سایر منابع:
سایر خبرها
روبرو می شد. چنین اعتقادی ندارم. ما ویتنامی را شکست دادیم که توانسته بود مقابل ژاپن به برتری برسد. هیچ فرقی نمی کرد که با چه تیمی بازی کنیم. چرا که هدف مان قهرمانی بود. اینکه پس از دو دوره ناکامی و 6 سال دور بودن جام از ایران توانستیم قهرمان شویم برایمان بسیار شیرین بود. فارس: بازی پایانی مقابل ازبکستان را با برتری ناپلئونی به پایان رساندید. شاید همین موضوع باعث شده تا چنین ...
سرمایه دار است. چند سال قبل شروع به کار کردم و پدرم به من کمک کرد. وضع من هم خوب بود تا اینکه مدتی قبل مشتریانم از من کلاهبرداری کردند و طلبم را پرداخت نکردند و من 100 میلیون تومان بدهکار شدم. به همین دلیل تصمیم گرفتم خودروی شاکی را با یکی از دوستانم سرقت کنم. چرا از پدرت کمک نگرفتی؟ پدرم خیلی به من کمک کرد و بیشتر بدهکاری ام را دادم، اما به یک نفر 3 میلیون تومان بدهکار بودم و از پدرم ...
داشت و فیلم سرقت ضبط شده است. دو همدستم سابقه دار بودند و ماموران از روی چهره، آنها را شناختند و سراغشان رفتند. دوستانم نیز مرا لو دادند و دستگیر شدم. چند ماه در زندان بودی؟ هشت ماه در زندان بودم تا این که مقداری از اموال سرقتی را پس دادیم و با قرار کفالت آزاد شدم. بعد از آزادی سراغ یک کار آبرومند رفتی؟ نه. یک راست رفتم سراغ دزدی. دزدی؟ ...
احساس غرور می کردم و به دوستانم می گفتم: برادرم از جبهه آمده است. آن موقع هم در ایران بودم. دوستان یارانی من می گفتند: جبهه برای 8 سال دفاع مقدس بوده است و تمام شده است و برادر شما الان کجا می جنگد که شما تا این اندازه افتخار می کنید؟ در اواخر جنگ افغانستان رضا 9 ماه به خانه نیامده بود. من کلاس پنجم بودم. گمان می کردم رضا دیگر باز نمی گردد ولی یکی از دوستانش عکسی از رضا در مزار شریف به همراه نامه ای ...
طریق معرفی یکی از دوستانم به تیم والیبال بود، اما به دلیل مسافت زیاد مجبور شدم این رشته ورزشی را رها کنم. چشمه سار: شیرین ترین و تلخ ترین خاطره ورزشی که دارید را بیان کنید؟ کوهنوردی شیرین ترین خاطره ام است حتی زمانی که برای زیارت به امامزاده محمد حسن رفته بودم به دلیل صعب العبور بودن مسیر این امامزاده بیشتر افرادی که در مسیر رفتن به آن قرار می گیرند از مسیر سخت آن دچار خستگی می ...
ولادت حاج سید علی آقا قاضی فرزند حاج سید حسین قاضی است. ایشان در سیزدهم ماه ذی الحجة الحرام سال 1282ه.ق. در تبریز متولد شد و او را علی نام نهادند، بعد از بلوغ و رشد به تحصیل علوم ادبیه و دینیه مشغول گردید و مدتی در نزد پدر بزرگوار خود و میرزا موسی تبریزی و میرزا محمد علی قراچه داغی درس خواند . پدر پدر ایشان، سید حسین قاضی، انسانی بزرگ و وارسته بود که از شاگردان ...
. قرار گذاشته بودند که فردا بیایند و بیع بکنند و کار تمام شود و جنس را بفرستد. فردا رفت گفت آقا نه. نمی توانم بخرم. مثلا نمی توانم صد تا کارتن بخرم. یک کارتن می خرم. دو روز بعد بازار شکست. اگر ایشان این جنس ها را اینطوری خریده بود تمام زندگی اش به باد رفته بود. مثلا. مثال اینجوری می گوییم ها. حالا اینجا به وسیله یک مرد خدایی راه به شما نشان داده می شود. یک وقت هم همینطوری یک وسیله ای جور می کنند که ...
، تاسیس آموزشگاه سینمایی و... سخن گفت. آقای رفیعا سال ها پیش با اتمام تحصیلات تان وقتی به ایران بازگشتید، فکر می کردید که به طور جدی به تدریس بپردازید، یا اینکه فیلمسازی دغدغه تان بود؟ روزی که درسم تمام شد و وارد میدان کار شدم، به هیچ چیزی جز سینما و فیلمسازی فکر نمی کردم. تا آن زمان چند فیلم در امریکا ساخته بودم، از جمله بوف کور. به ایران که برگشتم، به دست روزگار در مسیر تدریس ...