سایر منابع:
سایر خبرها
علی مطهری و نطقی که ایراد نشد
جایگاهی در دنیا پیدا خواهد کرد؟ هیئتی را با اختیارات تام برای مذاکره فرستاده ایم و آنها توافقی کرده اند و ما بعد از دو سال می گوییم ما این توافق را قبول نداریم. برخی دوستان نگرانی بجایی درباره بازگشت تحریم ها دارند. ضمن این که با سازوکاری که در برجام قرار داده شده بازگشت تحریم ها کار آسانی نیست و بر فرض تحقق، ما هم به وضع قبلی باز خواهیم گشت، اساسا آنچه که روی کاغذ است با آنچه که در عالم واقع ...
میرکریمی: باور کرده بودیم سینما برای ما نیست, محمد رسول الله(ص) معادلات را تغییر داد
، از مسیرهای طولانی می آمدند با کلی مصیبت تا به کعبه می رسیدند، آن وقت با خودشان حساب می کردند وقتی از اینجا بروند دیگر نمی توانند برگردند. می گفتند شاید تا آخر عمر برنگشتیم. یک تکه از سنگ کعبه را می کندند و با خودشان می بردند. در طول سال ها به این سنگ ها شکل دادند. چند صد سال گذشت تا این سنگ ها به شکل های مختلفی درآمدند و شدند بت. همان آدم هایی که دور کعبه طواف می کردند بت پرست شدند، شاید بدون آنکه ...
بازی در نقش ابوطالب عبادت بود/ با دنده شکسته بازی کردم و لذت بردم
دلم می خواهد یک پلان در این فیلم حضور داشته باشم!؟ مگر چه می شود!؟ با خودم کلنجار می رفتم و خود را مجاب می کردم که بالاخره یک روز هم قسمت من فیلمی ماندگار خواهد شد. متوجه شدم که عوامل فیلم انتخاب شده اند و یک ماه دیگر فیلمبرداری آغاز می شود. با خودم گفتم این هم قسمت ما! حتی یک نفر برای سیاهی لشکر هم به من زنگ نزدند! دو الی سه ماه هم از ازدواجم می گذشت. چند پروژه سینمایی هم پیشنهاد شده بود و هیچ ...
دخترک 13 ساله
طلاق از وی شدم اما او موافق طلاق نبود با این حال، من به هر نحوی بود از او جدا شدم و بچه هایم را به شوهرم دادم. فکر می کردم با جدایی از او مشکلاتم پایان می یابد و هر طور که بخواهم می توانم زندگی کنم اما زهی خیال باطل؛ من که بعد از ازدواج پدر و مادرم را ندیده بودم پس از جدایی به سراغ آن ها رفتم اما متوجه شدم خانواده ام مدتی است که به یکی از شهرهای اطراف رفته اند. به ناچار در خانه پیرزنی ...
ثواب عزاداری و گریه بر مصائب امام حسین(ع)
مرگ در آن هنگام از مادری که نسبت به فرزند خود مهربان است، با تو مهربان تر خواهد بود. مسمع می گوید: سپس امام صادق گریان شد و من هم گریان شدم آن گاه آن حضرت فرمود: سپاس مخصوص آن خدایی است که ما را با رحمت خود، بر خلق خویش فضیلت و برتری داد و رحمت خود را به ما اهل بیت اختصاص داد. ای مسمع، از آن زمان که امیرالمؤمنین علی علیه السلام شهید شده است، زمین و آسمان برای ما گریه می کنند و ملائکه بیشتر ...
محاکمه خارج از نوبت شیاطین پایتخت
سرنشینان ارابه شیطان شکار شد. تحقیقات پلیسی نشان داد اقدامات سیاه این دو مرد سریالی است و آنها بدون ترس و بسیار سازمان یافته زنان را به دام می اندازند. در حالی که پلیس به این باور رسیده بود با مجرمان حرفه ای مواجه است، چهره یکی از این شیاطین در آلبوم افیونی های سابقه دار پیدا شد. همین سرنخ کافی بود تا پس از چند عملیات ویژه هر دو مرد خطرناک دستگیر شده و در بازجویی ها به شکار 8 زن و دختر مسافر ...
