سایر منابع:
سایر خبرها
خدمت هم داده اند که البته هر دو واژه خوش و خدمت می توانند احساس خوبی را به هر کسی منتقل کنند! کارمند نمونه به شدت هواشناس است؛ او یا به خاطر بارش باران دست به چتر می شود و یا برای بارش باران دست بر دعا! مهم این است که مانند یک شعبده باز در هر آب و هوایی، چیزی در آستین برای رو کردن دارد! کارمند حرفه ای معتقد است کار - بلانسبت - مال خر است اما در عین حال ژست خستگی بعد از کار، برای او ...
خود شاهد زحمات و فداکاری هایش همدوش با برادران عزیز پاسدار در غرب بودم کمال تشکر و امتنان را دارم. اما در این جنگ تحمیلی شهیدان عزیزی سپاه ژاندارمری تیپ 84 و بسیج لرستان تقدیم داشته که بر همه آنان سلام و درود حق باد که راهشان تا پیروزی قریب الوقوع ادامه خواهد داشت اما درباره حوزه انتخابیه ام گوشه ای از لرستان حوزه ملاوی و بخش های ویسیان، پل دختر، حسینیه الوار گرمسیری و همچنین بخش پاکی ...
اگه نیاد باید فکر کنی یکی رو جاش بذاری،حالا من از شما سئوال می کنم،حبیب دست اندرکار کربلا بود یا شرکت کننده؟حبیب دست اندرکار بود،فرمانده ی سپاهِ اصحاب بود،روز اول ابی عبدالله همه پرچم ها و عَلم هارو داد،غیر از دوتا،گفتن:آقا اینارو هم بدید،فرمود:اینا صاحب دارن میان،صاحبش تو راهِ... حبیبی که دست اندرکارِ،حبیبی که فرمانده ی سپاهه،آرزو داره جای شما برا حسین گریه کنه،همه آرزوش اینه یه بار دیگه ...
امتحانی دادن، گفتن باید ببری خونه، بابات ببینه، امضا کنه، بعد بیاری مدرسه، دختری که یه هفته باباشو از دست داده اومد تو خونه، زانوی غم و بغل گرفت، هرچی مادرش سئوال می کنه، چی شده دخترم؟به کسی چیزی نگفت، شب همه باید برن مهمونی، رفتن، خونه رو تنها، خلوت کردن، این دختر تنها مونده، با این کارنامه ای که باید بابا امضا کنه، اومد عکس باباشو بغل کرد، شروع کرد گریه کردن، بابا من به کسی نگفتم، بابا ندارم، هرچی ...
، نه فرشته مقرّبی، و نه پیامبر فرستاده ای، و نه بنده برگزیده ای و از تو درخواست می کنم به حق نامت، که دریاها را با آن شکافتی، و کوهها را با آن برپا ساختی، و شب و روز با آن در رفت وآمد شد، و به حق سوره حمد ، و قران بزرگ، و به حق نویسندگان بزرگوارت، و به حق سوره های طه یس ، و کهیعص و حمعسق ، و بحق تورات موسی، و انجیل عیسی، و زبور داود، و فرقان محمّد درود خدا بر او و خاندانش و بر همه رسولان و به حق ...
و رقت آور است که بشریت در به در دنبال درمان برای این همه دردهای خود می گردد تا شاید بتواند خویشتن را از این بن بست وحشتناک نجات بخشیده و تکیه گاه مطمئنی برای خود به دست آورد. بیچاره انسان! که در این وضع نکبت بار همانند غریقی می ماند که برای نجات خود به هر حشیشی چنگ می زند ولی متأسفانه راه خلاصی نمی یابد و همچنان مضطرب و سرگردان در آستانه هلاکت و نابودی است. علم منهای ایمان در ...