سایر منابع:
سایر خبرها
سرمان کلاه رفت!
چشیده و و نه لذت داشتن خاله و عمه و دایی و عمو را تجربه خواهد کرد. خدا ببخشد همه باعث و بانی های این مصیبت و فاجعه بزرگ را که ابعاد دردناکش هنوز به شکل کامل به چشم نمی آید. خدا ببخشد همه وزرا و معاونان وزرا و رؤسای سازمان ها و مسؤولان مراکزی که مانند صدا و سیما در طول دهه های گذشته در این ساز دمیدند و چنین کلاهی بر سر نسل ما گذاشتند! انتهای پیام/ 930610 ...
ازدواج تلگرامی؟
سبب بروز اختلاف سلیقه و دیدگاه و حتی سبک زندگی بین نسل های مختلف شده است. نسلی که پدر و مادرهایش تا قبل از عقد همدیگر را ملاقات نکرده بودند و آشنایی و ازدواجشان با رسم و سنت های ویژه اتفاق افتاده این روزها انگار نه قرار است دخترهایش در خانه بمانند تا شاهزاده ای سوار بر اسب سفید زنگ درشان را به صدا درآورد و نه پسرهایش برای انتخاب همسر خود به توصیه عمه و خاله گوش می کنند. همه چیز برای این ...
فکولته دانشکده شد، سیب زمینی پوتیتو/ درباره عقب نشینی زبان فارسی در برابر واژگان بیگانه
...> شاملو در سال های 68 در سفر آمریکا، در یک سخنرانی در دانشگاه برکلی، در جمع ایرانیان به موضوعی اشاره کرد که به تعبیر خودش: اضمحلال هویت ملی ما و از سر نگرانی برای فرهنگ ایرانی و زبان مادری نسل دوم مهاجران ایرانی به آمریکا بود. 28 سال از آن تاریخ گذشته است و حالا همان چیزی که شاملو برایش ابراز نگرانی کرده بود، همین جا، در خود ایران، فراگیر شده است. ردپای این وضعیت را نه فقط در فرهنگ نوشتاری و ...
هیاهویی برای هیچ
فرزانه توکلی دینانی ساعت از هفت و نیم صبح گذشته و سالن خالی است. از اینجا یعنی انتهای سالن مطالعه که من نشسته ام، همه فضا پیداست. روسری ام را خیلی جلو می آورم تا به اطراف دید نداشته باشم و حواسم از درس پرت نشود. شروع می کنم به خواندن جزوه پیش رویم. هنوز یک صفحه را کامل نخوانده ام که دستی به کتفم می خورد و روسری ام را پس می زند. ماهور است. صندلی را که برایش رزرو کرده ام، عقب می کشد و می ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (171)
.... تو پدرت مسیحی و اروپایی بوده یا مادرت یا اون عمه ت که میگی هپی هالوین؟! هالوین بزنه به کمرت تو یه ماه پیش تو صف نذری داشتی پرپر میزدی که. 2. ارزش پول ایران در گذر زمان. 17000 تومن، سال 42 خونه سال 50 پیکان سال 60 موتور سیکلت سال 70 دوچرخه سال 80 لاستیک ماشین سال 95 فالوده بستنی. 3. طرف پلنگ مازندرانو تو کیفش قاچاق میکنه منتها آیفون و سوییچ ماشینش همش تو دستشه. ...
ما در باتلاق ادبیات کمونیسم در حال غرق شدن هستیم ولی بیشتر نگران حمله کوسه های امپریالیسم هستیم!
فیلم های الان ما زیر بیرق بیژن جزنی است. بیین جزنی دانشجو و تحصیلکرده نقاشی بوده است. نقاشی بنام کوبیسم گوزن ها را می کشد. در این نقاشی یک گوزن در جنگل ایستاده که یک دستش خورشید و یک دستش چاقو است یعنی ما قیام می کنیم،آنهم مسلحانه، از دل جنگل. حالا چرا دل جنگل؟ تفکرات مبارزاتی کمونیستی معتقدند مثل چگوارا باید در جنگلها پنهان بشوند.یکی دیگر از مرام و مسلک هایشان این است که اصطلاحا کمونیست ها همدیگر ...
تجربه سه کاربر از حضور در سایت های ازدواج موقت
خودش خونه داشته باشه. براش مهم باشه که همه چی تا حد امکان مخفی باشه. پول براش اولویت اول نباشه. معتقد باشه دنبال ازدواج موقت باشه و مفهوم موقت بودنش رو درک کنه. حالا همه اینا رو گفتم اینم باید بگم که قرار نیست در قبال این چیزایی که خواستم، هیچی به طرف مقابلم ندم. ببین با سنی که من دارم و هنوز مجردم، دنبال هرزه گی و دوست دختر دوست پسر بازی نیستم. نیاز اصلیم محبت است ولاغیر. چه محبت بکنم، چه محبت ...
فقر اینجا معنا می شود
کند تا زمانی که پای به یکی از محلات حاشیه نشین شهر بگذاری و تازه بفهمی حاشیه نشینی یعنی چه! یک گشت دو ، سه ساعته در جنوب تهران تنوع در کیفیت زندگی محلات حاشیه نشین را بازگو می کند. هرچند فقر وجه اشتراک همه ساکنان این محلات است اما گاهی محله ای به رغم حاشیه ای بودن و اقماری، نشانی دارد، کوچه و خیابانی دارد اما گاه آنچنان بی نام و نشان و از صفحه روزگار محو است که به گمانت مردمانش متعلق به این ...
