صحن و سرا جلا گرفته است و دلهایشان به یُمن آن عرشی شده است. امشب در صحن جامع رضوی و در هوای خنک سحر، نفس کشیدن حال و هوای دیگری دارد و به اطراف خود نگاه می کنم، زائرانی که خاموش در خلوت خود دعا می کنند و در این واپسین ...
ماجرای دیدار 26 مرداد 32 کاشانی با طیب حاج رضایی!
خانه نرو . خلاصه با دچرخه به سمت خانه حرکت کردم. گویا عموی من بالاخره توانسته بود پدرم را راضی کند که شب خانه نماند. پدرم آمد و شام خورد و ماجرا را به مادرم گفت و اضافه کرد داداشم هم گفته خانه نمانم. مادر نیز گفت حالا که حاجی هم گفته بهتره حرفش را گوش کنی بالاخره پدرم راضی شد که آن شب خانه ما و خانه همسر اولش نماند و به خانه شوهر خواهر زنش رفت اما فردا صبح به جای آنکه سرکار نرود حتی یک ساعت زودتر ...
میهمان سفره گوهر ی از بهشت
ها خیس بودند و بهتر بود باد از شیشه ماشین داخل بزند و به سرعت پاکشان کند. چشم های نوعروس گوهر را در قاب چشمان تیره رنگم در آینه می بینم. اثری از من در آینه خانه نیست. چشم های به خون نشسته من و او یکی شده اند. نوعروس 16ساله ای که در خانه سیاه و دودزده گوهر تنها، زردپوش و در برابر چشمان همه خمیر نان صاف می کرد تا خواهران و برادران همسرش گرسنه شب را سر نکنند. شب از نیمه گذشته است. روی تخت دراز می ...
با من از کویر بگو...
فرزندانی دارم که الان حضور ندارند و در شکم مادرانشان هستند ولی حتماً روزی می آید که آن ها به سراغم می آیند و در همین خانه نیز به دنبالم خواهند آمد. این عکس همسرتان است؟ ایشان نیز با دکتر نسبت فامیلی داشته اند... . عفت شریعتی: بله! مادر من عمه دکتر بود و شوهرم پسرعموی ایشان. من نیز همه زندگی ام خاطره دکتر است. یک وقت هایی صبح زود، آفتاب نزده، صدای زنگ خانه به صدا درمی آمد و ...