سایر منابع:
سایر خبرها
عشق واقعی 20 نشانه بیشتر ندارد
: جاده نشان دهنده عشق است اگر راه کوتاه را انتخاب کرده اید زود و آسان عاشق می شوید ولی اگر راه طولانی را انتخاب کرده اید به آسانی عاشق نمی شوید. سوال دوم: در راه 2 بوته گل رز می بینید؛ یکی پر از رزهای قرمز و دیگری پر از رزهای سفید. شما تصمیم می گیرید 20 شاخه از رزها را برای او بچینید، چند تا را سفید و چند تا را قرمز انتخاب می کنید؟ (می توانید یا همه را به یک رنگ یا ترکیبی از 2 رنگ ...
12 انیمه ژاپنی که لازم هست تماشا کرد
آن از دستگاهی خاص استفاده می گردد. آ آتسوکو روان درمانگری هست که روز و شب کاملاً متمایزی دارد و به شیوه خاص خود به مریض ها مشاوره می دهد. هنگامی که دو دستگاه از این ابزار خاص گم می گردند آشوب و خرابی دنیا را در بر می گیرد و تنها آتسوکا و همکارانش توان دارند مشکل را حل نمایند. این فیلم آخرین فیلم ساتوشی کان بود اما نام وی را بعنوان یکی از خوب ترین انیمه سازان تمام دوران جاودانه ساخت. 4- شبح ...
شب یلدا | طعم شیرین انار سرخ و حس آرامش در بیت حافظ
...، یک نام و هزاران بیت شعر، یلدا، یک شب و هزاران داستان. رسمی به جا مانده از ایران باستان با هفت هزار سال قدمت، جشنی باشکوه که از گذشته تا کنون، پیوند بین اقوام و خانواده ها را محکم تر کرده. یلدا یعنی انارِ سرخ رنگی که یار در ظرف سفالی می چیند، مادر بر روی کرسی گذاشته و دون می کند. یلدا یعنی فال حافظ، که پدر برایت معنا می کند و در نهایت یعنی شادی و سادگی کودکی که سراپا ذوق شده از طولانی ترین ...
جانست آنچه لایق مهمانست
است در ره دانش همه عمرت کم است خیز برو مدرسه با قلب شاد درس بخوان تا بشوی باسواد علم و هنر سود رساند تو را زود به مقصود رساند تو را علم و هنر زینت مرد و زن است شخص هنرمند دلش روشن است نه تعارف و نه تکلف؛ خسته شدید. اگر نامۀ تفویض چاپ کتاب های دکتر غلامحسین یوسفی را مرحمت بفرمایید زحمت را کم می کنم هر چند هم صحبتی با شما برایم خستگی و ...
چهره هایی که به تازگی پا در 40 سالگی گذاشته اند
تو گل! اونا شدن غزال تیزپا، من شدم شیر بی یال... سرنوشت هنری فرزاد حسنی را می توان با این جمله گره زد. این جمله خلاصه ای از داستان فیلم ثبت با سند برابر است است که در لیست بازیگران 40 ساله اش نام حسنمی هم دیده می شود. حالا این که مضمون با حسنی چه ارتباطی دارد را می توانیم به ورودش به حرفه مجری گری با برنامه کوله پشتی پیوند داد، چرا که آن برنامه به پاس گلی برای او تبدیل شد و حواشی و صد ...
شب یلدا در شعر شاعران بزرگ پارسی زبان
...> صحبت حکام ظلمت شب یلداست نور ز خورشید جوی بو که برآید حافظ ✦✦✦✦✦✦✦ باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود ✦✦ هنوز با همه دردم امید درمانست که آخری بود آخر شبان یلدا را ✦✦ نظر به روی تو هر بامداد نوروزی ست شب فراق تو هر شب که هست یلدایی ست ✦✦ روز رویش چو ...