داستان عشق هوشنگ گلشیری و فرزانه طاهری
خود ناشر که مدام از من کار می خواست به فکر ترجمه ی این اثر افتاده بودم که 2هزار نسخه از آن منتشر شد و همان زمان، وزارت فرهنگ و ارشاد 700 جلد از کتاب را برای کتابخانه ها خریداری کرد. بعد از دو یا سه سال از ناشر پرسیدم سرنوشت کتاب چه شد که او در پاسخ گفت: هنوز خیلی در انبار مانده است ! فکر می کنم این کار در رده ی کتاب های آن ناشر نبود و من هم نمی توانستم طبق سلیقه ی ناشر کتاب انتخاب کنم ...
من شخصیت امیرکبیر را به چالش می کشم
دکتر علی رفیعی را در تئاتر شاید هیچ چیز به اندازه به یاد ماندنی توصیف نکند. بزرگمرد تئاتر ایران- چنان که مهدی سلطانی می گوید- همواره با آثار نمایشی اش درکی تازه و والا از مفهوم و ماهیت هنر تئاتر را به مخاطبانش هدیه داده است. هر کدام از آثار او از به یادماندنی ترین نمایش هایی است که مخاطبان بر صحنه تئاتر دیده اند: یرما ، شکار روباه ، عروسی ، در مصر برف نمی بارد و... که این ماندگاری البته برآمده از نگاه این نویسنده و کارگردان به تئاتر است. وقتی از تئاترهای رفیعی حرف می زنیم بی آنکه بخواهیم، پیش از همه صحنه های جاودان آثار او به یاد می آید؛ صحنه هایی سرشار از نور و رنگ که بی آنکه قصه را ببلعند، در خدمت نمایش قرار می گیرند و تو را با رویاها و کابوس ها تنها می گذارند؛ ویژگی ای که در دو فیلم او هم مشهود است. رفیعی زمانی گفته بود: من دو فیلم بیشتر نساختم. اما اگر در جهنم هم فیلم بسازم، آن را رنگ آمیزی می کنم. رنگ گناهی نکرده که باید از برخی لباس ها منها شود. من تا جایی که ممکن است شخصیت ها را رنگ آمیزی می کنم هرچند که نمی توانم خودشان را رنگ کنم. فیلم سوم من سمفونی رنگ ...
زندگی های زیرپوستی درسرویس های بهداشتی
خلوت است. پارک بعثت که بیش از 10 دستشویی دارد: یک ساله آمدم اینجا، قبلا خیاط بودم، پیراهن مردانه می دوختم، شوهرم که افتاد زندان، مجبور شدم بیام اینجا. اکرم اینها را می گوید. اینجا را مادرش معرفی کرده. مادری که همان موقع با ظرف غذا از راه می رسد. امروز ناهار، اشکنه است. ظهر که می شود، هوا هم که خوب باشد، مادر و خواهرش از دستشویی های کناری می آیند، سفره ای پلاستیکی پهن می کنند و همان جا، روی زمین ...
ماهان بهرام خان: آن همه انتظار، سرانجامِ خوبی داشت
. اما متوجه شدم این طور نیست و لااقل در این کنسرت در یک حد و اندازه از آن ها استقبال شد. * حالا با بازخورد خوبی که از این کنسرت گرفته ای، برای جبران خلأ این هفت سال برنامه ریزی کرده ای؟ من این زمان طولانی را یک سرمایه گذاری معنوی برای ادامه فعالیت هایم می دانم. حالا انگیزه ی مضاعفی دارم. برای اجراهای بعدی هم برنامه ریزی شده و بعد از ماه های محرم و صفر قطعاً در چند شهرستان روی استیج می رویم که در ...
چقدر خوشحال هستید؟ (تست شخصیت شناسی)
شرایط تان غر می زنید که این موضوع گاهی اطرافیان را واقعا کلافه می کند. مشکل شما این است که به طور ناخودآگاه یک زندان روحی برای خودتان ساخته اید و داخل این محیط تیره و تار زندگی می کنید و برای خروج از آن هیچ انگیزه ای ندارید. باید بفهمید ریشه این همه بدبینی از کجاست و از چه جایی نشات می گیرد؟ چرا فکر می کنید دوستان و اطرافیان شما که زندگی شادی دارند درباره زندگی اشتباه فکر می کنند؟ بهتر است ...