شانس در خانه ام را نزده است/ یک شبه بازیگر نشده ام
سروش جمشیدی که این روزها برای بازی در سریال مرز خوشبختی به کارگردانی حسین سهیلی زاده در محلات بسر می برد، دیدگا ه های متفاوتی درباره حرفه بازیگری و شانس دارد. با مروری به نقش هایی که تاکنون بازی کرده اید، می توان حدس زد که در کودکی بازیگوش بوده اید؟ بازیگوش بودم، اما نه زیاد. شش ساله بودم که به واسطه مرحوم پدرم به روی صحنه تئاتر رفتم و نقش یک پسربچه را بازی کردم. از همان زمان به بازیگری علاقه مند شدم و همیشه دنبال موقعیتی بودم تا نمایشی به راه بیندازم و نقشی بازی کنم، فرق نمی کرد در مدرسه یا در مهمانی های خانوادگی. پدرتان بازیگر حرفه ای تئاتر بود؟ نه! بازیگری شغل و حرفه اولش نبود. چون به امنیت این حرفه اعتماد نداشت و همیشه می گفت که از طریق بازیگری نمی توان امرار معاش کرد و به من توصیه می کرد که درسم را بخوانم و شغل دیگری داشته باشم و در کنارش بازیگری را هم ادامه بدهم. از همان قدیم می گفتند که هنر و بازیگری امنیت شغلی و مالی ندارد، اما با همه این بیم ها و هراس ها باز هم علاقه مندان به بازیگری تعدادشان خیلی زیاد است؟ علاقه مندان به این حرفه دور از گود ایستاده اند و نمی دانند که بازیگری فقط ویترین زیبایی دارد اما حرفه بشدت دشواری است. حتی آنهایی که در دانشگاه درس بازیگری می خوانند هیچ واحدی را با موضوع این که بازیگری دوره بیکاری زیاد دارد؛ پاس نمی کنند. حتی آنها یاد نمی گیرند که چگونه باید با تهیه کننده و بقیه عوامل سر و کله زد. علاقه مندان به بازیگری تا وارد این حرفه نشوند بیشتر در دنیای تصورات خود زندگی می کنند که با واقعیت خیلی فاصله دارد. وقتی سرکار می رویم در طول کار مدام این دغدغه را داریم که بعد از اتمام این کار باید چه کنیم؟ آیا نقشی به ما پیشنهاد خواهد شد؟ یا باید بیکار بمانیم! بخصوص الان که تولیدات کم شده و فقط تعداد محدودی بازیگر هستند که مدام سرکارند. البته به توانایی و خلاقیت بازیگران هم بستگی دارد؟ بله، نمی توان منکر این شد که بازیگران توانمند و خلاق بیشتر از بقیه می توانند گزینه های اول تهیه کنندگان و کارگردانان باشند و نقش بگیرند. بازیگری که خلاق باشد حتما در کارش موفق تر خواهد بود. شما در دورهمی به یکی از بازیگران شاخص این برنامه تبدیل شدید که این بستگی به خلاقیت خودتان داشت. تکیه کلام هایی مانند گل من که خیلی به سرزبان ها افتاد را نویسنده نوشته است یا متعلق به خودتان است؟ تکیه کلام ها را نویسنده می نویسد اما شکل اجرایش به عهده من است. به نظرم در همین زمان هاست که بازیگر باید از خلاقیتش استفاده کند و بداند که چگونه این موقعیت ها را تقویت کند که به چشم بیاید و در خاطره مخاطب بماند.من تلاش می کنم متن و نقش را به بهترین شکل اجرا کنم. شما در شبکه تابان (یزد) نقشی به نام آقای پیله را بازی کرده اید که در زمان خود خیلی مورد توجه قرار گرفت، آیا در زندگی واقعی هم پیله هستید؟ در سال 78 سریالی در تلویزیون یزد تولید شد که پخش آن 9 ماه طول کشید و هر شب به روی آنتن رفت و مردم خیلی آن را دوست داشتند. اما خودم در زندگی شخصی سعی می کنم آدم پیله ای نباشم بخصوص در زمینه کاراصلا اینجوری نیستم. حتی برای رسیدن به آرزوها و خواسته هایتان؟ اگر آدم پیله و سمجی بودم، شاید در بازیگری خیلی زودتر به جایگاهی می رسیدم که الان هستم. اما واقعیت این است که سمج نیستم و عزت نفس خودم را حفظ می کنم. بیشتر تلاش کرده ام توانمندی های خود را افزایش دهم و منتظر یک اتفاق خوب بمانم تا این که مثلا مدام به تهیه کننده ها زنگ بزنم یا برای گرفتن نقش به دفاتر مختلف بروم.. سعی می کنم در هنگام بازی به دیالوگ ها و نوع بازی ام پیله کنم تا بتوانم کارم را به بهترین شکل انجام بدهم. بیزارم از این که بخواهم خودم را به دیگران تحمیل کنم. چقدر به شانس اعتقاد دارید؟ معتقدم اگر قرار باشد نقش خوبی به من پیشنهاد شود باید در نوبت بمانم و همیشه از خدا می خواهم که حواسش به من باشد که در نوبتم و اگر قرار است اتفاق خوبی برایم رخ دهد، زیاد دیر نشود! معتقدم اگر قرار باشد اتفاقی در زندگی ما رخ دهد، حتما می افتد اما به شانس اعتقاد چندانی ندارم چون در حرفه ام هیچ وقت شانس در خانه ام را نزده و اتفاقی بازیگر نشده ام. 15، 16 سال منتظر ماندم و سختی های زیادی دیدم، ماه ها بیکاری و بی پولی را تحمل کردم تا یک اتفاق خوب در زندگیم رخ داد. برای امرار معاش کارهایی انجام دادم که دوست نداشتم. بنابراین شانسی در خانه ام را نزده و یک شبه بازیگر نشده ام. اما لطف خدا را نادیده نمی گیرم. به نظرم آدم باید لیاقت لازم را کسب کند تا یک اتفاق خوب در زندگیش رخ دهد. در چند ماه اخیر واقعا خدا به من لطف کرده و به من عزت داده و احساس می کنم که به نوعی مرا بغل کرده است. اما اینها را نباید به حساب شانس گذاشت. البته شما هم صبور بودید و ناامید هم نشده اید؟ در حرفه ما اگر صبور نباشی به نتیجه نمی رسی. در طول این سال ها خیلی وقت ها بریدم اما ناامید نشدم و منتظر ماندم چون خودم را باور داشتم. خودباوری در رشته بازیگری خیلی مهم است و نباید سر خودمان کلاه بگذاریم که ما می توانیم. فقط کسانی دوام می آورند که توانمند و صبور باشند. برای ماندگاری و این که در مسیری که تاکنون طی کرده اید و نتیجه اش را می بینید بمانید، چه برنامه ریزی دارید؟ تمرین می کنم نه بگویم به خیلی از کارها و آدم ها! تلاش می کنم انتخاب هایم درست باشد و همه سعی ام را می کنم که خودم را از نظر فکری و اصول بازیگری توانمند کنم. از نظر روحی و روانی باید خودم را تقویت کنم تا موقعیتم را حفظ کنم و در زمانی که زیر ذره بین مردم و همکارانم هستم، کارم را درست انجام بدهم. ...
