سایر منابع:
سایر خبرها
شهادت 51 یار در تیرباران صبح/ تنها زن شهید در کربلا/ دستور شمر برای محاصره یاران
قرار گرفت. تعداد سپاه عمر سعد: همگان نوشته اند که نیروهای تحت فرماندهی عمر سعد فقط از کوفه بودند و در میان آنان هیچ نیرویی از شام، مدینه، مکه و بصره نبوده است، تعداد آنان را 17، 30، 22 ، 6، 28، 50 هزار نفر نوشته اند. گاه نیز به اغراق 100، 200، 120 و حتی 800 هزار نفر نوشته اند. دقیق ترین آمار حدود 22 تا 33 هزار نفر است. چون در آن فاصله نه امکان جمع آوری نیرویی در آن اندازه بوده، نه کوفه و ...
وقایع شب عاشورا از زبان امام سجاد(ع)
.... اما بعد، من یارانی برتر و نیکوکارتر از یاران خود و اهل بیتی بهتر و همراه تر از اهل بیت خود نمی شناسم. خدا از سوی من به همگی شان پاداش خیر دهد. آگاه باشید! من یقین دارم که آنچه امروز از این دشمنان دیدیم، فردا عملی خواهند کرد. لذا من برای شما تدبیری اندیشیده ام؛ همگی شما آزاد و رها بروید که پیمانی از من به عهده ندارید. این شب شما را فرا گرفته است، آن را مرکب خویش سازید و ...
روز دهم محرم/ برادرم آهسته تر، توقف کن تا تو را سیر ببینم
داشت پرسید: عمویم اباالفضل(ع) چه شد؟ امام(ع) فرمود: پسرم بدان که عمویت را کشتند و دست هایش را از بدن جدا کردند آنچنان امام سجاد(ع) گریه کرد که بی هوش شد؛ چون به هوش آمد از دیگران سؤال نمود تا اینکه سؤال کرد: برادرم علی و حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه و زهیربن قین چه شد؟ امام(ع) فرمود: پسرم این قدر بدان که در میان خیمه ها از مردها کسی جز من و تو باقی نماند. در این لحظه امام سجاد(ع) در ...
لحظه به لحظه تا عصر عاشورا در کربلا
اهمیت عاشورا نه در ظاهر سخت افزارانه که در بعد نرم افزاری آن یعنی حرکت در راه احقاق حق و اصلاح جامعه و مبارزه با کج روی ها و انحراف در دین است. عاشورا نشان داد که امامت و ولایت اولیای الهی تا چه اندازه برای حرکت مستمر در صراط مستقیم ضرورت دارد و آن جا که زاویه انحراف امت به مرحله ای خطرناک برسد، امام(ع) یعنی برترین انسان نیز باید، در راه نجات انسانیت و اعتلای توحید جان خود را فدا کند و جلوی انحراف و سقوط امت را بگیرد. ...
واقعه بی هوش شدن زینب(س) در شب عاشورا+ صوت
آن صبر نمودم و اظهار جزع نکردم. ولی عمه مان زینب، وقتی حال برادرش را دید نتوانست خویشتن داری کند. پس برخاست و ناخوداگاه به سمت حسین رفت و گفت: "کاش مرگ مرا نابود کند و مرگ تو را نبینم. امروز مثل زمانی است که مادرم فاطمه و پدرم علی و برادرم حسن از دنیا رفتند، پس ای برادر! تو برای من جانشین آنها و فریادرس آنهائی. امام حسین رو به سوی خواهرش زینب کرد و فرمود: ای خواهرم! مبادا شیطان حلم ترا برباید که ...
مکن ای صبح طلوع...
است و مردم را برمی انگیزد تا همه باز گردند و او تنها بمانَد. پدرم از من بهتر بود . مادرم از من بهتر بود . برادرم از من بهتر بود و سرمشق من و آنان و هر مسلمانی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله است . امام حسین علیه السلام با این سخن و مانند آن او را تسلّا داد و به او فرمود: خواهرم! تو را سوگند می دهم که به این [سفارشم] عمل کنی: بر [ مرگ ] من گریبانْ چاک مده و صورت مخراش و چون در گذشتم ناله و فغان مکن ...