جزایری:به شهرام جزایری احترام بگذارید
مسائلی مطرح شد مبنی بر اینکه شما به مهدی هاشمی قبل از اعزام به اوین برای تحمل مدت حبس مشاوره دادید؟ شب قبل از رفتن آقای مهدی هاشمی به زندان، وکیلش آقای سید محمود طباطبایی که اتفاقاسالهاست وکیل بنده هم هست ، به من زنگ زد و درباره ایشان باهم صحبت کردیم . همین مطلب موجب شد بعدها شایعه های بزرگی درست بشه که ... 13 دیگران را تحمل کردم؛ 20 سال مرا تحمل کنید بعد از گذشت 13 ...
قاتل: از خانواده مقتول عذرخواهی نمیکنم!
کردم بستگانم به من مشکوک شده اند به همین خاطر خیلی سریع به یک بنگاه معاملات رفتم ولی چون استرس زیادی داشتم مدارک خودرو را هم در بنگاه فراموش کردم و تصمیم به بازگشت گرفتم که در بین راه ماموران به من مظنون شدند و دستگیر شدم. ابتدا سعی کردم با یک داستان ساختگی ارتکاب قتل را به همسرم نسبت بدهم اما وقتی در بازجویی ها به تناقض گویی افتادم و از سوی دیگر نمی توانستم از فرزندم نگهداری کنم حقیقت ماجرا را فاش ...
ناگفته های مردی که کارش رضایت گرفتن است
کند؟ حقوق و مزایای معنوی این شغل برای من اهمیت بیشتری دارد، روزی که وارد این حرفه شدم نیاز مالی نداشتم اما اعتقادات و انسانیت را مد نظر قرار دادم. یک بار شاهد قصاص بودم و از همان روز تصمیم گرفتم در زمینه اخذ رضایت قصاص فعالیت کنم. شما فقط برای نجات جان انسان ریش سفیدی می کنید یا مثلا برای گرفتن موافقت خانواده عروس هم با خانواده داماد همراه می شوید؟ بارها در مراسم ...
بازیگر فیلم محمد(ص):مجیدی گفت بهتراست نماز بخوانم!
...> چند ساله بودی که برای بازی انتخاب شدی؟ پنجم ابتدایی را در منطقه صادقیه بودم. سال پنجم بود که انتخاب شدم و آخرهای سال تحصیلی اول راهنمایی مرا به لوکیشن بردند. عسلویه، قم، کاشان رفتیم. دو سال کار فیلمبرداری به طول انجامید. اول راهنمایی مرا به عسلویه بردند زمانی برگشتم که امتحان ترم اول راهنمایی بود. * از بازیگری فقط شهرتش را می دانستم چگونه انتخاب شدی؟ ...
مرگ پسر نوجوان به دست "خواستگار مادرش"!
امور خانه به ما کمک می کرد و آخرین بار هم پسرم قرار بود با حمید آشنای خانوادگی به خرید برود که از آن موقع به بعد دیگر از او خبری ندارم و حتی این مرد پاسخگوی تلفنش هم نیست. نمی دانم شاید او بداند چه کسی این بلا را سر فرزندم آورده و مرا داغدار کرده است. ردپای یک آشنا در جنایت با کشف این سرنخ، تحقیقات روی حمید متمرکز شد تا این که دو روز پیش مخفیگاه وی شناسایی و او پیش از فرار ...
شایعه موافق بودن دفتر رهبری و نظر مثبت رهبری مجلس را قانع کرد / لاریجانی گفت من به مجلس ابلاغ کردم
. درباره این طرح فوریتی در شورای مرکزی فراکسیون بحث شد؟ بله صبح همان روز یکشنبه ای که فوریت این طرح در صحن علنی به بحث گذاشته شد، جلسه شورای مرکزی فراکسیون برگزار شد که معمولا حدود بیست نفر از دوستان در آن شرکت می کنند. در جلسه آن روز، آقای حداد عادل و توکلی به دلایلی اصرار داشتند که فراکسیون با طرح آقای لاریجانی همراهی کند اما اکثریت دوستان به دلیل محتوای خنثی طرح، حاضر به قبول آن ...
روز سوم"روز سوم محرم بنام روز حضرت رقیه (س) نامگذاری شده است.بهمین مناسبت مطالبی کوتاه در خصوص این ...