رسانه ها، آینه محدب خشونت یا صلح
خشونت در ارتباطات، بحث خیلی مهمی است که روزبه روز هم موضوع آن بیشتر مطرح و بااهمیت تر از قبل می شود. در بسیاری از موارد، رسانه های جمعی از خشونت برای جاذبه های گیشه ای استفاده می کنند. فیلم که جذاب شد، مشتری و تماشاگر آن نیز بیشتر می شود، اما به واسطه نمایش خشونت، روندی خطرناک را در جامعه پی می گیرد. بنابراین رسانه های جمعی تا آنجا که ممکن است باید اجتناب کنند از جایابی خشونت در ارتباطات انسانی. خشونت چه در چهره اجتماعی و سیاسی و چه در نمایش رسانه ای آن، پدیده مطلوبی برای انسان ها و جامعه انسانی نیست. در مطالعه تاریخ و در یونان باستان به دو کلانشهر آتن و اسپارت برمی خوریم. شهر اسپارت، جامعه خشونت بود که حتی کودکان را هم برای جنگیدن و مبارزه آماده می کردند. برعکس آتنی ها چنین نبودند. آتنی ها به نوعی یک زندگی بزمی را در مقابل زندگی رزمی اسپارت ها تبلیغ می کردند. اینجا بحث آرامش و رعایت وجود دیگران است، به همین خاطر وقتی به تاریخ می نگریم، می بینیم از جامعه اسپارت چیزی به عنوان میراث تمدن بشر یافت نمی شود، درحالی که آتن یکی از بهترین و مهم ترین گهواره تمدن بشری است. به عقیده، من خشونت، سه بُعد دارد؛ بُعد نخست وابسته به کلان جامعه است. یعنی جامعه، خشونت را ارزش می داند یا نفی می کند. بُعد دوم وابسته به اطرافیان یک فرد است. یعنی آیا خانواده، دوستان و همسایگان یک فرد که پیوند ارتباطی با یکدیگر دارند خشونت را اعمال و ارزش گذاری می کنند. بعد سوم خود فرد است. هر فردی یک دنیای خاص دارد که یا گرایش به خشونت یا به آرامش دارد. در این میان رسانه های جمعی مهم ترین عامل تاثیرگذاری هستند که می توانند جامعه امنی تولید کرده و سه بُعد خشونت را از چهره اجتماع پاک یا به حداقل رسانده و کمرنگ کنند. تربیت رسانه ای اجتماع به جامعه پذیری هوشمند افراد منجر می شود. منظور از جامعه پذیری هوشمند این است که رسانه های جمعی آن چنان مفهوم و طبعات واقعی خشونت را نمایش دهند که افراد بالغ و بخصوص جوانان و نوجوانان بیاموزند در تعاملات اجتماعی چگونه از راه حل های منطقی بهره برده و از توسل به خشونت پرهیز کنند. همان گونه که آینه محّدب تصاویر و نور را در هنگام بازتاب دادن، بزرگ تر جلوه می دهد. رسانه های جمعی نیز چنین هستند. به عبارتی رسانه های جمعی نمودهای خشونت و صلح را در حجمی وسیع تر بازتاب می دهند و حالتی تصاعدی به تاثیرات اجتماعی خشونت یا اندیشه های صلح آمیز می بخشند. پروفسور باقر ساروخانی استاد دانشگاه ...
پیرایش رسانه های مجازی در رسانه ملی
اگرچه صدا و سیما در زمینه خنثی سازی تبعات رسانه های مجازی و شبکه های اجتماعی، وظیفه ای بر دوش ندارد، اما این رسانه ابزار و امکاناتی در اختیار دارد که آموزش، اطلاع رسانی و تغییر رویکرد و نگاه مخاطب را میسر می سازد. بر اساس اظهارات کارشناسان در این باره، رسانه ملی می تواند از قابلیت ها و مقدوراتش در امر خنثی سازی تبعات منفی رسانه های مجازی فعال و موثر بهره گرفته و حتی برنامه هایی در این باره تولید و عرضه کند. کشف ریشه ها دکتر مهران صمدی، مدرس ارتباطات بر این عقیده است که رسانه ملی می تواند به طور مستقل به تک تک تبعات منفی رسانه های مجازی و شبکه های اجتماعی بپردازد و در این باره برنامه هایی بسازد که به ارتقای سطح سواد رسانه مردم کمک کند. این استاد دانشگاه درباره شیوه مواجهه برنامه های رادیو و تلویزیون با این تبعات، به جام جم توضیح می دهد: برنامه هایی که درباره تبعات منفی رسانه های مجازی ساخته می شوند باید به دلایل و ریشه اصلی موضوعات بپردازند، مثلا این که چرا افراد به خودشان اجازه می دهند به هر کسی در فضای مجازی هتاکی کنند، شایعه پراکنی با چه نیت و لذتی صورت می گیرد و هر کدام از این رفتارهای منفی چه ریشه و اساسی دارند. به اعتقاد این مدرس ارتباطات، تبعات منفی رسانه های مجازی و شبکه های اجتماعی باید به لحاظ روان شناسی، اجتماعی و فرهنگی مورد تحلیل قرار بگیرد و این که چه افرادی با چه خصوصیاتی به این نوع اقدامات و رفتارهای نامناسب مبادرت می ورزند. دکتر صمدی گستره تبعات منفی رسانه های مجازی و شبکه های اجتماعی را فراتر از فحاشی و بی ادبی و توهین و شایعه سازی می داند و توضیح می دهد: وقت تلف کردن از مهم ترین و اصلی ترین تبعات رسانه های مجازی است. ضمن این که نوعی هرزه گردی و ولگردی رسانه ای نیز ایجاد شده؛ زمانی عده ای در پارک ها و کوچه ها وقت تلف می کردند و به متلک پرانی و مزاحمت مشغول بودند و حالا در فضای مجازی همین کار را می کنند. همه این تبعات می تواند از رسانه ای مانند تلویزیون یا رادیو مورد بحث و بررسی قرار بگیرد. این استاد دانشگاه با ذکر این نکته که یکی از کارکردهای رسانه، آموزش است، درباره ویژگی برنامه ای که به تبعات منفی رسانه های مجازی می پردازد، اظهار می کند: قرار است کسانی که تبعات منفی رسانه های مجازی را پدید می آورند مخاطب برنامه های آموزشی و آگاهی دهنده رسانه ملی باشند. بنابراین شاید برنامه های گفت وگو محور خیلی در این زمینه به نتیجه مطلوب نرسد و پند و اندرز متخصصان مانند جامعه شناسان و روان شناسان و کارشناسان رسانه هم به نتیجه لازم نرسد، اما با حضور این متخصصان