سایر منابع:
سایر خبرها
اینجا را به آمریکا ترجیح دادم چرا که معتقدم فرهنگ و رفتار مردم اینجا واقعا از فرهنگ حاکم بر آنجا بهتر است از این رو هیچ وقت حتی فکر بازگشت به زاگاهم را نکردم... خانم کریمی (پرستار پگی) هم برای دقایقی پشت دوربین قرار می گیرد و می گوید: هدف ما خدمت بود نمی خواستیم پای رسانه ها به زندگی پگی باز شود. این وظیفه بود که مرهم زخم ها و درد های جاری ام باشم همه ما انسان هستیم و پگی هم در حال حاضر جز ...
سمت سام پدر پیر با آن پاهای لرزان و تکیه داده به عصایش که تنها امیدش برای شناسائی و پذیرش اش به آغوش خانواده بود، و کوچه ای که همه شعر و شور و عشق و ترانه شاعران بود و فانوس قلب اش آنجا می تپید، می کشید و چون همان وزنه آویزان از پای شکسته و زخم برداشته اش در حالتی پاندولی معلق می کرد. سام و پروانه به ملاقات آبتین در بیمارستان می روند. پروانه او را روی ویلیچر نزد الیاس در بخش آی سی یو می برد و ...
. گفتند پسرشان با قداره حمله کرده و خواسته پیرمرد را بدزدد ولی زن برای حمایت جلو می رود و هر دو مجروح می شوند. مرد همان روز مرد ولی پیرزن اصلا ناراحت نشد. چون فراموش کرد که خودش کیست. پسرش کیست. ربطش به جنازه چیست.هر کسی (هر شیطانی هر ابلیسی هر ابرقدرتی) که این بلا را سر مردم آورده قطعا یک هنرمند بوده. این طور که من می بینم یک مکانیزم واضحی وجود دارد که با فلاکت قبلی مردم تبدیل به این کمدی کریه می شود ...
دادم و این زن با من تماس گرفت. او گفت که چون فرزند پسر دارد و همیشه آرزوی دختر داشته است دوست دارد پرستار دخترم شود. من هم قبول کردم و او به خانه ما آمد. ولی چند روز بعد پسرش وقتی متوجه شد مادرش در خانه ما است شکایت کرد که با رضایت زن میانسال آزاد شدم. دیگر از این زن خبری نداشتم تا این که چند روز قبل او با من تماس گرفت و گفت که فرزندانش او را با زور به بیمارستان روانی برده و بستری اش ...
را به او داد تا با استفاده از آن از بیمارستان خارج شود، خودش هم که مانتو داشت و کسی برای خروج مانعش نشد. بعد هم پرستار کودکم را به شمال بردم تا دست فرزندانش به او نرسد، مدتی که گذشت به خواسته خودش به تهران آمد و در هیچ یک از این کار ها من او را مجبور نکردم. این گفته ها در حالی بود که شاخه ای از تحقیقات نشان می داد مرد جوان پس از اطلاع از وضع مالی خوب زن میانسال که ظاهرا از لحاظ روانی ...
. بعد از مادر دیگر هیچ سرپرستی نداشتم و من و مادرم در حدود سه سال خانه خواهر و برادرهایم به صورت نوبتی زندگی می کردیم. این نحوه زندگی برای من اصلا خوشایند نبود. من نیرویی در خودم می دیدم و قابل قبول نبود که به صورت یک معلول نوبتی خانه خواهر برادرها زندگی کنم. زهرا یک بانوی ماهر در هنر خیاطی است؛ او در این باره گفت: از 15 سالگی دیپلم خیاطی گرفتم و به آن مسلط شدم. بنابر این بیکار ننشستم و شروع کردم به ...
، روابط سلطه گرانه و پدرسالارانه ای که در جوامع کوچک تر دیده می شود، کمتر وجود دارد. به اعتقاد بسیاری افراد، از آنجا که زمان بلوغ دختر و پسر متفاوت است، رسیدن به آمادگی برای ازدواج نیز در آنها همزمان نخواهد بود. از طرفی اگر تفاوت سنی زن و مرد زیاد و سن مرد خیلی بیشتر از زن باشد، ممکن است با همسر خود مثل دخترش رفتار کند و همسر جوان نیز شوهرش را به جای پدرش بگیرد و در نتیجه ...
اینکه 11 مهرماه امسال وقتی برای طلاق همسرم به دادگاه رفتم مأموران مرا به اتهام ربودن پرستار خانگی ام بازداشتم کردند، اما وقتی گوهر به اداره پلیس آمد و گفت: با تصمیم خودش در خانه من استخدام شده است مرا رها کردند. بعد از آن بود که فهمیدم او زن پولداری است و از خانه اش قهر کرده است. گوهر می گفت که همسرش او را اذیت می کند و به همین خاطر دوست ندارد به خانه اش برگردد. بهرحال مدتی بعد فرزندش همراه چند مرد ...