سایر منابع:
سایر خبرها
بهت زندانبانان در برابر سلول پر ستاره
می کردند تا تمام بدن متورم شود. آن شب که مرا بازداشت کردند تا صبح با دستبند آهنی از در آویزانم کردند و پس از آن مرا به سلول انفرادی بردند. طی 7 ماهی که در این بازداشتگاه بودم شاهد شکنجه های وحشیانه زیادی بودم که هیچ گاه از خاطرم پاک نمی شود. در اتاق بازجویی روپوش را به جای روسری روی سر انداخته بودم بازجو می گفت هر اطلاعاتی داری بنویس. کنار من پسر جوانی بود و شعله فندک را زیر دست او گرفته بودند ...
زنده سوزانی آمریکا قبل از داعش+عکس
شدید وارده به بدن پسرش ، از مراسم دفن (شستشوی میت) بخش های اصلی بدن او صرفنظر شد. او گفت"بعد از آن حمله، روستاییان آمدند و اجساد را به بیمارستان بردند. ما اجساد را ندیدیم. آنها در تابوت بودند. اجساد تکه تکه و سوخته بودند. "ادریس فرید، که در حمله موشکی 17مارس به جرگه مجروح شد و چند تن از بستگان خود را از دست داده، توضیح داد که چگونه پس از حمله، بستگانش" مجبور بودند تکه های بدن و استخوان های آنها جمع ...
فرماندهان ارتش پس از انقلاب چگونه انتخاب می شدند
بودید؟ من به محافظان مسلح گفته بودم از اقامتگاه حضرت امام برای کمک آمده و وارد دفتر تیمسار شده بودم.وقتی وضعیت را چنین دیدم گفتم تا چند دقیقه دیگر فرمانده لشگر خدمت شما معرفی می شود، تیمسار مرا تا آن موقع نمی شناخت. لباس نظامی نداشتم، چند روز نخوابیده و اصلاح هم نکرده بودم. من هم شکل چریک های محافظ اتاق تیمسار شده بودم.گفت شما کی و از چه گروهی هستید؟گفتم سرگرد شریف النسب هستم از گروهی ...
روایت ماجرای 12 شبانه روز شکنجه در قتلگاه شیراز
... *پدرم در تقویت روحیه مبارزاتی بنده نقش تعیین کننده ای داشت وی ادامه داد: آن روز وقتی در دادگاه نظامی بودم، پدرم به دنبال ام آمد؛ تا نوبت من شود خیلی طول کشید؛ من نیم ساعت روی پا ایستاده بودم در حالی که تیمساری که در آن اتاق بود با منشی اش زشت ترین و رکیک ترین حرف ها را به یکدیگر زدند؛ که کینه مرا نسبت به شاه ده ها برابر کرد به گونه ای که اگر مسلسلی داشتم آن افراد را به رگبار می ...
جنایت دختر جوان علیه والدینش با اجیرکردن 3 آدم کش/ عکس
بستن دست و پای برادرانم و حبس کردنشان داخل یکی از اتاق ها، بار دیگر مرا از اتاق بیرون آوردند و در حدود ساعت 15، مرتضی مدعی شد که مادرم را خفه کرده و به خاطر آن که کسی متوجه موضوع نشود باید پدرم را نیز به قتل برساند که به همین علت یکی از برادرانم را با تهدید چاقو مجبور کردند با پدرم تماس گرفته و از وی بخواهد یک دفتر نقاشی خریده و به خانه مراجعه کند.مینا ادامه داد: پدرم حدود ساعت 17:30، در حالیکه ...
مادر هانیه شکنجه دخترش را انکار کرد
می کرد و وقتی اعتراض می کردم، مرا هم کتک می زد. من مجبور بودم برای تامین هزینه اعتیاد و زندگی مان، تکدیگری کنم. وی افزود: وقتی به خانه برمی گشتم، هانیه مرا در آغوش می گرفت و با گریه می گفت که حمید او را کتک می زند. او همیشه با التماس می خواست از آن خانه برویم؛ چون از حمید می ترسید. مادر هانیه ادامه داد: وقتی نسبت به رفتارهای شوهرم اعتراض می کردم، او با تهدید از من می خواست سکوت کنم و من ...
