سایر منابع:
سایر خبرها
محرم و صفر لباس مشکی اش را از تَن بیرون نمی کرد. در کنار تحصیل در دانشگاه، یک باب مغازه الکتریکی در میدان امام حسین(ع) داشت که در آن مشغول بود. وی افزود: در دوم رمضان سال 78، زمانی که برای اقامه نماز جماعت به سمت مسجد می رفته است با فردی از اوباش که مزاحم نوامیس مردم شده بود برخورد می کند که با توجه به اینکه آن فرد در حال کشیدن سیگار هم بوده در یک تذکر لسانی از او می خواهد حرمت ماه رمضان ...
سازمان آرامستان های شهرداری اردبیل نیز با تایید این خبر به رکنا گفت: جسد این فرد در همان روز اجرای حکم از پارس آباد به اردبیل آورده شد و با تایید پزشکی قانونی به خاک سپرده شد. وی با تکذیب خاکسپاری شیطان پارس آباد در بخش اعدامی ها گفت: چیزی به نام بخش اعدامی ها در آرامستان ها وجود ندارد و این فرد در یکی از قطعات این آرامستان به خاک سپرده شده است. واکنش پدر آتنا اصلانی به اعدام قاتل ...
شکست فتنه گران و به سفارش همان ها تصویب کردند؛ چنان که روزنامه لس آنجلس تایمز در مهرماه 88 فاش کرد. اکنون نیز ترامپ همان تهدیدها و تحریم ها را به اشکالی متفاوت پی می گیرد و از این جهت، ادعای خاتمی لاف زدنی از جنس رد گم کنی محسوب می شود. خراسان هشدار دولت درباره ویرگول مشهور حقوق و مزایا بر اساس ابلاغیه روزهای اخیر یک مقام مسئول در دولت به همه سازمان ها و ادارات دولتی ...
درصد ایرانیان به پیشبرد برجام مطابق نتایج نظرسنجی اخیر ایسپا در گستره ملی، 55 درصد مردم ایران امیدوارند توافق هسته ای برجام به نفع ایران پیش برود. به گزارش ایسنا، در نظرسنجی اخیر ایسپا در گستره ملی که درخصوص امیدواری مردم ایران در رابطه با پیشبرد توافق هسته ای برجام انجام شد، 20 درصد نمی دانم ، 25 درصد ابراز ناامیدی و 55 درصد ابراز امیدواری را پاسخ دادند. پرونده طاهری در راه دیوان ...
...: اخبار ملی در فضای مجازی استان اصفهان: *** اعدام قاتل آتنا انصاری یکی از مهمترین اخبار مورد توجه شبکه های اجتماعی اصفهان در یک هفته گذشته بود. قاتل' آتنا اصلانی' دختر خردسال پارس آبادی که تیرماه گذشته به قتل رسیده بود صبح روز چهارشنبه در پارس آباد مغان اعدام شد. روز 29 خرداد ماه گذشته آتنا اصلانی دخترک هفت ساله پارس آبادی ناپدید شد و با تلاش نیروهای انتظامی و قضایی جسد وی پس از 20روز در ...
.... آنجا به من گفتند تو دیشب توی هواپیما بوده ای و خسته ای. برو خانه و استراحت کن. من هم به خانه آمدم. دیدم کوچه مان خیلی شلوغ است و همه مرا به هم دیگر نشان می دهند. ماشین برادر خانمم هم جلوی در بود. رسیدم دم در خانه. دیدم زن ها شیون و زاری می کنند. دلم هری ریخت. فکر کردم برای دختر کوچکم اتفاقی افتاده؛ چون مشکوک به دیابت بود؛ اما بعد خانم هایی که آنجا بودند، گفتند حال خانمت خوب نیست. عصبانی شدم ...