می توان برنامه های تعاملی تدارک دید و در مباحث پرکشش، از مخاطب توجه گرفت. دکتر صمدی ادامه می دهد: به نظر من باید برنامه هایی ساخته شود که خطرات و آسیب رفتارهای منفی در فضای مجازی را روشن کند؛ مثلا این که شایعه ها، دروغ ها یا نظرات و پیام های نابخردانه، چه آسیب ها و معضلاتی به بار می آورند. اگر کمی بین مردم بگردیم، حتما می توانیم مصادیق چنین آسیب ها و معضلاتی را پیدا کنیم تا برخی کاربران براحتی با هر مساله ای شوخی نکنند. افزایش سواد رسانه ای دکتر امیر هوشنگ آذردشتی، کارشناس و مدرس رسانه و ارتباطات نیز افزایش سواد رسانه ای و تفکر انتقادی کاربران را بهترین راهکار برای خنثی کردن تبعات منفی رسانه های مجازی می داند. به اعتقاد این مدرس ارتباطات، وقتی مخاطب از سواد رسانه ای برخوردار باشد، هر پیامی را از هر مرجعی براحتی نمی پذیرد، در مورد مبدا و درستی پیام ها تحقیق می کند و با تفکر انتقادی با پیام های رسانه ای در فضای مجازی مواجه می شود. دکتر آذردشتی درباره فواید سواد رسانه ای می گوید: این مهارت سبب می شود، زمینه دروغ پراکنی و شایعه سازی و تحریف پیام از بین برود و سودجویان اجازه سوءاستفاده از این فضا را نداشته باشند. به گفته این کارشناس، رادیو و تلویزیون می توانند با اطلاع رسانی و ساخت برنامه های مختلف، چگونگی حضور سالم و مفید در فضای مجازی را به مردم آموزش دهند و این آسیب ها را گوشزد کنند تا کاربران از این فضا به نحو احسن استفاده کنند و گرفتار اثرات منفی آن نشوند. آذردشتی همچنین تولید برنامه های جذاب در رادیو و تلویزیون را از دیگر راهکارهای خنثی کردن تبعات رسانه مجازی می داند. او در این باره توضیح می دهد: پر کردن اوقات فراغت افراد با برنامه های خوب و جذاب سبب می شود کمتر به سمت فضای مجازی بروند. در این زمینه مخاطب شناسی و شناخت تمایلات و خواسته های مخاطبان و استفاده از قالب ها و تکنیک های جذاب و اثرگذار برای برنامه سازی دلخواه مخاطبان، لازم و ضروری است. تقویت رسانه های رسمی دکتر شهرام گیل آبادی عملکرد کلی و منش برنامه سازی در رادیو و تلویزیون را به موازات برنامه سازی در خنثی کردن اثرات منفی رسانه های مجازی و شبکه های اجتماعی موثر می داند. این مدرس ارتباطات با اشاره به این که مخاطب در فضای مجازی به رسانه بدل شده و در بازتولید و نشر اطلاعات سهم دارد، توضیح می دهد: سرعت، صحت و شفافیت در فضای رسانه ای امروز به پیشبرد رسانه های صوتی و تصویری کمک می کند. شفافیت اطلاعات و گسترش آن در شبکه های اجتماعی و دنیای مجازی، در ذات منفی نیست؛ پیام در این رسانه ها تحت تاثیر اندیشه های انسانی تولید می شود و انسان ها برای اقناع خودشان اطلاعات و حتی تصوراتشان را به اشتراک می گذارند. لزوما این تصورات صورت عینی ندارند و ممکن است فقط ذهنی باشند، ولی ابزارهای اطلاعاتی این امکان را برای آدم ها ایجاد کرده اند که اطلاعات ذهنی خود را منتشر کنند. در این شرایط رسانه های رسمی باید حقیقت گرا و واقعیت گرا باشند؛ بتوانند موضوعات را رمزگشایی کنند و سره را از ناسره جدا سازند. به اعتقاد دکتر گیل آبادی در چنین شرایطی رسانه های جمعی مثل رادیو و تلویزیون باید وظیفه خودشان را در پنج اصل با دقت، صحت و سرعت ادامه بدهند و نقش خود را درست ایفا کنند تا بتوانند شبکه های اجتماعی و رسانه های گروهی را به جایگاهی سوق دهند که مردم هر چیزی را از این رسانه ها نپذیرند و باور نکنند. ...
به فواید شبکه های اجتماعی دلخوش کرده ام
چرا از بین شبکه های اجتماعی، اینستاگرام را انتخاب کرده اید؟ همیشه دوست داشتم نگاهم به روز باشد. به همین دلیل سعی می کنم کتاب های جدید بخوانم و اطلاعاتم را به روز کنم. با استفاده از اینستاگرام می توانم در جریان مطالبی مانند اخبار قرار گیرم که برایم خیلی خوشایند است. البته در کنار آن، دوستانم را نیز پیدا می کنم و از حال و هوایشان باخبر می شوم. فقط در اینستاگرام حضور دارید؟ از دیگر برنامه های ارتباطی یا شبکه های اجتماعی استفاده نمی کنید؟ در شبکه های دیگری مانند تلگرام نیز حضور دارم. عموما در شبکه های اجتماعی چه موضوعاتی توجه شما را جلب می کند؟ موضوعات اجتماعی شامل موارد بسیاری ازجمله مسائل زنان، ازدواج کودکان، جنگ های کشورها، داعش و تروریسم. برخی موضوعات برای همه جذاب است و من دوست دارم بیشتر راجع به آنها بدانم، مانند بیماری هایی که این روزها گریبانگیر جامعه شده است. مقوله محیط زیست، حقوق حیوانات و حقوق کودکان نیز برایم جذاب است. در مورد این مسائل کنجکاو هستم و در اینستاگرام آنها را پیگیری می کنم. به مواردی مانند مسائل زنان و کودکان اشاره کردید. رصد مسائل جامعه در فضای مجازی، منجر به حضور و فعالیت اجتماعی تان نیز می شود؟ بله؛ چند سالی است فعال اجتماعی هم هستم. امروز مردم من را فقط به عنوان یک هنرمند نمی شناسند بلکه در مقام یک فعال اجتماعی، محیط زیست و حقوق کودکان هم شناخته شده هستم. این دیدگاه باعث می شود اطلاعاتم را در مورد اتفاقات ایران و سایر کشورها به روزتر کنم و برای پیگیری فعالیت هایم در این زمینه ها نیز ترغیب شوم. به داشتن ارتباط مستقیم با مخاطبانتان نیاز دارید؟ ضرورت چندانی نمی بینم بخواهم با مخاطبانم ارتباط مستقیم داشته باشم، اما به هر حال فاصله ها از این طریق کم شده است و این وضعیت، اجتناب ناپذیر است؛ هرچند برخی توهین ها می تواند برای من مشکلاتی به همراه داشته باشد. در مدت فعالیتم در شبکه های اجتماعی دیدم که گروهی از افراد شاید می خواهند مشکلاتشان را در چنین محیط هایی تخلیه کنند. گروه دیگری ممکن است فردی را نپسندند و با استفاده از هر راه و وسیله ای بخواهند او و وجهه اجتماعی اش را تخریب کنند. این اتفاقات مهم نیست و زمان همه چیز را ثابت می کند. در مجموع، این صمیمیت بین هنرمند و مخاطب بد نیست و مانند قاب تلویزیون است. اینستاگرام چقدر توانسته ارتباط شما را با مخاطبان تان نزدیک تر کند؟ اینستاگرام هم همان کار تلویزیون را انجام می دهد. با قرار دادن مطلبی، مردم با تفکر، اندیشه و دغدغه های ما آشنا می شوند و نسبت به آن اظهارنظر و پیشنهاد و انتقاد می کنند. در کنار توهین هایی که در شبکه های اجتماعی مطرح می شود و من هم مانند بسیاری از همکاران دیگرم از آنها می رنجم، این شبکه ها فوایدی هم دارد که دلم را به آنها خوش کرده ام. حضور در این شبکه ها را به همکاران دیگرتان نیز توصیه می کنید؟ بله؛ افراد زیادی را تشویق کرده ام. حدود یک سال و نیم قبل به مرجانه گلچین پیشنهاد دادم. حتی پزشک معالجم را هم برای حضور در این شبکه ها تشویق کردم. استفاده درست از هر برنامه ای خوب است. برای اثبات خوبی شبکه های اجتماعی باید بگویم مدتی پیش گروهی در تلگرام ایجاد شد و تمام دوستانم در هنرستان موسیقی را پیدا کردم. برخی از آنها در شهرها و کشورهای دیگر زندگی می کردند، اما با استفاده از این تکنولوژی توانستیم یکدیگر را پیدا و خاطراتمان را مرور کنیم و از وضعیت و جایگاه یکدیگر مطلع شویم. این موارد از مزایای تکنولوژی است که نمی توان آنها را نادیده گرفت. یعنی در مقایسه شیوه ارتباطات در گذشته و حال، وضعیت کنونی را می پسندید؟ همیشه می گویم سبک زندگی گذشته را خیلی دوست دارم. نامه نوشتن یا تلفنی صحبت کردن را به ارسال فایل صوتی در شبکه های اجتماعی ترجیح می دهم. نگاه من این گونه است، اما وقتی می بینم تکنولوژی چنین امکانی را فراهم کرده است، باید شاکر باشم و از کسی که خلاقیت داشته و چنین اختراعی کرده تشکر کنم. فضای مجازی خوب است، اما نباید در استفاده از آن سوءاستفاده یا افراط کنیم. این موضوع فرهنگی است و باید به فرهنگ استفاده درست از آن برسیم. مدتی است حضورتان در تلویزیون کمرنگ شده است. دلم خیلی برای کار خوب تلویزیونی تنگ شده است و می خواهم با انرژی وصف نشدنی و با یک کار خوب بعد از فاصله ای که بین من و این رسانه افتاده است به آن بازگردم. دلیل این فاصله چه بوده است؟ خودتان تمایلی به بازی نداشتید یا کار خوب پیشنهاد نمی شد؟ هرگز شرایط به گونه ای نبوده که اصلا پیشنهاد کار نداشته باشم. در بدترین شرایط هم برای بازیگری مثل من که سال های زیادی کار کرده و زحمت کشیده، پیشنهادهایی وجود دارد. شاید کارهایی که می پسندم، بینشان نبوده است. و صحبت پایانی؟ آرزویم این است که همه سلامت، خوشحال و شاد باشند. برای تمام همکارانم نیز آرزو می کنم با یکدیگر مهربان تر، کمی قدردان تر و بامعرفت تر باشند. آرزویم صلح است؛ برای این صلح فقط شعار ندهیم. الهام برمکی جام جم ...
زخمه ای بر چنگِ دل
می زنند و از فرط شوق، با لهجه ی سبز طراوت، نغمه پردازی می کنند: سرخ پوشان، سبزخوانی می کنند *** شاخه ها شبنم فشانی می کنند (3/439). در نگاه شاعر، زائرانی که همه ی وجودشان را به مشبک های ضریح بخشندگی امام رضا (علیه السلام) دخیل بسته اند، چشم به سیمای طلایی گنبدی دوخته اند که بارقه های اجابت را بر دل های آنان بازتاب می دهد: گُنبدی اینجاست از روح طلا *** زائران قرنِ ...
نمایش عمومی تنهاوش در نیویورک
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روابط عمومی رسانه ملی، این فیلم تحسین شده که به بررسی آخرین وضع یوز آسیایی در پارک ملی کویر، به عنوان بزرگترین پارک ملی ایران می پردازد،پس ازموفقیت در جشنواره بین المللی حفاظت حیات وحش نیویورک،در تالار فرهنگ سرای منهتن Marjorie S. Deane Little برای عموم به نمایش درآمد. مستند تنهاوش ساخته فتح الله امیری که در صدا و سیمای مرکز سمنان تولید شده است چندی پیش موفق به کسب جایزه بهترین فیلم خارجی جشنواره بین المللی حفاظت حیات وحش نیویورک شد. خاطر نشان می شود مستند تنهاوش پیش از این در جشنواره حیات وحش VAASA در فنلاند و جشنواره فیلم طبیعت Matsalu درکشوراستونی در بخش مسابقه به نمایش درآمد. همچنین این فیلم پیش از این موفق به اخذ تندیس شایستگی و دیپلم افتخار بهترین فیلم مستند نیمه بلند جشن خانه سینما شده است. ...
همه وعده ها دروغ بود / در فتنه 88 سفارت انگلیس بیش از 200 نیرو داشت
که این مربوط به قضیه نفوذ است. هر سه اینها در بحث تحریف قرار می گیرند. نفوذ موضوع جدیدی نیست و از اول انقلاب دشمن برای تغییر دادن مسیری که امام دنبالش بود طراحی نفوذ برای انقلاب کرده است. تعارف ندارد، همه چیز ایران قبل از انقلاب دست امریکایی ها و انگلیسی ها بود و همه جا آدم داشتند. انقلاب که شد همه چیزشان به هم ریخت. بر اساس شمّ اطلاعاتی و مطالعاتم، این ها در دوران دفاع مقدس برای اینکه ...
جهاد ادامه دارد...