ماجرای شهید مدافع حرمی که گلوله بر او اثر نداشت
اعزام بسیار مشهود بود و روز آخر قبل رفتن بسیار ایشان مظلوم بود و می گفت دلم تنگ است. شب قبل از اعزام به سوریه برای دفاع از حرم عکس های نازنین فاطمه را نگاه می کرد. تفاوت آخرین اعزام ایشان این بود که روزهای آخر به همه نگاه دل تنگی داشت و روز آخر به امامزاده محمد(ع) رفتیم و در آن روز بسیار گریه کردم و این تفاوت آخرین اعزام مهدی بود. حتی فرمانده ایشان شب اعزام آقا مهدی با خانه ما تماس گرفت و ...
درباره سلین دیون ؛ صدای خاطره ساز تایتانیک
زندگی همیشه با سلین دیون یار نبوده و وی در مسیر موفقیت، موانع ناخوشایند بسیاری را پشت سر گذاشته است. در ادامه می خواهیم شما را با واقعیاتی کمتر شناخته شده در مورد این چهره افسانه ای دنیای موسیقی آشنا کنیم. 1- موسیقی در خون سلین دیون است سلین دیون پشتوانه ای موسیقایی دارد که از خانه و خانواده اش نشأت می گیرد. والدین او نیز موسیقدان بوده و او در دوران کودکی همراه با گروه خانوادگی ...
شهید مدافع حرم امیر سیاوشی،تکاور نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی/ تک تیر اندازها با قناسه زدنش؛ ...
شب بیاید یا هیئت داشت، حتماً ناهار به دیدن من می آمد و با هم ناهار می خوردیم. یک روز با هم بیرون رفتیم. در راه بودیم که امیر گفت می خواهد به هند برود و این سفر یکباره پیش آمده است. در اصل می خواست به سوریه برود و نمی خواست به من بگوید که قرار است کجا برود. با هم رفتیم تا با ماشین کمی بگردیم. دراین میان من بودم و امیر و همه داشته ام که حالا داشت به سفر کاری می رفت و من بودم با همه بی تابی زنانه ام ...
عشق شهید شاهوردی؛ معجزه بانو کارآفرین/دلم برای زندگی در روستا تنگ شده
... این کارآفرین بیان کرد: از حدود یک سال پیش ندایی از درون مرا همسر شهید خطاب می کرد. نمی دانم انگار همه چیز دست در دست هم داده بود تا به من بفهمانند که علی شهید شده و دیگر او را نخواهم دید. وی تصریح کرد: بعد از رفتن برادر شوهرم به پدرم زنگ زدم و ماجرا را برای وی تعریف کردم، پدرم هم از خواب شب قبل مادرم برایم صحبت کرد. با پدرم به همه بیمارستان ها و هلال احمر سر زدیم. هم زمانی که ما ...
مدافع حرمی که 26 روز بعد از عروسی اش به سوریه رفت! +عکس
رویم و چقدر سخت و سنگین است این لحظات که تو باید فقط با یک قاب عکس زندگی ات را در اوان جوانی به پیری برسانی و وقتی در مورد عزیز سفر کرده ات صحبت می کنند گویا خنجری را به قلب پر از داغدارت می زنند. و همه دلخوشی ات این است که تو شده ای همسر شهید. شهید یعنی آنکه خداوند خودش برای خودش آن را انتخاب کرده است و او عند ربهم یرزقون است. حتی اگر عمر زندگی مشترکت به 26 روز برسد. ایمان خزاعی نژاد و ...
هر روز با ستارگان مجازی (4)
توشون در حال حرکتن رو خیلی دوست دارم، انگار آدمای توی عکس زنده ن، جون دارن. انگار زندگی توی یه ثانیه متوقف شده ولی هنوز آدما پشت عکس دارن زندگی می کنن. بیشتر عکسای قدیمی اینجوری هستن، الان دیگه همه مون برای دوربین ژست می گیریم اکثر عکسای خونه ی پدریم همین جورین. مثل همین عکس که طبق معمول وسط گل و بلبل تو عالم خودمم، یا عکس برادرهام که توی حیاط دارن بازی می کنن، یا زن های خوشگل رژلب زده ...