نجات زن جوان از چوبه دار
کند و ما به صورت 99 ساله صیغه خواندیم. قاضی: چرا عقد دائم نکردید؟ متهم به قتل: اگر نام او به عنوان همسر در شناسنامه ام می آمد دیگر نمی توانستم مستمری پدرم را دریافت کنم. وقتی من و رضا ازدواج کردیم رفتار او تغییر کرد و سر هر موضوعی من را کتک می زد. بعد ازد و سال به خاطر رفتار او تصمیم گرفتیم جدا از هم زندگی کنیم. من رضا را دیگر به خانه ام را هم می دادم و اختلافات ما خیلی جدی شده بود. یک روز که با رضا ...
مردی بعد از 20 سال حبس بیگناه شناخته شد!
ماندم تا بی گناهی ام ثابت شود.وی ادامه داد: در حرفه ریخته گری مشغول به کار بودم اما در کنار آن کارهای ساخت و ساز نیز انجام می دادم و حتی در آن زمان مجوز سه هزار واحد برای ساخت و ساز از شهرداری گرفتم. من قصد خیر و کمک به دوستان شریکم را داشتم ولی آنها به ناحق مرا وارد بازی کردند که هیچ گاه به آن تعلق نداشتم و این گونه به ناحق 20 سال از جوانی ام را پشت میله های سرد زندان هدر دادم و خدا را شاکرم که صبر ...
سرقفلی 7 میلیونی برای دستفروشی در مترو/بازداشت مرد هوسران در قرار ساختگی/ اعلام حکم اغتشاش گران ...
....رئیس کل دادگستری استان اردبیل عنوان کرد: احکام صادر شده قطعی بوده و قابلیت اجرا دارد. بازداشت مرد هوسران در قرار ساختگی به گزارش جوان، چندی قبل دختر جوانی به اداره پلیس رفت و گفت که مرد جوانی تهدید کرده عکس های خصوصی اش را در شبکه های اجتماعی منتشر می کند.شاکی در توضیح ماجرا گفت: من دانشجوی یکی از دانشگاه های تهران هستم. مدتی قبل در شبکه های اجتماعی در حال وب گردی بودم که با صفحه ...
مرد: زنم را چنان زدم که روی قوطی های رب و کمپوت افتاد و مرد
آزار می داد. وی افزود: شب حادثه میوه و رب و کمپوت خریده بودم که به خانه رفتم فرزندم گریه می کرد اما همسرم اصلا توجهی نمی کرد به او گفتم بچه را نگهدار! ولی او باز هم عکس العملی نشان نداد من که ناراحت شده بودم میوه ها و قوطی های رب و کمپوت را روی زمین انداختم و سیلی به گوش او زدم وقتی بلند شد سیلی دیگر را طوری زدم که روی قوطی های رب و کمپوت افتاد و دیگر حرکتی نکرد. به خانواده ام پیامک دادم که چنین اتفاقی افتاده اما آن ها نیز پاسخ مرا ندادند تا این که مجبور شدم خودم به خانه پدرم بروم و ماجرا را توضیح بدهم پس از آن نیز به منزل آمدیم و ماجرا را به پلیس اطلاع دادیم. ...
اسرار ویلای گل سرخ
باشی ، چون بعد از جنگ معلوم نیست که چند نفر از این جماعت باز هم بتونن همدیگه رو ببینن . از این که مجبور بودم بعد از آن شستشوی نیم بند باز هم همان لباس های سابق را بپوشم ، احساس خوبی نداشتم . مریدان داکشا همه از زن و مرد لباس های رنگارنگ پوشیده بودند . لباس و آرایش ساتی و رادا هم به شکل عجیب و فریبنده ای چشم ها را خیره می کرد و تنها من بودم که در آن جمع لباسی شبیه به پوشش شکارچی ها به تن ...
