سایر منابع:
سایر خبرها
از خاطرات ممنوع الفعالیتی تا حضور ستاره ها بر صحنه تئاتر روایتی از مصائب گاه و بی گاه ورود عنصری به نام ...
ها رفت و آمد می کردیم، کاخ جوانان بود که ما به آن رفت و آمد می کردیم و همه این ها علایق مان را شکل می داد و تفاوتش با امروز شاید در این بود که برعکس اکنون که بچه هایمان به دور از همه این موارد می مانند تا سرانجام روزی برسد که متوجه چیزی به نام تئاتر شوند و بعد به آن علاقه نشان بدهند یا ندهند، در دوران ما این علاقه خیلی خیلی زودتر شکل گرفت و ما را به سمت خود کشید. من هم مانند همه آن ...
مثنوی یلدای مهدوی تقدیم به حضرت بقیة الله الاعظم امام زمان(عج)
سبزِ انتظار دفتر و دست و قلم مَسحورِ نور- می تَراوَد شعر سرسبزِ ظُهور خط به خط دفتر به تَسخیرِ وَلا - غم نگارِ داغِ سُرخِ کربلا در شبِ طولانیِ یلدایِ داغ -می سُرایم شعرِ جان سوزِ فراق در میانِ مقتلِ دیدارها - غرقه در خون پیکرِ سردارها دل تمنا می کند آغوش را - شاهدِ جامِ شهادت نوش را خون جگر از ظلم اسکندر،ولی - دل خوشِ عماریِّ سَیّد ...
یادی از شاعر عشق قابیل است
همان سنین نوجوانی به سمت و سوی ادبیات و شعر سرایی کشیده شد. نجمه در خانواده ای فرهنگی و متدین پرورش یافت، پدر و مادرش هر دو معلم و اکنون بازنشسته ،دایی و پدربزرگش هر دو به درجه ی رفیع شهادت رسیده اند که بعدها نجمه اشعاری را در رثای ایشان سرود. طی سال های 79 تا 81 در دانشگاه همدان به تحصیل در رشته ی عمران پرداخت، در بهار 1384 با عباس محمدی که وی نیز شاعر است، ازدواج کرد. ...
قصه های بی بی، نوستالژی شب های چله امروز
... دریافت مجوز برای ایرنا موفقیت آمیز نبود اما خرسند بودم که شب چره ( گیلانیان به شب چله شب چره می گویند) گیلانی تاکنون با نوای خوش آواها و نواهای مادربزرگان و پدربزرگان داغ می گردد . داشتم از در بهزیستی خارج می گردیدم که مادربزرگی دست فروش پرتقال و انار باغ روستایشان را نشانم داد و اظهار کرد همین ها مانده بخر تا زودتر بر گردم؛ ناخودآگاه شعر اخوان به ذهنم جاری گردید ؛ تو را با غم می بینم ...
یلدا، شب عارفان و بیداران است
به گزارش شبکه خبری فرهنگ و هنر،رضا اسماعیلی ، یکی از شاعران کشورمان شعری درباره شب یلدا سروده است. رضا اسماعیلی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در اکثر محافل و مجامع ادبی و کنگره ها حضور فعال و مستمر داشته است، از جمله کنگره شعر دفاع مقدس که در اکثر این کنگره ها حضور داشته و جزو شاعران برتر بوده است. این شاعر به صورت ذوقی از دوران راهنمایی، آثاری را به عنوان شعر می گفت و شعرواره ...
زندان و قرآن؛ سیاه و سفید زندگی ام شدند
خوبی برای خودشان شود و به همین دلیل هیچ وقت نامی از قهرمانی من در تیترها یافت نشد؛ با اینکه می دانستند من با هزینه شخصی تمرین می کنم و با هزینه شخصی به مسابقات می روم؛ ولی باز هم قهرمانی ام را به نام خودشان و به کام خودشان رقم می زدند و در برنامه هایم سنگ اندازی می کردند؛ به خاطر همین، عملاً از آن ایام به مدت هفت سال فعالیت ورزشی حرفه ای ام را کنار گذاشتم. ضمن اینکه آن زمان جوان بودم و ...
مسابقه شب یلدا با سخت افزار: حافظ بنویسید؛ مادربرد و کیس جایزه بگیرید!
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی ای درد توام درمان در بستر ناکامی و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم لطف آن چه ...
مدرّس و عشقی ها / اکبر ثبوت
، داروین زمانه ز میمون دُمی کم نمود سپس ناسزا، نامش آدم نمود2 گاهی چادر سیاه را که مظهر حجاب زنان بود کفن سیاه نامید و منظومه ای به همین نام سرود؛ و این منظومه را، هم موافقان و هم مخالفان شاعر، در انتقاد از دیانت دانسته و از نمونه های آشکار جنگ شدید میان سنت و تجدید شمرده اند که در آن روزگار آغاز شده بود: مر مرا هیچ گنه نیست به جز آنکه زنم زین ...
صائب، تبریزی نیست
. درباره صائب هرچه بخواهم بگویم مثنوی هفتادمن است. "صائب همه چیز تو در ایام حیات است / چیزی که نداری در این عهد نظیر است". من شعری را نیز در وصف صائب سروده ام که بخشی از آن از این قرار است "این خاک گهرخیز که سرچشمه نور است/ نوری است که در نصف جهان است در این باغ/ مضمون غزل های خوش دلکش صائب/ محبوب همه پیر و جوان است در این باغ/ این تربت پاکی که تجلی گه عشق است/ امروز زیارتگه رندان جهان است ...