سایر منابع:
سایر خبرها
بازخوانی حادثه عظیم عاشورا
عبدالله بن عمیر کلبی یاد کرده که همراه مادر و همسرش در کربلا بوده است . صورت نقل ابن اعثم ، طبق معمول حماسی تر و طبعا غیرقابل قبول تر است . وهب به میدان می رود، می جنگد و بر می گردد و به مادر می گوید: آیا از من راضی شدی ؟ مادر می گوید: لا، ما رضیت حتی تقتل بین یدی الحسین . اومی جنگد تا آن که ابتدا دست راست و سپس دست چپش قطع می شود و بعدکشته می شود. طبعا نباید این شخص کسی جز عبدالله بن ...
شهادت 51 یار در تیرباران صبح/ تنها زن شهید در کربلا/ دستور شمر برای محاصره یاران/ وقایع صبح عاشورا
حبیب بن مظاهر به میدان نمی آیند؟ عبدالله پاسخ داد: ای ناپاک زاده، مبارزه با یکی را تاب نمی آوری که دیگری بیاید که بهتر از توست؟ در این هنگام یسار که جلوتر از سالم بود حمله کرد و عبدالله با یک ضربه او را فرو افکند و درست در چنین موقعیتی، سالم حمله کرد و فریاد زد: برده سوی تو آمد. عبدالله بی توجه به او مجال داد تا نزدیک شود و بر اثر ضربت او انگشتان دست چپ عبدالله جدا شد. عبدالله به نبرد با ...
لحظه به لحظه تا عصر عاشورا در کربلا
ور شده آنان را کشتند تا این که جز سه تن یا چهار تن برای آن حضرت باقی نماند. شهادت امام(ع) حسین علیه السلام که چنین دیدزیر جامه یمانی خواست و آن را پاره کرد و پوشید و برای آن پاره کرد که پس از کشتنش آن را از تنش بیرون نکنند ولی چون حسین(علیه السلام) کشته شد ابجر بن کعب آن را ربود به همین خاطر دو دست(این مرد پلید )یعنی ابجر بن کعب لعنة الله پس از واقعه کربلا در تابستان خشک می ...
داستان نیزه و گودال و حضرت ارباب...
علیه السلام، تیری فرو کرد. لمعات الحسین بیشتر مورخین گویند که سنان بن انس، در آخرین لحظات عمر حسین (ع)، بالای سرش ایستاد در حالی که ریش امام را در دست گرفته و با شمشیر به گلوی حضرتش می زد می گفت : من سر تو را جدا می کنم و میدانم که تو زاده رسول خدا و مادر و پدرت از همه بهترند . سنان بن انس به دستور عمر بن سعد سر مقدس امام حسین علیه السلام را از بدنش جدا کرد و بر نیزه افراشت ...
زندگی نامه فرمانده شهید عزت الله حسین زاده
نیروهای گردان ماند و به اصرار بعد از پیروزی جهت مداوا به پشت جبهه منتقل شد. ولی هنوز بهبودی کامل را به دست نیاورده بود که بچه های گردان شاهد حضور او بودند. تعبد و تضرع ایشان، اداء نماز در اول وقت، رسیدگی و دیدار با خانواده های معظم شهدا و فرزندان شاهد و نیز عدم استفاده از بیت المال و رعایت حقوق عامه مسلمین از جمله ویژگیهای بود که در شهید عزت الله حسین زاده نمودی چشمگیر داشت. ...
نقشۀدشمن برای نفوذ درمراسم عزای اهل بیت
که به دروغ به پیامبر نسبت داده و گفته اند که پیامبر فرمودند: أمناء الله ثلاثه، أنا و جبرائیل و معاویة! امناء الهی سه نفر هستند: من و جبرائیل و معاویه! این حدیثی است که در کتب اهل جماعت بسیار دیده می شود. از آن طرف هم مطالبی از این دست در کتب آن ها آمده که معاویه شراب می خورد و ... حالا مگر می شود کسی که اهل شراب و ... است، از امناءالله هم باشد؟ خلیفه اوّل و دوم، امناءالله نیستند، امّا ...
هیئت انگلیسی زبان های مقیم تهران
پذیرفته اند، ایرانی نیستند یا اگر ایرانی اند سال های سال از کشور دور بودند. آنها دور هم جمع می شوند و با زبانی که برایشان آشناتر است مشغول به عزاداری اند. مرضیه هاشمی به عنوانن سخنران دقایقی به زبان انگلیسی درباره امام حسین (ع) و قیامش در تاسوعا و عاشورا صحبت می کند و بعد از آن نوبت به حاج آقا عبدالله حسینی می رسد که با لباس روحانیت پشت میکروفن می رود و او هم با زبان انگلیسی در وصف امام حسین (ع) و ...
مرگ پلی است برای عبور به دنیای دیگر
پروازهایی از جهان ماده اند. پرندگانی پرنده تر از مرغان آسمان که آگاهانه در آسمان را گشودند. آرایش نیروها در دو سو در سپیده دم روز دهم محرم الحرام سال 61 هجری قمری امام حسین (ع) یاران مطابق روزهای پیش نمازشان را به امامت امام حسین(ع) خواندند.30 مرد بنی هاشمی و 109 مرد از دیگر اعراب آگاهانه آخرین نماز صبح خود را به جای آوردند. امام حسین (ع) سپاه را به سه جبهه تقسیم کرد. سمت راست به ...
مکن ای صبح طلوع...
