سایر منابع:
سایر خبرها
بشنو و باور مکن
حال گذر بود را صدا کرد. تاجر با جوانک شروع به صحبت کرد و درنهایت او قبول کرد تا این جعبه ی شیشه ای را در ازاء سه نصیحت ارزشمند تا درب منزل تاجر ببرد. آن دو یک سوم راه را پیموده بودند که جوان خسته شد نشست و به پیرمرد گفت: نصیحت اولی را همین جا بگو. مرد تاجر گفت: اگر کسی به تو گفت نسیه بهتر از نقد است بشنو و باور مکن و دوباره به راه خود ادامه دادند. دو سوم از مسیر را که سپری کردند، جوان که به ...
بابات هم زبانش دراز بود که مجبور شدم بخورمش
ایستاده اید و آب از زیر پای شما می آید، ولی من که این پایین هستم آب را گل آلود کرده ام؟ گرگ که منتظر بهانه ای بود، گفت: همان جا باش تا بیایم پایین و تو را بخورم، پدرت هم همینطور حاضر جواب بود که مجبور شدم بخورمش. بره از این فرصت استفاده کرد و توانست از دست گرگ فرار کند. منبع مقاله : رشمه، الهه، (1392)، ضرب المثل و داستانهایشان (معنی ضرب المثل و ریشه های آن)، تهران، انتشارات سما، چاپ اول ...
تا ابله در جهان هست مفلس درنمی ماند
پنیری روی منقارش است. با ابهت تمام چشمانش را بست و شروع به آوازخوانی کرد. روباه زرنگ تا دید پنیر در حال افتادن روی زمین است جستی زد و روی هوا پنیر را گرفت و درجا خورد. آواز کلاغ مغرور که تمام شد. پرسید صدایم خوب بود؟ روباه گفت: صدایت که گوش خراش بود ولی پنیر عالی و خوشمزه ای بود. خیلی خوب توانست من مفلس بیچاره را سیر کند. کلاغ که تازه فهمید چه کاری کرده، و با این کار تمام تلاشش را برای پیدا کردن غذا به هدر داده. گفت: بله تا وقتی ابله در جهان هست مفلس درنمی ماند. منبع مقاله : رشمه، الهه، (1392)، ضرب المثل و داستانهایشان (معنی ضرب المثل و ریشه های آن)، تهران، انتشارات سما، چاپ اول ...
پهلوان پنبه
جوان خوب عمل کرد و موفق شد. خودی در برابر پهلوان نشان دهد. دو مرد از نظر هیکل و بازوها به هم شبیه بودند ولی تجربه ی پهلوان خیلی بالا بود. او در ابتدای کشتی گذاشت تا جوان خودی نشان دهد و هرچه توان دارد بیرون بریزد. پهلوان هم می خواست قدرت و تیزهوشی او را سنجد، در نیمه های کشتی بود که دیگر جوان خسته شد و نفسش به شماره افتاد. این موقع بود که پهلوان از فنون کشتی و تجربه اش استفاده کرد و در یک لحظه ...
بُز خری می کند
؟ من بز ندارم. مرد گفت: این که بز است. من بز دیدم که قیمت آن را از تو پرسیدم. ملا باز توجهی نکرد و به راه خود ادامه داد. تا اینکه دلال سوم و چهارم و پنجم هم به سراغ ملا آمدند و گفتند: بزت چند؟ ملا گوشه ای از بازار نشست و نگاهی به گاوش انداخت بعد به خودش گفت: از کودکی به من گفته اند این حیوان گاوست.ولی امروز همه گاو من را بز می بینند. شاید تو همه ی این سال ها به من اشتباه می گفتند و این ...
