سایر منابع:
سایر خبرها
... وی با بیان این که نوشتن دعا از شرایط خاصی برخوردار است و تنها منسوب به قرآن و اهل بیت می شود، افزود: شیادان با حدس و گمان راه خود را پیش می برند و گفته هایشان علمی و ثابت شده نیست.طلسم و جادو ساخته دست افراد سودجو و شیطان صفتی است که به جای دعا، ورد می خوانند. به گفته مردم محلی،با این که نیروهای امنیتی و آگاهی بارها به شهروندان هشدار داده و در دکان های این کلاهبرداران را تخته ...
دارد که نشان می دهد در گذشته مردم برای فرار از گرما و شرجی بودن هوای تابستانی قشم، به این منطقه می آمدند. باستان شناسان در این منطقه ابزار سنگی مثل تبر و چاقو در این منطقه پیدا کرده اند که برای شکار مورد استفاده قرار می گرفتند این نشان می دهد که این منطقه، منطقه ای باستانی است. عمر ابزار و اشیایی که در این منطقه پیدا شده است به 150 هزار سال پیش باز می گردد. اگر علاقه مند به تماشای ستاره ...
شود و متعلق شناسایی یا ابژه در طرف دیگر و بدینسان جدایی و شکافی برطرف نشدنی میان آنها ایجاد می گردد. در این حالت سوژه و ابژه بیرون از یکدیگر و در برابر هم قرار دارند. به گمان فیلسوفان سنتی این شکاف برای اینکه شناخت جهان خارج ممکن شود لازم است و سوژه برای اینکه به شناخت عینی تری دست یابد باید هر چه بیش تر خود را از ابژه جدا کند. اما فیلسوفان وجودی این شکاف را برمی دارند و اظهار می کنند که ارتباطی ...
از غذاهای مورد علاقه او بوده است. محققان می گویند برای اینکه بافت های نرم بدن سالم بمانند، لاشه حیوان باید به سرعت در خاک منجمد مدفون شود، به همین دلیل احتمالاً زمانی که Zh r درون لانه بوده سقف آن روی سرش ریزش کرده و حیوان نگون بخت را در دم کشته است. محققان پس از تحلیل ژنوم های این گرگ او را به گرگ های Beringian و گرگ های خاکستری روسی نسبت داده اند که هر دو از نیاکان گرگ های خاکستری ...
ایالت یوتا در سال 2014 هنگام کندن زمین حیاط خانه اش با استخوان های قدیمی یک بومی برخورد کرد. محققان پس از انجام بررسی ها متوجه شدند که قدمت آن استخوان ها، حداقل به هزار سال پیش باز می گردد. آن ها وقتی بقیه حیاط را هم جست وجو کردند تا شاید بتوانند با پیدا کردن آثار بیشتر، اطلاعاتی درباره دنیای باستانی به دست آورند، به نتیجه ای نرسیدند و مشخص نشد که این استخوان ها مربوط به فرد خاصی بوده است یا نه. ...
مثل همیشه به رویم می خندید. اعجاز نجاتم مستش کرده بود که با لبخندی شیرین پیش چشمانم دلبری می کرد، صورتش به سپیدی ماه می زد و لب های خشکش برای حرفی می لرزید و آخر نشد که پیش چشمانم مثل ساقه گلی شکست و سرش روی شانه رها شد. انگار عمر چراغ چشمانم به جان برادرم بسته بود که شیشه اشکم شکست و ضجه می زدم فقط یکبار دیگر نگاهم کند. شانه های مصطفی از گریه می لرزید و داغ دل من ...
... چقدر انسان های عالم و دانشمند و چقدر عناصر برگزیده از لحاظ فکری یا روحی یا عملی در جامعه ی ما هستند و در حالی که در جامعه ی ما علما و دانشمندان و هنرمندان و پویندگان و شعرا و سیاستمداران و روشنفکران و عناصر از جان گذشته و فداکار و مادران و پدران فرزند و جوان از دست داده و دیگر عناصر استثنائی در حد وفور وجود دارند، در چنین جامعه ای بنده خودم را رئیس این جامعه و رئیس این جمهور عظیم نمی دانم ...