سایر منابع:
سایر خبرها
مشکلات همسران شهدا یک واقعیت در جامعه است
می پختم کافی نبود. بعد از آن شب، به یاد دارم که مریض شدم و روزی که حضرت آقا قصد داشتند از خانه ما بروند از مجید پرسیدند که همسرتان کجاست که از او خداحافظی کنم. من آن روز به قدری بیمار بودم که نتوانستم برای خداحافظی به خدمت شان برسم. در زمان عقد دختر دکتر حدادعادل نیز پس از مدت ها ایشان را زیارت کردم ، به خوبی مرا به یاد داشتند. به محض اینکه من را دیدند گفتند فرخنده خانم هستند. در کرمانشاه ...
گوشه ای از فساد اشرف پهلوی + اسناد
اشرف پهلوی سومین دختر رضاخان است. اولین دختر رضاخان همدم السلطنه نام داشت و حاصل ازدواج رضاخان با زنی به نام صفیه بود. صفیه خانم از اهالی همدان بود که رضاخان در اوایل انتصاب به فرماندهی آتریاد قزاق همدان، وی را صیغه نمود و پس از یک سال طلاق داد. به گزارش بولتن ، دومین همسر رضاخان تاج الملوک نام داشت، وی فرزند یکی از فرماندهان ارشد قوای قزاق به نام تیمورخان آیرملو بود که در جریان انقلاب اکتبر 1917 روسیه به همراه خانواده اش به ایران مهاجرت ...
مغز های کوچک زنگ زده ؛ در پی چوپان دلسوز
زیادی را خواندم که هیچکدام را دوست نداشتم و قسمت شد امسال همین یک کار را در جشنواره فجر داشته باشم. این نقش چه ویژگی ها و جذابیت هایی داشت که سبب شد در میان تمام آن فیلمنامه های پیشنهادی، فقط پیشنهاد هومن سیدی را بپذیرید؟ موضوعی که این فیلم دارد درباره آدم های حاشیه نشینی است که درگیر مواد مخدر و توزیع آن هستند و... انصافا قصه خوبی داشت. بعد از خواندن فیلمنامه در اولین جلسه ای که با ...
مردی با تجربیات قرون وسطایی
من سروکار داشتند. از چنگ یکی در می آمدم و به چنگ دیگری می افتادم. وقتی دیدند نتیجه ای نمی گیرند، میزگرد تشکیل دادند (!) مرا در وسط اتاق نشاندند و دوره کردند. مثل قورباغه ای که اول گیجش می کنند بعد می گیرندش! هر یک چیزی می پرسید و منتظر جواب نمیشد. از سؤالات و اظهارات آنها متوجه شدم اتفاقاتی افتاده و یک سری مسائل لو رفته است، گرچه بلوف زیادی می زدند. ولی از میان بلوفها و یک دستی زدنهای آنها معلوم ...
رابطه نامشروع با مرد متاهل به بارداری و بی آبرویی ختم شد!
به گزارش آفتاب، دختر 21ساله به نام ناهید که با ظاهری آراسته و آرام روی صندلی نشسته و منتظر حضور پدر و مادرش در کلانتری بود، در حالی که عنوان می کرد، نمی دانم در این شرایط روسیاهی چگونه با پدر و مادرم رو به رو شوم، به تشریح چگونگی آشنایی خود با مردی متأهل پرداخت و به مشاور کلانتری گفت: 2سال قبل وقتی در سال آخر دبیرستان تحصیل می کردم، با نگاه های محبت آمیز مرد 32ساله ای برخورد کردم که هر روز در مسیر مدرسه او را می دیدم. نگاه ها و شخصیت به ظاهر آرام و مودب او توجه مرا به خود جلب کرد و هم ...
هنوز برای سلامتی ام دعا نکردم / خدا این امانت داری را قبول کند/می خواهم به آقا بگویم تا زنده ایم، رزمنده ...