باد آورده را باد می برد
صدای فریادی که از سمت خزانه ی قصر به گوش می رسید از خواب بیدار شد. از نگهبانان قصر در مورد علت سروصدا سؤال کرد و نگهبانان پاسخ دادند دزدی که انگار مدت ها مشغول حفر تونلی از بیرون به خزانه ی قصر شاهی بوده دیشب به خزانه وارد شده و موفق شده مقدار زیادی از طلاها و جواهرات خزانه را با خود ببرد. خسرو پرویز سریع به سربازانش دستور داد در شهر بگردند تا بتوانند دزد را پیدا کنند و بعد از آن به همسرش گفت: خوب مال بادآورده را باد هم می برد. منبع مقاله : رشمه، الهه، (1392)، ضرب المثل و داستانهایشان (معنی ضرب المثل و ریشه های آن)، تهران، انتشارات سما، چاپ اول ...
مرد نمک نشناس
مار جلوی او ظاهر شد و گفت: ای مرد مهربان! چه شده؟ چه کمکی از دست من برمی آید؟ مرد فقیر تمام ماجرا را برای او تعریف کرد. مار لحظه ای فکر کرد و گفت: من نقشه ای دارم، خوب گوش کن. من به اتاق ملکه می روم و او را نیش می زنم. ملکه از هوش می رود و سم در بدنش باقی می ماند. هیچ کس نمی تواند برای او کاری انجام دهد. اما اگر تو دست خود را بر پیشانی او بگذاری فوری به هوش می آید. مار این را گفت و به قصر ...
سیره اقتصادی رسول اکرم(ص)
می گرفت هنگام بازپرداخت آنها را صحیح و سالم ادا می نمود. سائلی نزد رسول خدا(ص ) آمد و خیری طلب نمود. حضرت فرمود: کسی هست که به ما قرض دهد؟ یکی از انصار گفت : نزد من هست . رسول اکرم (ص ) فرمود: چهار وسق (حدوداً معادل 6 کیلو) خرما به این سائل بده . چون خرما را به سائل داد، بعد از مدّتی نزد حضرت آمد و قرض خود را طلب نمود. حضرت هشت وسق خرما به این مرد داد. آن مرد انصاری گفت یا رسول الله (ص ...
دلم برای نگاهش همیشه لرزیده است(چشم به راه سپیده)
...> در ظهر یک آدینه می گویند ای خوب می آیی و فریادخواهی کرد دین را می آیی و شمشیر سرخ عدل در دست امضا کنی آن وعده های راستین را از ریشه می گویند خواهی کند ای مرد در لحظه موعود نسل ناکثین را سید علمدار ابوطالبی نژاد *** اعجاز جنون ایجاز شاعرانه چشم تو تاکنون ما را کشانده است به اعجازی از جنون هر روز در هوای تو پرواز می کنیم هر ...
اس ام اس های خنده دار در مورد خانم ها
...> ☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻ مرد اولی : امان از دست این زنها ! زنم تمام دارائیمو برداشت و رفت ! دومی : خوش به حالت ! زن من تمام دارائی مو برداشت و نرفت ! ☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻ فرق پیر دختر با پیر پسر: اولی موفق نشده ازدواج کنه ولی دومی موفق شده ازدواج نکنه ! ☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻ یه ضرب المثل آموزنده هست که می گه : مردن ...
ازدواج و خانواده در قرآن
می افتد. 4- تجربه تلخی می شود و دیگر نه زن می تواند زود ازدواج کند و نه مرد می تواند زود ازدواج کند. تازه اگر هم ازدواج کند می گوید برو تو اگر آدم بودی زن اولت تو را نگه می داشت یا برعکس. حالا سر یک دغدغه به خاطر یک چارقد قیصریه را آتش نزنید. در خانه ها هستند آدمهایی که به خاطر یکسری از مشکلات سریع تصمیم به طلاق می گیرند. خوب دیگر چه؟ چون در مسئله طلاق زمینه فتنه و سوءظّن و انتقام زیاد است قرآن ...
او همسرم را برای خودش صیغه کرده بود!
نشان داد حمید مرد 41 ساله ای است که مدتی قبل به اتهام نگهداری مقداری مواد مخدر شیشه راهی زندان شده، اما چند روزی است با گرفتن مرخصی از حبس آزاد شده است. پس از شناسایی عامل اسیدپاشی، مأموران به دستور بازپرس دست به تحقیق زدند و موفق شدند وی را ساعتی بعد از حادثه در خانه پدرش دستگیر کنند. متهم در بازجویی ها به جرم خود اعتراف کرد و مدعی شد همسرش از او طلاق گرفته و صیغه شاکی شده به همین خاطر از او ...
