کلوپ: گریه اجازه نداد با همسرم صحبت کنم
سایر منابع:
سایر خبرها
کلوپ: نمی توانستم با همسرم حرف بزنم!
اینکه این اتفاق رخ دهد. یک خوشحالی خالص! و سپس گریه کردن. من همسرم لولا را در آن لحظه صدا زدم... گریه خوشحالی کنار همسرم برای کلوپ که مردی خانواده دوست است، هیچ چیز بهتر از این نبود که در لحظه قهرمانی با همسرش لولا که روانشناس است ارتباط برقرار کند: 10 ثانیه قبل از اتمام بازی با خانواده ام تماس گرفتم. به آن ها گفتم دوست تان دارم. بعد گوشی را زمین گذاشتم تا ببینم در مسابقه چه اتفاقی ...
ماجرای دو پرستار شجاع که کرونا را شکست دادند
و باید می رفتم سر کار. در بیمارستان احساس کردم که حالم خوب نیست و به همکارم گفتم که من از صبح احساس تنگی نفس و بدن درد دارم و شب گذشته هم تب کردم. اصلا دوست نداشتم که سی تی اسکن بدهم چون خودم احساس می کردم که مبتلا شدم و نمی خواستم قبول کنم که خودم کرونایی شدم. با این حال با همکارم رفتیم برای سی تی اسکن که همان جا مشخص شد ریه هایم درگیر شده است. به مسئول شیفت اطلاع دادم به من گفت که به خانه بروم ...
حرف های خنده دار فرزاد حاتمی درباره هاشم بیک زاده
کردم آماده شوم. در بازی سپیدرود هم دقیقه 80 به بازی رفتم و توانستم گل بزنم. به تشخیص آقای کاظمی با توجه به اینکه صد در صد آماده نشدم بازی را از روی نیمکت شروع کردم. هر دو تیم موقعیت داشتند. سپیدرود هم موقعیت گل داشت ولی به هر حال ما برنده شدیم. همه رسانه ها نوشتند تو گل زدی و سپیدرود سقوط کرد ولی ظاهرا این یک اشتباه بود. درست است؟ سپیدرود هنوز شانس ماندن در لیگ یک را دارد. یک بازی مانده و ...
رویکرد فشار و جریمه وزارت بهداشت برای ناهنجاران بهداشتی
ها به منطقه مانند سل، ایدز، مالاریا و ... پیشنهاد کردیم که با همکاری کشور های منطقه بتوانیم مدیریت یکپارچه ای داشته باشیم و با توجه به نقش برجسته ایران در مدیریت این بیماری ها در منطقه می توانیم لیدر این گروه در منطقه باشیم. من از مدیر منطقه ای سازمان جهانی بهداشت هم این مسئله را خواستم و گفتم باید ارگان های بین المللی به صورت مشترک با هم به تقویت زیرساخت ها و دانش فنی مورد نیاز کشور ها کمک کنند و ...
سرانجام شاه شکار
[شهروند] سوال: شما از کجا به خیال قتل شاه افتادید؟ جواب: از کجا نمی خواهد. از کُند و بندهایی که به ناحق کشیدم. چوب ها که خوردم، شکم خودم را پاره کردم، مصیبت هایی که از خانه نایب السلطنه در امیریه و در قزوین و در انبار و باز در انبار به سرم آمد. 4 سال و 4 ماه در زیر کُند و زنجیر بودم و حال آن که به خیال خودم، خیر دولت را خواستم. سوال: در صورتی که شما اقرار می کنید، که تمام این صدمات را وکیل الدوله ...
دلشوره در جاده اسلام آباد - قلاجه + عکس
در اتاق بی سیم مشغول بودم اما یادم نیست چطور شد که به واحد بی سیم رفتم. علی ربیعی که مدتی وزارت تعاون و کار را برعهده داشت، در طبقه ما مدام مشغول بولتن نویسی بود. روحش شاد! یکی دو هفته بود در تیپ مشغول بودم که محسن نورانی من را خواست و گفت: خودت و چهار نفر از بچه ها آماده باشید. قرار بود برای عملیات والفجر4 به پنجوین عراق برویم. البته آن موقع هنوز اسم عملیات و منطقه اش را نمی دانستیم ...
کارکرد هنر سخنوری در مراجعه به کنسولگری!
الله یا الله می گفتم و به صورتی ناخودآگاه از خدا می خواستم که مِهر مرا در دل این جوان بیندازد تا او کار مرا انجام دهد! یک بار هم به ذهنم رسید که بلند شوم و نعره ای بزنم که آخر این چه سیستمی است که شما کار می کنید. اما به خودم آمدم و گفتم کار درستی نیست؛ کارم را بدتر می کند! بر خودم چیره شدم و بردباری کردم و دوباره ساکت نشستم. تقریبا همه رفته بودند. کارمند نگاهی به این طرف شیشه انداخت. نگاهش با نگاه ...