، بزرگ ترین آزمون فرزندان آدم را به محک تجربه نشسته اند؛ همان شبی که فرشتگان، بزرگ ترین آزمون فرزندان آدم رابه محک تجربه نشسته اند؛ همان شبی که جبهه حق درکشاکش نبردی سرخ در برابر جبهه باطل قد علم کرده است. فردا این دشت، شاهد به خاک و خون غلتیدن بهترین فرزندان آدم خواهد بود. فردا درکنار شریعه فرات، دست هایی به خاک می افتند که بوسه گاه آفتاب بوده اند؛ دست هایی که دل های بسیاری درپای آن دخیل بسته اند ...
ظلمهای دشمنان در کربلا
که پیامبر با علی علیه السلام رفتار کرد و امیرمؤمنان و امام حسن و امام حسین علیه السلام انجام دادند. سپس آن انگشتر به دست پدرم از او به من و اکنون پیش من است و هر جمعه آن را به دست می کنم و با آن نماز می خوانم. محمدبن مسلم گوید: روز جمعه خدمت آن حضرت رسیدم، در حالی که نماز می خواند. پس از نماز دستش را به سوی من دراز کرد. در انگشتش انگشتری دیدم که نقش نگین آن چنین بود: لااله الا الله عده للقاء ...
شهادت امام حسین(ع)
نوجوان زد و دستش جدا گردید و از پوست آویزان شد. عبدالله صدا زد: ای مادر! حسین علیه السلام او را در آغوش کشید و فرمود: برادرزاده! بر آنچه پیش آمد صبر کن و امید خیر از سوی خدا داشته باش. خداوند تو را به پدران شایسته ات ملحق می کند.[17] سید بن طاووس گوید: حرمله معلون تیری افکند و او را در دامن عمویش حسین علیه السلام به شهادت رساند. [18] شیخ مفید گفته است: سپس امام حسین علیه السلام دست خود ...
دختران خورشید به مصاف داعش میروند +عکس
...، اما به او آسیبی نرسیده است. اما سخت ترین مرحله آنجایی بود که باید آن ها را متقاعد می کردم که اجازه دهند از آن ها عکاسی کنم. آلفرد از روش های پوششی استفاده می کند تا سوژه هایش راضی شوند. او می گوید: حتی یک عکس هم یک عکس است. گولان 15 سال دارد و به اسارت نیروهای داعش درآمده بود یکی از سوژه ها، دختری 15 ساله به نام گولان است که چشمانش را بسته و دستش را جلوی صورتش نگه داشته است ...
گردشگرانی که برای عزاداری به جاده می زنند
سیاه می پوشانند حسینیه بزرگ بوشهر نیز سیاه پوش می شود و فضای بیرونی اش را با پرچم های سیاه می پوشانند آنها به استقبال محرم می روند و سفره عزاداری شان را تا پایان ماه صفر جمع نمی کنند.در اغلب شهرهای جنوبی ایران عزاداری ایام محرم در حسینیه های بزرگ با نواختن دمام و سنج های کوچک و تشکیل حلقه های بزرگ انسانی همراه است. عزاداران دست در کمر یکدیگر انداخته و با حرکاتی یکنواخت و مشخص به سینه زنی می ...
حجت الاسلام شهاب مرادی: امانت داری یکی از سه رکن مستثنی اسلام
مسلمان واقعی را در امانت داری او دانستند. نفس روحیۀ امانت داری باعث رشد شما می شود، خصوصا در جوانان و بدانید امانت داری آرامش می آورد. 1102101303/ پی نوشت: 1. تحف العقول. 2. عیون الحکم298:6 3. عثمان پسر طلحه بن أبی طلحه القرشی العبدری می باشد.[1] نسب وی از قریش و به قصی می رسد. گفته شده اسلامش بین حدیبیه و خیبر بوده یا سال پنجم بعد از فراغت ...
چهل حدیث زیارت امام حسین علیه السلام در کربلا
امام حسین علیه السلام را زیارت کنی، عرض کردم: فدایت شوم میان ما و او فرسخ های بسیاری است. حضرت فرمودند: بر روی پشت بام خانه ات برو، پس توجهی به جانب راست بعد چپ بنما پس سرت را بلند کن و بسوی آسمان پس رو کن بسمت قبر امام حسین علیه السلام و بگو "السلام علیک یا اباعبدلله السلام علیک و رحمة الله و برکاته" که برایت بدین خاطر یک زیارت نوشته می شود، این زیارت یک حج و یک عمره است سدیر گفت: چه بسیار که این ...
بی مهری ای که روا می شود: چرا برای این نمایش مذهبی بیلبورد ندارید؟
آقای ابراهیمی آرام آرام تبدیل به زندگی شد. انگار سال هاست با آن زندگی کردیم. به او حق دادم. یک جاهایی از دستش ناراحت شدم و یک جاهایی به او حق دادم....کلیشه ای در کار نبوده است. طراحی لباس نشان می دهد با یک فضای جدید مواجهید. طراحی حلقه که در هر جا به یک نوع از آن استفاده کنیم نشان می دهد که قرار است یک متن ادبی و بازی اسطوره ای را در قالب رفتار واقع گرا ببینید. حرف های دیگری هم زده می شود ...
این دل شده هیأت اباعبدالله(36)/ باید که از نیزه سرت را پس بگیرم
...> خزان شد پیش چشمم باغی از یاس منم تنها در این هنگام حساس مهیای سفر هستم ولی آه ندارم محرمی برخیز عباس یوسف رحیمی می برد غریبانه سر نیزه سرش را می دید به خاکستر و خون بال و پرش را خورشید ندیده است فلک در همه دوران این گونه برد پشت سر خود قمرش را شب بود و ندیدند به سجاده ی آتش می خواند سری مست ...