چقدر این دنیا پُر است از کوفیان و محبان بی معرفت
...، گفت؛ خوشا بحال تو ای خاک، گروهی از تو محشور می شوند که بدون حساب وارد بهشت خواهند شد. مرد، جمله را به پایان نبرده بود، گریه امانش را بُرید. گفتم: تعزیت بر تمام شیعیان و محبین آل الله. سر بر خاک گذاشت، گریه کرد و نالید. به آه و ناله گفت: خدایا توبه! خدایا توبه! گفتم: تو که در فراق او بی تابی، توبه ات از چه رو است؟ ...
کاش جای استقلال در "پرسپولیس" بودم
روز فوق العاده را سپری کرد و توپ های بسیار خوبی را گرفت. اما در این یکی، دو روز خیلی صحبت درباره فرصت هایی شده که مهدی طارمی از دست داده است. به نظر من مهدی طارمی یک فوتبالیست جوان و آینده دار است که قطعا پتانسیل این را دارد که در آینده به یک بازیکن بزرگ تبدیل شود. فوتبال مثل زندگی می ماند و گاهی هم پیش می آید روز، روز تو نیست و نمی توانی با تمام تلاشی که انجام می دهی به آنچه که ...
رهبری فرد: برانکو همه کاره تیم ملی بود بلاژ فقط غر می زد!
، یک سری تمرین برای خودش طراحی کند و انجام دهد تا کمتر فرصت هایش را از دست بدهد. چند بازیکن دیگر هم باید این کار را انجام دهند مثل عالیشاه که در بازی های اخیر خوب بوده اما تک به تک ها را خراب می کرد. به عقیده شما اگر علی پروین سرمربی پرسپولیس در روز بازی با استقلال اهواز بود، چه برخوردی با مهدی طارمی می کرد؟ مطمئنم پروین این بازیکن را از دقیقه 60 بیرون می کشید. البته نه به خاطر ...
سیره فردی رسول اکرم(ص)
...: احترام بزرگان جریربن عبدالله گوید: چون رسول خدا مبعوث گردید، من به حضورش آمدم تا با او بیعت کنم، فرمود: یا جریر به چه منظوری پیش من آمده ای، گفتم: یا رسول الله (ص) آمده ام تا بر دست تو مسلمان شوم، حضرت عبای خود را برای نشستن من به زمین پهن کرد. بعد به یاران خود فرمود: چون کسی که در میان قوم خویش محترم است پیش شما آید احترامش کنید: اذا اتا کم کریم قوم فاکرموه 2 ...
قرآن با مدعیان دروغگو چه می کند؟
از راه باطل مسلمان شود، اصلاً این دین نباشد بهتر است. ما حق نداریم که با الاغ دزدی مکه برویم. یک ماشین را غصب کنیم، ماشین و هواپیما دزدی باشد، بعد بگوییم: ای بابا، مکه رفتم. باسمه تعالی مکه ات هم غلط است. شما اگر یک خودکار و خودنویس دزدی، آیه ی قرآن را بنویسی، هرچه آیه بنویسی گناهت بیشتر می شود. چون هر مقداری از این خودنویس جوهر بیرون می آید بر گناه تو اضافه می شود. مگر می شود آدم ...
به همسرتان عشق ندهید تا او را عاشق خودتان کنید!!
کنند و این به آن ها حس قدرت و عشق می بخشد. زنانی که همه وقت و انرژی و توان خود را در رابطه می گذارند و از مرد چیزی غیر از عشق نمی خواهند در خطر نادیده گرفته شدن قرار دارند. به قول مادربزرگ ها، مردان همچون سایه هستند؛ هرچه بیشتر به آن ها نزدیک شوید بیشتر از تو دور می شوند. نیاز و حرف دلتان را به شوهرتان بگویید اگر از ترس اینکه مبادا مرد خود را از دست بدهید، حرف های دل خود را با ...
جمشید مشایخی: من میلیونرم!