بیرانوند: عقده جام و مدال ندارم ولی مدیران پرسپولیس به شخصیتم توهین کردند
اهدای جام به پرسپولیسی ها را در خانه می دیدی چه حسی داشتی؟ خب از طرفی بابت قهرمانی تیمم خوشحال بودم و از طرفی ناراحت بودم، چون آنجا حضور نداشتم و نتوانستم کنار بچه ها باشم. هر چند بعضی ها مرا جزو تیم قهرمان نمی دانند. منظورت چیست؟ تو در اکثر بازی ها به میدان رفتی و بدون شک عضوی از این تیم قهرمان هستی. بله از نظر دوستانم در پرسپولیس و هواداران بزرگ این تیم من هم در این ...
برانکو رقم قراردادش با پرسپولیس را لو داد
حذفی عملا رخ داد. حالا یک سال از آن روزها گذشته و در جشن چهارمین قهرمانی متوالی پرسپولیس، افشین پیروانی مدیر تیم در گفت و گو با شبکه سه اعلام کرد که قرار نیست پنجره نقل و انتقالات ما بسته شود ، با این حال همچنان پرسپولیسی ها نگران هستند و حتی یحیی گل محمدی هم چند بار نگرانی خود را از حکم جریمه احتمالی فیفا ابراز کرده است. درست در همین روزها منتشر شدن بندهای آخرین قرارداد برانکو با پرسپولیس از سوی ...
پشت پرده خواستگاری از دختران معلول
ویلچر آن ها به قصد کمک دست بزند. نگاه های همراه با ترحم هم در این میان از همه چیز برای آن ها بدتر است. محیا می گوید: گاهی که می دیدم مردم جلوی من سلامتی شان را به خاطر معلول بودن من شُکر می کردند ناراحت می شدم، بنابراین درمان همیشه برایم اولویت بود. می خواستم مجدد راه بروم، نمی خواستم از ویلچر استفاده کنم، همیشه می گفتم همه امور زندگی را کنار می گذارم و درمان را انجام می دهم، اما از ...
می خواستم برای ماندن در PSG زانو بزنم
پاری سن ژرمن حضور داشته باشم. برایم جالب بود که سران باشگاه هیچ واکنشی نشان ندادند و اصلا با من تماس نگرفتند. مونیه ادامه داد: من 100 درصد موافق بودم که تا پایان لیگ قهرمانان اروپا در پاری سن ژرمن بمانم. سران باشگاه در اقدامی عجیب به مدیر برنامه های من نامه زدند که من نمی توانم در تمرینات حضور پیدا کنم. واقعا شگفت زده شدم. آنها انسان های ترسویی بودند که رفتار خوبی با من نداشتند. ...
احمد برای زنده ماندن 10روز فرصت دارد
محترم که هرگز به ما بی احترامی نکرد اما چون جگر گوشه اش را از دست داده بود، فقط قصاص می خواست. پس از آن چندین بار دیگر هم به دیدنش رفتم اما تنها خواسته اش قصاص بود. اجرای حکم سال 93و پس از طی شدن مراحل قانونی پرونده احمد برای اجرای حکم قصاص به شعبه اجرای احکام فرستاده شد. خواهرش می گوید: یک روز قبل از آن برای آخرین ملاقات با برادرم به زندان رفتیم. حال بدی داشتیم و لحظات وحشتناکی بود ...
سقوط مرگبار دختر 16 ساله از پشت بام مدرسه
. به او گفتم چرا به مادرت بی احترامی می کنی، اما به من گفت دخالت نکن و به بهانه اینکه از شیر آبی که نزدیک کولر بود آب بخورد از من جدا شد. ناگهان به سمت لبه پشت بام رفت و خودش را به پایین پرتاب کرد. همه این اتفاقات در کمتر از چند دقیقه رخ داد و من واقعاً شوکه شده بودم. بدین ترتیب پس از اظهارات پسر جوان به دستور بازپرس جنایی، وی در اختیار تیم تحقیق قرار داده شد و بررسی ها در این خصوص ادامه دارد. ...
خلعتبری: کاشته ام به استقلال شانسی نبود
و مثمرثمر باشم. مطمئنا بیشتر تمرین می کنم تا بیشتر از روی ضربات ایستگاهی گل بزنم. در سپاهان و پرسپولیس هم که بودم چندبار روی ضربات ایستگاهی گل زه بودم. شهرخودرو با آمدن سهراب بختیاری زاده هنوز بردی را در لیگ برتر به دست نیاورده. این موضوع روی تیم شما و سرمربی تیم فشار وارد نمی کند؟ ما واقعا بدشانس هستیم. در بازی با پارس جنوبی 10نفره شدیم، در بازی با تراکتور حقمان برد بود که بازی مساوی ...
