سایر منابع:
سایر خبرها
این پس باید فقط شیوه ای را که افخمی، اما در مصلحت، کارگردان هوشمندانه مخاطب غیرهمراه را هم مجاب می کند تا حرفش را بشنود و قدرت برقراری دیالوگ با مخاطب عادی تا حد زیادی دارد، چون کمتر موعظه ای در جریان است و همه می توانند به تماشا بنشینند. در سکانسی، مادر مقتول که مادر مقتول به دادستان عتاب می کند، دیالوگ و قاب دوربین و موسیقی در خدمت فیلم است؛ در حالیکه در سکانس پایانی همین کارگردان می ...
سال 1348 که همه دار و ندار اهالی روستا را شست و با خودش برد و آنها را چادرنشین و بعد، آواره کرد. و از برادر کوچیکه، ته تغاری خانه، از وهانج که به قول خواهرش، کارمِن ، به هیچ کدامشان نرفته بود و از همه قشنگ تر بود؛ با آن قد رشید، پوست روشن و چشم های درشتش. و همین ها کافی بود که مادر مُهر سکوت لب هایش را بشکند و برایم از وهانج عزیزش بگوید؛ از پسر غیرتمندی که تا دید دوستان مسلمانش یکی یکی ...
. راحله بر سر دوراهی مصلحت و حقیقت گیر می کند و اینجا ابلق یعنی سیاه و سفیدی که استعاره ای است از چرخ روزگار که نیمی روشن و نیمی تاریک است رخ می دهد. زندگی زنان حاشیه نشین و در کل تمام آدم های این روزگار همین است نیمی روشن و نیمی تاریک. حقیقت فدای مصلحت می شود تا کاخ زندگی فرو نریزد و چرخ آسیاب متوقف نشود. راحله برای اینکه حیای او و عفتش لکه دار نشود دست روی مسئله ای بسیار سطحی که در جو ...
تهران چه خبره؟ روی صندلی کنار میزم نشستم و گفتم منم مثل تو خبر دقیقی از تهران ندارم. فقط می دانم که چند کلانتری و پادگان به دست مردم مسلمان تهران افتاده است، همین؛ دیگر هیچی نمی دونم. باید صبر کنیم تا ببینیم امشب روزنامه میاید یا نه. سپس رادیو را که در دست دژخیمیان شاه بود روشن کردم، از رادیو همه نوع صدای کثیف هرزه خوان ها و دروغ پردازی ها شنیده می شود و تنها چیزی که پخش نمی شود ماجراهایی ...
اصلی نمی آفریند، حتی در خیانت مادر و جدایی پدر و ازدواج با فرد دیگری، مقصر اصلی پدر، شخصیت خنثی و بی اثر روایت است. فرهاد اصلانی را اگر از کل فیلم حذف کنیم و این حذف ها مشمول پرسوناژ همسایه مشهور آنان با ایفای نقش مایکل مدسن همراه باشد، هیچ اتفاق خاصی در مسیر روایت نخواهد افتاد. با آگاهی از کیفیت و محتوای 50 درصد از آثار سینمایی که از گردونه رقابت در جشنواره فیلم فجر کنار گذاشته ...
نصف جهان: خط فرضی از آن دست آثار سینمایی است که اگر بخواهی در موردش صحبت کنی قبل از هر کار باید برای داستان بی سر و ته و نداشته اش فکری کرده و یک جوری سرهمش کنی و آستین بالا زده و به زور از لابه لای اتفاقات تلخ یک موقعیت کش آمده بی داستان یک ماجرا کلاژ گونه بیافرینی تا شاید بعد از آن بتوان به نظاره کمّ و کیف وقایع و رنگ شخصیت های تکراری آن بنشینی و یا اینکه بتوانی در هزار توی این همه ماجرای تلخ و ...