حضور وزیر آموزش و پرورش در یزد و ارائه چند پیشنهاد(1نظر)
رضا سلطان زاده مدیر مسئول هفته نامه آیینه یزد نویسنده این سطور متنی را که در حضور وزیر آموزش و پرورش و نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی و عده ای از پیشکسوتان فرهنگی و مدیران و معاونان ادارات آموزش و پرورش بعداز ظهر روز شنبه 28/6/94 قرائت نمود عیناً در این ستون درج می نماید. بسم الله الرحمن الرحیم سلام و ادای احترام به خانم ها و آقایان حاضر در جلسه و با عرض خیرمقدم خدمت مقام عالی وزارت و همراهان عزیز و ارجمندشان و دیگر میهمانان عزیز. وظیفه می دانم به مناسبت 31 شهریور ماه آغاز دوران 8 ساله دفاع مقدس، گرامی بدارم یاد و خاطره شهیدان والامقام، آزادگان و ایثارگران به ویژه معلمان و دانش آموزان شهید و خانواده های معظم آنان اسوه های صبر و مقاومت که آسایش و امنیت این سرزمین اسلامی را مدیون فداکاری های آنان هستیم. حقیر در نظر دارد در این جلسه از خصوصیت کمتر گفته شده شهید بزرگوار محمدعلی رجایی یعنی از آزاداندیشی آن بزرگ مرد یاد کند. در سال 1358روزی با حضور مدیران و معاونان وزارتخانه جلسه ای برگزار شده بود تا پیرامون مطالب کتاب های درسی بحث و تبادل نظر شود. شهیدرجایی اظهار داشت اگر می خواهید این امر تحقق یابد بروید با متخصصان هر رشته مذاکره و از آنها دعوت کنید همکاری نمایند، وجهی هم برای اینکار اختصاص دهید. ایشان نام چند نفر از جمله مرحوم دکتر عبدالحسین زرین کوب را ذکر کردند. اما بعدها دیده شد در کتابهای درسی مقالات، عکس ها و نام بزرگانی که نه تنها از یاوران انقلاب بلکه از کسانی بودند که در پیروزی انقلاب اسلامی ایران نقش اساسی داشتند حذف کردند تا جایی که نوبت به حذف شعر مفسر بزرگ جهان تشیع علامه بزرگوار سیدمحمدحسین طباطبایی مولف تفسیر ارزشمند المیزان رسید. شعری با عنوان کیش مهر و با مطلع: همی گویم و گفته ام بارها – بود کیش من مهر دلدارها... اما آنچه حذف گردیده است: گره را ز راز جهان باز کن / که آسان کند باده، دشوارها جزافسون وافسانه نبود جهان / که بستند چشم خشایارها مرحوم علامه طباطبایی ترک زبان و استاد مسلم ادبیات عرب بودند به غیر از کلمه حلاج که آن هم اسم خاص بوده لغت عربی در آن شعر استفاده نشده اما به دست مولفان به تیغ سانسور گرفتار شده است. چه زیباست که تصمیم گیرندگان و نویسندگان کتب درسی در رشته های اجتماعی و ادبی و غیره به این نکته تاریخی توجه می نمودند که ابوالاسود دوئلی از حضرت علی بن ابیطالب(ع) پرسید: ای امام! بزرگترین شاعر عرب کیست؟حضرت فرمودند شاعران در یک وادی روشنی نتاخته اند تا پایان کار معلوم شود و اگر ناچار باید داوری کرد، پس پادشاه گمراهان بزرگترین شاعر عرب است.(حکمت 455 نهج البلاغه). مظهر عدل و عدالت به امرؤالقیس اشاره می فرماید که بیشتر اشعار او در وصف شراب، معشوق، مجالس لهو و لعب، زیبائی های اندام اسب و امثال آن بوده و در دوران جاهلیت به وی لقب ضلیل داده بودند. جناب آقای دکتر فانی از جنابعالی درخواست می گردد ترتیبی داده شود تا برق و آب و گاز هیچ یک از مدارس در سراسر ایران قطع نگردد و در این راه استانداران محترم به کمک طلبیده شوند. دیدیم با نبودن وسایل استاندارد گرمایش و سرمایش در آموزشگاه ها ضررهای مادی و خسارات جانی جبران ناپذیری تاکنون به بار آمده است. از جمله اثراتی که بر این امور و نظایر آن مترتب می باشد سوژه ای است که به دست مخالفان نظام و حتی عده ای از موافقان حکومت داده می شود تا با تمسک به ضرب المثل چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است بعضی از سیاست های نظام مانند کمک به دیگر کشورهای مسلمان منطقه یا آمریکای لاتین یا بعضی از کشورهای آفریقایی را مورد ایراد و انتقاد قرار دهند. پیشنهاد می نماید در تحقق خواسته های فرهنگیان شاغل تلاش های همه جانبه صورت پذیرد و دولتمردان و مسئولان ذی ربط کوشش کنند ظلم مضاعفی را که سال هاست بازنشستگان فرهنگی بویژه بازنشستگان قبل از سال 1379در زمینه تبعیضات موجود در دریافت حقوق ماهیانه، تحمل می نمایند بر طرف گردد یا حداقل کاهش یابد. از دیدارتان با خانواده های معلمان زندانی سپاسگزاری می گردد همانگونه که در مصاحبه با خبرگزاری مهر اظهار داشته اید در حدود اختیارات قانونی برای پیگیری مشکلات معلمان از جمله معلمان زندانی تلاش خواهید نمود که این عنایت و توجه با عملکرد پیشینیان