کلمه رقیه، در اصل از ارتقاء به معنی صعود به طرف بالا و ترقی است .این نام قبل از اسلام نیز وجود داشته، مثلا نام یکی از دختران هاشم( جد دوم پیامبر اکرم (ص)) رقیه(ع) بوده است، که عمه پدر رسول خدا (ص) رقیه می شود. نخستین کسی که در اسلام، این نام را داشت، یکی از دختران رسول خدا(ص) از حضرت خدیجه(ع) است. پس از آن، یکی از دختران امیر المومنین علی(ع) نیز رقیه(ع) نام داشت، که به همسری حضرت مسلم بن عقیل (ع) درآمد . در میان دختران امامان دیگر نیز چند نفر این نام را داشتند، از جمله یکی از دختران امام حسن مجتبی(ع) و دو نفر از دختران امام موسی کاظم(ع) که به رقیه و رقیه صغری خوانده می شوند . اکثر محدثان دو دختر به نامهای سکینه و فاطمه برای امام حسین(ع) ذکر کرده اند؛ اما علامه ابن شهر آشوب، و محمد بن جریر طبری شیعی، سه دختر به نامهای سکینه، فاطمه و زینب (ع) را برای آن حضرت بر شمرده اند.در میان محدثان قدیم، تنها علی بن عیسی اربلی- صاحب کتاب کشف الغمه ( که این کتاب را درسال 687 ه.ق تالیف کرده است )- به نقل از کمال الدین گفته است که امام حسین(ع) شش پسر و چهار دختر داشت؛ ولی او نیز هنگام شمارش دخترها، سه نفر به نامهای زینب، سکینه وفاطمه را نام می برد و از چهارمی ذکری به میان نمی آورد .احتمال دارد که چهارمین دختر، همین رقیه(ع)بوده باشد . علامه حائری در کتاب معالی السبطین می نویسد: بعضی مانند محمد بن طلحه شافعی و دیگران از علمای اهل تسنن و شیعه می نویسد: امام حسین(ع) دارای ده فرزند، شش پسر ، و چهار دختر بوده است. سپس می نویسد: دختران او عبارتنداز : سکینه، فاطمه، صغری، فاطمه کبری، و رقیه علیهن السلام . سوالی که در ذهن بسیاری مطرح میشود این است که آیا نبودن نام حضرت رقیه (ع) در میان فرزندان امام حسین (ع) در کتابها و متون قدیم- مانند : ارشاد مفید، اعلام الوری، کشف الغمه و دلائل الامامه طبری – بر نبودن چنین دختری برای امام حسین(ع) دلالت ندارد؟ در پاسخ میتوان چنین گفت که اولاً: درآن عصر، به دلیل اندک بودن امکانات نگارش از یک سو، تعدد فرزندان امامان (ع) از سوی دیگر، وسانسور و اختناق حکومت بنی امیه که سیره نویسان را در کنترل خود داشتند ازسوی سوم، و بالاخره عدم اهتمام به ضبط و ثبت همه امور و جزئیات تاریخ زندگی امامان (ع) موجب شده که بسیاری از ماجراهای زندگی آنان در پشت پرده خفا باقی بماند؛ بنابراین ذکر نکردن آنها دلیل بر نبود آنها نخواهد شد. ثانیاً: گاهی بر اثر همنام بودن، وجود نام رقیه(ع) در یک خاندان موجب اشتباه در تاریخ شده و همین مطلب، امر را بر تاریخ نویسان اندک آن عصر، با امکانات محدودی که داشتند، مشکل می نموده است. همچنین گاهی بعضی از دختران دو نام داشتند؛ مثلا طبق قرائنی که خاطر نشان می شود به احتمال قوی همین حضرت رقیه (ع) را فاطمه صغیره می خواندند، و شاید همین موضوع، باعث غفلت از نام اصلی او شده باشد . بعضی از علمای بزرگ ، از حضرت رقیه (ع) به عنوان دختر امام حسین (ع) یا دکرده اند و شهادت جانسوز او را در خرابه شام شرح داده اند . پس باید نتیجه گرفت که باید کتابها و دلایلی در دسترسی آنها بوده باشد که بر اساس آن، از حضرت رقیه(ع) سخن به میان آورده اند؛ کتابهایی که در دسترس دیگران نبوده است، و در دسترس ما نیز نیست . بنابراین ذکر نشدن نام حضرت رقیه(ع) در کتب حدیث قدیم هرگز دلیل نبودن چنین دختری برای امام حسین (ع) نخواهد بود، چنانکه عدم ثبت بسیاری از جزئیات ماجرای عاشورا و حوادث کربلا و پس از کربلا در مورد اسیران، در کتابهای مربوطه، دلیل آن نمی شود که بیش از آنچه درباره کربلا و حوادث اسارت آن نوشته شده وجود نداشته است. هر چند فلسفه قیام عاشورا و هدف حضرت امام حسین(ع) را نباید با اینگونه شبهاتی تحت تاثیر قرار داد.