به گزارش جام جم آنلاین از شبکه رادیویی ایران، جهاد کبیر امروز همان مقابله با جنگ نرم است که مقام معظم رهبری ضرورت آن را بارها یادآور شده اند، جهاد در مقابل قتل عام و نفوذ فرهنگی دشمن. دستگاه های فرهنگی بزرگ کشور، دانشگاه ها، حوزه های علمیه، آموزش و پرورش و ... که پژوهشکده های فرهنگی راه انداخته اند باید تحقیق کنند که به چه علت سبک زندگی غربی در جامعه ما نفوذ پیدا کرده و ما از سبک زندگی اسلامی فاصله گرفته ایم و باید با این جنگ نرم مقابله کرد که همانا جهاد و مقاومت در این روزگار است. بزرگترین مجاهدت در شرایط کنونی شناخت دشمن است که باید بدانیم دشمن برای امروز ما چه نقشه ای دارد و برای تقابل با او چه برنامه ای باید بریزیم. غفلت از دشمن معصیت بزرگی است. سردار حیدری معاون بسیج امور استان های سازمان پدافند غیر عامل کشور در گفت و گو با پلاک 8 گفت: دفاع یک مفهوم یک پارچه است که شامل دفاع عامل و غیر عامل است. وی از برنامه های امروز 500 مدرسه کشور و رزمایش های ویژه آن خبر داد ...
انسان از یادگیری دست بکشد، مرده است
رستمی متولد 1349 تبریز است، او هرچند فرزندخوانده بهزاد فراهانی است و نقش او و همسرش را در پرورش و تربیت خود نادیده نمی گیرد، اما از مادرش هم به نیکی یاد می کند و می گوید که از مادرش بسیار آموخته است. اردشیر رستمی به همسرش ارادت خاصی دارد و او را همراه بسیار خوبی در زندگی اش می داند. می گوید: همسرم یکی از بهترین زنان دنیاست که خداوند او را به من داده است. همیشه قدردان زحمات او هستم . رستمی معتقد است که همه آنچه که در دنیاست، مانند حلقه های یک زنجیر به هم متصل هستند و روی هم تاثیر می گذارند. پس بهتر است مراقب باشیم که نسبت به هم و به دنیا بدی روا نداریم. رستمی، شاعر هم هست، با او که هم صحبت شدیم، با همان لحن شاعرانه دیدگا ه هایش را درباره زندگی برایمان گفت. هنرمند هستید و در شاخه های مختلفی مثل معماری، مجسمه سازی، کاریکاتور، نقاشی، شعر و... فعالیت می کنید، چطور این همه هنر را یاد گرفتید؟ ریشه همه اینها یکی است، ما آد م ها آنها را از هم متمایز می کنیم و بعد دچار مشکل می شویم. خیلی از آدم های بزرگ که در قدیم زندگی می کردند، در همه این شاخه های هنری فعال بودند. من نگاه شاعرانه ای که دارم را در مجسمه سازی هم اجرا می کنم، در معماری و طراحی لباس هم نشانه های آن دیده می شود. اما خیلی ها فقط در یک شاخه فعالیت می کنند، مثلا معمار هستند یا نقاش و کاریکاتوریست اما شما در همه این زمینه ها فعالیت می کنید؛ یعنی فنون هر رشته را جداگانه یاد گرفته اید؟ آموختن خیلی مهم است و اولین اصل همه هنرها و حرفه هاست. معتقدم هیچ چیزی در دنیا مهم تر از آموختن نیست. انسان تا آخرین روز عمرش باید بیاموزد و نگوید حالا من مثلا دکترا دارم و درس خواندن کافی است. یکی از خصوصیاتم این است، مهارتی را که بلد نیستم، یاد می گیرم. وقتی کنار یک واکسی می ایستم، او را یک متخصص در حرفه خودش می دانم و طریقه درست واکس زدن را از او یاد می گیرم. به نانوایی که می روم دقت می کنم، آنها چطور کار می کنند و نان می پزند. ریشه این همه اشتیاق به یادگیری کجاست؟ آموختن زیباست. به نظرم انسان اگر دست از یادگیری بردارد، مرده است؛ هرچند اگر نفس بکشد. خیلی از آدم ها تا یک سنی جلو می روند، کارهایی را یاد می گیرند، اما بعد توقف می کنند، اما شما افق بازی جلوی روی خود ترسیم کرده اید چگونه به این دیدگاه رسیدید؟ واقعیت این است که من اصلا فکر نمی کنم، چون معتقدم اگر فکر کنم مشکلات زیادی برایم پیش می آید. به نظرم فکر کردن یک نوع تخصص است، به همین دلیل در مجامع پیشرفته به کسانی که کارشان فکر کردن است لقب متفکر داده اند، اما ما بلد نیستیم فکر کنیم؛ چون تفکر هم اصول و روش خودش را دارد. در یک جامعه رشد کرده، تعداد بسیار محدودی متفکر وجود دارد. بهتر است انسان درباره خیلی مسائل فکر نکند و تفکر خود را محدود به کارهای روزانه کند. معتقدم انسان باید عمل کند، اما متاسفانه در کشور ما به جای کار و عمل بیشتر مردم فکر می کنند! کار به جایی رسیده که بچه ده ساله هم تبدیل به فیلسوف شده و درباره همه چیز اظهار نظر می کند. به هرحال عمل هم ریشه در تفکر دارد، بدون فکر، ایده ای هم برای کار و عمل وجود نخواهد داشت. شعور با تفکر فرق می کند! ما دو جور فکر داریم؛ یک فکر تاریخی که همان فکر معاش است و یک فکر ناب. ما عقل تاریخی داریم که همان عقل معاش است و در مقابل آن عقل ناب وجود دارد که در آن خیلی انرژی وجود دارد. عقل معاش، انسان را محتاط و ترسو می کند و نمی گذارد که او دست به کار و خلاقیت بزند. یکی از شخصیت های نمایش هملت می گوید: تفکر و تعقل همه ما را بزدل و ترسو می کند و عزم و اراده هرگاه که با افکار احتیاط آمیز همراه می شوند، رنگ باخته و قدرت خود را از دست می دهند. آرزوهای بزرگ به همین دلیل، عملی نمی شوند.عارفان خودمان می گویند: الهی به مستان میخانه ات / به عقل آفرینان دیوانه ات! یعنی عقل ناب برابر جنون است. دو نفر با هم دعوا می کنند عقل ناب نفر سوم که در حال عبور است به او می گوید برو و آنها را از هم جدا کن، اما عقل معاش به او هشدار می دهد: نرو! اگر بروی چاقو می خوری. ما به عقل ناب احتیاج داریم.