سایر منابع:
سایر خبرها
خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : 37 سال می گذرد اما دفاع مقدس هنوز تمام نشده است در شهرها نفس می کشد در کوچه و خیابان راه می رود لحظه به لحظه بودن خود را مستقیم وغیرمستقیم به ما نشان می دهد. هنوز جنگ تحمیلی در بسیاری از خانه های این شهر و این کشور ادامه دارد، هنوز خانواده های زیادی زندگی می کنند که یادگارانی زنده از روزهای آتش و خون دارند، هنوز دل نگرانی مادر از ...
کردم این پیکر متعلق به همسر من باشد، خیلی سخت بود. من فقط توانستم قسمتی از بدنش را ببینم و دیگر طاقت نیاوردم و به چهره اش نگاه نکردم، صورت همسرم به دلیل اینکه چند روز زیر آفتاب مانده بود، کمی تغییر کرده بود، من هم نمی خواستم تصویری که از او در ذهنم باقی مانده به هم بریزد. لحظه ای که داشتند روی آقا مصطفی را باز می کردند، زانوهایم توان نداشتند و پاهایم سست شدند و همان جا افتادم. راستش هنوز هم باور ...
امکانش نیست. حرف آخر؟ درست است که زندگی بدون همسرم برایم سخت و دشوار است ولی واقعاً خودم و دخترهایم با افتخار می گوییم که خانواده شهیدمدافع حرم هستیم. همسرم با شهادت در راه حرم حضرت زینب (س) باعث افتخار ما شد و دخترانم می گویند بابا رفته پیش حضرت رقیه(س) تا ما هم برویم پیش حضرت رقیه(س). بخشی از وصیتنامه شهید سیدسجاد روشنایی بسم الله الرحمن الرحیم ...
دنیا باعث غصّه ی ما شده است و الّا آدم در مسیر دین قرار بگیرد کسی تمام عمر شب و روز برای امام حسین گریه کرده باشد... یک مورد شما در گریه کننده های امام حسین نمی بینید والله نیست. گریه ی بر امام حسین، حزن بر امام حسین اصلاً نشاط روحی می آورد، آدم را خلاص می کند. گریه ی از خوف خدا، گریه ی به خاطر این که گناه کردم؛ بلند شوید در دل شب یک اشکی نثار خدا کنید و الله دل شما زنده می شود، دل مردگی در آن جا ...
پسرم کار خودش را کرد. بالاخره یک روز به محل اعزام رفت و او را به جبهه فرستادند همان زمان هم به باختران و سرپل ذهاب اعزام شده بود. شهید پس از اولین اعزام و مجروحیتش به دانشگاه می رود و مشغول تحصیل می شود؟ بله، در رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شده بود. گفتید که پسرتان پس از جانبازی در سال 61، سال 67 هم برای شرکت در عملیات مرصاد به منطقه رفته بود، با وجود ...
دهه هفتاد، او یکی از پرکارترین و نوآورترین نویسندگان و کارگردانان تلویزیون بود. به دلیل فیزیک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن، سادگی و خلوصی که از رفتارش می بارید و طنز تلخش بازیگر نقش های خاصی بود. پناهی در سال های حیات هنری اش در فیلم هایی همچون گذرگاه، گال، هی جو، نار و نی، مهاجران، سایه خیال، هنرپیشه، مرد ناتمام، روز واقعه، مریم مقدس، بابا عزیز به ایفای نقش پرداخت. وی ...
نیز جریمه سنگینی بسته و به زور اسلحه مشغولِ ستاندن آنند! گزارش شاهدان عینی از اوضاع اسفبار پایتخت در آن روزها، بسیار وحشتناک و تکان دهنده بوده و آشکارا نشان می دهد که بسیاری از مشروطه خواهان نیز، به رغم خوشحالی از شکست شاه و تجدید مشروطه، از خشونت و فسادِ روز افزونِ مجاهدینْ سخت نگران شده بوده اند.[19] بدین سان، هر چه از فتح و اشغال تهران می گذشت، فضا مخوفتر می شد و دلها از ترس، بیشتر ...
ندیدم ؛ حتا نشستن اش پشت ِ میز!)؟... یا وهمی است سکر آور ، رویاست؟... روایت ِ داستان نه تأکید ی به واقعی بودن ِ رویدادها دارد ، و نه اصراری بر قطعیت ِ وقوع ِ ماجرا در رویا. اما لایه ی سوم ، دردناک ترین بخش ِ قضیه است. موقعی که بفهمیم ، عاشق ِ واقعی این داستان ، نه حاج رضای بازاری که حتا برای عشق هم چرتکه می اندازد ، بلکه کاظم آقاست. پیرمردی که همه ی دقایق ِ روزها ، ماه ها و سال های عمر ...