چرا که صحت وسقم وجود برخی از افرادی که در حادثه عاشورا مورد اختلاف نظر است، کوچکترین تاثیری بر اصل محتوای قیام امام حسین(ع) نخواهد داشت.وشاید برخی از معاندان و مغرضان برای ایجاد تفرقه و کمرنگ کردن اهداف قیام عاشورا،به چنین مسایلی دامن زده اند. وقایع مهمی که در روز سوم محرم سال 60 هجری روی داده است –اعزام لشکر عمر بن سعد به سوی کربلا، – خریداری اراضی کربلا توسط امام حسین علیه السلام ، –نامه عمر بن سعد، –نامه عبیدالله بن زیاد به عمر بن سعد، – عبیدالله در نخیله. **اعزام لشکر عمر بن سعد به سوی کربلا عمر بن سعد یک روز بعد از ورود امام حسین علیه السلام به کربلا یعنی روز سوم محرم با چهارهزار سپاهی از اهل کوفه وارد کربلا شد. بعضی از تاریخ نویسان نوشته اند که بنوزهره که قبیله عمر بن سعد بودند نزد او آمدند و گفتند تو را به خدا سوگند میدهیم از این کار درگذر و تو داوطلب جنگ با حسین مشو زیرا این باعث دشمنی میان ما و بنی هاشم میگردد عمر بن سعد نزد عبیدالله بن زیاد رفت و استعفا کرد، ولی عبیدالله استعفای او را نپذیرفت و او تسلیم شد. **خریداری اراضی کربلا توسط امام حسین علیه السلام: از وقایعی که در روز سوم ذکر شده است این است که امام علیه السلام قسمتی از زمین کربلا را که قبرش در آن واقع شده است، از اهل نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خریداری کرد و با آنها شرط کرد که مردم را برای زیارت قبرش راهنمایی نموده و زوار او را تا سه روز مهمانی نمایند. هنگامی که عمر بن سعد به کربلا وارد شد، عزرة بن قیس احمسی را نزد امام حسین علیه السلام فرستاد تا از امام سؤال کند برای چه به این مکان آمده است و چه قصدی دارد؟ چون عزره از جمله کسانی بود که به امام نامه نوشته و او را به کوفه دعوت کرده بود از رفتن به نزد آن حضرت شرم کرد. پس عمر بن سعد از اشراف کوفه که به امام نامه نوشته و او را دعوت به کوفه کرده بودند خواست که این کار را انجام دهند. تمامی آنها از رفتن به خدمت امام حسین علیه السلام خودداری کردند. ولی شخصی به نام کثیر بن عبدالله شعبی که مرد گستاخی بود برخاست و گفت: من به نزد حسین رفته و اگر بخواهی او را میکشم . عمر بن سعد گفت: چنین تصمیمی را فعلا ندارم، ولی به نزد او برو و از او سؤال کن به چه منظوری به اینجا آمده است؟ کثیر بن عبداله به طرف امام حسین علیه السلام رفت، ابوثمامه صائدی که از یاران امام حسین علیه السلام بود چون کثیر بن عبدالله را مشاهده کرد به امام عرض کرد: این شخص که میآید بدترین مردم روی زمین است، پس ابوثمامه راه را بر کثیر بن عبدالله گرفت و گفت: شمشیر خود را بگذار و نزد حسین برو! کثیر گفت: به خدا سوگند که چنین نکنم! من رسول هستم، اگر بگذارید، پیام خود را میرسانم در غیر این صورت برمیگردم. ابوثمامه گفت: من دستم را روی شمشیرت میگذارم تو پیامت را ابلاغ کن. کثیر بن عبدالله گفت: به خدا سوگند هرگز نمیگذارم چنین کاری کنی. ابوثمامه گفت: پیامت را به من بازگو تا من آن را به امام برسانم، زیرا تو مرد زشت کاری هستی و من نمیگذارم به نزد امام بروی. پس ازاین مشاجره و نزاع کثیر بن عبدالله بدون ملاقات بازگشت و جریان را به عمر بن سعد اطلاع داد. عمر بن سعد شخصی به نام قرة بن قیس حنظلی را به نزد خود فرا خواند و گفت: ای قره حسین را ملاقات کن و از علت آمدنش به این سزمین جویا شو. قرة بن قیس به طرف امام حرکت کرد، امام حسین علیه السلام به اصحاب خود فرمود: آیا این مرد را میشناسید؟ حبیب بن مظاهر عرض کرد: آری! این مرد، تمیمی است و من او را به حسن رأی میشناختم و گمان نمکردم او را در این صحنه و موقعیت مشاهده نمایم. آنگاه قرة بن قیس آمد و بر امام سلام کرد و رسالت خود را ابلاغ کرد، امام حسین علیه السلام فرمود مردم شهر شما به من نامه نوشتند و مرا دعوت کرده اند و اگر از آمدن من ناخشنودید باز خواهم گشت، قرة چون خواست برگردد حبیب بن مظاهر به او گفت: ای قرة وای بر تو چرا به سوی ستمکاران باز میگردی؟ این مرد را یاری کن که بوسیله پدرانش به راه راست هدایت یافتی. قرة گفت: من پاسخ این رسالت را به عمر بن سعد برسانم، سپس در این امر اندیشه خواهم کرد. پس به نزد عمر بن سعد بازگشت و او را از جریان باخبر ساخت. **نامه عمر بن سعد به عبیدالله بن زیاد: حسان فائد میگوید: من نزد عبیدالله بن زیاد بودم که نامه عمر بن سعد را آوردند و در آن نامه چنین آمده بود: چون من با سپاهیانم در برابر حسین و یارانش پیاده شدم قاصد ی نزد او فرستادم و از علت آمدنش جویا شدم، او در جواب گفت: اهالی این شهر برای من نامه نوشته و نمایندگان خود را نزد من فرستاده و از من دعوت کرده اند، اگر آمدنم را خوش نمیدارید باز خواهم گشت. عبیدالله چون نامه عمر بن سعد را خواند گفت: اکنون که در چنگ ما گرفتار شده امید نجات دارد ولی حالا وقت فرار نیست. **نامه عبیدالله بن زیاد به عمر بن سعد: عبیدالله به عمر بن سعد نوشت: نامه تو رسید و از مضمون آن اطلاع یافتم از حسین بن علی بخواه تا او و تمام یارانش با یزید بیعت کنند اگر چنین کرد ما نظر خود را خواهیم نوشت. چون نامه به دست عمر بن سعد رسید گفت: میپندارم که عبیدالله بن زیاد خواهان عافیت و صلح نیست. عمر بن سعد نامه عبیدالله بن زیاد را به اطلاع امام نرسانید زیرا میدانست که آن حضرت با یزید هرگز بیعت نخواهد کرد. عبیدالله بن زیاد پس از اعزام عمر بن سعد به کربلا اندیشه سپاه انبوهی را در ذهن میپرورانید. **عبیدالله بن زیاد در نخیله: عبیدالله شخصا از کوفه به طرف نخیله حرکت کرد و کسی را نزد حصین به تمیم که با قادسیه رفته بود فرستاد و او به همراه چهارهزار نفر که با او بودند به نخیله آمده سپس کثیر بن شهاب حارثی و محمد بن اشعث و قعقاع بن سوید و اسماء بن خارجه را طلب کرد و گفت: در شهر گردش کنید و مردم را از اطاعت و فرمانبرداری از یزید و من فرمان دهید و آنان را از نافرمای و برپا کردن فتنه برحذر دارید و آنان را به لشکرگاه فرا خوانید. پس آن چهار نفر طبق دستور عمل کردند و سه نفر از آنها به نخیله نزد عبیدالله بن زیاد بازگشتند و کثیر بن شهاب در کوفه ماند و در میان کوچه ها و گذرگاه ها میگذشت و مردم را به پیوستن به شکر عبیدالله بن زیاد تشویق میکرد و آنان را از یاری امام حسین علیه السلام بر حذر میداشت. عبیدالله گروهی سواره را بین خود و عمر بن سعد قرار داد که هنگام نیاز از وجود آنها استفاده شود و در هنگامی که او در لشکرگاه نخیله بود شخصی به نام عمار بن ابی سلامه تصمیم گرفت که او را ترور کند، ولی موفق نشد به طرف کربلا حرکت کرد و به امام ملحق گردید و شهید شد. منابع وماخذ: -ارشاد، شیخ مفید، ج2- - مستدرک الوسایل، ج14، -مجمع البحرین، ج5 -تاریخ طبری، ج5 - بحار الانوار ج15 - سرگذشت جانسوز حضرت رقیه(ع) گردآوری وتنظیم: مجید کریمی ...
