سایر منابع:
سایر خبرها
سرنوشت گورخواب ها؛ 6 ماه بعد
سیاه عفونت کرده چجوری تنها برم تا بیمارستان. خوابگاه نیست، پادگانه! وقتی از روزگار بعد از گورخوابی می گوید، دست و دلش می لرزد که نکند دوباره از جایی که هست، رانده شود. ما که البته دیگه جایی نداریم. تو بیابونا هستیم ولی دیگه از این بدتر نشه ما راضی ایم. می گوید اوضاع او و رفقایش بعد از ماجرای گورخوابی فقط برای مدتی کوتاه بهتر شد اما همچنان تعداد زیادی از آنان از داشتن ...
جزئیات جدیدی از قتل 3 کودک به دست مادر
بدنشان سرد بود. زن جوان را صدا زدم خیلی ترسیده بودم. جوابی نداد به حیاط که آمدم جسم بی جانش را دیدم. اول فکر کردم او هم مرده است اما بدنش تکان می خورد. در ادامه تحقیقات، مأموران جست وجو درباره پدر خانواده را آغاز کرده و در گفت وگو با خانواده او متوجه شدند این مرد برای سفر چندروزه خانه را ترک کرده و به شهر رفته است. این مرد وقتی متوجه شد چه اتفاقی افتاده است به سراغ مأموران رفت و گفت: من و همسرم ...
از تبار مظلومان
بودند ... درست به خاطر ندارم که تا قبل از سیوطی و مغنی، چه کسی هم مباحثه بنده بود، اما از آن به بعد با آقای هاشمی رفسنجانی آشنا شدم و با ایشان شروع به مباحثه کردم و طلبه دیگری به نام تربتی هم با ما مباحثه می کرد و ایشان تا شرح لمعه خواند و بعد وارد تحصیل جدید شده و در نهایت پزشک شد... تحصیلاتم را تا سطح، پیش اساتید معروف سطح می خواندم. به درس خارج که رسیدم، مدت محدودی برای انتخاب استاد درس خارج ...
یک تکه زندگی از نگاه هنرمندان برای عباس کیارستمی
تقدیم شد. او ادامه می دهد: تصاویر هم سیاه و سفید انتخاب شد و ما می خواستیم در فاصله بین تولد و روز درگذشت ایشان نمایشگاه را برگزار کنیم که استعاره ای از سیاه و سفید باشد. همه عواید فروش این آثار هم به بنیاد کودک تقدیم می شود به خواست خانواده آقای کیارستمی. در این پروژه از مشورت های آقای آغداشلو، حقیقی و صمدیان استفاده کردم. یک تکه زندگی قرار است که هر سال به مناسبت تولد آقای کیارستمی برگزار ...
11 هزار پرونده را رسیدگی کرده ام/ در جریان رسیدگی به برخی پرونده ها تهدید جانی و مالی شدم
مرد در آن هنگام تازه متوجه مصیبتی می شود که خود باعثش بوده است. صبح قزوین: سوال پایانی آیا تا به حال مورد تهدید قرار گرفته اید؟ کرمی: بله در جریان رسیدگی به برخی پرونده ها بسیار مورد تهدید جانی و مالی و آسیب به خانواده شدم. انتهای پیام/
حرکت شرم آور پدر شوهر با عروس!!
به گزارش ستاره ها به نقل از جام جم آنلاین؛ معصومه عطایی زن جوانی که پدرشوهر سابقش را که برروی او اسید پاشیده بود، بخشید تا بتواند حضانت فرزندش را به عهده بگیرد. معصومه عطایی هستم. متولد 1361 در اصفهان. این آغاز صحبت ماست. و ادامه گفت و گو به شرح زیر ادامه می یابد. چه شد که چنین اتفاقی افتاد؟ من سال 81 ازدواج کردم و سال 87 بر اثر یک سری از اتفاق های زیادی که بین من و همسرم بود، از ...
پیرزن چشم ما بود
...، بازنشسته کرده است: از وقتی که پسرم مرد، خودم را بازنشسته کردم. آن موقع، لنگ چهارصدتومان، پول بودم. می خواستم با این پول، توی شهرستان یک خانه کلنگی و جمع و جور، برای خودم دست و پا کنم. سنواتم را که گرفتم فقط حدود سی تومان شد. با این شندرغاز نتوانستم خانه بخرم. خانه خیلی گران تر از اینها بود. شوهر خاله عصمت در همین معدن نخلک کار می کرد: از بس کار کرد، مریض شد. فرستادنش به یکی از بیمارستان های ...
احساس گناه بعد از سقط، چطور کنار بیاییم؟
...> بلافاصله بعد از سقط، هیجانات شما به شدت در نوسان است. در یک لحظه خشم همه وجودتان را فرا می گیرد و در لحظه بعد به شدت غمگین می شوید. احساس گناه، ناباوری، خشم، غم، اندوه، افسردگی و انکار از جمله مهمترین احساساتی است که در این مرحله تجربه می کنید و قدرت تمرکزتان را تا حدی از دست می دهید. حتی اگر جنین شما در همان چند هفته اول از دست رفته باشد، اما رابطه مادر و جنین بسیار قوی است و از دست دادن این رابطه ...
