سایر منابع:
سایر خبرها
عاملان جنایت جماران پای چوبه دار +عکس
رو شدم. پسرم و مادر زنم با ضربه های چاقو کشته شده بودند. به دنبال اظهارات این مرد فرضیه جنایت از سوی تازه عروس خانواده قوت گرفت. تلاش برای ردیابی شیرین آغاز شده بود که پلیس دریافت این زن همراه پسر عموی 18 ساله شوهرش به نام محمود به محل نامعلومی گریخته اند. تلاش برای ردیابی آنها آغاز شده بود که 14روز بعد شیرین و محمود بازداشت شدند. شیرین در بازجویی ها گفت: از همان ابتدای ...
تماس اسحاق جهانگیری با دکتری که در خوزستان کارش جاروکشی است!
هم سوله ای نفتی در استان خوزستان را به من معرفی کردند در حال حاضر در آنجا جارو می کشم . درآمدتان چه قدر است؟ درآمدی نداریم روزانه شاید 50 هزار تومان برای 8 نفر که مشغول به کار هستند دریافت کنیم و این مشکلی است که گریبان بیشتر بچه های کردستان را گرفته است، کار نیست، خودم حاضر بودم اگر مرزها باز بود کوله بری کنم تا درآمدی کسب کنم. اما امکان این نیز از بین رفت . در ...
وحید قاسمی: شاعر باید نسبت به مسائل روز واکنش نشان دهد/ شعر انتقادی باید بی پروا باشد+فیلم
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا ، شانزدهمین جلسه از محفل شعر قرار با حضور وحید قاسمی، فضه سادات حسینی، حسین صیامی و جمعی از شاعران جوان در محل باشگاه خبرنگاران تسنیم برگزار شد. این جلسه که طبق روال هر ماه در خبرگزاری تسنیم برگزار می شود با استقبال شاعران جوان و بر اساس زمان ازپیش اعلام شده آغاز شد. در ابتدا مجری فضه سادات حسینی با وحید قاسمی به گفتگو نشست که در ادامه با ...
محمد نصیری: با مردم ایران دوپینگ می کردم
. من ایستاده بودم گوشه خیابان و مردم دسته دسته می آمدند و می رفتند و ناصر ملک مطیعی را که یکی از مشهورترین آدم های آن زمان بود اصلا نمی دیدند. همه به خاطر تختی عزادار بودند و دسته دسته می آمدند و از کنار من عبور می کردند و می رفتند بدون اینکه توجهی به من داشته باشند. اینجا بود که من فرق بین مشهور بودن و محبوب بودن را متوجه شدم. - وقتی یک نفر که در قلب مردم جای دارد و از دستش می دهند ...
اعتماد بی جا دختر 15 ساله را 2 بار در دام سیاه آرش و سحر انداخت
را با او در میان گذاشتم و او ابتدا خیلی خندید و اصلا درکم نکرد، اما وقتی حال پریشانم را دید گفت: عاشق شدی دختر، باید فکری برای خودت کنی و بی درنگ پیشنهاد عجیبی داد و خیلی راحت داشتن دوست پسر را به من پیشنهاد کرد. تا چند روز مات و مبهوت به حرف مهناز بودم، ولی کم کم با گذشت زمان حرفش به دلم نشست و دوباره او را محرم رازم قرار دادم و به او گفتم، عاشق پسر همسایه شدم، باید چکار کنم؟ ...
شرح ماجرای قتل دختر 6 ساله
دست های قاتل بی رحمش باقی مانده بود و همینطور چند تا از دندان های ندا را هم بر اثر مشت هایی که برای خفه کردنش بر دهان او کوبیده بود، شکسته شده بود.همه مردم محله جمع شده بودند و از پلیس کیفر و قصاص هر چه زودتر قاتل را درخواست می کردند.پدر ندا در ادامه از تلاش بی وقفه پلیس برای دستگیری قاتل تشکر کرد و گفت: شاید چند ساعتی از تجاوز به ندا و به قتل رسیدن توسط مرد همسایه نگذشته بود که پیکر دخترم دقیقا 4 ...
داغ یتیمی را در زیر آفتاب داغ تابستان نفهمیدم!
