سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته هایی از زندگی فروغ فرخزاد منتشر شد
.... عادت این بود که برای زایمان به تهران می آمد. معمولاً خانه ای را برای سه ماه یا شش ماه اجاره می کردند و ما زندگی کوچکی را در آن خانه می گذراندیم تا بچه به دنیا می آمد و بعد دوباره به نوشهر باز می گشتیم. موقعی که مادرم فروغ را باردار بود پدرم را بازداشت و زندانی کرده بودند. علیه او دسیسه چیدند. البته نه فقط او بلکه تمام رؤسای املاک را به خاطر اختلافات داخلی گرفتند. من که چیزی نمی فهمیدم اما ...
هیچ وقت از کارم کم نمی گذارم
سؤالاتی با او مطرح کردیم. با این توضیح که در این مصاحبه قصد انعکاس بیلان کاری وجود نداشت. بیلان کاری و گزارش عملکرد در خبرهای مختلفی که چاپ می شود آمده است. این گفتگو در چند بخش از جمله: بهداشت و درمان، کشاورزی، صنعت، و حوزه اداری انجام شد که بخش چهارم و پایانی آن را در این شماره می خوانید. /*****/ به نظر می رسد رئیس و کارمندان برخی ادارات به موقع سر کار حاضر نمی شوند. در برخی ادارات ...
خاطره بازی با سریال "بازم مدرسه ام دیر شد"/کاش هنوز مدرسه اش دیر می شد!
بهترین آثار تلویزیون بعد از انقلاب دانست.دیر رسیدن به مدرسه آنقدر دغدغه و معضل بود که تلویزیون در اولین سال های بعد از انقلاب سریالی تلویزیونی ساخت با این محتوا که چرا بچه ها دیر به مدرسه می رسند و پدر و مادرها چگونه باید این مشکل را مدیریت کنند. اکبر عبدی نقش همان بچه ای را بازی می کرد که همیشه دیر به مدرسه می رسید.آن زمان عبدی هنوز معروف نشده بود و در چند کار تلویزیونی که برای سن کودک و ...
آزاد شدیم که کشته شویم!
. حدود یک ساعتی راه رفتیم که همانجا گفتند ملاقاتی دارید و خانواده هایتان آمدند. تصور اینکه چقدر خوشحال شدم برایتان قابل وصف نیست، هر کدام از بچه ها را با خانواده اش به یک خانه ای هدایت کردند. به صاحب خانه می گفتند این ها تا فردا صبح اینجا می مانند و حق ندارند جایی بروند، فردا صبح می آییم دنبالشان. افروشه را به خاطر پدرش اعدام کردند خانه های کردستان اینگونه بود که یک تنور وسط ...
زنان فیلم های ما از مردان عاشق تر و قوی ترند
نوید بود ه؛ یعنی نوید حادثه ای را که دیده، اتفاقی را که شنیده، یا چیزی را که در زندگی شخصی اش تجربه کرده، به من می گوید. شاید آن موقع مشغول نوشتن قصه دیگری باشم، اما به آن فکر می کنم و چند ماه دیگر در موردش حرف می زنیم. بنابراین این پروسه معمولا دو، سه سال طول می کشدت تا به فیلمنامه برسد. به هر حال ما راجع به قصه ها خیلی حرف می زنیم و دنیایی که از فیلم ها دوست داریم، خیلی به هم نزدیک است، دغدغه ها و ...
اول مهر دانش آموزان مدارس ثلاث باباجانی غایبند
هم حال و حوصله ای نداشتم که توی چادر درس بخوانم. از او می پرسم آیا مسئولان آموزش و پرورش منطقه پیگیری نکردند تا دانش آموزانی را که مدرسه را رها کردند، شناسایی و به مدرسه بازگردانند، می گوید: نه. اصلاً. چند باری مادرم گفت که مدرسه برو اما چون زیر چادر بودیم نمی شد درست و حسابی درس بخوانیم. خیلی از بچه ها هم مثل من هستند. اینجا خوابگاه برای دختران بود خراب شد چند تا از دختران فامیل هم از روستا می ...