ظلمهای دشمنان در کربلا
خوارزمی می گوید: چون تشنگی بر حسین علیه السلام و اصحابش شدت یافت، شبانه برادرش عباس را با سی سوار و بیست پیاده و بیست مشک فرستاد تا آنکه نزدیک آب رسیدند. عمروبن حجاج گفت: کیستی؟ نافع بن هلال گفت: من پسر عموی تو هستم، از یاران حسین علیه السلام . آمده ام از این آبی بنوشم که شما مانع شده اید. گفت: بنوش! گوارا! نافع گفت: وای بر تو! چگونه آب بنوشم در حالی که حسین و همراهانش از تشنگی می میرند؟ گفت ...
شهادت امام حسین(ع)
امام حسین علیه السلام در میان لشکرش بوده روایت کرده است که: چون سپاه حسین علیه السلام شکست خورد، بر اسب سوار شد و به سمت فرات رفت. مردی از بنی ابان بن دارم گفت: وای بر شما! میان او و آب فاصله بیندازید تا پیروانش به سوی او نیایند گویند: بر اسب خویش زد و تاخت. مردم هم در پی او آمدند و بین امام و فرات فاصله افکندند. امام علیه السلام فرمود: خداوندا! تشنه اش گردان. در حالی که آن مرد تیری از تیردان خود جدا ...
حفر خندق پشت خیمه های کاروان/ گزارش های دختر و پسر امام(ع) از وقایع شب عاشورا
.... آگاه باشید که فرجام فردایتان را با این دشمنان به خوبی می دانم. شما را آزاد می گذارم، همه با فراغ خاطر بروید که من بیعت خویش را از شما برداشتم. شب همه جا را پوشانده است، این تاریکی را مرکب راهوار خویش سازید و بروید. (تاریکی پرده ی شرمی است که هیچ کس، کس دیگر را نمی بیند تا شرمسار رفتن باشد.) عکس العمل یاران و خویشاوندان به سخنان امام: پس از خطبه ی امام و دعوت به بازگشت، خون غیرت در ...
این دل شده هیأت اباعبدالله(36)/ باید که از نیزه سرت را پس بگیرم
رزم پوشد تا که نگوید دشمنت لشگر نداری من آب می آرم برای اهل خیمه دیگر نگو آقا که آب آور نداری بگذار لخته خون ز لبهایت بگیرم آخر مگر ای نازنین خواهر نداری تعبیر کن خواب مرا ای یوسف من حالا که غیر از چشمهای تر نداری می آیم امشب بهر دیدارت به گودال هر چند دیر است و تو دیگر سر نداری سید محمد جوادی ...
شعری که امام حسین(ع) در روز تاسوعا زمزمه می کرد
صورت خود نواخت و صیحه کشید و گریه نمود. امام حسین علیه السّلام فرمود: ای خواهر مهربان ، آرام باش و ما را مورد شماتت دشمن مساز. آخرین شب زندگی امام حسین علیه السّلام چون شب عاشورا در رسید، حضرت سیدالشهداء علیه السّلام ، اصحاب و یاران خود را جمع نمود و شرایط حمد وثناء الهی را به جا آورد و رو به یاران خود نمود و فرمود: (أَمّا بَعْدُ،...(؛یعنی من هیچ اصحابی را صالح تر و بهتر از شما و نه اهل بیتی را ...
گزارشی از زندگی زنان ایرانی که با اتباع خارجی ازدواج می کنند
33 سال در این کشور زحمت کشیده ام و فرقی با افغان هایی که هر روز از مرز رد می شوند و به ایران می آیند، ندارم. او می گوید گلفونه را دوست دارد چون زن خوبی است و برای همین در جوانی سراغ ازدواج با او رفته است: زنم همسایه دخترعمه ام بود. او گلفونه را دیده بود و به خواهرم گفته بود، دختر خوبی است. من هم دوست داشتم زن ایرانی بگیرم، فکر می کردم اگر قرار است ایران بمانم، برایم بهتر است ولی بعد از آن فهمیدم ...