.... در هر صورت بابا بعد از مدتی به خانه آمد و من باز هم درک نکردم کی آمد و کجا بود، فقط یادم میاد که یک روز ظهر در حیاط خانه که مشغول ناهار خوردن بود، دیدم چهره و صورت بابا سیاه شده و موهایش هم کوتاه شده بود. بعدها متوجه شدم علت سیاه شدن چهره و کوتاه بودن موها به خاطر این بوده که در آن سرزمین گرم و سوزان خوزستان در حال جنگ و امداد رسانی بوده و آفتاب سوزان آن منطقه یعنی "دهلاویه" او را به آن ...
ناگفته های شیرزن دفاع مقدس از دوبار شهادت تا شکار تانک های دشمن+عکس
.... در دوران رژیم شاهنشاهی بازداشت شدم و در بازداشتگاه آیت الله طالقانی، هاشمی رفسنجانی را دیدم که هر کدام در سلول های جداگانه به سر می بردند. مأمور زندان به آن ها می گفت: این زن علیه شما گزارش ها را اعلام کرده و وضعیت تان بسیار نامناسب است. پس از آن با یک مرد ایرانی ازدواج کرده و زندگی خود را در ایران تشکیل دادم. پدر و مادرم فعالیت سیاسی نداشتند و در حال حاضر آرامگاه آن ها ...
من زنده مانده ام
... بیکار قبلا چه کاره بوده ای؟ کارگر ساختمان بودم. توی همین تهران داشتیم برای ساختن یک برج خاک برداری می کردیم و ماندیم زیر آوار، دو نفر درست بغلِ من مردند، من زنده ماندم، نمردم. از کی ناراحتی ات شروع شد؟ از پارسال از بیمارستان که درآمدم دیگر به سر کار راهم ندادند. گفتند شرکت ورشکست شده. پس این طور! آبله، این طور بیکار شدم، رفتم ...
ماجرای مُهر تایید چاپ "خداحافظ سالار" در عالم رویا
در ابتدا گفت: وقتی پیشنهاد بیان خاطرات از طرف نویسنده کتاب داده شد، مردد بودم ولی یادم آمد که شهید هر وقت فرصت می کرد با وقت اندکی که داشت تلاش می کرد خاطرات شهدا را ثبت و ضبط کند و اهتمام بسیار داشت بر این امر و بنده هم قبول کردم که خاطرات نگاشته شود. وقتی کتاب نوشته شد و ما خواندیم تصمیم گرفتیم که کمی دست نگه داریم تا موضوع سوریه برای عموم مردم جا بیافتد، بعد کتاب منتشر شود. همان شب خواب دیدم ...
جنایت قبیله ای همچنان ادامه دارد!
جراحات جان باخت و پدر و مادرش مجروح شدند. ماموران وقتی در ساختمان چهار طبقه محل قتل حاضر شدند، دریافتند عامل این جنایت همان مامور جوانی بود که دقایقی قبل خودکشی Suicide کرده بود. تحقیقات محلی نشان داد، مامور 27ساله نوروز سال 96 با همسرش ازدواج کرده بود که عصر جنایت به خاطر اختلافاتی، به خانه پدرزنش رفته است. او ابتدا به پدرزنش شلیک کرد و بعد همسرش را که در حال فرار Escape بود، از ...
چرخ و فلک زندگی
...؛ برای یکی تونل وحشت هیجان انگیز است؛ خیلی ها هم برای خاطر سقوط آزاد می آیند. من خودم ترن و سالتو را دوست دارم. با وجود اینکه اینجا کار می کنید، هنوز هم سوار وسایل می شوید؟ همیشه نه اما گاهی آخر وقت می روم بازی می کنم و شاید باورتان نشود که هنوز هم جیغ می زنم. بعد که حالم جا آمد می روم خانه. بعضی از بازی ها خیلی ناقلا هستند؛ اصلا اگر یک بار سوار شوید معتاد می شوید؛ خیلی حال می دهد ...