آفتی که خاندان پهلوی را نابود کرد
دختران ایران را در ابتدای جوانی لایق ازدواج نمی دانست او ابتدا با شاهزاده فوزیه ی مصری ازدواج کرد و سپس تصمیم گرفت با گابریلا دختر پادشاه برکنار شده ی ایتالیا ازدواج کند. در دربار نیز تمام فشار بر این بود که اعلی حضرت زن خارجی بگیرند ، اما موضوع با مخالفت آیت الله بروجردی خاتمه یافت.[23] شاه حتی در بیماری های پیش پا افتاده مانند دندان درد از پزشکان ایرانی استفاده نمی کرد و برایش از سوییس ...
مهدی پاکدل: من ابوطالبم، عاشق محمد (ص)
پیدا کردیم. بعد از آن طی چند روز همه مراحل پیوستن به پروژه مثل عقد قرارداد را انجام دادیم و شروع به تمرین کردیم. این قضیه مربوط به چه سالی است؟ اردیبهشت 90. چون دقیقا یادم است اسفند 89 ازدواج کردم و بعد تا اردیبهشت بیکار بودم. با خودم می گفتم خدایا من در این موقعیت ازدواج کردم و هیچ کار خاصی هم نیست که انجام دهم. در شرایطی که یک ذره به هم ریخته بودم، با پیشنهاد تست و بازی در ...
ماجرای یک پیامک ویران کننده !
...: اگر همان روز متوجه شده بودم که پیامک دریافتی از یک ناشناس است و به آن توجهی نکرده بودم امروز زندگی ام ویران نشده بود. وقتی از شوهرم جدا شدم و با بهروز ازدواج کردم اصلا به این فکر نمی کردم که عاقبت زندگی زیبایم به اینجا ختم شود که زیر مشت و لگد های این مرد سنگدل با مرگ دست و پنجه نرم کنم . اینها بخشی از سخنان دختر جوان دیروز و زن شکسته امروز به نام شیواست که با سر و وضعی نامرتب و ...
معروفترین داعشی ها؛ از بدنساز آمریکایی تا دختران فیسبوکی +تصاویر
داوطلبانه به ایدئولوژی داعش می گرایند، از انگیز ۀ بالایی برخوردارند و قادر به انجام وحشیانه ترین ترورها هستند.افراطیونی که زندگی به سبک غربی را رها کرده و برای کشتن انسان ها به سوریه یا عراق گسیل می شوند، چه کسانی هستند؟"من ماه ها با این سؤال درگیر بودم تا اینکه خدا همان جوابی را که بدان نیاز داشتم، به من داد. خدایا، تو مرا به نزد این ها آوردی! (به داعش)"این جمله را "دان مورگان" (Don Morgan) 44 ساله ...
زندگی مقام معظم رهبری و همسرشان + تصاویر
و من ابتدا خیلی ناراحت و آزرده خاطر شدم اما ایشان آنقدر درباره درگیری، خطرات و مشکلاتش و وظیفه همه افراد در این رابطه صحبت فرمودند که کاملا مرا قانع کردند. ایشان این مطلب را درست همان روزی که امام خمینی دوباره بازداشت شدند و ایشان را از قم به تهران آورده و سپس به ترکیه تبعید کردند، مطرح کردند. مقام معظم رهبری درباره همراهی همسرشان با ایشان در آن سال های پر از مشغله و دردسر می گویند: هیچ وقت اظهار ...
