سایر منابع:
سایر خبرها
گزارشی از یک لبخند کرم خورده ی غمگین
بود دزدید و آورد تا داخل اتوبوس. دوباره یک تبسم سرد زد و دندان های کرم خورده اش به روی من خندید و من چشمم را از صورتش دزدیم و به چشم های سیاهش که انگار در یک گودی بلند افتاده بودند، خیره شدم. به بیست و چند سالگیش برگشت. خودش هم نمی دانست بیست و چندساله بوده آن روز! گفت: اولین بار که این”لامذهب” گرفتارم کرد همان روز بود. تازه دبیرستان را پشت سر گذاشته بودم دو -سه سالی به دمبل های سیمانی ...
اینجا انگی بر پیشانی مان نیست
برای ازدواج آزمایش دادم تازه فهمیدم ای بابا معتاد شدم ولی باز بی خیال از همه چیز مصرفم رو ادامه دادم. خدا بهم سال 80 دختر داد ولی اون زمان به جای ترک رفتم سراغ کراک. به خاطر مصرف مواد از کارم بیرونم کردن. کم کم زندگیم روبه زوال رفت. چندبار برای ترک رفتم ولی آشنایی با انجمن معتادان گمنام نداشتم. دوباره شروع به مصرف کردم تا اینکه زندگیم به بن بست رسید، همسرم جدا شد. خونه و زندگی و حضانت بچه را به ...
روایتی متفاوت از پشت پرده ی آسیب های زیر پوست پایتخت
فرزندانشان دارد، حتی اگر معتاد باشند! بطور نمونه؛ زنی هنگام خرید مواد مخدر در حالی که فرزندش را در خانه تنها گذاشته و درب را قفل کرده بود، دستگیر شده بود و کسی در هنگام دستگیری توجه نکرده بود که بچه دارد یا نه! و بنده تا متوجه این اتفاق شدم با خانم دانشور تماس گرفتم و گفتم الان وضعیت بچه ها چه می شود؟! او گفت: حق با شماست و چرا کسی به فکر این بچه ها نیست؟! به این ترتیب بدلایل ...
اسرار زندگی و مرگ مائو به روایت پزشک مخصوص او
های میانی و جنوبی و بنا به رسم امپراطوران، رو به جنوب بود. حفاطت شده ترین نقطه در جهان به شمار می آمد. هیچ کس جز نزدیکان به محل اقامت اصلی مائو وارد نمی شدند؛ جایی که پزشک مخصوص به آن وارد شد: محل اقامت مائو زمانی محل اقامت امپراطوران بود و در دوران امپراطور چیان لونگ بنا شده بود. من هنگامی که برای اولین بار وارد این مجموعه شدم بیش از عظمت بنا تحت تاثیر دقت در طراحی داخلی آن قرار گرفتم ...
تکه های گوشت و پوست باقی مانده لای لباس شهدا
می داد. از این موارد زیاد می دیدم. قبرهای کوچک به همراه جنازه ی شهیدی به سردخانه رفتم. جنازه را در کشوی یخچال جابه جا کردیم و به طور تصادفی نگاهم به لباس های خونی افتاد که در گوشه ی سردخانه انباشته شده بود. نزدیک شدم هیچ بوی بدی نگرفته بودند. از بدن های آنها چیزی بیش از چند گرم گوشت و پوست و استخوان نبود که لای این لباس ها جا مانده بود. وقتی لباس ها را می تکاندم، از لابه ...
درخواست اشد مجازات برای متهمان پرونده بنیتا
مجازی بود تماس گرفتم و خانمی به من گفت پدر کودک با شما تماس می گیرد که همان موقع من با پدر بنیتا صحبت کردم، قرار گذاشتیم که ابتدا ماموران آگاهی به سر قرار رسیدند و سراغ اتومبیل رفتیم و آن شرایط را دیدیم. قاضی بار دیگر از متهم ردیف اول خواست تا در جایگاه حضور پیدا کند و به چند سوال پاسخ دهد. قاضی از محمد پرسید: چگونه متوجه روشن بودن خودرو شدید؟ که وی پاسخ داد: من اصلا متوجه نشدم ...
بیژن کامکار: هیچ کس در موسیقی ایران به اندازه ی من عاقبت به خیر نیست
کردم و می خواستم دوباره بزنم، کوک جدید با کوک قبلی جور درنمی آمد، مجبور می شدم دف را گرم کنم که پوست شل می شد و سرد می کردم سفت می شد و خلاصه ناچار می شدم دوباره از نو بزنم. گاهی پیش می آمد یک قطعه را 10 بار از اول می زدم. زمانی بود که یک هیتر برقی کنار خودمان می گذاشتیم تا پوست دف سفت نشود و باور کنید تا یک ماه دستم پوست می انداخت و الان هم که یادم می آید دردم می گیرد. یعنی یکی از مشکلات بزرگ دف ...
درخواست اشد مجازات برای متهمان پرونده بنیتا /جلسه بعدی چهارشنبه هفته جاری
شبکه های مجازی متوجه موضوع کودک شدم. ابتدا هیچ اقدامی نکردم و نمی دانستم که این موضوع واقعیت دارد و صبح فردا با شماره ای که در فضای مجازی بود تماس گرفتم و خانمی به من گفت پدر کودک با شما تماس می گیرد که همان موقع من با پدر بنیتا صحبت کردم، قرار گذاشتیم که ابتدا ماموران آگاهی به سر قرار رسیدند و سراغ اتومبیل رفتیم و آن شرایط را دیدیم. قاضی بار دیگر از متهم ردیف اول خواست تا در جایگاه ...
