شکایت از اورژانس بعد از مرگ شوهر
سایر منابع:
سایر خبرها
گریز از خشونت پناه به خانه امن
دور خودش چرخاند. سرم را کف خانه گذاشت و پاهایم را به سقف خانه آویزان کرد. رفت که چاقو بیاورد که پسر وسطی و دخترم نجاتم دادند. با آن همه سر و صدا، یکی از همسایه ها از خواب بیدار شد و گفت گناه دارد، سید است. او می گفت که می روم زن دیگری بهتر از آن می گیرم. همیشه این جملات را می گفت؛ حتی به بچه هایم. هیچ وقت با پلیس تماس نگرفته بودم ولی شب آخر پلیس و اورژانس آمد و حتی او در را باز نمی کرد ...
صحبت های فریبنده فروشنده لباس، زن متاهل را به خیانت واداشت/ آن قدر از من تعریف کرد که فریب خوردم!
.... روزی برای خرید لباس به یک بوتیک لباس فروشی که فروشنده آقا داشت، رفتم. یک لباس انتخاب کردم فروشنده طوری از آن لباس و ظاهر من تعریف می کرد که من احساس کردم دقیقا کلماتی را به کار می برد که من از همسرم انتظار داشتم به من بگوید با این حال علیرغم اینکه آن لباس مورد پسندم نبود آن را خریدم و از آن به بعد هر چند روز یک بار به بهانه خرید لباس به آن بوتیک سر می زدم در واقع خرید لباس بهانه ...
مردی شوهرم را کشت تا با من ازدواج کند
زن جوان در گوشه سالن دادگاه منتظر است تا منشی صدایش کند و وارد شعبه شود. گاهی نیم نگاهی به مرد زندانی دارد که آن سوی سالن با لباس راه راه آبی سرمه ای ایستاده است. سراغش می روم و از او درباره اتهامش می پرسم که از حرف هایش معلوم است دل پری از زندگی دارد. گفت وگوی جام جم با این متهم را بخوانید. *به چه اتهامی دستگیر شدی؟ معاونت در قتل شوهرم. *بعد قاتل چه کسی بود؟ ...
فکر نمی کردم قاتل دخترم شوم ؛ آنقدر کتکش زدم که ... | همسرم مرد خوبی است؛ آزادش کنید!
: اواخر سال قبل به همراه زن و 4 فرزندم از افغانستان به ایران آمدیم. من از صبح تا شب کار می کردم تا خانواده ام راحت زندگی کنند تا اینکه 2 ماه قبل مریم را پشت موتور پسر جوانی به نام کریم دیدم و آنقدر عصبانی شدم که کارم را رها کردم و به خانه آمدم و او را به شدت کتک زدم. بعد هم کریم را پیدا کردم و گفتم یا به خواستگاری دخترم بیا یا رهایش کن. وی ادامه داد: شب حادثه متوجه شدم که کریم دوباره به ...
درخواست های نامتعارف شوهر، زن را به پاسگاه کشاند!
فراهم کنم. خلاصه یک سال بعد از آغاز زندگی مشترکمان صاحب یک فرزند پسر شدم و تصور می کردم با تولد آراد، زندگی ما زیباتر خواهد شد، اما نمی دانم چه حادثه ای رخ داد که این زندگی عاشقانه رنگ باخت و روابط من و انوش سرد و بی روح شد. با این که بیشتر از یک ماه از تولد فرزندم نمی گذشت، ولی دیگر همسرم توجهی به نیازهای عاطفی و روحی من نداشت، به گونه ای که هر روز بیشتر از هم فاصله می گرفتیم ...
دوستی در شبکه های اجتماعی من را به بیراهه برد/ آن مرد اینقدر چرب زبانی کرد تا به شوهرم خیانت کردم و...
کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: 18ساله بودم که با آروین ازدواج کردم. او شاگرد یک فروشگاه لوازم پلاستیکی بود. وقتی زندگی مشترکمان را آغاز کردیم، آروین شغل های متفاوتی را در بازار کار تجربه کرد تا این که بالاخره با کمک اطرافیان فروشگاه پوشاکی راه اندازی کرد و اوضاع مالی ما بهتر شد. اگرچه صاحب دو فرزند شده بودم اما همواره با همسرم اختلاف داشتم. او همیشه درگیر گرفتاری های کاری و بدهی و طلبکاری ...
همسرم از من سو استفاده کرد و مرا فریب داد. /رابطه نامشروع شوهرم با مربی موسیقی دخترم / صحنه بسیار بدی از ...
در حالی که دلتنگ دخترم بودم با نعمت ازدواج کردم. هنوز یک ماه بیشتر از برگزاری مراسم عقدکنان ما نگذشته بود که همسرم پیشنهاد داد تا به کلاس موسیقی بروم و این هنر ارزشمند را بیاموزم چرا که سارا دختر خوانده ام نیز مربی موسیقی داشت و نعمت معتقد بود که با این شیوه می توانم ارتباط صمیمانه ای با سارا برقرار کنم و او را از افسردگی مرگ مادرش نجات دهم. چند روز بعد زنی به نام فریبا به منزل ما آمد تا ...
رساندن کودک به مادرش برای 2 مرد دردسرساز شد
چند روز قبل، مرد جوانی در یکی از شهرهای غربی کشور هراسان پیش پلیس رفت و از ربوده شدن پسر 5 ساله اش خبر داد و گفت: به خاطر اختلافاتی که با همسرم داشتم از او جدا و همراه پسرم راهی شهر زادگاهم شدم تا با هم زندگی کنیم. امروز که از سر کار به خانه برگشتم متوجه شدم پسرم نیست. خانواده ام به تصور اینکه او برای بازی به کوچه رفته متوجه غیبتش نشده بودند اما وقتی همه جا را گشتم و از او خبری پیدا ...
فکرش هم نمی کردم این طوری شوهرم مچم رو بگیرد/ مهدی عاشقانه دوستم داشت اما به او خیانت کردم و...+جزییات
فرشید به بهانه های مختلف و زمانی که همسرم در خانه حضور نداشت به خانه ما می آمد و خیلی از کارهای خانه ام را انجام می داد دیگر نزد او حجابم را هم رعایت نمی کردم و چندی بعد نیز با او به اتاق خواب مشترکم با مهدی رفتم و... سریالهای ماهواره ای رو دیدی؟ این زن به این سبک به شوهرش خیانت کرد! لکه دار شدن عفت دختر نوجوان درپارتی شبانه/ تجاوز پسرشیطان صفت... نرگس 30 ساله به ...
ربودن نوزاد در یکی از بیمارستان های پایتخت + جزئیات
همشهری آنلاین ؛ سرنخ: این اتفاق دوشنبه بیست و نهم آبان ماه در یکی از بیمارستان های تهران افتاد. آن روز زن جوانی که سراسیمه بود، به کارمند حراست بیمارستان گفت: ساعتی قبل زایمان کردم و پسرم به دنیا آمد. بعد از ریکاوری، من و نوزادم را به بخش منتقل کردند که در آنجا چشمم به زنی جوان افتاد. او رفتارهایش مرموز بود و چشم از من برنمی داشت. یک کوله پشتی هم همراهش بود و با دیدن او سمتش رفتم و پرسیدم اینجا ...
عجیب ترین آدم ربایی های این روزها
در یکی از بیمارستان های پایتخت دستگیر شده، مدعی است قصد کمک به نوزادان را داشته نه ربودن آنها را. این اتفاق دوشنبه بیست و نهم آبان ماه در یکی از بیمارستان های تهران افتاد. آن روز زن جوانی که سراسیمه بود، به کارمند حراست بیمارستان گفت: ساعتی قبل زایمان کردم و پسرم به دنیا آمد. بعد از ریکاوری، من و نوزادم را به بخش منتقل کردند که در آنجا چشمم به زنی جوان افتاد. او رفتارهایش مرموز بود و ...