اندر مصائب مهاجرت برای مسافرکشی در پایتخت
.... همون پسر جوانی که آن طرف نزدیک آتیش نشسته رو می بینی؟ گفتم بله، گفت چندماهی هست که به ما اضافه شده، پسر خاله یکی از بچه هاست، دوسالی بود که ازدواج کرده بود و یکدفعه کارش رو از دست داد. یعنی شرکتی که تو اون کار می کرد تعدیل نیرو کرد و این بدبخت از اونجا اخراج شد. مدرک هم داره، درس خونده است. بعد سه ماه که به شهرش برمی گرده می فهمه که همسرش به اون خیانت کرده و با یک نفر دیگه ای ارتباط ...
زندگی متفاوت شهید باکری به روایت همسرش+عکس
نمی پختیم، انگار خیلی در ارومیه پختن این غذا رسم نیست، با اینکه گردو هم زیاد داریم، اما مهدی هر چه که بود می خورد و اهل غر زدن هم نبود، یک هفته بعد از ازدواج دو نفر از دوستان مهدی گفتند ما می خواهیم برای تبریک ازدواج تان بیاییم، مهدی اصرار می کند حتما از شام بیایید. من اولین بارم بود که تنهایی خودم برای پنج شش نفر غذا می پختم، برنج مان هم کوپنی بود و اتفاقا وقتی غذا را پختم شفته هم شد، گفتم مهدی ...
قاتل لیسانسه: شیشه زندگی ام را شکست !
مادرم اختلافی نداشت؛ مادرم در این سال ها برای من و خواهرم هم مادر بود هم پدر و دوست نداشت در این مورد حرفی بزند. به همین دلیل هیچ وقت از او چیزی نپرسیدم. فکر می کردی یک روز زندانی شوی؟ نه. هیچ وقت فکر نمی کردم یک روز دست به جنایت بزنم و هر شب با کابوس قصاص شدن از خواب بپرم. مادر و خواهرت به ملاقاتت می آیند؟ خواهرم ازدواج کرده و در کشور سوئد با شوهرش ...
من بیماری اعتیاد دارم
اعتیاد رفتم. زمانی که معتاد شدم خودم را پذیرفتم. نیرویی به من می گفت که من خوشبخت ترین آدم روی زمینم. مهربان شده بودم و بخشنده. زن و بچه ام را از دست دادم. 14 سال پس از ازدواجم اینگونه شدم. همسرم ازدواج کرده است. در بهبودی به کره جنوبی و ژاپن سفر کردم برای تفریح. محمد خاطرات زیادی دارد. در یکی دیگر از خاطراتش تعریف می کند: دو ماه پاکی داشتم می ایستادم کنار در اداره بهزیستی و به آنهایی که می خواستند ...
یک میلیارد تومان برای رهایی از قصاص
از حد عصبانی شدم و این باعث شد او را کتک بزنم، هیچ وقت خودم را نمی بخشم...... و تا آخر عمرم عذاب وجدان خواهم داشت.... هیچ وقت فکر می کردی از قصاص نجات پیدا کنی؟ خیر چون من خودم را برای مرگ آماده کرده بودم و خودم را مستحق اعدام می دانم 9 سال و 10 ماه است که بازداشت هستم و هر روز در زندان مرگ را تجربه کرده ام. قضات پس از پایان اظهارات متهم وارد شور شده و با توجه به اینکه متهم نزدیک به 10 سال در زندان بوده است از نظر جنبه عمومی وی را به یک ماه حبس محکوم کردند و بدین ترتیب این متهم بزودی از زندان آزاد می شود. ...
روایت بیوه آمریکایی از زندگی با داعش+عکس
مانده تا ببیند دولت آمریکا تصمیم بگیرد با او چه کار کند. من مثل یک زندانی بودم سفر سامانتا به سرزمین داعش از ایندیانا در آمریکا شروع شد. جایی که او و الحسانی در یک شرکت پستی کار می کردند. آنها با متیو، پسر سامانتا از ازدواج اول او با یک سرباز آمریکایی و دخترشان سارا زندگی می کردند. الحسانی در آن جا خود را با افزایش قدرت خودروها سرگرم می کرد و آنطور که سامانتا می گوید ...
ناجا برای امداد دریایی دست به دامان رهبری شد/ کوچ مقدس جان دوباره ای گرفت/ رخشانی مهر پرده از آمار کاذب ...