.... به دوستم گفتم این که صدا ندارد. چگونه می توانم نقش را بازی کنم؟ گفت تو ژست هایش را ببین. چه کار به حرف هایش داری. درگیر و دار همین بحث ها بودیم که دیدم کمال الملک آمد و گفت می خواهی نقش مرا بازی کنی؟ گفتم بله. گفت: بگو ببینم نانوا چه می کند؟ گفتم: خب نان می پزد. گفت: نه تو نمی توانی نقش مرا بازی کنی. هر قدر توضیح دادم هم بی فایده بود. در عالم خواب از رفتار ایشان ناراحت شدم و گفتم درست است ...
جایی در خاطرات گذشته!(پاورقی)
انسان به ناچار جانب شادی را می گیرد و صابر هم کم کم به زندگی باز خواهد گشت اما پیدا بود که حسی در درونش رسوب می کرد، چیزی شبیه کینه نسبت به کسی که از همه بیشتر دوستش داشته بود؛ پسردایی فضل الله. تابستان سال بعد باران خوب باریده بود، زمین های صیفی کاری شده آبادی چغادک تا چشم کار می کرد، سبز بود. ماه منیر و پسرانش برگشته بودند بوشهر، خانه دلوار همچنان پا بر جا بود. کار زمین ها و بعد دلتنگی ها آن ...
فضیلت گریه بر امام حسین (ع)
.... این شرکت در مراسم اجر رسالت پیامبر (ص) است، شما به این نیت برو و به خدا بگو تو گفتی و من هم آمدم. من همان محبتی را که تو می خواهی انجام می دهم. به کسانی که تو دوستشان داری و عزیز می داریشان، محبت می کنم .ایشان در عبارت دیگری می گفت بر همه لازم است این کار را انجام بدهندt در این کاری که از دست برمی آید، کوتاهی نکنند و در این مجالس شرکت کنند و صرفا با ریتم مداح به هیجان نیایند و چیزی که آنها را به هیجان می آورد، عشق باشد. تهیه شده توسط عقیدتی سیاسی فرماندهی انتظامی استان اصفهان ...
قیمت واقعی دلار چند است؟
اقتصدی خراب است به دلال واینا کار نداره وگر یک ثبات اقتصادی که همه بتوانند با در امدی که دارند برای اینده شون برنامه ریزی کنن ارزوی همه است تو ایرنی که اقتصاد به این شدت مریض رو داره یه برا یه چیزی میرن تو صف روز بعد برا فروشش به التماس می افتن خوب اینجاست که یک جای کار می لنگه عزیزان ارز مملکت باید جاری باشه وجه کشور باید جاری باشه اقتصاد از حلت دولتی باید بیاد بیرون نه اینکه بانکها اوو قبضه کنن بیکار بشن ملت رکود بیاد خیلی دوست دارم الان بدونم ضریب جینی تو ایران چنده ...
زورگیری های تکراری زورگیر جنجالی
کمرش زدم تا شاید کیف را رها کند اما او همچنان مقاومت می کرد، در همین زمان و با صدای مردم که می گفتند: فیلمت را داریم می گیریم متوجه شدم که تمام لحظات زورگیری فیلمبرداری شده است به همین دلیل بدون آن که موفق به سرقت کیف شویم، با موتور به سرعت از محل فرار کردیم اما چند روز بعد توسط پلیس آگاهی دستگیر شدیم. آن زمان چطور دستگیر شدی؟ داخل خانه بودم که مأموران آگاهی ریختند داخل خانه. زمان ...
عاشورا؛ نمادی از تناسب هدف و وسیله+فایل صوتی
تعبیر را تماشا کنید: و مشعل فروزان حیات در گذرگاه ابدیت، دست به دست می گردد. ما این رابطه مقدس و این باعظمت ترین رابطه را که وسیله است، به چه وضعی نشاندیم؟ آن وقت تمام فعالیت ها و موجودیت های روح را می خواهیم روی این(غریزه جنسی) پایه ریزی کنیم. به قول مولوی: جز ذکر، نی دین او، نی ذکر او/ سوی اسفل برد او را فکر او آیا میلیاردها روابط الکتریکی در مغز باید فقط یک لامپ ...