ادعای عجیب عامل نوزادربایی در بیمارستان میلاد
که با این حال دستگیر شد. در بازرسی از کوله پشتی او یک لباس و پتوی نوزاد و یک عدد شیرخشک کشف شد . شوهر او هم که با موتورسیکلت به بیمارستان آمده بود، بازداشت شد. متهمان دیروز برای تحقیقات به شعبه ششم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شدند . فتانه، زن متهم در اظهاراتش گفت : من و همسرم 13سال قبل ازدواج کرده ایم و بچه دار نشده ایم . دو بار بابت این در بیمارستان جراحی شدم. برای کمک به زنانی که ...
خانواده زن مقتول دامادشان را بخشیدند
مرد جوان که در یکی از هتل های پایتخت همسرش را به قتل رسانده بود، با رضایت اولیای دم از مجازات مرگ رهایی یافت. به گزارش ایران، ماجرا از آنجا آغاز شد که خدمتکار هتلی در پایتخت ساعت 3 بعد از ظهر سه شنبه 24 اردیبهشت 1398 برای نظافت اتاق 251 چندین بار در اتاق را زد. باتوجه به اینکه کسی پاسخگو نبود، از طرفی کلید اتاق نیز در پذیرش قرار نداشت و مشخص بود که مسافران اتاق داخل هستند، موضوع به ...
قتل دختر بچه در شکنجه های مادر و دوست پنهانی مادرش
....به همین خاطر از شوهرم به اتهام قتل و آزار دخترم شکایت دارم. بازداشت پدر با این شکایت پدر بهار ردیابی و بازداشت شد. اما ادعا کرد بهار را ندیده و از سرنوشت او اطلاعی ندارد . این مرد گفت :من و همسرم مدتی است ا از هم جدا زندگی می کنیم .همسرم مدتی است با یک مرد جوان به نام سلمان رابطه برقرار کرده و قصد دارد به او ازدواج کند .چند وقت قبل سلمان با من تماس گرفت و از من ...
آخرین دیدار
را زدم ، داداش کوچیک ترم درب را باز کرد بغلش کردم، بوی پدرم را میداد.... وارد خانه شدم کسی نبود ، پرسیدم داداش بابایی ، مامانیی کو؟؟ گفت بابا حالش خوب نبود با مامان و عمو رفتن بیمارستان، کم کم داشتم به تصوارتی که در ذهنم ترسیم کرده بودم میرسیدم. بلافاصله با مادرم تماس گرفتم ، با تعجب جواب داد مگر اهوازی مامان؟ گفتم بله ... بغضش ترکید و گفت خوب شد آمدی پدرت دائم سراغت را میگرفت ...
پرستو، ساجده، عاطفه؛ ماجرای این سه زن، وحشتناک است
فهرست اخبار زیرنویس1 روایت اول2 روایت دوم3 روایت سوم روزنامه اعتماد در گزارش امروز خود روایتی از زندگی سه زنی که در معرض خشونت خانگی بوده اند را آورده که در ادامه می خوانید ساجده، گیسوهای تاب دار سیاهش، سه بار دور دستان مراد پیچیده شده و از پاهایش، آویزان از سقف مانده ...
نوزادربایی بیمارستان غرب تهران / زن و مرد جوان بازداشت شدند
به گزارش گروه اجتماعی ایسکانیوز ، روز گذشته دوشنبه بیست و نهم آبان ماه امسال، پرسنل انتظامات بیمارستان میلاد تهران در تماس تلفنی با پلیس، بازداشت زن و مرد جوانی را در بخش زایمان گزارش کردند. با اعلام این خبر، تیم بررسی صحنه جرم راهی مرکز درمانی شدند و تحقیقات میدانی را آغاز کردند؛ در گزارش اولیه پرسنل انتظامات آمده بود، زن جوان با یک پتوی نوزاد و قوطی شیرخشک احتمالا برای نوزادربایی ...
نقشه زن متاهل برای قتل شوهرش؛ بعد از اطمینان از فوت با اورژانس تماس گرفت!