بیژن الهی؛ شاعر راز و نیاز و سکوت
زبان تازه است/ دشت ها انتظار نبرده اند/ و روزهاست/ روزهای بارانی/ که تو مرده ای و/ نمی دانی.../ مرا باز می آورند/ از بنفش عطسه آور زنبق ها/ از سنتورهای جوباری/ از روح تو که زلزله ای بود/ تا بهمنی عظیم فرو ریزد/ در جاده های زمستانی سال هزاروسیصدوچند/ از گام های تو/ که در قلب من ندا می داد/ از چشم گربه ام/ که روز را به شب/ از خط به دایره می برد/ از یک دریچه روشن بر فراز سرماها/ تا با کمال احترام ...
گزارش زنده: نود؛ مستقیم از استودیو 11
طوفانی از نود امشب آماده اید؟ -فکت: 16 گزارش زنده دیگر تا پایان دوران سربازی مان باقی مانده. آن شب، یک جشن کوچک در کنارتان برگزار خواهیم کرد! -از همین حالا تاکید کنیم که مسئولیت همه توئیت های امشب، با دوست شخیص مان است. نام اش؟ دوسیب. نام خانوادگی اش؟ آلبالو! -امشب موفق نشدیم گزارش زنده را از چابکسر تقدیم تان کنیم اما چابکسر را با خودمان به اینجا آورده ایم! ...
چگونه بهترین باشیم؟
وقتی مثبت فکر کنید دوست دارید همه ی دارت ها را به هدف بزنید. حالا فقط کافی است فکر کنید هیچ کدام شان به هدف نخواهد خورد، تنها کاری که می کنید چیست؟ حوصله تان سر می رود، دارت ها را روی میز می گذارید، روی تخت تان ولو می شوید و پتو را روی سرتان می کشید، چند دقیقه بعد هم خواب تان می برد، راحت ترین کار دنیا! هیچ کس این طوری بهترین نمی شود!!! اگر در حالت عادی افکارتان مثبت نیست، اولین هدف ...
وقتی پایم روی پدال بی حرکت شد
به گزارش ایثار اصفهان، به نقل از خبرگزاری ایمنا ، شاید اگر آن روز صحبت از ابوالقاسم نمی شد هیچگاه برای دانستن همه ماجرا کیلومترها راه را طی نمی کردیم؛ البته ارزشش را داشت که به خاطر شنیدن یک واقعیت، چند هفته ای را دنبال شخصیت اول داستان بگردیم و بتوانیم برنامه خود را با او هماهنگ کنیم؛ چراکه برخی از داستان ها را اگر از زبان خود شخص نشنوی باور نمی کنی؛ ممکن است باور نکنید که ابوالقاسم چندباری را ...
کنایه مورینیو به رقبا
گل بزند، قطعاً مرا در حال دویدن خواهید دید قطعاً، اما برای گل زدن در دقیقه 20 که شما را یک گل پیش انداخته در حالی که کلی دیگر به پایان مسابقه مانده است، باید گذاشت بازی ادامه پیدا کند. زمانی که تیم من دارد می برد، سعی می کند تعادل احساسی اش را حفظ کند و ما سیرک راه نمی اندازیم. وقتی هم می بازیم، سعی می کنیم دچار افسردگی نشویم و باز هم تعادل روانی مان را حفظ کنیم. ...
باران کوثری: مثل مریل استریپ هستم که اسکار نگرفته
های گوهر را از او می گیرند. گوهر زنی روستایی است که همه انگیزه اش در زندگی، بچه هایش هستند. کمتر بازیگر باهوشی بازی در این لحظه را صرفا به خاطر این که بازی در نقش های دیگری از این طبقه اجتماعی را تجربه کرده، رد می کند. برای منی که اصلا نمی خواهم در این سینما بازیگر کم کاری باشم و اصلا به کم کاری اعتقادی ندارم مگر چند نقش متفاوت نوشته می شود که بخواهم به راحتی به نقش هایی مثل گوهر در جامه دران نه ...