اورژانس نیامد! ریحانه بهشتی پر کشید!
. بعد از عمل جراحی، او را به اتاق ریکاوری بردند که پس از زمانی طولانی به هوش نیامد و در همان مدت نیز سکته بعدی اتفاق افتاد و دوباره خون لخته در مغزش ایجاد شد، اما پزشکان گفتند تا زمانی که سطح هوشیاری ریحانه بالا نیاید امکان عمل مجدد وجود ندارد، چون ریسک چنین کاری حدود 98 درصد است. بنابراین اجازه عمل دوم داده نشد و خواهرم همچنان در کما بود که در نهایت مرگ مغزی شد و پزشکان نیز این اتفاق را ...
مصیبت های مصیبت
در لهیب طعنه ها و اخم های یک سال پیش زن برادر عموی دایی اش سنگ بغض قورت می دهد که در بحبوحه ی داغ مصیبت داماد دختر عمه ی دایی اش، به علت فشار شدید درد پا نتوانسته بود بیش از سه مرتبه در محل مراسم سوگ حاضر شود. و هنوز لکه ی بر ملا شدن مسافرت چند روز تعطیلیِ نوروز بر شانه ی بی چشم و روییِ من خشک نشده است که درست شصت و هفت روز پس از مرگ یکی از اقوام، اتفاق افتاده بود... با خواندن هزار و یک شب ...
جنایت پس از آزادی از زندان
این مرد با همسر موقت خود می خواست زنان سالخورده را به قتل برساند جوان آدمکش که پدر و مادرش را به قتل رسانده بود پس از آزادی توطئه قتل های سریالی زنان سالخورده را طراحی کرد. این مرد جوان با همسر موقت خود قرار گذاشت زنان را به خانه بکشاند و به خاطر سرقت طلاهایشان آنان را بکشد و پس از نخستین جنایت به دام افتاد. سه شنبه هفتم آذرماه سال 92 بود که گزارش قتل فجیع زن و شوهری در خانه ای واقع در ...
اشعار ویژه عاشورا - وداع و شهادت حضرت سیدالشهدا (ع)
... سر پیراهن او دعوا شد روح از حنجر او زد بیرون شمر از قتلگه امد بیرون تا جدا شد سر شاه از بدنش شمر ماند و دل غرق محنش یادش امد بدن بی کفنش لرزه افتاد بر اعضای تنش بیشتر شد غم و دردش، هردم با خودش گفت چه کاری کردم سنگ با پیکر مولا ضد بود نیزه در کار خودش وارد بود سر او دست دو ...
ماجرای ازدواج محمود پاک نیت و همسرش
تواند با آموزش آن را درست کند یا بایدآشپزی در خون آدم باشد؟ صبرکن: مسلما آشپزی امری آموختنی است. ژن در امر آشپزی هیچ تاثیری ندارد. آشپزی استعداد و علاقه است. بچه ها از سن کم، بزرگ ترها خصوصا مادر را در حال آشپزی می بینند و می آموزند. همان طور که ما این تجربه را در خانواده داریم. پسرهای من چون همیشه در این مسائل دخیل بودند، خیلی خوب از پس آشپزی بر می آیند و حتی بعضی وقت ها غذاها را بهتر از ...
جنایت شوم زوج جوان
پلید مناسب دید و با لحنی دوستانه در حالی که به صورت پیرزن لبخند می زد، گفت: من یک خواهر خوب دارم و ما هم دنبال یک پسر خوب و با شخصیت می گردیم. از وقتی شما را دیدم، شیفته اخلاق و مهربانی تان شدم و اگر قسمت باشد و خواهرم عروستان شود، ما شما را روی چشم مان می گذاریم و... . قتل پیرزن او با این حرف ها دل پیرزن را به دست آورد. در این لحظه بلافاصله با شوهرش تماس گرفت و مرد جوان نیز به ...