بولتن سینما ؛ ویژه نامه روزانه جشنواره فیلم فجر/6
آن وقت داستان و شخصیت پردازی مثل فیلم سرگیجه آلفرد هیچکاک می شود و این درست نبود. به نظر من اسکاتی در فیلم سرگیجه دیوانه است چون می خواهد زن را آن طور که خودش دوست دارد با همان لباس و رنگ مو بازسازی کند اما چیزی که نمی داند این است که اصلا این دو زن یکی هستند. میترا حجار هم راغب بود که هر دو نقش را بازی کند اما به نظر من این فیلم داستان مردی است که دارد با عشقی زندگی می کند اما رفته رفته ...
خاطرات دمیرتاش؛ فقر، پ.ک.ک و نمایندگی مجلس
کوه پیوسته ام آمده بودند. به من گفتند دنبال صلاح الدین دمیرتاش هستیم . به آنان گفتم: خودم هستم . فوراً بیرون رفتند. در زمان کوتاهی همراه صدها پلیس به محله ریختند. مرا دستگیر کردند. 15 روز بازداشت بودم. در آن 15 روز مدام تحت بازجویی قرار داشتم. هر بار اسمم را می پرسیدند و جواب می دادم صلاح الدین دمیرتاشٍ. قبول نمی کردند دوباره بازجویی ها شروع می شد. من، خودم را در 15 روز توانستم ثابت کنم. ...
این قاتل حتی به سن قانونی نرسیده بود
دامادمان گم شده است هر روز به او سر می زدم تا اینکه متوجه بوی تعفن از خانه اش شدم. چندبار از او سوال کردم این بو چیست جوابی قانع کننده نداد تا اینکه متوجه شدم بو از باغچه می آید وقتی باغچه را کندم جسد دامادم را آنجا پیدا کردم با مریم در این باره حرف زدم و او به من گفت با شوهرش دعوا کرده و او را به قتل رسانده است.وقتی مریم بازداشت شد، گفته های پدرش را تایید کرد. او گفت: 14ساله بودم که با اصرار پدرم به ...
ظریف : مادرم تمام شماره تلفن های مرا معدوم کرد
. خانواده شان نیز سنتی و مذهبی هستند. ما در مجموع خانواده مرفهی بودیم و وضع مالی مادر و پدرم خوب بود. هنوز از قبل آن هاست که زندگی می کنم و منزل و زندگی من از اموالی است که پدرم برایم به ارث گذاشته و یا مادرم به من بخشیده است. خانه اول این خانواده بین خیابان کاشان و خیابان کمالی، پشت باغ شاه سابق بود. خانه ای بزرگ و قدیمی که تا فوت پدر ظریف این خانواده در همین خانه ساکن بودند اما بعد از فوت پدر در سال 63 ...
بررسی پرونده غم انگیز یک نوزاد
به گزارش پایگاه 598، به نقل از ایران، اگر پدر و مادر امیر از هم جدا نمی شدند، اگر پدر حمید فوت نمی شد، اگر مادر حضانت بچه ها را قبول می کرد و آنها مجبور نبودند تنها زندگی کنند، اگر خواهر حمید مجبور نمی شد بعد از ازدواج، برادرش را تنها بگذارد، اگر حمید از نوجوانی به کشیدن حشیش روی نمی آورد، اگر آن تصادف اتفاق نمی افتاد و حمید مجبور نمی شد برای گذراندن دوران نقاهت در خانه خاله اش بماند، اگر ...
ما به انقلاب بدهکاریم
گروه مسلح ریختند داخل اتاق اسلحه گرفتند طرفم فریاد می زدند تکان نخور، دستهایت را ببر بالا و مرا دستبند زدند و بردند. آن موقع اخوی ها هم زندان بودند؟ آقا جواد زندان بود اما احمد آقا بیرون بود. شرایط بازجویی چطور بود؟ بازجوی من یکی بود به نام محمدی که بعد از انقلاب هم فرار کرد. اسم اصلیش هم عالیخانی بود. منوچهری معروف که بعد از انقلاب دستگیر و اعدام شد آمد در جلسه بازجویی من و ...