گروگانگیری اشتباهی به دلیل شباهت 2 برادر
سایر منابع:
سایر خبرها
سرقت از خانه فامیل دور به بهانه گرفتن تست کرونا
ورود به خانه دست و پای من و همسرم را بستند سپس با کلت بادی تهدید به مرگ کردند. آن ها بعد از سرقت اموالمان هنگام فرار پتویی را روی سرمان انداختند، اما من با زحمت توانستم خودم و همسرم را نجات دهم و با پلیس تماس بگیرم. او در آخر گفت: به یکی از بستگانمان به نام داوود مشکوک هستم، چون مدتی است با او اختلاف دارم و شنیده بودم قصد انتقام دارد. احتمال می دهم او در این سرقت دست داشته باشد. با ثبت ...
اخبار حوادث امروز (8 آذر 1400) از شهادت امین سعیدی، مامور پلیس اسلامشهر در درگیری با قاچاقچیان تا تبرئه ...
دستگیری 85 قاچاقچی عمده خبر داد. آدم ربایی اشتباهی در میدان تره بار تهران/ ربودن برادر دوقلو به جای گروگان اصلی مرد انتقامجو 7آدم ربا اجیر کرد تا جوانی را ربوده و تا حد مرگ کتکش بزنند اما آدم ربایان به دلیل شباهت زیاد مرد جوان و برادرش، دست به آدم ربایی اشتباهی زدند. سارقان طلافروشی پلدختر دستگیر شدند+ جزئیات رئیس کل دادگستری لرستان گفت: دو سارق طلافروشی ...
آدم ربایی اشتباهی در بازار میوه و تره بار
در تحقیقات گفت: من و برادرم در غرفه تره بار شاکی کار می کردیم، سه روز قبل غرفه دار همسایه با برادرم برسر این که چرا وسایل و جعبه های غرفه را در مقابل مغازه می گذارد دعوا کرد. برادرم ناخواسته او را هل داد که کف زمین افتاد و دستش آسیب دید. بعد از آن برادرم دیگر جای جعبه ها را عوض و از آن مرد عذرخواهی کرد. نمی دانم چرا مرد همسایه از من انتقام گرفت. روز حادثه زودتر از برادرم به محل کارمان رسیدم. مرد ...
روایت دختر کارآفرینی که یک تنه وضعیت اقتصادی روستایش را تغییر داد/ دختران این روستا صاحب کسب و کارند
مرا به شدت اذیت می کرد یادم می آید یک بار که برای فروش محصولات مان به روستا رفته بودند من درخانه ای که در شیراز داشتیم منتظرشان بودم. چند ساعت از زمانی که باید می آمدند گذشته بود و هنوز خبری ازشان نبود واقعا نگران شده بودم از طرفی نه می توانستم تماس بگیرم نه به دنبال شان بروم. تقریبا ساعت 1 بامداد رسیدند.اما شب سختی بر من گذشت .در تمام این چندسال که پدر کارگاه را راه اندازی کرد من هر شب دلهره جاده ...
کتاب سرگذشت نارنیا – نوشته سی. اس. لوئیس – مرور داستان و شخصیت ها- به مناسبت زادروز این نویسنده محبوب
گوید که نارنیا وجود ندارد و آن دو فقط تظاهر کرده اند. چند روز بعد، وقتی هر چهار نفر وارد سرزمین نارنیا می شوند، حقیقت برملا می شود. در ضمن، آنها متوجه می شوند که آقای تامنوس، دستگیر و خانه اش زیرورو شده است. آنها به سگ آبی برمی خورند. سگ آبی، آنها را به خانه اش دعوت می کند. خانم سگ آبی از آنها به خوبی پذیرایی می کند. کمی بعد، سگ آبی برای شان از اصلان، شیر بزرگ، تعریف می کند که قرار است روزی به ...
رمزگشایی پلیس از طرح ربودن دختر جوان
ما افزوده می شد تا این که به ناچار ماجرا را به پلیس 110 اطلاع دادیم. در این هنگام بود که پیامکی با عنوان سند خانه پدری را تحویل بده تا بعد از چند روز مهلا را برگردانیم! برایم ارسال شد. حالا دیگر یقین داشتم دخترم را ربوده اند چرا که من به خاطر یک ساختمان ارثیه ای با برادرم اختلاف داشتم! اما از سوی دیگر هم از مدتی قبل به رفتار های دخترم مشکوک شده بودم و احتمال می دادم او با پسری در فضای ...
آدم ربایی اشتباه هشت مرد خشمگین
. او در کنار غرفه من، غرفه داشت. حتی یکی دو روز قبل از حادثه با کارگر من درگیر شده بود. با این سرنخ ماموران پلیس سراغ این مرد غرفه دار رفتند. اما او ماجرای آدم ربایی را انکار کرد. این در حالی بود که چند ساعت بعد پسر ربوده شده، خودش به پلیس مراجعه کرد و گفت که توانسته از دست گروگانگیران نجات پیدا کند. نجات پیش از مرگ او این ماجرا را اینطور روایت کرد: من کارگر تره بار هستم. با برادرم در ...
ماجرای آدم ربایی اشتباهی
تهران (پانا) - غرفه دار میدان میوه و تره بار که از کارگر میدان کینه به دل گرفته بود، با اجیر کردن 7 مرد قصد تنبیه او را داشت اما شباهت زیاد دو برادر باعث شد مرد بی گناه به جای برادرش ربوده شود و کتک بخورد. به گزارش ایران، چند روز قبل مرد غرفه داری هراسان با پلیس تماس گرفت و گفت: یکی از غرفه داران میدان تره بار با 7 مرد خشن با چوب و چماق به جان کارگر من افتادند و پس از کتک زدن او را ...
آدم ربایی در تره بار بر سر جای بار
دعوای دو مغازه دار بر سر جای بار در بازار تره بار تهران به حادثه آدم ربایی منجر شد. به گزارش جوان، چند روز قبل مردی به مأموران پلیس تهران خبر داد که کارگرش از سوی هشت مرد خشن ربوده شده است. او گفت: من صاحب یک مغازه در میدان تره بار تهران هستم. امروز مثل همیشه مشغول کار بودم که یک خودروی پژو 405 توقف کرد. بعد از آن هشت مرد خشن با چوب و قمه پیاده شدند و یکی از کارگرانم را به شدت مضروب کردند ...