حالش او با اورژانس تماس گرفته است و عوامل امدادی نیز پس از حضور در محل، مرگ شوهر را تأیید کرده اند. به نقل از ایران، سردار علی ابراهیمی، فرمانده انتظامی استان قزوین در تشریح این پرونده جنایی گفت: باتوجه به اینکه مأموران متوجه تناقض گویی همسر این مرد شده بودند، به همین منظور کارگروه ویژه ای از کارآگاهان پلیس آگاهی مسئول بررسی علت اصلی مرگ او شدند، در تحقیقات انجام شده از خانواده و ...
محمد سخت از ما دل کند و آسان دل داد
. بعد من کفشش را جلوی پاهایش گذاشتم، همدیگر را در آغوش گرفتیم و او از خانه بیرون رفت. وقتی سر کوچه رسید پشت سر او آب ریختم و برای آخرین بار او را ایستاده دیدم، تقریبا هر روز با من تماس می گرفت. آخرین بار دو روز قبل از عملیات چهار بار پشت سر هم با من تماس گرفت؛ در حال لباس شستن بودم. بر خلاف بعضی ها که نمی توانند جلوی دیگران ابراز علاقه کنند او جلوی همه علاقه اش را ابراز می کرد. من هی می آمدم تلفن ...
بخشش مردی که زن سابقش را در هتل کشت
بعد از آن مشخص شد مرد جوان 24 ساعت قبل هتل را ترک کرده است. با سرنخ هایی که از صحنه جرم و دوربین های مداربسته به دست آمده بود ماموران پلیس آگاهی قطعات پازل را کنار هم قرار دادند و فرضیه قتل از سوی همسر 30ساله زن جوان قوت گرفت. به همین دلیل بازپرس جنایی دستور شناسایی خانواده مقتول و دستگیری همسرش را به عنوان تنها مظنون این جنایت صادر کرد. در ادامه روند تحقیقات مشخص شد مرد جوان سه روز قبل ...
معمای عجیب ارسال عکس جسد زنی برای شوهرش
در کوه افتاده و صورتش خونین است و چشمانش با پارچه ای بسته شده و در بینی اش هم پنبه ای گذاشته بودند. خوب که دقت کردم به نظرم آمد، محلی که از جسد عکس گرفته شده بود کوهستان های اطراف پارک جمشیدیه باشد. به همین دلیل به پارک جمشیدیه رفتم و به جست و جو برای یافتن جسد همسرم پرداختم. این را هم بگویم زمانی که در پارک بودم یکی از هم ولایتی هایم تماس گرفت و مدعی شد که عکس همسرم را برای او هم ارسال کرده اند. باتوجه به اظهارات مرد جوان، بازپرس جنایی دستور تحقیقات و رازگشایی از ناپدید شدن زن جوان را صادر کرد. ...
شوهرکشی با شربت سمی در قزوین
اما بعد از چند ساعت و بدتر شدن حالش، اورژانس آمده اما او فوت کرده است. این در حالی بود که با تحقیق از خانواده و همکاران مرد فوت شده پی بردند این زن با شوهرش اختلاف های شدید داشته و آن روز حالش خوب بوده و از محل کارش به خانه برگشته است. وی افزود : ماموران به این زن مشکوک شدند و احتمال دادند او به قتل رسیده باشد. متهم زن در جریان تحقیقات اعتراف کرد یک لیوان شربت حاوی مقدار زیادی دارو به شوهرش داده و ...
قتل شوهر با یک لیوان سم/ پای یک مرد غریبه در میان است
در بررسی های اولیه همسر این مرد مدعی شد وقتی شوهرش از سرکار به خانه برگشته به دلیل احساس ناراحتی در ناحیه قلب و قفسه سینه برای استراحت وارد اتاق خواب شده اما پس از گذشت چندین ساعت و بدتر شدن حالش او با اورژانس تماس گرفته است و عوامل امدادی نیز پس از حضور در محل، [...]