سایت خبری کمیته امداد، حق گویان درباره بسته های تشویقی موردنظر توضیح داد: کمیته امداد به منظور ترغیب و حمایت از بنگاه های فعال، کاهش هزینه های تولید، افزایش تولید و تأمین بخشی از نقدینگی بنگاه (سرمایه در گردش) به کارفرمایانی که مددجویان این نهاد را به خدمت بگیرند به ازای هر نفر 20 میلیون تومان تسهیلات قرض الحسنه تا سقف صد میلیون تومان پرداخت می کند.مدیرکل حرفه آموزی وکاریابی کمیته امدادپرداخت حق ...
آشپزخانه ها هر روز مردانه تر می شوند
شفا آنلاین اجتماعی براساس مطالعات نشریه نوتریشن ژورنال که در سال 2013 منتشر شد، تعداد زنانی که آشپزی می کردند، در یک بازه زمانی مشابه، از 92 درصد به 70 درصد کاهش یافته است. به گزارش شفا آنلاین : 22 ساله بودم که برای نخستین بار مادرم یک وسیله آشپزخانه به من داد تا واقعا برای خودِ خودم باشد. این وسیله یک آرام پز سرامیکی قدیمی کراک پات بود که رنگش در ابتدا زرد اما در مرور زمان سفید شده ...
پایان فرار 10 ماهه پسر جنایتکار
برگردی؟ عذاب وجدان، لحظه ای رهایم نمی کرد. مدام خواب پدرم را می دیدم. نمی توانستم تحمل کنم. از طرفی می دانستم که پدرم دوست داشت من ترک کنم. برای جبران کاری که با پدرم کرده بودم می خواستم ترک کنم تا شاید کمی عذاب وجدانم کم شود. به همین دلیل به تهران آمدم و در کمپی بستری شدم. به دنبال اظهارات پسر جوان، به دستور بازپرس سجاد منافی آذر پرونده برای تکمیل تحقیقات، در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد. ...
عطر فروش دوره گرد دختر 5 ساله مشهدی را ربود
! از سال 90 که از همسرم جدا شدم تنهایی زندگی می کنم البته من در 18 سالگی ازدواج کردم ولی در زمان نامزدی از همسرم جدا شدم چرا که او معتاد بود و دست بزن داشت! چرا در محل سکونت خودتان با نام دیگری زندگی می کنید؟ چون خانه را پسر خواهرم برای من اجاره کرد و مرا هم با نام دیگری می شناسند! چه مدت کودک را نزد خودت نگه داشتی؟ 32 ساعت! الان هم پشیمانم کاش این کار را نمی کردم ... شایان ذکر است: با صدور دستورات قضایی، این پرونده دیگر مراحل قانونی خود را طی می کند. انتهای پیام ...
خواب پدر، قاتل را گرفتار کرد +عکس
عابربانکم را که 500 هزار تومان پول در آن داشتم همراه چادر مسافرتی ام برداشتم و با سوار شدن به موتورم چند ساعتی در خیابان های تهران بودم. بعد به آمل رفتم، چند روز آنجا و در چادرم ماندم. روز پنجم در تماس با خانه مان متوجه مرگ پدرم شدم. چاقو را هم در رودخانه ای انداختم. باورم نمی شد او را کشته ام. عذاب وجدان رهایم نمی کرد اما از ترس نمی توانستم تسلیم شوم. حتی چند بار خواب پدرم را دیدم. بعد برای فرار از ...
خوابی که قاتل فراری را تسلیم کرد
بررسی سلامت روانی در اختیار پزشکی قانونی قرار گرفت . پنهان شدن در کلبه جنگلی عامل جنایت جوانی 21ساله است که می گوید چند سال پیش در دام شیشه گرفتار شد و از آن زمان به بعد زندگیش رو به تباهی رفت. او مدعی است به شدت پشیمان است و اگر زمان به عقب بازمی گشت، هرگز جان پدرش را که سال ها زحمت بزرگ کردن او را کشیده بود، نمی گرفت. او در گفت وگو با همشهری جزئیات درگیری مرگبار با پدرش و 10 ...