داستان اسارت 436 روزه 2 گروگان در دل پاکستان؛ به ما گفتند خودتان را از نزدیکان رهبر ایران معرفی کنید
جعفری و 600 میلیون از خانواده من می گیرند که گفتم خانواده من هیچی ندارند که به شما بدهند وضع مالی ما آنقدر خوب نیست. مرگ را 3 بار دیدم در ماه های اول که ما را ربوده بودند درون غاری بودیم و هر روز ما را مجبور می کردند که غار را بکنیم تا بزرگتر شود، با چوب و سنگ ما را می زدند به طوری که یک روز ما را درون کیسه کردند و با سنگ طوری زدند که سر آقای جعفری شکست هر لحظه مرگ را جلوی چشم ...
آنوریسم مغزی چیست؟
...> بیماری کلیه پلی کیستیک، بیماری ارثی است که منجر به کیسه های پر از مایع در کلیه و معمولا فشار خون را افزایش می دهد. آئورت باریک غیر طبیعی ( کوارکتاسیون آئورت )، رگ خونی بزرگ که خون غنی از اکسیژن را از قلب به بدن هدایت می کند. ناهنجاری های شریانی وریدی مغزی (AVM مغز )، یک ارتباط غیر طبیعی بین سرخرگ ها و سیاهرگ ها در مغز است که سبب قطع جریان طبیعی خون بین آنها می شود. داشتن سابقه ...
اشعار شب هشتم محرم؛ حضرت علی اکبر(ع)
پیدا کرد سر اکبر حسین جان هم داد زینب او را دوباره احیا کرد صورت از صورت پسر برداشت بعد از ان بوسه زد به روی علی با دو انگشت لخته خون ها را در می آورد ا ز گلوی علی نا امیدانه التماسش کرد علی اکبر جوان بگو بابا سر ظهر نماز آمده است پاشو اکبر اذان بگو بابا (صابر خراسانی) بی عصا آمد عصایش را زمین انداختند ...
تاسوعا و عاشورای حسینی و فیلم های سینمایی و تلویزیونی سیما
جوان به نقل از روابط عمومی سیما ؛ فیلم های سینمایی، تلویزیونی و انیمیشن من و زیبا ، رقص روی یخ ، سبز به رنگ زمرد ، مختارنامه کودکان آب ، سجده عشق ، ظهر روز دهم ، مختارنامه راز عاشقی ، وطنم آفریقا ، پاتوق ، خاطرات فردا ، به خاطر خواهرم ، موش ، بار دیگر باران ، زائر حسین ، پشت ابرها شهریست ، فرشته مهربان ، عصر روز دهم ، حیاتی دوباره ، مروارید سرخ ، رقص روی یخ ، توکل ، خورشید نینوا ، دوردست ، یک ماه ...
این دل شده هیأت اباعبدالله(34) / قرار نیست پدر جان دهد کنار پسر
بر گشت ردی از خاک خون به صحرا ماند خواهر آمد برادرش را برد تکه های پیمبر اما ماند پیکرش زیر سم مرکب و... سر روی نیزه برای فردا ماند بعد از این داغ در دل گودال رمقی از حسین آیا ماند؟! یاسر حوتی جاری عبور کردی و نم نم شدی علی از خاک می خروشی و زمزم شدی علی چه مادرانه دور تو می گشت ...
گل آرای دربار محمدرضا شاه، گل آرای حرم امام حسین شد
در سال 1354 با یکی از اقوام مغازه گل فروشی در تهرانپارس خریده بودم تا روزهایی که در کاخ نیستم در آنجا فعالیت کنم از نرفتن به کاخ استقبال کردم؛ چون مشتری مغازه افزایش یافته بود و سرم بسیار شلوغ بود. گاهی با کاخ تماس می گرفتم؛ ولی آنها می گفتند که شما را خبر می کنیم تا کم کم صدای انقلاب به گوش همگان رسید و دیدیم که این رفتن، رفتن آخری بود . این تغییرات از سال 1356 اتفاق افتاد؟ از نیمه های ...