را از من بگیرد. وقتی که جانباز شدی و دیدی که دیگر نمی توانی مثل بقیه راه بروی، چه حسی داشتی؟ خیلی برایم سخت بود، وقتی اشک های مادرم را می دیدم خیلی اذیت می شدم البته مادرم هنوزم وقتی مرا می بیند گریه می کند ولی اوایل طاقت دیدن اشک های او را نداشتم، اگر نبود تعالیم دینی و امید به خدا به یقین شرایط، برایم سخت می شد، من جوانی پرشور و حرارتی بودم، اهل ورزش و تحرک و الان 28 سال ...
7 داستان کوتاه آموزنده و زیبا
آموزنده و زیبا 1. دو مداد سیاه از دو مرد دو خاطره متفاوت از گم شدن مداد سیاه شان در مدرسه شنیدم. مرد اول می گفت: چهارم ابتدایی بودم. در مدرسه مداد سیاهم را گم کردم. وقتی به مادرم گفتم، سخت مرا تنبیه کرد و به من گفت که بی مسئولیت و بی حواس هستم. آن قدر تنبیه مادرم برایم سخت بود که تصمیم گرفتم دیگر هیچ وقت دست خالی به خانه برنگردم و مداد های دوستانم را بردارم. روز بعد نقشه ام را عملی ...
خدا به ما رحم کرد که خاوری، آخوند نبود /روحانیت باید از قدرت فاصله بگیرد
مظلومانه کسی، نه تنها اندیشه اش را از بین نمی برد بلکه او را رشد می دهد . مگر امام حسین کشته نشد؟ همه یارانش هم کشته شدند. تنها امام سجاد کشته نشد که او هم بیمار بود و قابل تکان خوردن هم نبود. البته به مدت سه روز بود و بعد سالم شد. این عوام که می گویند امام زین العابدین بیمار، اصلا این خبرها نیست. آن سه روز تقدیر بود که امام زنده بماند. به هرحال، مگر اندیشه امام حسین بعد از شهادت او مرد ...
کشف حجاب های اخیر یعنی نظام حرف ما را گوش کن
.... اعدام مظلومانه کسی، نه تنها اندیشه اش را از بین نمی برد بلکه او را رشد می دهد. مگر امام حسین کشته نشد؟ همه یارانش هم کشته شدند. تنها امام سجاد کشته نشد که او هم بیمار بود و قابل تکان خوردن هم نبود. البته به مدت سه روز بود و بعد سالم شد. این عوام که می گویند امام زین العابدین بیمار، اصلا این خبرها نیست. آن سه روز تقدیر بود که امام زنده بماند. به هرحال، مگر اندیشه امام حسین بعد از ...
هیچ گاه تصور نمی کردیم رژیم شاه در زمان حیات ما تغییر کند/ نهضت آزادی ها یک سیلی برای انقلاب نخوردند
؛ ساعتی به این نحو اذیت و شکنجه شدم و بعد دوباره مرا به اتاق حسینی بردند. وقتی چیزی گیرشان نیامد و حسابی از نفس افتادند، بازم کردند و به پشت بند بردند. حدود 24 ساعت آنجا افتاده بودم. فارس: بدترین خاطره شما به عنوان کسی که بیشترین شکنجه را در زندان طاغوت متحمل شده است، چیست؟ عزت شاهی: به هرحال زندان لحظه خوش ندارد و همه اش ناراحتی است. بدترین لحظه برای من زمانی بود که دستگیر شدم ...
فاش شدن راز قتلی بعد از 6سال
های شبانه و خواب هایی که درباره همسرم می بینم لحظه ای مرا رها نمی کند. بعد از مرگ اوهم مدتی به شمال رفتم تا با یکی از دوستانم کاری دست و پا کنم. می خواستم از طریق فعالیت های توریستی پولی به جیب بزنم که نشد.بعد هم ورشکست شدم و به تهران برگشتم و مسافر کشی می کردم. دخترت می داند که مرتکب قتل شده ای؟ نه. هنوز هم روحش از این ماجرا با خبر نیست. راز این قتل چگونه فاش شد؟ ...
شهاب حسینی: چگونه عاشق پریچهر شدم؟
و پایین هاست. این پرونده چکیده ایست از گفت و گوهای او و همسرش با مجله زندگی ایده آل و رادیو هفت. نوزاد نیمه شب زمستان متولد زمستان هستم. درست بعد از 9 ماه متولد شدم، حین تولد 3 کیلو و 700 گرم وزن داشتم. ساعت به دنیا آمدنم هم 3 و 30 دقیقه نیمه شب بود. پدر و مادرم در جوانی ازدواج کردند، آنها وقتی مرا به دنیا آوردند که سرگرم جمع و جور کردن زندگی شان بودند. سرشکستگی ...
