سایر منابع:
سایر خبرها
هایی خلق می کند که اخلاقی اند و امر عمومی را بر امور خصوصی خود ترجیح می دهند. تا جایی که صورت بندی حیات سیاسی به روشنفکر برمی گردد، زبان، مفاهیم و عنوان ها هستند که نقش مهمی ایفا می کنند؛ نام هایی چون وطن ، میهن ، خدا وقتی محترم اند، مرجعیت ایجاد می کنند و در صحنه عمومی اقتدار می آفرینند و این روند به این معنا است که حیات سیاسی وجود دارد. اما وقتی چنین مفاهیمی مرجعیت خود را از دست می دهند ...
. او به شهرزاد می گوید: "می دونم زندگیت کدورته از من. خیلی مونده بفهمی که زندگی بی رحم تر از اونیه که هر چی بخوای جلوی پات بذاره. اگه یه وقت این رو بفهمی همه کدورتات پاک میشه. شاید اون روز من توی این دنیا نباشم. اصل توی این دنیا به نرسیدنه. وقتی برسی عجیبه. می فهمی چی می گم؟". بزرگ آقا آدم قدرنشناسی نیست. او ارزش وفاداری اطرافیانش، به خصوص جمشید و هاشم را می داند و آن ها را در تجارت و ...
روز پیکار همه عضو سپاه قدسیم قدس ای قدس! پی یاری تو از همه سو میرسد لشکر پیروز "رِجالٌ صَدَقوا" می رسیم از ری و بلخ و نجف و شام و حجاز صف به صف تا که بخوانیم به صحن تو نماز مژده ای قدس که آیات رهایی با ماست بزن ای قلب فلسطین که صدایت زیباست رود، آن نیست که سنگی به رهش سد نشود رود، آن است که در راه مردّد نشود چشم این رود چهل ساله به دریاست ...
ونیز ، برونو فرانک در نوول سیاسی و ولفگانگ کِپن در مرگ در رم . اجتماع گریزی، گوشه گیری، و مرگ شخصیت های همه ی این داستان ها فاجعه آمیز است، چرا که اینان خیلی وقت نیست اجتماعی شان را از دست داده اند. ولی اجتماع گریزی درازمدت آدم را بی خاصیت می کند. و سقوط آدمی بی خاصیت دیگر جنبه ی فاجعه آمیز ندارد و حتی رنگی از مضحکه می یابد. در بازگشت به نوول حواری نکته ی آخر آن که هاوپتمان خود چند ...
اینستاگرام شخصی او منتشر شد که تمام باور های بینندگان را عوض کرد او علت نامفهمومی قسمت آخر را جای خالی برای ساخت قسمت چهارم سریال عنوان کرد و گفت: در واقع هیچ کس در سریال نمرده و همه داستان هنوز در فصل یک می گذرد و این ها همه خواب و خیال شهرزاد بوده است. از طرفی شهاب حسینی هم وقتی متوجه شد نامفهموم بودن سریال در قسمت آخر به مذاق مخاطبان خودش نیامده همین مطلب را در اینستاگرامش منتشر کرد و نوشت: ...
...، نحسی نام تو دلیل ننگ بادا به تو و مرگ به تو اسرائیل ای که از عمر تو جز بیست خزان برجا نیست حرص بیهوده نخور، نام تو در فردا نیست از سوی کرب و بلا عازم راه قدسیم روز پیکار همه عضو سپاه قدسیم قدس ای قدس! پی یاری تو از همه سو میرسد لشکر پیروز "رِجالٌ صَدَقوا" می رسیم از ری و بلخ و نجف و شام و حجاز صف ...
به گزارش ایمنا ، پایی که جا ماند نام کتابی است به قلم سیدناصر حسینی پور که خاطرات دوران اسارت خود را در ذهن مخاطب به تصویر می کشد. او که در آخرین روزهای جنگ به اسارت عراقی ها در می آید. سیدناصر در زمان اسارتش، روزگاری که بر او گذشته است را به طور پنهانی بر کاغذی می نویسد و در عصایش پنهان می کند و پس از رهایی، موفق می شود نوشته های خود را به ایران بیاورد. اما به تصویر کشیدن رنج های ...