سایر منابع:
سایر خبرها
بندی اسباب بازی بودم. خیلی سخت بود. در واقع زانو دردم از همان جا شروع شد. حیوانات پلاستیکی را بسته بندی می کردم. کارتن 80 تایی می زدم. برای هر کارتن هزار تومان میدادن. شاید در ماه 200 هزار تومان دستم رو می گرفت.الان خدا رو شکر بهتر شده . اپیزود سوم مریم یکی دیگر از زنان سرپرست خانواراست. او سه سال پیش همسرش را در تصادف خودرو از دست داد. یک پسر12 ساله و یک دختر هشت ساله دارد ...
تخلف شده است را می گیرد و با پسر جوانی که راننده آن است حرف می زند، بعد از چند دقیقه راننده جوان سوار خودرویش می شود و حرکت می کند. 44 سال دارد اما خطوط صورتش او را پیرتر می نمایاند. 20 ساله که تو راهور خدمت می کنم. بیش از 90 درصد از همکارام تو راهور علاوه بر دیسک کمر و مشکلات ستون فقرات به دلیل ایستادنای طولانی مدت دچار بیماری های تنفسی و ریوی ان. منم مثل خیلی از همکارام به دلیل کار تو مناطق ...
بشنویم و مرتفع کنیم نه آنکه مشکلات را تکذیب کنیم. واقعیت ها را باید فریاد بزنیم. محمدصادق افراسیابی، دبیر انجمن سواد رسانه ای و مسئولیت اجتماعی: وقتی بر اساس نتایج پژوهش ها 55 درصد از دانشجویان اخبار و اطلاعات را از تلگرام و شبکه های اجتماعی دریافت می کنند؛ پس الان در نمایشگاه مطبوعات چرا باید به دنبال مخاطب باشیم؟ اگر نمایشگاه مطبوعات هر سال نسبت به سال گذشته کم رونق شده است ...
در خفگی این جاه طلبی را داشتی؟ از این زاویه نگاه نمی کردم. نگاه من از این زاویه بود که من در خواب زده ها شکست خورده بودم. و نباید آنرا می ساختم. باید کاری می کردم که از خواب زده ها خیلی فاصله بگیرد. می دانستم که با فضا و نسل جدید سینمای ایران مقابله کردن و همراه شدن خیلی کار سختی است. برای همین با خودم گفتم که یک بار هم که شده برگردم به آن فضایی که سال هاست دوستش دارم و به دلایل مختلف از ...
زهرا برای دیدارشان رفتم. 36 سال است که ازدواج کرده ام. خداوند سه دختر و سه پسر به من عطا کرد که دو پسرم در خردسالی به رحمت خدا رفتند. تنها پسرم مصطفی حصاری متولد 1374 بود که در سن 18سالگی شهید مدافع حرم شد. پس چه شد که تنها پسرتان را راهی سوریه کردید؟ مصطفی کارگری می کرد. هیئتی بود و تا کلاس هشتم هم بیشتر درس نخواند. پسرم دو بار برای اعزام اسم نوشت که حقیقتاً چون سنش کم بود، من و ...
داشته های خود را وسط می گذارد، حساب و کتاب متفاوتی دارد چه برسد به اینکه او یک نوجوان 12 ساله باشد. ماجرا به چند روز پیش برمی گردد، روزی که مادر، دختر و پسر خانواده محمودی به مراسم کلنگ زنی نمازخانه مدرسه شهید ربانی رفته بودند و آنجا در کنار همه کمک هایی که شد یگانه محمودی گوشواره خود را که تمام دارایی اش بود برای ساخت نمازخانه اهدا کرد. یوسف زارعی مدیر آموزش و پرورش شهرستان ...
می کنه منم اون جا بودم میام خونه چپ چپ نگاهم می کنه یه طوری که خر خودتی! دنی آلوز ژستش جوریه انگار همی الان کفتراشو سر دروازه غار فروخته با پولشم اول یه کتونی زرنگی خریده با بقیه ش میخواد ننشو بفرسته مشهد برا زیارت! 16. من و داداشم با هم کل کل میکردیم شبکه مستند گفت اسب آبی و کروکودیل در کنار هم بدون هیچ مشکلی زندگی میکنند. بابام با حسرت چپ چپ نگامون کرد! ...
از مراجعت دخترش مأیوس شده این بقچه لباس را برای او فرستاده و گفته است این را به دخترم که اسیر شده بدهید .من هم بقچه را گرفته به خانه آوردم و آن را گشودم،دیدم همان لباسی است که چند سال پیش او را با آن لباس دیده بودم! جالب تر اینکه دو کیسه پول در بقچه بود همین که در آن را باز کردم دیدم یک کیسه پنجاه دینار و دیگری صد دینار زر سرخی است که من برای رسیدن به وصال او به وی داده بودم و از آن موقع ...