سایر منابع:
سایر خبرها
ایتالیایی می دانم که به سمت واقعی بودن ترجمه رفته است. من تازه یاد گرفته ام چطور است. مترجم ایتالیایی خواست ترجمه کند با من قرارداد بست. در ابتدای ترجمه این کار را کرد، حتی حق التالیف را به من داد و آنجا دو هفته برای من سفر تبلیغاتی برای رمان گذاشت. من در متروی میلان کتاب را دیدم. در کتابفروشی قطار بلونیا کتاب را دیدم که میز فروش بود و این اتفاق باید برای ما بیفتد و تک تک آدم هایی که هستند باید ...
...> اِی جِی می گوید خاطراتم مثل فیلم سینمایی در ذهنم جاری می شوند، بی وقفه و افسارگسیخته . او به خاطر دارد که در سوم اوت سال1986، بعدازظهر یکشنبه، ساعت 12 و 34 دقیقه پسر جوانی که دلش را برده بود به او زنگ زد. نیز به خاطر دارد که در 12 دسامبر سال 1988 در سریال کمدی تلویزیونی مورفی براون چه اتفاقی افتاد، و باز هم، به یاد دارد که در 28 مارس سال 1992، در هتل بورلی هیلز، با پدرش ناهار خورده است ...