شوهر صیغه ای از من درخواست های شرم آوری دارد
توهم های وحشتناک می شود به طوری که تاکنون سه بار ازدواج کرده و همسرانش با دیدن این وضعیت از او طلاق گرفته اند. من هم که می ترسیدم او بعد از مصرف مواد مخدر بلایی به سرم بیاورد خیلی زود طلاق گرفتم و در خانه مادرم ماندم. روزها به همین ترتیب سپری می شد تا این که چهار ماه قبل مردی با من تماس گرفت و ادعا کرد قصد ازدواج با مرا دارد. من که نمی خواستم تجربه تلخ ازدواجم را تکرار کنم تصمیم گرفتم ...
آرزوهایی که منقل دودشان کرد
نمی داد و من که تحمل نداشتم مواد بهم نرسه جدا شدم ، اما به خاطر بچه ها برگشتم و بچه هامو بزرگ کردمخودم و شوهرم به جایی رسیده بودیم که اگه جنس بهموننمی رسید، دیوونه می شدیم، بچه هام که رفتن از خونه و به اصطلاح سر و سامان گرفتن، جدا شدم، بعد از جدایی چونخانواده ای نداشتم، پارک و کنار خیابون و هرجا پناهی بود خوابگاهم می شد، اوضاع ته بدی بود، برای فرار از نشئگی تریاک به شیشه پناه آوردم. بچه هامم ...
گپی با کارتن خواب ها در دمای زیر صفر درجه شب های تهران + عکس
خاوران هم تایید می کند، مومنی می گوید : در شبانه روز دیروز، 1120 نفر پذیرش داشتیم اما طی روز فقط 420 نفر ماندند و بقیه برای تهیه یا مصرف مواد یا کارهای دیگر به پاتوق هایشان برگشتند. البته بیشترشان باز شب برای خواب به اینجا برمی گردند. مومنی درباره روال پذیرش کارتن خواب ها می گوید : اگر شخصی جدید باشد پرونده جدید تشکیل می دهد و بعد از مشاوره و ویزیت پزشک ، به قسمت امانت داری می رود ، وسایلش ...
حجازی فر: شوکه شدم وقتی فهمیدم قرار است نقش پدر را در به وقت شام بازی کنم/ شیوه مواجهه حاتمی کیا با ...
عزیزمان را از دست دادیم که اتفاقا جزو اهالی سینما نیز بود. بیتا شباهنگ که دختر خاله من بود و من یکی دو روز درگیر این اتفاق بودم و یک مقدار فشارهایمان بالا و پایین می شد. من بیشتر نگران مادرم بودم که خدا را شکر آن مسئله هم رفع شد و اکنون حال مادر خوب است. در ادامه حجازی فر در پاسخ به این سوال عنقا که شما گفته بودید عصبی هستید اما اصلا به ظاهرتان نمی آید و مردم همیشه ظاهری آرام از شما دیده ...
تن فروشی سمیرا با دستور شوهر و مادرشوهرش !
فرار Escape از منزل توسط مأموران انتظامی دستگیر شده است در حالی که عنوان می کرد مدارک مستندی ندارم تا کارهای غیراخلاقی و شرم آور همسرم را اثبات کنم! به کارشناس کلانتری گفت: هیچ وقت مهر پدر و عاطفه مادری را ندیدم در واقع اصلا نمی دانم پدر و مادرم زنده هستند یا نه! از زمانی که به خاطر دارم در میان کودکان بی سرپرست زندگی کرده ام و در یکی از مراکز بهزیستی استان خراسان رضوی بزرگ شده ام. در سال های ...