شما که حاضر نبودند اعضای کانون صنفی معلمان را به اصطلاح به حضور بپذیرند قابل مقایسه نیست. یکی از وعده های جناب دکتر حسن روحانی قبل از خرداد 92 همانا تلاش برای رفع حصر معترضان به انتخابات 88 بود بدان امید که در این زمینه اقدامات لازم معمول گردد و به نتیجه مطلوب هم برسد. تشکر از دولت تدبیر و امید که اعلام کرد بگذارید معلمان و کارگران خواسته های خودشان را بیان کنند و در یزد نیز از جناب آقای استاندار محترم و جناب آقای دکتر طالبی معاونت سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری و جناب آقای احمد شیرزاد مدیر کل آموزش و پرورش بار دیگر تشکر می کنم که طی جلسات متعدد خواسته های به حق فرهنگیان اعم از شاغل و بازنشسته را شنیدند و از امنیتی کردن فضا جلوگیری نمودند و سپاس از معلمان آگاه و نکته سنج یزدی که با صراحت در تجمع های گوناگون اظهار داشتند: برای احقاق حق معلمان و جلوگیری از تضییع حقوق آنان کوشش می کنند اما در روزهای رسمی مدرسه و کلاس را ترک نمی کنند. باشد که در پی سفر وزیر محترم آموزش و پرورش به یزد تصمیماتی به نفع فرهنگیان محترم اعم از شاغل و بازنشسته و دانش پژوهان یزدی اتخاذ گردد. ضمناً از طرف 4600 نفر سهامدار شرکت های فرهنگیان یزد از جنابعالی دعوت می نمایم در سفر بعدی از مجتمع آموزشی حضرت مجتبی(ع) و یکی از پروژه های در دست اقدام شرکت بازدید فرمائید تا به خواست ایزد یکتا جنابعالی هشتمین وزیر دولت جمهوری اسلامی ایران باشید که از تعاونی فرهنگیان یزد دیدن می نمائید. خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی وما رستگار بر محمد و آل محمد صلوات در آن نشست عده ای از پیشکسوتان و فرهنگیان درخواست ها، پیشنهادها و نقطه نظرات خود را بیان نمودند جناب آقای غلامعلی سفید استاندار اسبق اظهار داشت: با تشکر از وزیر محترم به خاطر کارهایشان، از نظر سفر به استان ها و جلسه با معلمان و حضور در جمع فرهنگیان و به ویژه ملاقات با خانواده زندانیان و تلاش در جهت آزادی آنان که کار ارزشمندی است، متاسفانه دعا برای زندانیان و حمایت برای آزادی اسیران در قاموس بعضی منکر تلقی می شود. درباره آموزش و پرورش می توان مسائل مختلفی را مطرح نمود ولی تحت دو عنوان مطالب کلی را عرض می کنم. 1- عدالت آموزشی 2- نوسازی اموزش و پرورش درباره عدالت آموزشی باید مهمترین مسئله را وضعیت معیشتی معلمان عنوان کرد پس از آن نگاه یکسان به همه معلمین و دانش آموزان و تامین و توزیع امکانات مناسب برای همه آموزشگاه ها. در رابطه با مدارس خاص تنوع آنها کاهش یابد و با اجرای قانون و پرداخت بخشی از هزینه ها توسط دولت امکان حضور بیشتر دانش آموزان در مدارس غیردولتی فراهم گردد. قانون اینگونه مدارس که در مجلس شورای اسلامی مصوب شده اجرایی گردد و معلمین مدارس غیردولتی در خدمات رفاهی و ادامه تحصیل و آموزش های ضمن خدمت مورد حمایت قرار گیرند. به مدارس مناطق و استان ها در زمینه های مختلف به ویژه محتوای دروس، شروع و خاتمه کار مدارس، زمان های تعطیلی و ساعات آموزشی و... اختیارات بیشتر داده شود. به تشکل های موجود فرهنگیان و ایجاد تشکل فراگیر با انتخابات آزاد برای مشارکت در امور مختلف از جمله مسائل معیشتی، مدیریتی عنایت ویژه ای مبذول گردد. در پایان باید تاکید کرد علیرغم همه مشکلات مانده از سال های پیش از قبیل استخدام های فراوان، وجود نیروی انسانی مازاد، بدهی ها و... اما نقشه راه تا حدی مشخص شده و تدوین سند تحول، زمینه بعضی اقدامات اساسی را فراهم نموده است که باید از این فرصت ها استفاده نمود. جلسه بعد از سخنان مقام عالی وزارت و پاسخگویی به بعضی از مطالب و پرسش های مطرح شده با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد پایان یافت. مدیر مسئول ...
رفتم خرید کردم(1نظر)
.... اصلاً کار به جاهای دیگر ندارم. می خواهم از شهر خودم بگویم. می خواهم اول از خودم بپرسم : " نجابت یعنی چه " ؟! " چرا کسی نباید صدایم را بشنود " ؟! " چرا عادت کرده ایم سکوت کنیم همیشه "؟! حتماً زیاد شنیده اید که در اختلاف ها گاهی هم طرفی که حق با اوست، در نهایت می گوید : " به خدا واگذارت می کنم "! بعد هم می رود. خب! می شود اسمش را گذاشت بزرگ منشی که راستش دیده ام خیلی ها را که چوب های بی صدایی خورده اند ...
چهارم محرم"در روز چهارم محرم،ابن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای ...