فرار از مهمانی شیطانی زن جوان در باغ ویلای اجاره ای
جمله سرو صدا به راه انداختم وبه او گفتم: ترانه این بازی ها را تمام کن!... ولی به خاطر هستی خیلی ناراحت بودم چرا که او مجبور بود صحنه های شرم آوری را تحمل کند که با رقص و موزیک شروع شده بود. به همین خاطر هستی را برداشتم و ازآن جا بیرون زدم.حالا احساس گناه و عذاب وجدان درحالی رهایم نمی کرد که هستی هم التماس می کرد تا او را به خانه خودشان نبرم! به ناچار هستی رابه خانه خودم بردم ولی ترانه با من تماس گرفت و مدعی شد به اتهام آدم ربایی از من شکایت می کند! این بود که به کلانتری آمدم تا این ماجرای وحشتناک را گزارش بدهم! اما ای کاش ... ...
مرگ تلخ بیمار قلبی قبل از رسیدن به بیمارستان/ شکایت خانواده متوفی تحت عنوان قصور پزشکی
دوستش با خودروی شخصی به این بیمارستان منتقل شده است. همسر متوفی که در بیمارستان حاضر بود ماجرا را اینطور به تیم تحقیق توضیح داد: همسرم از گذشته بیماری قلبی داشت؛ او ساعت 16 با من تماس گرفت و گفت که قلبش درد گرفته است به همین خاطر قرار شد تا زمانی که به خانه می رسم خودش با اورژانس تماس بگیرد و از قرص قلب زیر زبانی استفاده کند. ماجرای قتل مرد جوان در محله پیروزی/ قاتل در زندان ...
قتل شوهر با یک لیوان سم
چند روز قبل خبر مرگ مشکوک مردی 39 ساله در خانه اش واقع در یکی از خیابان های قزوین به پلیس اعلام شد و بلافاصله عوامل انتظامی و نیروهای امدادی برای بررسی موضوع به محل حادثه اعزام شدند. در بررسی های اولیه همسر این مرد مدعی شد وقتی شوهرش از سرکار به خانه برگشته به دلیل احساس [...]
فرضیه قتل فرزند در پرونده زن جوانی که شوهرش را کشت
او را بزند که دست و پایش بشکند و در خانه بماند اما پشیمان شدم. پس از آن مقداری پودر قرص برنج را که در کف کابینت برای کشتن سوسک ها ریخته بودم برداشتم و داخل یک کپسول ریختم و به دنبال فرصتی بودم تا او را مسموم کنم. شب حادثه شهرام که به خانه آمد گفت معده درد دارد من هم کپسول را به او دادم اما باز پشیمان شدم و به او گفتم تاریخ آن گذشته بود قرص را بالا بیاور. او هم به دستشویی رفت اما حالش به ...
استخوان های پسرم را که در آغوش گرفتم خاطرجمع شدم!
نفر اهل گنبد بود. همسرم همراه پدران همرزمان محمدصادق به کردستان رفتند. چون هوا برفی بود، آن ها از میانه راه برگشتند. بار دوم مجدداً همسرم به کردستان رفت و بعد از 20 روز برگشت. کومله به او گفتند باید 200 هزار تومان پول بدهی تا پسرت را آزاد کنیم. همسرم گفت من چیزی ندارم، کارگر روزمزد هستم. 200 هزار تومان آن زمان پول زیادی بود. دوباره همراه پدران همرزمان محمدصادق به کردستان رفتند و توانستند بچه هایمان ...
متهم به قتل در دادگاه: ناخواسته در خواب به پهلوی مادرم لگد زدم،سرش خورد به بخاری و فوت کرد
کشته است. ما به هیچ وجه حاضر به مصالحه نیستیم و تنها درخواست مان قصاص او است. سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: من اتهام قتل عمد را قبول ندارم. روز حادثه در کنار مادرم خوابیده بودم و ناخواسته پایم به پهلوی مادرم خورد و او به یکباره پرت شد و سرش به لبه بخاری اصابت کرد و بیهوش شد. با اینکه خیلی ترسیده بودم با اورژانس تماس گرفتم و دقایقی بعد هم نیروهای اورژانس عنوان کردند که مادرم فوت کرده است. ...