مادرم فکر می کرد در رینگ می میرم/ نفراول MMA آرزوی دور اما دست یافتنی
میادین مختلف ورزشی جهان انتخاب کرد. علی اکبری تنها چند روز بعد از محرومیتش در کشتی، روی به سمت ورزش های رزمی آورد و با اطلاعاتی که رشته ورزشی MMA کسب کرد پا در این عرصه سخت گذاشت. علی اکبری این روزها به یکی از موفق ترین ورزشکار MMA تبدیل شده است و بعد از دو سال تمرینات سخت و انفرادی در تایلند، در مسابقات مختلفی که در ژاپن برگزار شد شرکت کرد و توانست حریفان قدرتمند جهانی را شکست دهد و در ایران هم این ...
قاتل بنیتا: در زندان توبه کردم
زمین نشستم. سربازی آنجا بود. کمکم کرد و مرا به بیمارستان رساند. به دلیل سکته قلبی بستری و بعد از پنج روز مرخص شدم. چند روز بعد از پایان دادگاه، حکم قصاص قاتل بنیتا صادر شد و دیوان عالی کشور نیز مهر تائید بر آن زد. پدر قاتل درباره واکنش پسرش به حکم صادره نیز گفت: پسرم در سالن ملاقات زندان گفت قصد قتل نداشت و نمی دانست کودکی در ماشین است. او به پیشنهاد مهدی (متهم ردیف دوم) ماشین را دزدید، اما وقتی ...
هادی غفاری: خدا به ما رحم کرد که خاوری، آخوند نبود/کشف حجاب های اخیر یعنی نظام حرفمان را گوش کن/ ...
که البته چه عرض کنم، اگر نمی خواندم تنبیه می شدم. در همان سال باید کنکور ثبت نام می کردم. هزینه ثبت نام 50 تومان بود. پدرم نداشت که بدهد. مادرم گفت که این همه پول نزد تو هست 50 تومان از آن را به او بده، ثبت نامش دیر می شود. پدرم گفت ندارم، آنها پول مردم است. نمی توام به آنها دست بزنم. من ثبت نام نکردم تا اینکه روز آخر ثبت نام کنکور فرارسید. یک دایی روحانی روشنفکر دارم که هنوز هم زنده است، زبان ...
یک خاطره از دوران انقلاب جوانان روستای گز
غربی خانه صدایم زد بیا منزل ما، من که یک پای کفشم، در آنجا گم شده بود لی لی کنان به طرف منزل همسایه رفتم همسایه خاله با چهره خونی من مواجه شد و من هم که لی لی به طرف خانه اش می رفتم خیال کرد پایم تیر خورده و سخت ترسیده بود و به او گفتم چیزیم نشده و بعد حدود نیم ساعت خاله از راه رسیدو از اینکه مرا سالم دید خوشحال شد. و من که برای بازگشت به منزل کرایه نداشتم و مهدی را گم کرده بودم به خاله گفتم در ...
مروری بر زندگی پرحاشیه شیخ محمدصادق خلخالی
مربوط به سران نظام گذشته، مسائل فئودال ها و زمین خوارها و بعد هم مواد مخدر بود، در همین سه سال بود و پس از آن حضوری در فعالیت های قضایی نداشتند. شخص امام ایشان را برکنار کرده بودند. البته ایشان خدماتی داشتند و این برکناری به عنوان برخورد قضایی نبود. امام به دلیل شجاعت و قاطعیتی که در آقای خلخالی بود ابتدا برای ایشان حکم دادند و بعد از اینکه دیدند دقت کافی در روند رسیدگی نیست، مصلحت دیدند که ...
روایت علی اکبر جوانفکر از نخستین جلسه دادگاه تجدیدنظر پرونده حمید بقایی
بازداشت کردند. محدودیت ها را آنقدر افزایش دادند که برای تماس با خانواده آن هم بعد از گذشت 2 ماه از بازداشت ، ناچار شدم چندین بار اعتصاب غذا نمایم. وی خطاب به قاضی دادگاه تجدید نظر تصریح کرد که ضبط النگوی دختر 2 ساله ، وسایل بازی کودک 10 ساله ، کامپیوتر نوجوان دانش آموز ، مجسمه گچی تزئینی ، کارت حقوق و دسته چک کارمندی همسرم ، کارت طرح ترافیک ، رسیور ماهواره و ده ها مورد از این دست که ...