مشق مهربانی زوج عاشق اردبیلی بر دیوار قلب بیماران/ سفیدپوشان محکم ایستاده اند
بیمارستان امام(ره) بیاییم من موضوع را به خانواده ام گفتم و خدا را شکر هیچ گونه مخالفتی نکردند بلکه از این که می توانستم به بیماران کمک کنم احساس رضایت داشتند و فقط از من خواستند که مواظب خود باشم. احمدی: شاید چون به اتفاق همسرم به این بیمارستان منتقل می شدم، خوشحال هم بودم. بالاخره وظیفه انسانی ما کمک به هم نوع است و از این که می توانستم این کار را انجام بدم خوشحال بودم. به عنوان یک پزشک ...
دکمه قطع صدای دردسرساز/ مات شدن استاد بزرگ شطرنج به دست رئیس سابق!
نسبتاً مطلوبی قرار داشتم و بدون باخت پیش می رفتم و در یکی از دورهای پایانی در حالی که وضعیت کاملاً برنده داشتم اتفاق عجیبی رخ داد و باعث ناراحتی شدید و اعتراض من شد. وی افزود: پهلوان زاده که مسئول برگزاری مسابقات بود ناگهان پشت صفحه لپ تاپ من آمد و بی دلیل کنترل بازی مرا برای ثانیه هایی از من گرفت و نه تنها ثانیه های طلایی از زمان باقی مانده ام، که کلاً تمرکز و ریتم مسابقه ای من به واسطه ...
زنگ موبایل قاتل 17ساله، او را لو داد
پس از انتقال به اداره آگاهی چاره ای جز اقرار به جنایت ندید. او گفت به دلیل اختلاف مالی با پسرعمویش درگیرشده و او را به قتل رسانده است. پسر نوجوان توضیح داد: چند وقت پیش تولد دختر موردعلاقه ام بود و می خواستم برای او هدیه ای بخرم. اما صاحب کارم حقوقم را نمی داد و مدام امروز و فردا می کرد. به همین دلیل به سراغ پسرعمویم رفتم و از او 200هزار تومان پول قرض گرفتم. قرار شد وقتی حقوق گرفتم بدهی ام را به ...
فنایی: بردن لیگ، تراشیدن مو ندارد
رشد را آغاز کردیم. سپس کرونا آمد و این چالش بزرگ و غیر قابل پیش بینی را تجربه کردیم. البته من این موضوع را به فال نیک گرفتم، چون وقت داشتیم بیشتر کار کنیم و زودتر به آمادگی برسیم. از نحوه برگزاری جشن قهرمانی پرسپولیس راضی بودید؟ جشن قهرمانی بدون حضور تماشاگران که معنایی ندارد. با بچه ها هم که حرف می زدیم، واقعاً جشن بدون حس و حال و شور و هیجان بود. البته باید با این مسأله ...
حوزویان از زبان طنز فاصله گرفته اند / نسیم شمال و عبید زاکانی آخوند بودند
عنوان کمک داور نقش ایفا می کند. واکنش شما به این خبر چیست؟ اتفاق خاصی رخ نداده. همانطور که انسان هر روز لباس هایش را عوض می کند، ممکن است در یکسری شرایط خاصی هم لازم باشد لباسش را تغییر دهد. اتفاقاً بعضی جاها باید لباس هایش را تغییر بدهد. شما فرض کنید یک سفر خارجی می روید، به یک جایی که بودن در آنجا وهن به لباس است، همه لخت و نیمه عریان هستند و شما مشغول خرید جنس و کالا. یک خبرنگاری هم ...
تپسی و اسنپ امن نیستند؟/ماجرای دزدیده شدن دختر جوان توسط راننده تپسی
ماشین بگیرم، مطمئن ترین سفر را دارم. چون شماره پلاک، مدل ماشین و اسم، عکس و شماره تلفن راننده را دارم. اما وقتی این اتفاق برایم افتاد و من برای نجات خودم به هر دری زدم، فهمیدم هیچ یک از این اطلاعات به دردم نمی خورد. ما پلاک و مدل ماشین را به همه مجموعه ها از جمله امنیت تپسی دادیم اما امروز جمعه (17 مرداد) است و هنوز هیچ خبری از آن آقا نیست. این دختر جوان که چهارشنبه گذشته از هفت تیر به ...
چشم انتظار حمایت خیرین هستیم زندگی بی درآمد با دو کودک سخت است
...: کوچک که بودم، یادم می آید که پدرم دکه ای داشت داخل شهر که لباس می فروخت. پدرم کلا دست و پاهاش مشکل داشت وبخاطر معلولیت نمی تونست کارگری کنه.از کوچکی که یادم می آید پدرم خیلی دست و دل باز ودل رحم بود. اگه می دید یکی از همسایه ها نیازی داشت و چیزی ندارند، اگه شده بود از شام ما میزد و به اونا می داد. به خاطر همینم که به همه کمک می کرد و پس اندازی نداشت. تا چند سال که دیگه قلبش مشکل پیدا ...