عقل ناب انرژی می دهد و کارش وادار کردن ما به عمل در لحظه است. قدیم ترها مردم بدون تحلیل زندگی می کردند؛ مثلا زن و شوهرهای سابق بدون هیچ تحلیلی سال های زیادی در کنار هم بخوبی و خوشی زندگی می کردند، اما الان مدام در حال تحلیل درباره زندگی مشترک هستیم، شاید برای همین زن و مرد دیگر نمی توانند مثل گذشته در کنار هم بمانند و طلاق می گیرند؟ تحلیل و تفکرهای سطحی زندگی ما را با دشواری هایی روبه رو کرده است. من نفس طلاق را منفی نمی دانم، چون بر این باورم که آدم ها یا باید خوب با هم زندگی کنند یا خوب از هم جدا شوند. ما به اسم زندگی نباید زندگی را خراب کنیم و کلاه سرخودمان بگذاریم و با طلاق عاطفی زندگی را نابود کنیم. جامعه ما در مرحله پیش مدرن است؛ یک پایمان در سنت است و یک پایمان در مدرنیته. از این برمی داریم و به آن می دهیم و در این میان هر جور که دوست داریم از هر دوتا سوءاستفاده می کنیم. هرجا سودمان باشد، مدرن می شویم و هرجا لازم باشد، سنتی می شویم. واقعیت این است ما مدام در حال سوءاستفاده از مدرنتیه و سنت های قدیمی خود هستیم. پدر و مادرهای ما چون با آداب سنتی زندگی می کردند، راحت تر و بهتر زندگی می کردند؟ زمانه تغییر کرده و شرایط عوض شده است. جنس آدم ها نسبت به 50 سال قبل عوض شده، علایق و فهم هم تغییر کرده و سرعت این تغییر روزبه روز بیشتر می شود. انسان ها وارد فاز دیگری از زندگی شده اند. قدیم ترها مثلا 20 نفر در یک خانه جمع می شدند و شاهنامه، سعدی و... می خواندند و لذت می بردند و روزهای زیادی درباره آن صحبت می کردند، اما علایق انسان امروزی تغییر کرده است. به نظر می رسد، علایق عوض شده اما دیدگاه ها و چشم انداز انسان امروزی وسیع تر و عمیق تر نشده است؟ متاسفانه ما هنوز به سرمقصد نرسیده ایم و چون در راه هستیم، تلفات هم زیاد است. ما نه جامعه مدرن هستیم که از مدرنیته لذت ببریم و نه سنتی که ارزش ها را بشناسیم و پایبند آن باشیم. حضور ذهن خوبی دارید و اطلاعات جامعی درباره پیرامون خود دارید. چه عواملی باعث شد، صاحب زاویه دیدی شوید که بر مبنای آن دنیا را ببینید؟ من زیاد مطالعه می کنم، از بچگی بشدت کتاب می خواندم. به اطرافم با دقت نگاه می کنم و از هیچ اتفاقی سطحی عبور نمی کنم. من به کشورم خیلی علاقمندم و فکر می کنم باید به سرزمینم وفادار باشم و مثل یک انسان واقعی زندگی کنم و با کارهای بد به آن خیانت نکنم. همیشه به این نکته فکر می کنم که سرزمین من باید آدم هایی را به دنیا معرفی کند که ...
شخصیت خاکستری را دوست دارم
علاقه به بازیگری چقدر در شما ریشه دارد؟ در واقع اولین برخورد شما با مفهوم بازیگری به چه دوره ای برمی گردد؟ من با بازیگری بزرگ شدم. هفت سالم بود که اولین تئاترم را اجرا کردم و از هشت سالگی توسط پدرم (اردشیر تفتی که خود در زمینه بازیگری فعالیت داشت) به کلاس های تئاتر رفتم و بعد از آن هم تحصیلاتم را در این زمینه ادامه دادم. به دانشکده هنر رفتم، سختی هایش را به جان خریدم و به صورت حرفه ای این کار را دنبال کردم تا امروز که یک بازیگر هستم. شما در فیلم ها و سریال های زیادی نقش مثبت و منفی بازی کردید که چندتا از آن نقش منفی ها خیلی ماندگار شد. به نوعی نقش منفی ها را از یکسویگی نجات می دهید مثل نقش بهرام در این زن حقش را می خواهد! من اصلا نقش منفی نمی شناسم. می خواهم بگویم نقش منفی و مثبت یا به عبارتی مطلق سفید و مطلق سیاه نداریم. البته زمانی که مثلا شما نقش یک قدیس یا اسطوره را بازی می کنید که سال ها در طول تاریخ در ذهن مردم به عنوان یک شخصیت مثبت پذیرفته شده، وضعیت فرق دارد، اما در حالت کلی نقش ها رنگ بندی های متفاوتی دارند. نقش هایی هم که از من در ذهن مردم به عنوان نقش منفی ماندگار شده درواقع کاراکترهای خاکستری اند که به شخصه خیلی دوستشان دارم. واقعا فکر می کنید بهرام که شیشه اسید را روی صورت دختر مورد علاقه اش می پاشد، یک شخصیت خاکستری است؟ بله، کاملا. بهرام پسر دست و بال تنگی است که عاشق شده و خیلی محترمانه هم خواستگاری می کند، اما سرانجام مغلوب شرایط می شود و تصمیم اشتباهی می گیرد که تاوانش را هم پس می دهد. این داستان اصلا از ابتدا براساس یک پرونده در دادگستری ساخته شده. بنابراین این کاراکتر ما به ازای بیرونی دارد و نمی توان او را مطلقا سیاه دید. وقتی فیلمنامه را خواندید، چقدر با این شخصیت احساس مشترک داشتید؟ در بحث عشق و عاشقی می توانستم درکش کنم، اما در جایی که به اشتباه رفت خیلی از من دور بود و تا به حال فکرش را هم نکرده ام. منتها تمام تلاشم را کردم که نقشم را باور کنم تا بتوانم باورم را درست و بجا به مخاطب انتقال دهم. برای رسیدن به این باور چقدر روی این نقش تحقیق کردید یا به عبارتی این شخصیت نمود بیرونی برای شما داشت؟ مگر می شود بدون تحقیق نقشی را بازی کرد؟ بدون تحقیق نقش مصنوعی می شود، طوری که مخاطب آن را باور نمی کند. من با لطف دوستان توانستم افرادی را که مرتکب چنین کاری می شوند از نزدیک ببینم و ویژگی هایشان را بررسی کنم. نقطه ضعف این عاشقان یا به تعبیری جنایتکاران را در چه دیدید؟ نقطه ضعفشان این است که حد نگه نمی دارند و تعادل را رعایت نمی کنند؛ یعنی فرهنگ عاشقی را بلد نیستند. شما خودتان عاشق شده اید؟ بله چالش های زیادی در شخصیت بهرام وجود دارد. از یک طرف خانواده ای ندارد و دل به فرزانه (با بازی میترا حجار) بسته که در ادامه او را از زندگی ساقط می کند و از طرفی دیگر برای همسرش (با بازی لعیا زنگنه) مردی کامل و ایده آل است! خودتان چه تعریفی از این تناقض ها دارید؟ شاید اگر پدر فرزانه راضی به این وصلت می شد، این اتفاق ها نمی افتاد و بهرام برای فرزانه یک همسر تمام عیار می شد. البته به هیچ وجه از کاری که بهرام می کند دفاع نمی کنم، اما می خواهم بگویم این آدم پتانسیل خوب بودن را هم داشت. در کل نگران نمی شوید که از پس ایفای نقشی دور از روحیه و شخصیت واقعی تان برنیایید؟ چون بعضی از بازیگرها دقیقا به همین دلیل سعی می کنند نقش هایی را انتخاب کنند که به خود واقعی شان نزدیک باشد... این دلواپسی و استرس بین تمام بازیگرهای دنیا وجود دارد که بتوانند بدرستی حالت نگاه، راه رفتن، حرف زدن و... کاراکتر مورد نظرشان را درست از آب و گل درآوردند، منتها این که من همیشه جار می زنم که بازیگری تخصص است، دقیقا به همین دلیل است. آن تخصص به شما کمک می کند که برای درآوردن شخصیتی که نقطه مقابلتان است از چه راهی و چطور بروید که آن را به قول معروف دربیاورید. شما با بازی در سریال زیر هشت سیروس مقدم بیش از پیش برای مردم شناخته شدید. برایتان بازی در مدیوم های مختلف (سینما، تلویزیون و تئاتر) فرقی ندارد؟ من بازیگرم. تمام مدیوم ها ابزارهایی هستند که من بتوانم در آنها درست دیده شوم. در هر مدیومی هم که باشم با تمام توان و قلبم کار می کنم. کدام یک از نقش هایی که بازی کردید بیشتر از همه دوست دارید؟ شاید خیلی کلیشه ای باشد، اما تمام نقش هایم را دوست دارم. چون همه آنها حاصل زندگی، تجربه و کار من است. در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟ مشغول بازی در سریال آرام می گیریم روح الله سهرابی برای شبکه دوم هستم و ممکن است برای ماه رمضان امسال هم سریال محکم و خوبی داشته باشم. این زن حقش را می خواهد فیلمنامه این زن حقش را می خواهد با نام قبلی پانسیون مضمونی اجتماعی دارد و براساس داستانی واقعی به نگارش درآمده است. فیلم، داستان پایداری یک زن را روایت می کند که سعی دارد حق قانونی اش را از طریق مراجع قضایی برای قصاص فردی که به او اسید پاشیده، بگیرد. بازی بازیگران مقابل بازی میترا حجار و لعیا زنگنه در این زن حقش را می خواهد فوق العاده است. آنها بازیگران خوش اخلاق و کاربلدی هستند که از همکاری با آنها بسیار خوشحال شدم. ساناز قنبری ...
شبکه نمایش به ریشه های برده داری می پردازد
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روابط عمومی سیما، این سریال محصول سال 1977 و بر اساس رمان آلکس هالی ساخته شده است. آلکس هالی که سابقه ای طولانی در مبارزه با نژاد پرستی و برده داری دارد، نخستین بار با نوشتن زندگینامه مالکوم ایکس مطرح شد. اما کتاب ریشه ها نقطه اوج فعالیت هالی در نویسندگی بود که بازگو کننده حقایق بسیاری از جنایات قرون گذشته آمریکا در حق نیاکان او و مردم سیاه پوست آفریقا بود. سریال با داستان زندگی کونتا کینته، در یکی از دهکده های آفریقا آغاز می شود که در کنار خانواده اش زندگی آرام و شادی دارد. اما با ورود بازرگانان برده و ربودن او زندگی تراژیک وی آغاز می شود. رهبر انقلاب به زیبایی داستان این جنایت آمریکایی را توصیف کرده بودند. ایشان در دیدار عمومی در 29 آبان سال 92 می فرمایند: غارت منابع حیاتی ملّت ها برایشان آسان است. ربودن و اسیر کردن سیاهان، یکی از ماجراهای گریه آور تاریخ [است ] که نظام سلطه ی آمریکا و امثال آن دوست ندارند این داستان احیا بشود، [که یک نمونه اش ] همین مسئله ی غلام و کنیز گرفتن مردم آفریقا است؛ کشتی ها را از اقیانوس اطلس می آوردند، در سواحل کشورهای غرب آفریقا مثل گامبیا و امثال اینها نگه می داشتند، بعد می رفتند با تفنگ و سلاح هایی که دست مردمِ آن روز از این سلاح ها خالی بود، صدها و هزارها پیر و جوان و مرد و زن را می گرفتند، با شرایط بسیار سختی با این کشتی ها برای بردگی به آمریکا می بردند. انسان آزاد را که در خانه ی خودش زندگی می کرد، در شهر خودش زندگی می کرد، به اسارت می گرفتند؛ الان سیاهانی که در آمریکا هستند، از نسل آنهایند. چند قرن آمریکایی ها این فشار عجیب را آوردند که [در این زمینه] کتاب ها نوشته اند که این کتاب ریشه ها کتاب مغتنمی است برای نشان دادن گوشه ای از این فجایع. انسانِ امروز چطور می تواند اینها را فراموش کند؟ با همه ی این حرفها هنوز هم در آمریکا بین سیاه و سفید تبعیض هست. گفتنی سریال ریشه ها در قالب چهار فیلم سینمایی 90 دقیقه ای از روز یکشنبه 16 آبان هر شب ساعت 21 به روی آنتن شبکه نمایش می رود. تکرار این سریال روز بعد ساعت 5 بامداد و 11 صبح پخش می شود. ...
پیام فروتن: ریشه ای ترین مشکل تئاتر، خود تئاتری ها هستند
این موضوع یکی از مهمترین ویژگی های او به شمار می رود؛ چراکه تلاش بسیاری در معرفی و تربیت طراحان نسل جدید تئاتر دارد. در سلسله گفت وگوهایی که با عنوان "جایگاه طراحی صحنه در تئاتر معاصر ایران" منتشر می کنیم؛ این هفته در کنار او هستیم تا با ایده ها و دیدگاه اش آشنا شویم. در ابتدای گفت و گوی مان در رابطه با معنای طراحی صحنه در تئاتر بگوئید؟ پیام فروتن: طراحی صحنه تئاتر از نظر ...