طنز آش کوثر، به قلم عباس خوش عمل کاشانی
خواندن اوراد مشغول می شود.آشی که ننه بدری می پزد ، بی آن که یک وجب روغن رویش باشد ، آن قدرخوش طعم و بو می شود که همه ، حتی طلاخانم به مؤثر بودن وردخوانی ننه بدری ایمان می آورند! ملک خان که از موفق بودن نقشه اش ، از فرط شادی در پوست نمی گنجد ، حسابی سبیل میرزا یونس دعانویس را چرب می کند و حتی موقعی که در بستر بیماری می افتد و اطبّاء بیماری اش را لاعلاج تشخیص می دهند ، به خاطر استمرار صلح و صفا ...
در معراج شهدا اطلاع رسانی ضعیف است/ عکس را که دیدم شوکه شدم!
شد و حرف ها زده شد، برادرش از همان جا با موبایلش تماس گرفت و قضیه را تعریف کرد. سیدرضا اول خیلی ناراحت شد و گفت مگر هنوز زمان قدیم است که مادرش گفت ما می دانستیم تو او را دوست داری خواستیم با جواب بله خوشحالت کنیم. تقریباً همه خانواده می دانستند ما به هم علاقه داریم. 14 سکه مهریه ام شد و زندگی مان را آغاز کردیم. پدر سیدرضا هم کارخانه ریخته گری داشت و وضع مالی شان هم خوب بود. حتی زمانی که ...
ایستایی مطلق رنج در قلعه گنج
.... او با کمک خواهرش فاطمه به کوچه می رود و روی تاب مخصوص فیزیوتراپی می نشیند. بهزیستی برای پیشگیری از زخم بستر و تقویت معلولان وسیله های توانبخشی را به سجاد و سودابه هدیه داده است. سجاد پاهایش را به میله آهنی تکیه می دهد و تاب می خورد: یک شب دست و پایم درد می کرد. مادرم آنقدر لب جاده ایستاد تا بالاخره یک نفر راضی شد منوبه بیمارستان برسونه. بیمارستان خودمون تازه تأسیسه. پرستار گفت مگه ما ...
فال روز (27 آذر-18 دسامبر)
منفی خود شما را تحت تأثیر قرار دهد زیاد تعجب نکنید و در اولین قدم خودتان را از این موقعیت دور کنید. شما مسئول نیستید که همه را خوشحال نگه داشته و باب میل آنها رفتار کنید. برای بالا آوردن بقیه خودتان را پایین نیاورید و در حق خودتان ظلم نکنید. شاید امروز بخواهید با برانگیختن حسادت شخصی که دوست دارید میزان علاقه ی او به خودتان را بسنجید، اما به شما توصیه می کنیم که عشق و رابطه ی خود را با این ...
ترک مادرانه
اتفاقات مجهول است. تصویرها مبهم و نبش قبر گذشته ها ممنوع. فریده چشم هایش را درشت می کند و با وحشت از خیابان خوابی اش می گوید. توی خیابان او فکر بچه اش بود، فکر آرمان، آرمان که حالا بیخ گوش اوست، سیر و تمیز. فریده50 روز می شود که اینجاست.خیری دستش را گرفته و آورده مرکز، زیر این سقف امن. فریده حالا خوشحال است، ذوق ماسیده توی چشم هایش. او هر شب که روی تختخواب گرم و تمیزش دراز می کشد چند دقیقه ای فکر می ...
یلدا جنگ فرهنگی ایرانی ها
.... با خود گفتم آفرین به چنین دانش آموز منظمی که نمی گذارد کلاس کثیف شود. فردای آن روز همه انشاهای یلدا ی خود را خواندند اما آن دانش آموز اصرار داشت که من انشایش را بخوانم چون دوست نداشت دیگران نوشته اش را بشنوند. خواندم. نوشته بود دود کباب همسایه خواهر کوچولویم را اذیت می کرد و او درحالی که گریه می کرد کباب می خواست. پدرم به خانه آمد. مثل همیشه دست خالی. خواهرم را به اتاق دیگری بردم تا پدر او را نبیند مبادا اذیت شود. یک روز بعد از یلدا دانه های ریخته ی کلاس را به بهانه ی نظافت به خانه بردم تا خواهرم را خوشحال کنم....... منشر شده در سیمره شماره 388 ...