در روز چهارم محرم،ابن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین علیه السلام تشویق و ترغیب نمود. عبیداللّه به منبر رفت و گفت: ای مردم! شما آل ابی سفیان را آزمودید و آنها را چنان که می خواستید، یافتید! و یزید را می شناسید که دارای سیره و طریقه ای نیکو است! و به زیر دستان احسان می کند! و عطایای او بجاست! و پدرش نیز چنین بود! و اینک یزید دستور داده است که بهره شما را از عطایا بیشتر کنم و پولی را نزد من فرستاده است که در میان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم! این سخن را به گوش جان بشنوید و اطاعت کنید.وی برای مردم شام نیز عطایائی مقرر کرد و دستور داد تا در تمام شهر ندا کنند که مردم برای حرکت آماده باشند، و خود و همراهانش به سوی نخیله حرکت کرد و حصین بن نمیر و حجار بن ابجر و شبث بن ربعی و شمر بن ذی الجوشن را به کربلا گسیل داشت تا عمربن سعد را در جنگ با حسین کمک نمایند. برخی از مورخین تعداد افرادی که به سپاه عمر بن سعد پیوستند را در 4گروه ذکر کرده اند که شامل: شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛ یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر؛ حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛ و مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر؛ این نیروها تا روز عاشورا در سپاه عمر بن سعد حضور داشته اند.در برخی از اسناد تاریخی هم تعداد لشکریانی که به عمربن سعد ملحق شدند را بیست هزار نفر ذکر کرده اند. حر بن یزید ریاحی آزاد مرد کربلا حر بن یزید بن ناجیه ریاحی، جد او، عتاب ، ندیم نعمان بن منذر ( پادشاه حیره ) و پسر عمویش، احوص، شاعر و از اصحاب رسول خدا بود.حر از سران کوفه بشمار میرفت. عبید ا...ابن زیاد او رابرای رویارویی با امام حسین علیه السلام فرا خواند و با هزار سوار به سوی کاروان او فرستاد. حر اولین کسی بود که راه را بر امام علیه السلام بست و از ورود او به کوفه یا بازگشتش به مدینه جلوگیری نمود. حر علی رغم این که برای رویارویی با امام آمده بود، رفتارش خالی از ادب نبود و هنگامی که دید عمر بن سعد برای جنگ با امام حسین علیه السلام مصمم است، به کاروان حسینی ملحق شد، توبه کرد و در سپاه امام جنگید تا به شهادت رسید. در تاریخ آمده است: حر به امام حسین علیه السلام گفت: هنگامی که عبیدالله بن زیاد مرا به سوی شما روانه ساخت و از قصر بیرون آمدم، از پشت سرم صدایی شنیدم که می گفت: ای حر! شاد باش که به خیر رو می آوری. وقتی پشت سرم را نگاه کردم، کسی را ندیدم. با خود گفتم من به پیکار حسین علیه السلام می روم و این چه بشارتی است؟! هرگز تصور نمی کردم که سرانجام از شما پیروی خواهم کرد. (ابصار العین، صفحات 115 و 116) بعد از توقفگاه عقبه ، کاروان امام حسین یکسره تا منزل شراف رفت. هنگام سحر، امام به جوانان فرمان داد آب فراوان با خود بردارند و به راه بیفتند. نیمه های روز، همچنان که راه می رفتند، یکی از همراهان امام گفت: الله اکبر امام حسین علیه السلام فرمود: چرا تکبیر گفتی؟ عرض کرد: نخلستان دیدم. گروهی از اصحاب گفتند: به خدا سوگند، ما هرگز در این سرزمین، درخت خرما ندیده ایم. امام فرمود: پس چه می بینید؟ گفتند: به خدا سوگند آنچه می بینیم، تعداد زیادی اسب است. فرمود: به خدا من نیز همان را می بینم. آن گاه فرمود: اینجا پناهگاهی نداریم که به آن پناه ببریم؟ برخی از اصحاب گفتند: بله، داریم. توقفگاه ذوحسم سمت چپ ماست. اگر به آن جا برویم، تپه ای است که می توان از یک سو با این لشگر مواجه شد. امام به راه افتاد و اصحابش نیز به دنبالش به سوی ذوحسم رفتند. چیزی نگذشت که گردن اسبان نیز از دور پیدا شد. لشگریان ابن زیاد، چون دیدند کاروان امام حسین علیه السلام، راه خود را کج کرده است، آنان نیز راه خود را کج کردند و برای تصرف ذوحسم شتاب کردند اما کاروان امام زودتر به انجا رسید و آن را تصرف کرد. عصر شده بود و امام حسین علیه السلام و لشگر حر در راه کربلا در برابر هم قرار گرفته بودند. امام به سپاهش فرمود آماده رفتن شوند، آن گاه به منادی خود فرمود برای نماز عصر اذان بگوید. پس از نماز، امام حسین علیه السلام رو به لشگریان حر کرد و پس از حمد و ثنای خدا فرمود: اگر از خدا بترسید و حق را برای اهل آن بدانید، خداوند خشنود خواهد شد. ما خاندان محمد صلی الله علیه و آله هستیم و از اینها به فرمانروایی بر شما سزاوارتریم. اینها مدعی چیزی هستند که به ایشان تعلق ندارد و به زور و ستم در میان شما رفتار می کنند. اگر فرمانروایی ما را خوش ندارید و می خواهید درباره حق ما نادان بمانید و نظرتان چیزی غیر از آن است که در نامه هایتان به من نوشتید و فرستادگان شما به من گفتند، اکنون باز می گردم. حرّ گفت: به خدا سوگند، من نمی دانم این فرستادگان و این نامه ها که می گویی چیست؟ امام به یکی از یارانش فرمود: ای عقبة بن سمعان! آن دو خورجین را که نامه های ایشان در آن است بیرون بیاور. عقبه نامه ها را آورد و جلوی امام خالی کرد. حر گفت: ما از آن کسان نیستیم که این نامه ها را به تو نوشته اند. ما فقط دستور داریم که از وقتی تو را دیدیم، از تو جدا نشویم تا به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد ببریم. امام حسین فرمود: این آرزویی بیش نیست و محال است من با تو نزد عبیدالله بروم. امام حسین علیه السلام پس از آن که نماز عصر را در ذوحسَمَ به جا آورد و با لشگریان حرّ احتجاج نمود، به اصحاب خود دستور داد: به سوی مدینه باز گردید. اما لشگر حر از بازگشت آنان جلوگیری کرد. حسین علیه السلام به حر فرمود: مادرت به عزایت بنشیند! از ما چه می خواهی؟ حرّ گفت: غیر از شما، هر کس از تبار عرب بود و چنین می گفت، من نیز می گفتم مادرش به عزایش بنشیند، ولی به خدا نمی توانم نام مادر تو را جز به نیکی ببرم. امام حسین فرمود: از من چه می خواهی؟ گفت: می خواهم شما را نزد امیر عبیدالله بن زیاد ببرم. فرمود: به خدا من همراه تو نخواهم آمد. حرّ گفت: من نیز به خدا سوگند، دست از تو بر نخواهم داشت. این سخنان سه بار میان امام و حرّ رد و بدل شد و سرانجام حر گفت: من دستور جنگ با شما را ندارم. اما دستور دارم از شما جدا نشوم تا با من به کوفه بیایید. اکنون که از آمدن به کوفه خودداری می کنید، پس راهی را در پیش بگیرید که نه به کوفه برود و نه به مدینه؛ و نه حرف من باشد، نه حرف شما؛ تا در این باره نامه ای به عبیدالله بنویسم. شاید خدا راهی پیش آرد که سلامت دین من در آن باشد و درباره ی شما مرتکب گناهی نشوم. اینجا بود که امام علیه السلام از راه قادسیه (که به کوفه می رفت) به سمت چپ حرکت کرد و حر و همراهانش نیز به دنبال او به راه افتادند. امام حسین علیه السلام پس از رویارویی با حرّ و لشگریانش و اصرار حر بر رفتن امام به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد و اصرار سرسختانه امام بر بازگشت به مدینه، تصمیم گرفت راه سومی را پیش گیرد. بنابراین حرکت کرد و حر و لشگریانش نیز در پی او به راه افتاد. حرّ پیوسته به امام علیه السلام می گفت: ای حسین! به خدا سوگند اگر جنگ کنی، کشته خواهی شد! امام حسین می فرمود: مرا از مرگ می ترسانی؟ آیا گمان می کنید اگر مرا بکشید، کارهای شما رو به راه و خاطرتان آسوده خواهد شد؟ اشتباه می کنید! من در پاسخ شما همان چیزی را می گویم که برادر اوس به پسر عمویش گفت. آن هنگام که اوس می خواست به یاری رسول خدا برود و پسر عمویش او را می ترساند و می گفت: کجا می روی؟ کشته خواهی شد. اوس در پاسخش سه بیت شعر خواند: من می روم و مرگ برای جوان ننگ نیست، آن هنگام که نیتش حق باشد و در حال ایمان به اسلام بجنگد. و در راه مردان صالح و شایسته جانبازی کند و از نابودشدگان در دین جدا گشته، به گنهکاری پشت کند. پس در این صورت اگر زنده ماندم، پشیمان نیستم و اگر مردم، بابت تو که زنده خواهی ماند و بینی ات به خاک مالیده خواهد شد، سرزنشی بر من نیست. حر بن یزید با شنیدن این حرف ها دانست که امام حسین تن به کشته شدن داده ولی تن به خواری و تسلیم شدن به ابن زیاد نداده است. از این رو خودش را کنار می کشید و با همراهان خود می رفت تا اینکه حسین علیه السلام به منزل عذیب الهجانات رسید. حر بن یزید ریاحی هنگامی که دید سپاه کوفه در جنگ با حسین علیه السلام مصمم است، به عمر بن سعد گفت: آیا با حسین جنگ خواهی کرد؟ عمر پاسخ داد: آری، به خدا سوگند جنگی کنم که آسان ترین اتفاقش افتادن سرها و بریده شدن دست ها باشد. حر گفت: آیا پیشنهادش راضی تان نکرد؟ ابن سعد گفت: اگر به دست من بود می پذیرفتم، ولی امیر تو، عبیدالله، نپذیرفت. حرّ که دید ابن سعد در جنگ با امام علیه السلام مصمم است، عقب رفت و در کنار لشگر ایستاد. مردی از قبیله ی او به نام قره بن قیس به او گفت: امروز اسب خود را آب داده ای؟ حر گفت:نه. گفت: نمی خواهی بدهی؟ من نیز اسبم را آب نداده ام و اکنون می روم آبش دهم. حرّ از آن جا که ایستاده بود کناره گرفت و اندک اندک به سوی سپاه حسین علیه السلام رفت. مهاجر بن ادس (که در لشگر عمر سعد بود) به او گفت: ای حرّ می خواهی چه کنی؟ می خواهی حمله کنی؟ حرّ پاسخی نداد و لرزه اندامش را فرا گرفت. مهاجر گفت: به خدا کار تو مرا به شک انداخته است. من در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم. هرگز ندیده بودم این گونه از ترس جنگ بلرزی. اگر به من می گفتند دلیرترین مردم کوفه کیست، تو را نام می بردم. پس این چه حالی است که در تو می بینم؟! حر گفت: به خدا سوگند خود را در میان بهشت و جهنم می بینم و جهنم را بر نمی گزینم گرچه پاره پاره شوم و مرا بسوزانند. این را گفت و اسب خود را هی کرد و به حسین علیه السلام پیوست. حّر هنگامی که دید سپاه کوفه در جنگ با امام حسین علیه السلام مصمّم است، به سپاه حسینی پیوست و به امام گفت: فدایت شوم ای پسر رسول خدا! من همان کسی هستم که تو را از بازگشت به وطنت بازداشتم و همراهت آمدم تا تو را ناچار کردم در این سرزمین توقف کنی. گمان نمی کردم پیشنهاد تو را نپذیرند و به این سرنوشت دچارت کنند. به خدا اگر می دانستم کار به این جا می کشد، هرگز به چنین کاری دست نمی زدم. اکنون از کرده ام به سوی خدا توبه می کنم. آیا توبه من پذیرفته است؟ حسین علیه السلام فرمود: آری، خداوند توبه تو را می پذیرد. اکنون از اسب پایین بیا. حر گفت: من سواره باشم برایم بهتر است از این که پیاده شوم. می خواهم همچنان که بر اسب خود سوار هستم، ساعتی با دشمن برای یاری ات بجنگم تا کشته شوم. سخنان حرّ خطاب به سپاهیان یزید حرّ پس از آنکه به سپاه امام حسین علیه السلام پیوست و توبه کرد، در برابر لشگر عمر بن سعد ایستاد و گفت: ای مردم کوفه، مادرتان در سوگتان بگرید! این بنده ی صالح خدا را فرا خواندید و هنگامی که به سوی شما آمد، دست از یاری او برداشتید؟ شما که می گفتید در یاری او با دشمنانش خواهیم جنگید، اکنون رو در روی او ایستاده اید و می خواهید او را بکشید؟ راه نفس کشیدن را بر او بسته اید، از هر سو محاصره اش کرده اید و از رفتنش به سوی سرزمین ها و شهرهای الهی جلوگیری می کنید. حسین همچون اسیری است که در دستان شما گرفتار شده؛ نه می تواند سودی به خود برساند و نه زیانی را از خود دور کند. آب فرات را که یهود و نصاری و مجوس از آن می آشامند و سگان و خوک های سیاه در آن می غلتند، بر روی حسین و زنان و کودکان و خاندانش بسته اید، تا جایی که آنان از فرط تشنگی به حال بیهوشی افتاده اند. چه بد رعایت محمد صلی الله علیه و آله را درباره فرزندانش کردید! خدا در روز تشنگی محشر، شما را سیراب نکند! . ظاهرا حر با اذن امام حسین اولین فردی است که به میدان رفت و در خطابه ای مؤثر، سپاه کوفه را به خاطر جنگیدن با حسین توبیخ کرد. چیزی نمانده بود که سخنان او، گروهی از سربازان عمر سعد را تحت تاثیر قرار داده از جنگ با حسین منصرف سازد، که سپاه عمر سعد، او را هدف تیرها قرار داد. نزد حسین بازگشت و پس از لحظاتی دوباره به میدان رفت و با رجزخوانی، به مبارزه پرداخت و کشته شد. رجز او چنین بود: اضرب فی اعناقکم بالسیف انی انا الحر و ماوی الضیف اضربکم و لا اری من حیف عن خیر من حل بارض الخیف که حاکی از شجاعت او در شمشیر زنی در دفاع از حسین و حق دانستن این راه بود. حسین بن علی بر بالین حر رفت و به او گفت: توهمانگونه که مادرت نامت را حر گذاشته است، حر و آزاده ای، آزاد در دنیا و سعادتمنددر آخرت! انت الحر کما سمیتک امک، و انت الحر فی الدنیا و انت الحر فی الآخرة و دست بر چهره اش کشید.حسین با دستمالی سر حر را بست. پس از عاشورا بنی تمیم او را بیرون کربلا دفن کردند، همانجا که قبر کنونی اوست، جایی که در قدیم به آن نواویس می گفته اند. درباره فرزندان حضرت زینب (سلام الله علیها) در منابع تاریخی آمده است که عون و محمد فرزندان عبدالله بن جعفر بودند. این دو برادر به میدان آمده و هر یک جداگانه وفاداری خویش را تا مرز شهادت به امام زمانشان ابراز داشتند. ابتدا محمد در حالی که اینگونه رجز می خواند وارد میدان شد: به خدا شکایت می کنم از دشمنان قومی که از کوردلی به هلاکت افتادند. نشانه های قرآنی که محکم و مبیّن بود، عوض کردند و کفر و طغیان را آشکار کردند. جمعی از سپاه کوفه به دست او کشته شدند و سر انجام عامر بن نهشل تمیمی، جناب محمد را به شهادت رساند. بعد از شهادت محمد، عون بن عبدالله بن جعفر وارد میدان شد و این گونه رجز خواند: اگر مرا نمی شناسید، من پسر جعفر هستم که از روی صدق شهید شد و در بهشت نورانی با بالهای سبز پرواز می کند، این شرافت برای من در محشر کافی است. نوشته اند تا بیست تن را به درک واصل کرد، آنگاه به دست عبدالله بن قطنه طائی به شهادت رسید. منقول است حضرت زینب(سلام الله علیها) زمانی که هر یک از بنی هاشم(ع) به شهادت می رسیدند، به کمک سید الشهدا (ع) برای تعزیت می آمد، ولی هنگام شهادت این دو بزرگوار پرده خیام را انداخت و از خیمه گاه خارج نشد. شهدای کربلا، در پایین پای حضرت حسین (علیه السلام) مدفونند و به احتمال قوی این دو دلداده نیز در همانجا پروانه شمع محفل حائر حسینی هستند. البته در 12 کیلومتری کربلا بارگاهی کوچک منصوب به عون ابن عبدالله وجود دارد که ملجأ زائرین است. برخی را عقیده بر این است که این مرقد یکی از نوادگان امام مجتبی (علیه السلام) به نام عون می باشد. گردآوری وتنظیم:مجید کریمی ...
آرشیوخبر:دستگیری زنان زورگیر جاده عالیشهر/نوآوری در ساخت قطعات، دستاورد تحقیق و توسعه
، واحدهای تحقیق و توسعه در رشد صنایع مختلف از جمله قطعه سازی تاثیر زیادی دارند و از زمانی که قانون 2 در هزار فروش کارخانه ها برداشته شد، بسیاری از واحدهای تولیدی انگیزه خود را برای استفاده از مراکز تحقیق و توسعه در واحدهای تولیدی از دست دادند. طاهباز توکلی تصریح کرد: براساس بررسی های انجام شده روی تمامی قطعات خودرو به جز قطعات الکتریکی، فعالیت های تحقیقاتی انجام شده که قطعه سازان مشارکت های خوبی با مراکز ...
