سایر منابع:
سایر خبرها
فَلَکَ اَسْئَلُ وَ اِلَیْکَ اَبْتَهِلُ وَ اَرْغَبُ وَ اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِمُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَجْعَلَنی مِمَّنْ یُدیمُ ذِکْرَکَ وَ لا یَنْقُضُ عَهْدَکَ وَ لا یَغْفُلُ عَنْ شُکْرِکَ وَلا یَسْتَخِفُّ بِاَمْرِکَ؛ معبود من! فقط از تو مسئلت می نمایم و تنها به سویِ تو، ابتهال و زاری و اشتیاق دارم، و از تو می خواهم که صلوات و درود بر محمد و آل او فرستی و مرا از آنانی قرار دهی که ...
.... زهری عرض کرد: ای پسر رسول خدا! این چیست؟[28] حضرت فرمود: قصد سفری دارم و مشغول تهیه زاد و توشه آن و گذاشتن در محل مطمئنی هستم. زهری گفت:غلام من این جاست به شما کمک می کند. حضرت قبول نکرد. زهری عرض کرد: خودم آن را برمی دارم و برای شما می آورم.[29] امام سجاد علیه السلام فرمود: من میل ندارم چیزی که موجب نجات من و سبب حسن ورودم به مقصد است خودم حمل نکنم، تو را به خدا سوگند می ...
وابستگی خودت را نشان دهی . او هم می گوید تو چه کسی هستی که برای من تعیین تکلیف می کنی؟ اولا تو در مقامی نیستی که این کار را بکنی، ثانیا من خودم تشخیص می دهم که چگونه نسبت دلبستگی و تعلق خاطرم را به نظام سیاسی خودم اعلام کنم؛ به تو ارتباطی ندارد . چه کسی می تواند بگوید روحانیون مبارز، شما آدم هایتان را معرفی می کردید تا بعد ببینیم چطور می شود؟ آن ها نمی پسندند. وقتی ما رقابت های مان از رفتار های حزبی ...
، به نام شهید مجید آخوند ، پای من را گرفت گفت الآن که آتش تهیه می ریزند تو کجا می خواهی بروی؟ من گفتم بچه ها مجروح شدند، بگذار بروم ببینم چه خبر است. البته ایشان هم در همان شب شهید شد که آنهم داستان خودش را دارد. ایشان با اینکه جثه ضعیفی داشت، پای من را سفت چسپیده بود، می گفت بیرون نرو. من با لگد پرتش کردم و از سنگر آمدم بیرون. دیدم که یک تعداد از بچه ها همین جوری لت وپار افتاده اند. آن موقع در ...
آن قلب پاکت دوست می دارم تو را برای دوست داشتن دوست می دارم تو را به جای همه کسانی که نمی شناخته ام دوست می دارم تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام دوست می دارم برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و برای نخستین گناه تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم، دوست می دارم عشق قدیمی ولنتاین مبارک ...
را صادر کرد. حضرت فرمود: هرگاه بکشی مرا، پس دختران رسول خدا را چه کسی به منزلگاه شان برگرداند، در حالیکه جز من محرمی ندارند. یزید گفت: تو آنها را بر می گردانی. پس یزید سوهانی طلبید و شروع کرد به سوهان کردن غل جامعه که به گردن آن حضرت بود. پس از آن گفت: ای علی بن حسین آیا می دانی چرا این کار را کردم؟ حضرت فرمود: بلی، می خواستی که جز خودت دیگری را بر من ...
قبل و سوال و جواب نکیر و منکر در جای خود باقی می ماند. به همین دلیل اگر حتی اجزای بدن متلاشی شود به خواست و قدرت خداوند، آن عضو به سخن آمده و در مورد کارهایی که در دنیا انجام داده است در محضر خداوند پاسخ می دهد. کلینی نقل می کند:"در زمان امام صادق شخصی به دار مجازات آویخته شده بود یونس بن عمار پس از مشاهده آن از امام صادق پرسید آیا شخصی که اعدام شده نیز در معرض عذاب و فشار قبر قرار می ...
. خلاصه شب گرسنه خوابیدم. هنوز یک ساعت نگذشته بود که ضربه ی محکمی به زانویم خورد. درد در سراسر بدنم پیچید؛ چشمانم را باز کردند؛ دیدم یک مرد سیاه چرده با موهای مجعد دستش را به کمر زده، مرا نگاه می کند گفت: بلند شو. وقتی بلند شدم یک کشیده ی محکم به صورتم زد. گریه ام گرفته بود. گفت: دنبالم بیا. لنگ لنگان دنبالش رفتم. هلم داد داخل اتاق. وارد هر کدام جواب مساعد دادم. مرد گفت: زیر اظهارات خودت ...