شعله ور نعمت الله و بمب پیمان معادی، متفاوت اما کند / درخشش امین حیایی و حبیب رضایی / ابهام در مجوز ...
دارد و حالا با وجود این شعارها می خواهند بمب؛ یک عاشقانه را توقیف کند؟ البته شاید مثل برف روی کاج ها که بعد از یک سال و نیم نفهمیدم که چرا توقیف شد این فیلم هم توقیف شود. او همچنین درباره به تصویر کشیدن خشونت در این فیلم گفت: من قصد نداشتم خشونت دهه 60 را نشان بدهم اما آن زمان واقعا همه چیز خشنی بود و من هر روز از همه معلم هایم کتک می خوردم و این دقیقا برداشت من از تصورات کودکی ام بود ...
دختر جوانی که بعد از فرار صیغه مردی شد و ...
مستقل باشم و از کار کردن لذت می بردم. مدتی بعد با جوانی که به عنوان پیک موتوری در شرکت کار می کرد آشنا شدم. آرام آرام روابط کاری به ابراز علاقه انجامید و روابط پنهانی ما با یکدیگر آغاز شد. از آن روز به بعد من و موسی به بهانه های مختلف یکدیگر را ملاقات می کردیم به طوری که هر روز بیشتر شیفته او می شدم و هوس چشمانم را کور کرده بود. چند ماه بعد موسی مرا از خانواده ام خواستگاری کرد، اما وقتی با پیشنهاد من ...
مأموریت ویژه آدم کوچولوها + تصاویر
ادامه می دهد: مرا به یک عروسی دعوت کردند. در آن عروسی همه نگاه ها سمت من بود. آنقدر نگاه می کردند که من به دوستم گفتم که "نکنه منو با داماد اشتباه گرفتند". وقتی که نشستم روی صندلی نگاه ها از من برداشته شد، کمتر شد اما مدتی بعد به بهانه های دیگر سعی در تمسخر من داشتند... البته من به این موضوعات توجهی نمی کنم. "فلافل آدم کوچولوها" را معرفی کنید خواسته "آدم کوچولوها" این است که ...
زن خیانتکار شوهرش را قربانی هوس کرد/ دختر جوان در دام نامشروع قول ازدواج مرد متاهل افتاد/ انتقام از ...
مواد مخدر با من صحبت کرده بود به همین دلیل کنجکاو شدم تا آن را تجربه کنم. شبنم که گویی از این موضوع خوشحال شده بود خیلی ماهرانه بساط استعمال مواد مخدر را تهیه کرد و آن شب مدتی را با یکدیگر به استعمال مواد مخدر پرداختیم. با مادرم تماس گرفتم و به او گفتم امشب دوستم نزد من می ماند چرا که حال مناسبی نداشتم و می ترسیدم بلایی به سرم بیاید. از آن روز به بعد هر وقت شبنم به منزل ما می آمد بساط مواد مخدر هم ...
خانم دانمارکی که با روضه حضرت زهرا(س) متحول شد
روز از همسرم خواستم به من نماز خواندن را یاد بدهد. امروز خدا را شکر می کنم که آن شب در فاطمیه خدا مرا خواند. من خدا را شاکرم که در فاطمیه کامل شدم. اکنون بیش از 18سال است میهمان بزم معرفت الهی شده ام. رنج های مادرانه حضرت زهرا(س) در این مدتی که مسلمان شده ام، به یقین رسیدم که اسلام، انسان را کامل می کند. دیگر دنبال گمشده ام نیستم، زیرا خدا را دارم و محتاج هیچ چیزی نیستم. یکی از ...
به بسیاری از پیشنهادها نه گفتم!
که گفتید، من هم معتقدم رستگاران معرفی ام کرد و با وضعیت سفید تثبیت شدم. این مجموعه ای به یادماندنی بود که باعث شد بعد از چند سال هنوز در کوچه و خیابان مردم مرا با نقش بهروز بشناسند و حتی دیالوگ هایم را از حفظ بگویند. این برایم بسیار خوشایند بود. جالب این که در خصوص نقشتان در وضعیت سفید هم باز همان مقایسه ها را تکرار کردند. روزی بزرگی به من گفت در همه جای دنیا وقتی کسی می ...