درخواست اشد مجازات برای متهمان پرونده بنیتا /جلسه بعدی چهارشنبه هفته جاری
شبکه های مجازی متوجه موضوع کودک شدم. ابتدا هیچ اقدامی نکردم و نمی دانستم که این موضوع واقعیت دارد و صبح فردا با شماره ای که در فضای مجازی بود تماس گرفتم و خانمی به من گفت پدر کودک با شما تماس می گیرد که همان موقع من با پدر بنیتا صحبت کردم، قرار گذاشتیم که ابتدا ماموران آگاهی به سر قرار رسیدند و سراغ اتومبیل رفتیم و آن شرایط را دیدیم. قاضی بار دیگر از متهم ردیف اول خواست تا در جایگاه ...
خاطرات مادرگنابادی از 2 فرزند شهیدش
شهادت رسیده اند که آن موقع من نیز متوجه شهادت احمدرضا شدم. مادر شهیدان رزمجو مقدم با بیان اینکه بدن احمد رضا 3 روز زیر آفتاب سوزان بلوچستان ماند،گفت: وقتی برای شناسایی احمدرضا به سردخانه رفتم سرش را به دامن گرفته و مشغول صحبت با وی شدم، فارغ از اینکه چه اتفاقی برای بدن پاک او افتاده است. مادر شهیدان رزمجو مقدم ادامه داد: وقتی محمدرضا به شهادت رسید نتوانستم سرش را به دامن بگیرم و با فرزند شهیدم ...
بیانیه عجیب باشگاه نفت درباره تتلو/ توصیه بهزاد نبوی به دولت/ادعای تهدید کردن به ندادن مالیات در صورت ...
مخاطبان مهم و قابل توجه باشد، در اختیار مخاطبان قرار می گیرد و اینک رصدخانه تابناک را می بینید. سبحانی نیا: بعید است لاریجانی با جمنا کنار بیاید حجت الاسلام حسین سبحانی نیا، فعال سیاسی اصولگرا احتمال کاندیداتوری دوباره ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری آینده را بعید ندانست. او همچنین پیش بینی کرد که محمدباقر قالیباف به مشاغل نظامی بازنخواهد گشت. سبحانی نیا درباره آینده ...
مهندس چوب و ساعت
.... اما همه ما هدف هایی داریم که هر چقدر هم سرمان به کارهای دیگر گرم باشد همیشه در گوشه ذهنمان به آن هدف فکر کرده و برای رسیدن به آن تلاش می کنیم. من هم با تجربه شغل های مختلف، درآمد به دست می آوردم اما به هدفی که داشتم نمی رسیدم و این شرایط برایم راضی کننده نبود تا اینکه در زمستان سال گذشته تصمیم گرفتم با کمک دوستانم به معرفی آثار هنرمندان مختلف و فروش آنها از طریق یک سایت اینترنتی ...
زور سرطان به این مرد آهنین نرسید
.... بعد در مرحله های بعدی درمان متوجه افت شدید پلاکت در خونم شدند . گفتند سیستم ایمنی بدن تو خودش را دشمن می بیند و شروع کرده به خوردن پلاکت ها. من از همان زمان جراحی و شیمی درمانی را شروع کردم. البته یک اشتباه پزشکی باعث شد که روند درمان بیماری ام طولانی تر شود. پزشک معالجم موقع برداشتن طحال، به پانکراس من آسیب زد و من دچار پانکراتیک هم شدم. چقدر در بیمارستان بستری بودید؟ ...
گزارشی از کارگاه نویسندگی اسالم و پیام وزیر
.... وی گفت: در سال 1367 و زمانی که معلم آموزش و پرورش بودم، برای تدریس در یکی از مدارس جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور انتخاب شدم. علیرغم گزینه های متعددی که پیش رویم قرار داشت، تدریس در مدرسه جمهوری اسلامی ایران در کراچی را به دلیل علاقه وافرم به شبه قاره انتخاب کردم؛ هرچند اطرافیانم به دلیل وجود جمعیت بسیاری از اعضای سازمان مجاهدین خلق و منافقین، مرا از سفر به کراچی بازمی داشتند. همراه با ...
لک صورت در بارداری، علت چیست؟
سوال مخاطب نی نی بان: من حامله شدم و شش ماه است صورتم لک افتاده چی کار کنیم. پاسخ دکتر قدیر محمدی ، متخصص طب سنتی: قبل از این که داروی گیاهی تجویز کنیم لازمه آن این است که ایشان مورد معاینه قرار بگیرند تا مشخص شود علت بروز این لکه ها از کجاست. معمولا در پیدایش این لکه ها یا مشکلات کبدی دخالت دارند و یا مسائل مربوط طحال.اما از کجا می توان متوجه شد که لک های به وجود آمده مربوط به ...
رحماندوست: بچه ها را بهترین منتقد کتاب هایم می دانم
نوشتن انشا فقط شعر بنویسم. وی در ادامه در پاسخ به اینکه نویسندگی برای کودکان و نوجوانان را از چه زمانی شروع کردید؟ عنوان کرد: چهار سال بعد یعنی شانزده ساله که بودم، اولین قصه ام در یک مجله چاپ شد که مخصوص گروه سنی بزرگسال بود؛ تا آخر دوره لیسانس برای کودکان و نوجوانان نمی نوشتم. اما بعد از این دوره حادثه ای برایم پیش آمد که تصمیم گرفتم دیگر برای گروه سنی بزرگسال ننویسم و چون بهتر از کودکان ...