احساس مفید بودن بزرگترین انگیزه برای تلاش روز افزون صاحبان استعداد برتر است
پس از انقلاب به عنوان مرکز پژوهشی شرکت داروپخش فعال بود. اما از سال 77 این مجموعه به یک شرکت مستقل تبدیل شد و روی پای خودش ایستاد. تا پیش از این توفیق دارو فقط در عرصه تحقیقات و تولید کارخانجات مواد اولیه داروسازی مانند رهاورد تامین و برهان دارو فعالیت داشته که اسناد آن هم موجود است. از همان سال 77 هم این جا مدیریت افراد مختلفی را تجربه کرده است. من پنجمین نفر بودم که بعد از دکتر عربانیان از سال ...
موسوی بجنوردی: در زندان دموکرات شدم
کمونیست ها در زندان زیاد بود که چند نفری از حزب ملل اسلامی در همان ایام به مجاهدین پیوستند. او در پایان سخنانش حزب ملل را مایه افتخار می داند و می گوید: شخصا فکر می کنم ما نقش تاریخی خودمان را ایفا کرده ایم. بعد از انقلاب خیلی از دوستان و دیگران به من گفتند که حزب را احیا کنیم. زیر بار نرفتم. معتقد بودم در برهه ای از سرنوشت کشور ما باید نقشی را ایفا می کردیم و وظیفه ای را انجام می دادیم ...
به هنگام پیری مرانم ز پیش
خواب دیدم برایش آب آوردند و او بعد از اینکه حدیث تمام شد گفت خیالت راحت باشد، به لطف امام حسین(ع) خوب می شود. با صدای در از خواب بیدار شدم. رفتم جلوی در و دیدم که همان سید است. وارد شد. بالای سر برادرم نشست و شروع کرد به حدیث کسا خواندن. همان وقایعی که در خواب دیده بودم دقیقا در بیداری اتفاق افتاد. فهمیدم این صاحب عزاست که پیش خدا آبرو دارد و آنقدر بزرگ است که هیچ دعا و خواسته ای از نظرش دور نمی ...
درخواست مجدد آمنه بهرامی از مسئولان/ کمک کنید راحت نفس بکشم
...، وزیر بهداشت هم به تماشای تئاتر رفتند و تحت تأثیر هم قرار گرفتند اما واقعیت این است که تحت تأثیر قرارگرفتن آنها دردی از من دوا نمی کند؛ من نیاز دارم آنها از من هم حمایت کنند تا حداقل بتوانم نفس بکشم اما دریغ از حتی یک تماس تلفنی . او ادامه داد: بارها به دفتر رئیس جمهوری رفتم؛ مرتب من را از این میز به آن میز می فرستند و دو سال و نیم سرگردان شدم بدون اینکه نتیجه ای بگیرم. برای اینکه ...
مجری صدا و سیما که دختر نه ساله اش هم چادری است
وارد برنامه آفتاب شرقی شدم و از همان زمان کار خود را به صورت رسمی آغاز کردم که تاکنون هم به لطف خدا ادامه دارد. اولین اجرای تلویزیونی خودتان را به یاد دارید؟ چه حسی داشتید؟ وارد استودیو شده و متن بلندی آماده کرده بودم. وقتی اولین بخش برنامه تمام شد، آقای کلانتری کارگردان برنامه با خوشحالی پایش را زمین کوبید و گفت: خیلی عالی بود . بعد از 15 سال سابقه اجرا هنوز هم استرس روز اول ...
افزایش کودکان بی سرپرست و بدسرپرست در شیرخوارگاه ها
.... شبّر: بله همین طور است شاید خانواده ای دیگر آن شرایط لازم را بعد از سه سال نداشته باشد. مادر باران: 4 سال است که از شروع تشکیل پرونده تاگرفتن فرزندم گذشته است. درباره این چهار سال حرف های زیادی دارم که بزنم البته اگر بشود حرف زد و رسیدگی شود. همان 2 ماهی که آقای دکترفرید برای تشکیل پرونده عنوان کردند حداقل 6 ماه طول کشید. چرا؟ چون اول شما باید بروید دادسرا و آنجا نوبت ...
