سایر منابع:
سایر خبرها
داش می ماندیم خوب شد که منزل شکستیم نماندیم و الا آدم از سرما می میرد. یک چمنی طرف دست راست بود خواستیم برویم آن جا ناهار بخوریم توی چمن آب داشت راندیم قدری بالاتر یک رودخانه ای می آمد پنج شش سنگ آب داشت چمن خوبی هم بود، آفتاب گردان زدند، افتادیم به ناهار. همه پیشخدمت ها بودند، باز اعتمادالسلطنه پیدا نبود. ناهار خوردیم. بعد از ناهار سوار اسب شدیم تا خودمان را به کالسکه برسانیم، یک باد سردی می آمد ...
حرم نماز می خواند. شاه از سمت راست دور ضریح می پیچد و میرزا رضا از طرف چپ دم در امامزاده حمزه پاکتی به وی می دهد و زیر پاکت طپانچه داشت و درست به قلب شاه شلیک می کند و به این ترتیب با کشتن ناصرالدین شاه زمان پایان طولانی ترین زمامداری در عصر معاصر ایران هم فرا می ر سد. میرزا رضا کرمانی در پاسخ این پرسش که چرا نایب السلطنه کامران میرزا را نکشته با اینکه او به میرزا ستم کرده بود، گفت: خیال ...
هم از دور پیدا شد، برف زیاد داشت، ابر زیاد روی کوه را گرفته بود، درست پیدا نبود. بعد وارد یک دره دیگر شدیم، آب خوشی از وسط دره می آمد، ناهارگاه حرم را لب آب طرف دست چپ زده بودند، ما راندیم برای دست راست. آفتاب گردان عزیزالسلطان را هم طرف دست راست زده بودند، عزیزالسلطان خودش هم بود، ناهار می خورد. از آفتاب گردان عزیزالسلطان هم گذشته سربالای آب را گرفته راندیم. یک جاده سبزه قشنگی بود، لب ...