لطفاً معیارهای تضاد با روح جلال را تدوین کنید!
به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ همان طور که پیش بینی می شد با اعلام برگزیدگان نهایی جایزه ادبی جلال آل احمد شاهد دست به کار شدن گروهی از دوستان بودیم تا بر اساس متر و معیارهای خاص خود این جایزه ادبی را مورد لطف قرار دهند. درست است که موضوع داوری همواره از مسائل حساس در تمام حوزه ها محسوب می شود و موافقان و مخالفان خود را دارد، اما چسباندن وصله هایی چون انحراف از مسیر اصلی و تضاد ...
آروم بگیر، وام نگیر
...> تو فکر یک سقف باش بگذارید کم ریسک مان را بیشتر کنیم. برویم سراغ وام مسکن. شاید با خودتان بگویید من هنوز جوانم و به خودرو نیاز ندارم و اصلا پیاده روی برای سلامتی خوب است، اما خانه چی؟ خانه که دیگر از اوجب واجبات است. برای خانه دار شدن می خواهید چه کار کنید؟ منتظر بمانید تا پول هایتان را جمع کنید؟ منتظر کاهش قیمت مسکن باشید؟ اجاره نشینی را ترجیح می دهید؟ از همین آخری شروع می ...
به یادماندنی ترین شخصیت های زن دنیای بازی
عطش زیادی به ماجراجویی و سفر به معبد ها و خرابه های کهن و پرخطر دارد. طراح و خالق این کارکتر در ابتدا سعی داشت تا یک شخصیت مرد با الهام گیری از شخصیت معروف ایندیانا جونز داشته باشد اما به طور ناگهانی متوجه شد که تمام اعضای تیم او، در بازی Virtua Fighter از شخصیت های زن استفاده می کنند و علاقه ای به در دست گرفتن شخصیت های تکراری مرد ندارند. از همین رو، او تصمیم گرفت تا ماجراجوی ...
عده ای با وجود شناخت حق از آن دفاع نمی کنند
...؛ بله، شکست خورد، ولی چه شکستی؟! برای این که حق را نگه دارد!؛ این عزت است. اگر برای تو واجب شد، إِذَا لَزِمَکَ بسم الله؛ هر کاری می خواهند بکنند، بکنند! بگو: من این شکست ظاهری را برای اقامه حق می پذیرم. امام حسین (ع) هم دقیقاً همین را فرمود و بر همین مبنا تا آخر ایستادند. *امام حسین(ع) همه چیزش را برای حق داد آن وقت ببینید که با آن حضرت چه کردند! واقعاً کار امام حسین (ع) در ...
نگاهی به زندگی بابک بیات
از خانه محقری که حتی کوچکترین صدایی به گوش همسایه ها میرسید و آغاز آهنگسازیش از همین خانه محقر 48 متری بود.و خاطرات شیرین زندگی گذشته اش با پدر و مادر و دو برادرش که سراسر تعریف از عاطفه و مهربانی و فداکاری والدینش برای او بود.زمزمه کردن هنگام رفتن به دبیرستان با کفش سوراخ و ساختن ملودی تازه، در حالی که سرمای طاقت فرسا از سوراخ کفش تمام وجودش را فرا گرفته بود.میدان ژاله، چهارراه آبسردار و راه ...
خاطرات یک عکاس از سفر پیاده روی کربلا - قسمت دوم
توی جیبم و اولین جایی که آب معدنی می دهند، می اندازم داخل اش و می خورم. چند متر بعد از اسمم می پرسد و اینکه کدام شهرم .تا می شنود محمد ام می گوید دو پسر دارد و یکی شان محمد جواد است واهل بیروت اند. می خواهند ازشان عکس بگیرم که یکی دو جا می ایستند و می گیرم، بعد می گوید دوربین را بده من هم از تو عکس بگیرم. بهش یاد می دهم و یکی دو عکس می اندازد.چند قدمی دور می شود باز بهم می رسیم صحبت را ...