سایر منابع:
سایر خبرها
رنگ و چرک گرفته هماهنگی دارند. در انتهای راهروی باریک و بلند، کمدهای فلزی قرار گرفته اند و روی آن ها با ماژیک نوشته شده: پرونده های مختومه سال های 89،90، 91، 92 کنار آن ها، اتاق دادرسی است و زنی با قاضی از پرونده ای صحبت می کند که هنوز باز است: من شاغلم، کل هفته همان 5شنبه-جمعه ها وقت دارم با بچه ام باشم، همان را هم 5شنبه ها مجبور باشم ببرم کلانتری به پدرش تحویل دهم که نمی شود. یک روز نباید بتوانم ...
جشنواره خبر داد و افزود: روز 15 اسفندماه نیز مسابقه طراحی چادر به صورت زنده به اجرا درخواهد آمد.او همچنین درباره بخش مسابقه عمومی پنجمین جشنواره مد و لباس، بیان کرد: بخش عمومی شامل لباس مجلسی و اجتماعی زنان ، لباس های مردانه ، بچه گانه، زیورآلات ، کیف و کفش است. بیش از 1600 اثر تا روز پنجشنبه با ثبت نام در سامانه شیما به دست ما رسیده و آنقدر این آثار با کیفیت هستند که کار برای داوران سخت شده است و ...
...> به یکی از اتاق های بخش رفتیم. هیچ کس در آن ساعت روز در اتاق نبود. همه در حیاط نسبتا کوچک بخش زنانه جمع شده بودند اما زنی آرام با پوستی سفید، رنگی پریده و موهای کوتاه مشکی در حالی که لباس های فرم صورتی کمرنگش را به تن داشت روی تختش کز کرده بود. وارد اتاق که شدیم مودبانه به پایین تخت آمد و بی حوصله سلام کرد. مادریار زیر لب گفت: آمریکا درس خونده اسمش حبیبه اس. کنار تختش رفتم و بعد از حال و ...
کشور ما به اندازه کافی نوشته و سخن گفته اند، تأکید کرد: وقت آن است که زنان سرزمین ما همزبان باز کنند به سخن درآیند چرا که فرصت نوشتن و سخن گفتن هنوز به دست زنان کشور ما نیفتاده است. وی افزود: تعداد زنانی که در این زمینه فعالیت داشته اند، بسیار معدود است، از جمله فریده لاشایی، فروغ فرخزاد و سیمین دانشور که البته همان ها نیز جایگاه والایی را در قلب ما ایرانی ها دارند و به دلیل نوع فعالیتی که داشتند ...
برای آن سختی هایی که با لذت تحمل می کردیم تنگ می شود. نامه هم برایم می نوشتند و من هم گاهی جواب می دادم. اما همه این ها برایمان حل شده بود. هدفمان بالاتر از این حرف ها بود که با دلتنگی ها کم بیاوریم. * از خاطرات آن ایام بگویید. بعد از عملیات رمضان نامش میان شهدا بود/برایش قبر هم درست کردند عملیات رمضان وقتی اتفاق افتاد هنوز ازدواج نکرده بودیم اما چون با هم فامیل بودیم درجریانش قرار ...
...> وقتی رسیدیم کربلا ساعت سه صبح بود و هوا تاریک. تمام شب قبل رو راه اومده بودیم و همه خسته بودن و توی تاریکی داشتیم به طرف محل اسکانمون می رفتیم که یه دفعه مسئول کاروان وقتی داشتیم از یه چهارراه رد می شدیم، وسط میدون نگهمون داشت و یک دفعه به یه طرفی اشاره کرد و گفت: اونجا رو نگاه کنید. اون حرم حضرت ابوالفضله (ع). ... و این اولین بار بود که چشمای بی لیاقت من، آجرآجر حرم یل ام البنبن رو از ...
، بی حوصلگی و شلختگی همشون تو رابطه زن و شوهر بعد از بچه تأثیر داره. مردهای حسود لیلا دو پسر دبستانی داد. او می گوید: در مورد رابطه زن و شوهر بعد از بچه فقط در یک جمله می توان گفت کلا همه چیز عوض می شود. مخصوصا بعد از بچه اول چون تجربه این که نوزاد خواب و بیداریش منظم نیست و بیشتر وقت زن به مراقبت از او اختصاص پیدا می کند؛ او نمی داند چطور باید خواسته های شوهر را برآورده کند. بیشتر ...
هست با دیدن هر کدام از این پرونده ها، قلبش به دردر می آید کما اینکه خود این متهمین قلبشان بدرد آمد خوب شاید سئوال بشود که چطور این متهمان اعتراف کردند و حرف های آتشین علیه خودشان و علیه شهردای زدند؟ اما بعضی از این ها را بردیم جنوب شهر، خانواده شهدا را دیدند حانبازان را در وضعی که زندگی می کنند دیدند خودشان تکان خوردند و تا 48 ساعت بعد از این دیدارها بعضی از اینها گریه می کردند ما درجه داری را به ...