از تشریح ماجرای گروه های چپ برای انحلال ارتش تا پرواز 130 فروندی برای بمباران مواضع عراق
بعد از انقلاب، چون بیست ماه بعد از انقلاب هست که این جنگ به وقوع می پیوندد، در سال اول انقلاب ارتش در یک حالت تغییر و تحولی قرار می گیرد، به هر حال باید خودش را با تحولات مسعود ده نمکی: این تسویه چند درصد سران ارتش را در برمی گیرد؟ امیرمسعود بختیاری: بر مبنای آماری که از گفته شهید دکتر چمران، وزیر دفاع وقت است، حدود دوازده هزار نفر، گاهی عدد پانزده هزار نفر هم به کار می برند ...
همزادِ پاییزِ 1325؛ منزوی به روایت منزوی
...> اما در مورد آغاز این اتفاق که هنوز نمی دانم اتفاق میمونی بوده یا اتفاق نامیمونی، سعد بوده یا نحس(این را ظاهراً باید روزی دیگران داوری کنند در موردش)؛ اما من خودم تعبیری برای این اتفاق دارم که همیشه گفته ام من با پاییز 1325 همزاد هستم؛ نه فقط هم سن و سال؛ چراکه حتماً وقتی می گوییم همزاد، نگاه به چیزهای دیگری هم داریم. من در زندگی خودم خیلی چیزها دیده ام که نشانه این اتفاق و این همزاد بودن است؛ همزادی ...
مهدی رسولی: قرارگاه محرومیت زدایی در هیات تشکیل داده ایم
.... مقداری خودمان باید نوآوری می کردیم. مثلا من سعی می کنم در تلاقی جریان مداحی فارسی و مداحی آذری نقشی ایفا کنم . من فقط در نگاه خاص هیأتی بزرگ نشدم. من کار تشکیلاتی کردم و مسوول بسیج دانشجویی بودم و از این تیپ کار ها هم انجام دادم. من دوستان طلبه زیادی دارم. یعنی فضای حوزه، فضای دانشگاهی، فضای تشکیلاتی و حتی فضای هیأتی خیلی سنتی را هم تجربه کردم. این ها به من کمک کرده تا به یک نگاه ...
توصیه کتاب: بهار زندگی در زمستان، نوشته احمد زیدآبادی
دانشجویان آشنا در خانه های کرایه ای و یا خوابگاه های دانشجویی ازجمله جاهایی بود که شب ها را در آن جا سپری می کردم. یک روز مجید رضایی را که در رشتهٔ پزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شده بود در محیط دانشگاه دیدم که سخت آشفته حال و نگران به نظر می رسید. گفت خوابگاه به او نداده اند و جایی برای مطالعهٔ حجم عظیم درس هایش ندارد. او پیشنهاد داد که اتاقی دونفره را در یک جای آبرومند مثل هتل با هم ...
گفت وگو با بهزاد نبوی ، مردی که رنج می برد (1)
شش ماه بیشتر نداشتم. اسم او فرهاد بود. از خانه پدری چیزی به خاطر دارید؟ تقریبا می شود گفت من در خانه پدری زندگی نکردم. پدر و مادرم در طفولیت من از هم جدا شدند. البته چند بار رجوع کردند و بدون طلاق جدا شدند. ولی همان طوری که پدرم در زمان حیاتش در مصاحبه ای گفت من هیچ وقت سر سفره وی نبودم و درواقع، همیشه با مادربزرگ و پدربزرگ مادری ام زندگی می کردم. خانه ما در خیابان دانشگاه ...
سخنان رهبر انقلاب در مورد حملات تروریستی/ این ترقّه بازی ها در اراده ی مردم هیچ تأثیری نخواهد گذاشت
است برخی از مطالبی که در برخی از فرمایشات سخنرانها بود من قبول نداشته باشم؛ لکن اتقان مطلب و استحکام مطلب و رسایی ذهن -ذهنی که این مطالب را تنظیم کرده- این را که نمیشود منکر شد. برادران و خواهران، هم دو خواهر عزیز دانشجو و هم برادرهایی که صحبت کردند، خیلی خوب صحبت کردند. این نگرانی های اینها و نگاه های اینها به بخشهای مختلفِ مسئله ی دانشگاه، نگرانی های بجایی است. من حالا [به طور] خلاصه یادداشت ...