سایر منابع:
سایر خبرها
تظاهرهای معمول دور می کرد. خیلی شمرده و آهسته و آرام صحبت می کرد؛ گاه با خود فکر می کردم که او شاید ابدا در زندگی، صدایش را بلند نکرده است. چند سال قبل، مقاله ای در باره ایل جاف برای دانشنامه جهان اسلام می نوشتم؛ در تهیه منابع، متوجه شدم که بسیاری از اطلاعات در باره ایل جاف، و همچنین کردها، در منابع ترکی عثمانی آمده است؛ و دیدم که اگر بخواهیم از تاریخ کردستان بویژه در این چند سده اخیر ...
شما به این نتیجه برسید که هنوز برای برداشت محصول دانه هایی که پیش از این کاشته بودید آمادگی لازم را ندارید. اگر بخواهید واکنش ها حساب نشده ای از خودتان نشان بدهید و شرایط جدید را در نظر نگیرید بدون شک زمینه را تنها برای شکست خود فراهم خواهید کرد. شاید با در نظر گرفتن شرایط جدید و برنامه ریزی بر اساس آنها ببینید که به این زودی هم به هدفتان نخواهید رسید، اما دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است! ...
آن اسلحه را روی روشویی قرار دادم و دستی روی پیشانی مرحومه کشیدم که علائم حیاتی نداشت و بعد نگاهم به قفسه سینه او افتاد و آنجا بود که متوجه شدم فوت کرده است و حیات ندارد. نجفی افزود: چند بار به او گفتم که دستم را رها کند. قاضی کشکولی گفت: با چه هدفی وارد حمام شدید؟ نجفی پاسخ داد: به دلیل عصبانت لحظه ای با اسلحه وارد حمام شدم. ما از قبل با هم مشکل داشتیم و چند بار ...
آنجا بود که متوجه شدم فوت کرده است و حیات ندارد. نجفی افزود: چند بار به او گفتم که دستم را رها کند. قاضی کشکولی گفت: با چه هدفی وارد حمام شدید؟ نجفی پاسخ داد: به دلیل عصبانت لحظه ای با اسلحه وارد حمام شدم. ما از قبل با هم مشکل داشتیم و چند بار گفته بودم که به صورت توافقی و با دریافت مهریه از هم جدا شویم که ایشان قبول نکرد. وی گفت: روز حادثه ایشان گفتند که ...
عقب نشسته، وارد بحث می شود و می گوید: آقای راننده، هم شما حق دارید، هم ما. می گویند چیزی گران نشده اما به خدا تا هفته قبل، 5 هزار تومان به نانوا می دادیم و 25 تا نان جمع می کردیم اما حالا 17 تا! گوجه فرنگی هم شده 11 هزار تومن. این که خوبه، تا 13 هزار تومن هم رسیده. این هم از کرایه ها. خب، ما چه باید بکنیم؟ مگه یک ریال حقوق ما زیادتر شده؟ مسافر چهارمی هم بیشتر از این طاقت نمی آورد و می ...
سینه او افتاد و آنجا بود که متوجه شدم فوت کرده است و حیات ندارد. نجفی افزود: چند بار به او گفتم که دستم را رها کند. قاضی کشکولی گفت: با چه هدفی وارد حمام شدید؟ نجفی پاسخ داد: به دلیل عصبانت لحظه ای با اسلحه وارد حمام شدم. ما از قبل با هم مشکل داشتیم و چند بار گفته بودم که به صورت توافقی و با دریافت مهریه از هم جدا شویم که ایشان قبول نکرد. وی گفت: روز حادثه ...
...> نجفی پاسخ داد: به دلیل عصبانت لحظه ای با اسلحه وارد حمام شدم. ما از قبل با هم مشکل داشتیم و چند بار گفته بودم که به صورت توافقی و با دریافت مهریه از هم جدا شویم که ایشان قبول نکرد. وی گفت: روز حادثه ایشان گفتند که از خانه خارج و به جایی می روند که با این حرف عصبانیتم به اوج رسید. با بالش وارد حمام شدم، آن زمان نمی دانستم که بالش باعث کم شدن صدای اسلحه می شود بلکه بالش را برای این با خودم ...