رقابت تاریخی سیدباقر و حاج غلام
چهار سال پیش قصد واکاوی درباره مسائلی را داشتم که به باوی بویراحمد یا سردسیر گرمسیر معروف بودند. مهندس ملک حسینی مسئولیت دفتر آیت اله ملک حسینی را عهده دار بود و به صندوق اسرار پدر شهره بود و کسی از او بهتر ندیدم تا درباره مسائلی که گفته میشد سوال کنم. او از رنج های مداوم مردم این سرزمین از شایعه، دروغ و چاپلوسی ها سخن گفت و بدون اینکه نامی بر زبان بیاورد از مقاصد شومی پرده ...
وقتی که قد سرو خم شد
مورد مرثیه ای گفت . می گفت:ای چشمی که در کربلا بودی ،ای انسانی که در صحنه کربلا بودی آن زمانی که پسرم عباس را دیدی که بر جماعت شغالان حمله کرد و افراد دشمن مانند شغال از جلوی پسر من فرار می کردند.پسران علی پشت سرش ایستاده بودند و مانند شیر بعد از شیر، پشت پسرم را داشتند.وای بر من!به من گفته اند که بر شیر بچه تو عمود آهنین فرود آوردند.عباس جانم،پسر جانم!من خودم می دانم که اگر تو دست در ...
حجت الاسلام شهاب: امامِ حق ما را با واقعیت ها روبه رو می کند
، آبی فرو فرستاد. پس رودخانه هایی به اندازه گنجایش خودشان روان شدند، و سیل، کفی بلند روی خود برداشت، و از آنچه برای به دست آوردن زینتی یا کالایی، در آتش می گدازند هم نظیر آن کفی برمی آید. خداوند، حق و باطل را چنین مَثَل می زند. اما کف، بیرون افتاده از میان می رود، ولی آنچه به مردم سود می رساند در زمین [باقی ] می ماند. خداوند مَثَلها را چنین می زند." حق مثل آب شفاف است. باطل کف روی آب است ...
زینب (س) از ولادت تا وفات/ داستان شرط ضمن عقد زینب (س) سندیت تاریخی ندارد
رو بوده است. به نظر من با توجه به این مشکلاتی که عرض کردم، بحث بر سر این موضوعات بی اساس است. چراکه مثلاً این جور نبوده که دختری که در کربلا حضور داشته شناسنامه ای دستش باشد یا آن راوی از والدینش سؤال کند که کودک شما چند سال دارد؟ پس تخمین می زدند؛ یک دختری را می دیدند، زنی را می دیدند که خطبه می خواند و... خودشان تخمین می زدند و می نوشتند و این باعث شده در تاریخ اخلافاتی حاصل شود. منتها ...
مروری بر 34 سال سینمای دفاع مقدس
بهاران" به موشک باران تهران و ویرانی های روحی و جسمی آن پرداخت و در همین سال فیلم هایی هم ساخته شدند که اگرچه به مفهوم واقعی کلمه فیلم جنگی نبودند، اما گهگاه اشاره هایی به جنگ داشتند که" روزهای بلند انتظار"، "شب های زاینده رود" و "عشق و مرگ" از آن جمله اند. "گروهبان"، ساخته مسعود کیمیایی، نیز به زندگی پس از جنگ یک گروهبان و رابطه او با خانواده ا ش می پردازد. با حال و هوای فیلم ...
گزارش ساعت به ساعت از روز عاشورا با ترکیب اوقات شرعی کربلا با متن مقاتل.
نگذارند کسی از بنی هاشم به میدان برود. انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند. بعضی در مقابل نگاه امام (ع) شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش می توانستم وصیت های تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: وصیت من این مرد است . یک بار هفت نفر از اصحاب امام (ع) در محاصره واقع ...
شبهه پیرامون عاشورا و امام حسین (ع)
دوباره سوار اسب می شود و می رود؟ دوباره که آن یکی دستش قطع می شود چه کار می کند؟ آیا حضرت باز از اسب پیاده شده و می رود به سراغ دست افتاده و دولا شده و مشک را با دندان می گیرد؟ آیا در این میان که هی حضرت از اسب پیاده و دوباره سوار می شده اند کسی نبوده ایشان را بکشد؟ یا اصلا هیچ کدام از اینها رخ نداده و پیش از آنکه دست مبارکشان را قطع کنند، حضرت بر اساس مهارت هایشان مشک را به هوا پرتاب کرده اند با ...
عباس جان وصف ایثار تو در قالب شعر نمی گنجد
کاش که آب کربلا می آموخت آن روز زچشمت آبرو داری را ... . . . به یکتایی قسم یکتا است عباس امیر کشور دلها است عباس اگر چه زاده ام البنین است و لیکن مادرش زهرا است عباس . . . یادم زوفای اشجع الناس اید وز چشم ترم سوده ی الماس اید اید به جهان اگر اگر حسین دگری ...
منظور قرآن از شجرة الملعونة چیست؟
و فرمودند: هر کسی در آن خانه برود، در امنیّت است. لذا معلوم می شود که این ها تا آن موقع هم مسلمان نشدند و اعتقادی هم نداشتند. امّا وقتی حکومت شام به دست برادرش، یزید بن ابی سفیان افتاد، یزید چون در جنگ خسته شده بود و دارد که زخم هایی هم در بدن داشت، حالش بد شد و از دنیا رفت. بلافاصله خلیفه دوّم حکم عمارت شامات را به معاویه داد. لذا والی بودن یزید بن ابی سفیان بر شامات، حدود شش الی نه ...