حبیب الله بدیعی ، شیرین نواز تکرار نشدنی ویولن
.... حبیب از آن پس تا سال 1326 بدون آموزش کلاسیک و معلم به نواختن ویولن ادامه داد تا این که پدر او را برای فراگیری آموزش نزد استاد لطف الله مفخم پایان ، یکی از شاگردان استاد صبا فرستاد. وی نواختن ویولن و تئوری موسیقی را نزد این شاگرد برجشته استاد صبا فرا گرفت و در بیست و نه سالگی به عنوان تکنواز (سولیست) ویولن در رادیو ارتش مشغول شد . حبیب در سی و یک سالگی به نزد صبا رفت و مدت ها از او کسب فیض ...
دیدارهایی متفاوت در روزی متفاوت!
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : این نوشته امروز درصفحه 7 روزنامه شرق منتشرشد. دوشنبه، روز متفاوتی دردیدارهای روزانه آیت الله هاشمی بود .صبح تنی چند از جوانان همشهری ایشان از رفسنجان آمده ودیدارداشتند که اگرچه من باعث وبانی این دیداربودم نتوانستم درآن حاضرباشم اما بعد که پیش من آمدند وازملاقات گفتند برداشت شان این بود که ایشان ازدیدار باهمشهری هایشان خیلی خوشحال شده اند ...
متهمان تعرض به 17 زن در "پراید شیشه دودی" در دادگاه
دادگاه کیفری استان تهران که رسیدگی به پرونده را بر عهده دارد درباره آخرین جزییات آن گفت: از 17 زنی که تاکنون متهمان را شناسایی کرده اند، پنج نفر از آنها به جرم آزار و اذیت و 12 نفر دیگر نیز به جرم سرقت طلا و جواهرات و ضرب و شتم از آنها شکایت کرده اند. به تازگی دو همدست متهمان نیز دستگیر شده اند که یکی از آنها در سرقت ها همراه شان بوده اما تاکنون هیچ یک از شاکیان او را به عنوان متجاوز شناسایی نکرده اند ...
زندگی شخصی عاشقانه سولماز غنی زاده و همسرش!
گفتگو با سولماز غنی زاده و همسرش زندگی زناشویی بر پایه تفاهم، محبت و گذشت بنا می شود و وقتی زوجی یکدیگر را دوست داشته و زاویه نگاه شان به زندگی همسو و یکسان باشد، قطعا در کنار هم خوشبخت و شاد خواهند بود. سولماز غنی و همسرش علی رحیمی از زوج های جوانی هستند که ارتباط شان را از همان ابتدای آشنایی بر پایه محبت و حس خوب شان نسبت به یکدیگر بنا کرده اند و حالا هم که سه سال از شروع زندگی مشترک ...
فوتبال ایران پرشده از برادران آب منگُل!
با این فیلم ها بزرگ شدیم سینما را با مسعود کیمیایی شناختم. وقتی خیلی کوچک بودم، قیصر و گوزن ها را دیدم. هر کدام شان را 10، 20 بار دیدم. فوق العاده بود. بعدها در موردش بیشتر خواندم و با تک تک شخصیت های این فیلم ها از نزدیک آشنا شدم. برای ما که بچه پایین شهر بودیم، دیدن این فیلم، لذت فوق العاده ای داشت. ما با فیلم دیدن بزرگ شدیم. عاشق سینما بودم من از همان بچگی عاشق سینما ...
خواستگاری با تیغه چاقو
تهران گفت: مدتی قبل با مرد جوانی آشنا شدم که خودش را ناصر مرادی معرفی کرد. گاهی با او تلفنی حرف می زدم تا اینکه پیشنهاد ازدواج داد. امروز هم تماس گرفت و گفت می خواهد درباره پیشنهادی که داده، حضوری حرف بزند. وقتی به محلی که برای قرار تعیین کرده بود، رفتم با یک خودروی پژو 206 سفیدرنگ کنارم توقف کرد و خواست که سوار شوم. به خاطر اینکه هنوز او را به خوبی نمی شناختم، درخواستش را رد کردم و خواستم پیاده ...