پلیس در برابر معمای 3 اسیدپاشی در 3نقطه از کشور
با اینکه از درد به خودش می پیچید اما هنوز باورش نمی شد که چه اتفاقی افتاده است. با فریادهای او بود که چند نفر به کمکش آمدند و او را به بیمارستان سینا رساندند. اسید صورت، دست ها، پاها و کمر زن جوان را سوزانده بود. در چنین شرایطی تلاش پزشکان برای نجات زن جوان آغاز شد. یکی از پزشکان بخش سوختگی زنان بیمارستان سینا تبریز در این باره به همشهری گفت: در بررسی های اولیه مشخص شد زن جوان دچار ...
اقدام به بچه دار شدن، چه سنی مناسب است؟
، اضافه شدن یک نفر به اعضای خانواده به معنای دوبرابر شدن وظایف مادر و پدر است. البته، به عدد تمام آدم ها، از پزشکان و دانشمندان گرفته تا دوستان و همسایه هایتان، در خصوص زمان مناسب بچه دار شدن و تعداد مطلوب افراد خانواده اختلاف نظر وجود دارد. مزایا و مضرات را سبک سنگین کنید و بعد تصمیم خود را بگیرید. جهت مشورت با دیگران راجع به این موضوع مهم، به یکی از این تابلوهای اعلانات ما سری بزنید ...
فشار اقتصادی بر کارآفرینان با افزایش قیمت خرید مواد اولیه/ ضرورت ایجاد بازار فروش برای رشته قلم زنی
طرف کمیته امداد استان اصفهان و عنوان کارآفرین برتر استان طی سال های 94 و 95 از جمله موفقیت هایم بود که با تلاش بسیار صورت گرفت. دری خاطرنشان کرد: در زمینه کار بیشتر دچار فشار اقتصادی هستم به طور مثال سال گذشته مس را کیلویی 25 هزار تومن می خریدیم در حالی که امسال هر کیلو 45 هزار تومان خریداری می کنم در صورتی که کارهای ساخته شده قیمتش ثابت مانده است. کارآفرین نمونه استان با بیان ...
از خاکریز های ایران تا نبرد با اسرائیل، سرگذشت شهیدی که بارها شهید نشد
. وی می گوید: خیلی علاقه داشت پاسدار شود ولی من رضایت نمی دام می گفتم:" شهیداحمد افروغ هم چند مدت، بسیجی جبهه رفت اما همین که پاسدار شد و لباس سپاه را پوشید؛ شهید شد"، فکر می کردم احمد لباس پاسدار را بپوشد شهید می شود دو سال به عنوان بسیجی جبهه رفت او تنها برادرم و نان آور سه خانواده (مادر شوهرم، مادر و خواهرم) بود. خواهر این رزمنده گرامی می گفت: خلاصه حاجی بلوچی و بچه ها خیلی ...
طلاق با موضوع پنت هاوس ؛ معضل جدید پُردرآمد ها
. وقتی حرف گوش نمی کنید، آخر و عاقبت کارمان می شود دادگاه. مادر هدیه که دخترش را مخاطب حرف های پدر عرفان می داند هم در پاسخ می گوید: پسرت لیاقت دخترم را نداشت. هدیه لای پرقو بزرگ شده و از وقتی ازدواج کرده، جز عذاب خیر دیگری از پسرت ندیده است. داشتن خانه ای با پنت هاوس زیبا توقع زیادی نیست. اگر پسرت نمی توانست خانه مدنظر دخترم را تهیه کند، چرا لقمه بزرگ تر از دهانش برداشته است. هدیه و عرفان ...
مهر تائید چاپ کتاب خداحافظ سالار بوسیله شهید همدانی/تاثیرگذاری کتاب بر زندگی یک زوج جوان
زمان سپری شود و پس از مدتی منتشر شود. پس از این صحبت ها خوابیدم و در خواب دیدم همسرم شهید شده و ما در حرم حضرت رقیه (س) در انتظار پیکر مبارک ایشان هستیم. حرم پر از جمعیت بود اما جالب اینکه وقتی جنازه ورود کرد اولین فرد پس از همسرم آقای حسام بود. از خواب بیدار شدم اذان صبح بود. با خودم فکر کردم مهر تائید این کتاب را خود حاج آقا زدند. گفتم فردا به آقای حسام می گوییم کتاب باید چاپ شود. ...