از تب تند قبولی در دانشگاه های برتر تا فرصت طلبی مؤسسات آموزشی
نظرم بهتر است مسؤولان آموزشی کشور که در این امر دخیل هستند، فکری برای این موضوع کنند و سیستم آموزشی به نحوی چیده شود که در پایان مدرسه دیگر نیازی به استفاده از این کلاس ها نباشد. البته در این میان هستند داوطلبانی که از همه امکانات محروم هستند و به واسطه اینکه خانواده های آنان توان پرداخت هزینه های نجومی کلاس های کمک آموزشی و خصوصی و ... را ندارند، باید فقط به توان خود اکتفا کنند یا در ...
سرگذشت نشر؛ از فروش قسطی تا کتاب تستی
...، دفتر می گذاشت جلو ما و خودمان می نوشتیم که فلان کتاب 20 تومان، 30 تومان و 50 تومان و جمع می بستیم، بعد ماهی 10 تومان یا 15 تومان می ریختیم صندوق و می گفتیم مثلا 10 تومان، 15 تومان داده ایم. می گفت باشد و اصلا نگاه و رسیدگی نمی کرد که دادیم و نداده ایم، همین جوری خودمان می ریختیم در صندوق و می نوشتیم. می گفت: فقط به من بگویید که تسویه شد. او از استادانی که این روحیه پدرش یادشان ...
ده فرمان قرآنی در تربیت کودک
لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یعِظُهُ یا بُنَی لَا تُشْرِک بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْک لَظُلْمٌ عَظِیمٌ (لقمان/13) [(به خاطر بیاور) هنگامی را که لقمان به فرزندش -در حالی که او را موعظه می کرد- گفت: پسرم! چیزی را همتای خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگی است. ] آیه دوم) وَصَّی بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیعْقُوبُ یا بَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَی لَکمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ...
بوسه ای از جنس شهادت، آرامش قلبم شد
می دهد، کمی مکث کرد و افزود: من تا قبل از انتخاب شدنم در این مسابقات همیشه وقتی به حرم می آمدم، از امام رضا (ع) مسابقات مالزی را طلب می کردم، آن روز وقتی وارد حرم شدم، به امام(ع) گفتم، آقا جان تو لطف کردی و این خواسته مرا اجابت کردی، پس من این بار مقام نخست قرآنی را از تو می خواهم، این بار هم مرا دست خالی برنگردان. وی ادامه داد: من دختری دو ساله دارم به او یاد داده بودم، وقتی حرم امام ...
می خواستم داماد شوم، ناخواسته قاتل شدم
، به همراه پسرش به دست و پای خانواده مقتول افتاد و او هم از آنها طلب بخشش کرد. در آخر هیئت قضایی جهت صدور حکم وارد شور شد. گفت وگو با همسر مقتول چند فرزند داری؟ شوهرم زن اولش را طلاق داده بود و از او پنج فرزند داشت. بعد از آن با هم ازدواج کردیم و از او صاحب چهار فرزند هستم. شغل شوهرت چه بود؟ کارگر بود و بنایی می کرد. با وجود ...
زن آواره ای که از ترس خواستگارها و حفظ جان کودکش به گلستان پناهنده شد
همیشه کودک ماند. عبدالرحمن دو ماه است که نان نخورده است! سوگند یاد می کند و می گوید: فقط روزی سه لیوان شیرچای می خورد، نمی گذارد ناخن هایش را بگیرم، ناخن هایش پس از مدتی خودشان می افتند! از سال 82 دیگر پسرم را به حمام نبرده ام، یک بار بر سرش آب ریختم، بی هوش شد، فکر کردم مرد! دیگر به حمامش نبردم و از خدا خواستم تا بو نگیرد و دعایم را خداوند پذیرفت، او اصلا ...
آیت الله بروجردی منادی وحدت و تقریب
.... پسرش ابراهیم طباطباست که همه سادات طباطبا به این مرد شریف منسوب هستند. در علت ملقب شدن ابراهیم به طباطبا نوشته اند: روزی اسماعیل دیباج خواست برای فرزندش لباس بخرد. از ابراهیم پرسید: آیا پیراهن می خواهی یا قبا؟ او که کودک بود و لکنت زبان داشت در جواب گفت: طبا طبا و منظورش قبا قبا بود. از آن ایام، واژه طباطبا لقب او شد. طباطبا در زبان نبطی عرب ناخالص به معنای خواجه خواجگان هم آمده است.(1) ...
می پرسند: سوخته ای؟ می گویم: نه، جوشیده ام !
خاطر شویم و گاهی هم مجبور می شدیم با آنها قطع ارتباط کنیم. بدتر از همه، آن زمانی بود که شوهر خواهرم به جرم قاچاق دستگیر و زندانی شد و چاره ای نبود جز این که خواهرم به همراه دو فرزندش به خانه ما نقل مکان و در کنار ما زندگی کند. حالا در آن خانه کوچک 8 نفر زندگی می کنیم و فرهاد به تنهایی و با سختی بسیار مخارج و خورد و خوراک مان را تأمین می کند، اما دیگر از پس هزینه های درمان من و فرزاد برنمی آید. ...
- مجید قناد - ، عمویی که هفته ای 150 بچه دارد
هرکاری را به کاردان خود سپرد برای همین تا حدی مسؤولان را مقصر می دانم. مجید قناد افزود: هشت سال من تهیه کننده، مجری و نماینده صداوسیما در شبکه دو بودم و برنامه فیتیله زنده اجرا می شد و هیچ مشکلی برای این برنامه پیش نیامد. چرا بعد از رفتن من از این برنامه سه تهیه کننده نتوانستند ادامه دهند؟ چرا با اینکه برنامه ضبطی بود، عاقبت برنامه به اینجا ختم شد. پس هر کاری را باید به کاردانش داد. کسی ...