میری: از بس گفتند شانسی زده خسته شدم، دومی را هم زدم
...> احساس درد داشتم. قبل از بازی به آقای فکری گفتم درد دارم، اما چون کمبود بازیکن داشتیم باید بازی می کردم. خدا را هم شکر می کنم که مؤثر بودم و توانستم گل برتری تیم خودم را بزنم. ظاهراً در قائمشهر هم کلیپ های زیادی درباره قدرت شوتزنی تو ساخته اند. قائمشهری ها و همه مردم مازندران فوق العاده هستند. نساجی طرفداران بسیار پرشورو خونگرمی دارد که عاشقانه تیم محبوب خود را ستایش می کنند. واقعاً مدیون این عزیزان هستم. دو سالی که اینجا هستم برای من پر از خاطره بوده است. دست تک تک هواداران نساجی مازندران را می بوسم و ازهمه آن ها بابت لطف و حمایت بی دریغ تشکر می کنم. ...
دستانی که 60 سال پیش جراحی قلب کرد 19 مرداد 1399 ساعت: 14:5
آن موقع در تیره کاظمی ها دکتر وجود نداشت و نسل به نسل همه کارهای دیوانی می کردند. اولین کسی که وارد رشته پزشکی شد، من بودم. سپید:شما چرا به پزشکی علاقه داشتید؟ دلیلش را نمی دانم ولی از وقتی که به یاد دارم، عاشق طبیعت بودم. آن زمان ها کالج امریکایی ها هم که می رفتم، فقط دو رشته داشت؛ یکی از این رشته ها طبیعی بود که شامل کشاورزی و ... می شد ولی من از همان زمان می خواستم پزشک شوم. ...
خاطره مهران رجبی از دیدار با ماه چهره خلیلی
موارد مسئول هستید؛ گفت: آقای رجبی شما فکر می کنید چون معروف هستید، همه جا فشار آب باید زیاد باشد؟ ناراحت شدم و به خانه رفتم؛ یعنی کاملاً من را سرکار گذاشته بودند و من فکر می کردم که ایشان صاحب خانه هستند و بعد دیدم که در زدند و گفتند: واقعاً من را نشناختید؟ گفتم: نه و گفت: من ماه چهره خلیلی هستم و من عذرخواهی کردم. ...
خاطره مهران رجبی از روزی که ماه چهره خلیلی را نشناخت
پله ها نشسته بود و من نشناختم و پس از سلام، پرسیدم: چرا فشار آب اینجا کم است؟ ایشان لبخندی زد و گفت: بله فشار آب همین جوری است، می خواهید بخواهید و نمی خواهید، نخواهید. رجبی ادامه داد: گفتم این طور که نمی شود و شما وقتی خانه را اجاره داده اید، در قبال این موارد مسئول هستید؛ گفت: آقای رجبی شما فکر می کنید چون معروف هستید، همه جا فشار آب باید زیاد باشد؟ ناراحت شدم و به خانه رفتم؛ یعنی کاملاً من را سرکار گذاشته بودند و من فکر می کردم که ایشان صاحب خانه هستند و بعد دیدم که در زدند و گفتند: واقعاً من را نشناختید؟ گفتم: نه و گفت: من ماه چهره خلیلی هستم و من عذرخواهی کردم. ...
کتاب محسن دین شعاری به کتاب فروشی ها رسید
حق چیزهای ندیده! معاون گردان تخریب، آن هم با این قیافه! پس آن همه ریش حنایی چی شد؟ ! او را اولین بار اوایل سال 1364 در گردان تخریب با همان ریش بلند دیده بودم. هر موقع برای دیدن دوستانم می رفتم او را هم می دیدم و سلام وعلیک داشتم. دین شعاری بر خلاف قیافه اش با آن تیپ و ریشش که بعضی ها فکر می کردند خشن و باجذبه است، خیلی آدم خوش مشربی بود. چون فضای گردان باز و اردوگاهی بود و ساختمان ...
همه چیز هم دست خود آدم نیست
؛ به همین دلیل اغلب موسیقی فیلم ها را خودم می نویسم، چون یک مفهوم دراماتیک باید داشته باشد و نه فقط موسیقی صرف برای خواندن و نوشتن و... . سعی می کنم در حد توانم این کار را انجام بدهم. چرا اغلب به فضای جنوب علاقه مندید؟ چرا همه این سؤال را از من می پرسند؟ کاری اش هم نمی شود کرد. ببینید من اصلا سعی می کنم خرافاتی نباشم. ولی یک اتفاق هایی می افتد که آدم را به جاهایی سوق می دهد ...