12 مدل مو و شینیون عروس اروپایی - تصاویر
خانم ها ایجاد خواهد شد. استفاده از گل های طبیعی و متناسب با فصل و یا اکسسوری های ظریف و درخشان نیز پایه اصلی شینیون مو عروس هستند و نقش به سزایی در زیباترشدن مدل موها خواهند داشت. اگر دوست دارید در روز عروسی موهایتان یک آپدو یا شینیون زیبا و اروپایی داشته باشد لازم است قبل از انتخاب کردن مدل موهایتان چند نمونه از جدیدترین و زیباترین مدل موها را مشاهده کنید. مدل موی باز یا نیمه ...
سعید علی حسینی: دیگر دوست ندارم به گذشته برگردم
.... بچه ها هم خیلی دوست داشتند که من بعد از این همه سختی مدال بگیرم و وقتی این اتفاق افتاد، همه خوشحال شدند . در این سال هایی که دوری بودی، خانواده و مخصوصا پدرت خیلی پیگیر کار تو بودند و حتما آنها هم حالا خیلی خوشحال هستند . صددرصد همین طور است. آن اتفاق ها آسیب زیادی به من و خانواده ام زد. ما از یک خانواده ورزشی هستیم و وقتی آن حرف و حدیث ها به وجود آمد، هم خودم ...
بیت اول را محمد نوشت و شهید شد
شعر را جا به جا کنیم. گفتم چه اصراری داری که بیت اول روی سینه تو نوشته شود؟ گفت: هر کس بیت اول را روی سینه اش نوشته باشد اول به شهادت می رسد. گلوله به شعر خورد در جبهه تمام مدت شبانه روز با هم بودیم. یک بار نیمه شب از خواب بیدار شدم، دیدم صورت محمد در تاریکی مطلق نورانی است. چله زمستان و هوا خیلی سرد و تاریک بود. تا گفتم محمد صورتت چقدر نورانی است، پتو را کشید روی صورتش ...
مجموعه متنوع شعر درباره زمستان
...> بفسردی کس ار کشیدی آه برف روشن میانه شب تار چون بهم درشده ثواب وگناه حال ازینگونه بود شب همه شب تا به هنگام بامداد پگاه برفی افتاد پاک و روشن لیک روز ما جمله تیره کرد و تباه من ازاین برف قصه ای دارم قصه ای غم فزای و شادی کاه دوش چون برف بر زمین افتاد برشد از خانه بانک واویلاه کودکان جمله در خروش و نفیر ...
قصه کودکانه کوتاه، اسباب بازی ها
. آنها فکر می کردند او به باز آسیب رسانده است . در همان لحظه کله سیب زمینی فریاد زد : قاتل ، و سپس سگ عروسکی کرکره را پایین کشید . وودی با ناراحتی از پشت پنجره کنار رفت . به نطر می رسید که وودی و باز در خانه سید زندانی شده بودند . خوشبختانه بعد از آن همه اتفاق ، اسباب بازیهای سید با آنها دوست شدند و همان شب بازوی باز را تعمیر کردند . بعد از چند لحظه سید وارد اتاق شد و باز را برداشت و یک موشک بزرگ به ...
داستان برای بچه ها، صد و یک سگ خالدار
همراه پانگو و پردیتا به اپارتمان انها برگشته بودند و ان زن و شوهر مهربان تصمیم گرفتند تا آپارتمان بزرگتری تهیه کرده و همه انها را نزد خود نگهدارند . با این فکر راجر به پشت پیانو نشست و شروع به نواختن موسیقی دلنوازی کرد و همه چیز دوباره به حالت اولش برگشته و ماجرا به خوبی و خوشی به پایان رسید .