سایر منابع:
سایر خبرها
...> ما که عرض نمی کنیم که شما چند سال تونه! اما به همین روایت از زمانی که شما تهران تشریف آوردید شما بیشتر تهرانی محسوب می شید تا قزوینی ! درسته؟ بله. آقای دکتر شما در سنین جوانی تون ایران دست خوش تحولات بسیار بوده، شما نوجوان بودید که ایران اشغال می شه، یا می شه گفتش که در ابتدای نوجوانی بودین که ایران اشغال شده، در ابتدای جوانی تون بوده که نهضت ملی نفت اتفاق افتاده، بعدها ...
می گفت: " آخه این که زندگی نمی شه. تو مگه دل نداری زن؟ این بچّه گرسنه ست، لباس نو نداره. با همون کیف و کفش کهنه ش میره مدرسه. اونوقت تو حقوقت رو می گیری و میری زیارت! می شینی بالای خونه و می بینی پسر نامردت چه بلایی سرم میاره و چند غاز پول رو چه جوری از دستم می گیره و اونوقت میری از بقّالی به حساب من جنس می گیری. پسر کفتر باز و شیره ای ت رو هوار کردی سر من و عین خیالت نیست! آخه از خدا بی خبر ...
به گزارش بلاغ ، ایمان عبدلی : تو تاکسی که میشینم مردم جوری نگاهم می کنند که خجالت می کشم، خیره میشن به دستام ازم فاصله میگیرن، به خدا این بیماری مسری نیست (بغض میکند و زبانش بند می آید) ادامه می دهد: رفته بودم میوه فروشی آقایی که پشت سرم بود، به میوه هایی که دست زده بودم دست نمی زد، اینا عذابم میده، من هیچی نمیخوام، من می خوام مردم به من هم حق زندگی بدن فکر نمی کردم قرار است با شخصی ...
اگرچه بعدها عده دیگری معتقد بودند این ها دست نوشته تختی نبود و خود محمود دری از سوی تختی آنها را نوشته و یا ویرایش کرده است. این دست نوشته در سال 1338 در مجله کیهان ورزشی چاپ شد و بعدها نیز مجله خواندنی ها آن را مجددا چاپ کرد. نکته مهم اینجاست که این مطلب قبل از مسابقات جهانی 1959 نوشته شده و در مواردی که مطالب دلالت بر تاریخی بعد از تاریخ نگارش نامه توسط جهان پهلوان دارد ...
رو می کشید، دور اون رو پر از گل های رنگارنگ می کرد و در نهایت هم شعری طنز اما تلخ می نوشت! شعر هایی که گاهی غم و مرگ زود هنگام رو بیان میکردن و گاهی هم خیانت، دورویی و صفات منفی فرد رو! در ادامه اما نمونه ای از شعرهای نوشته شده بر روی سنگ قبر ها رو براتون قرار می دیم ... شعری برای مادرزن ... در زیر این صلیب سنگین مادرزن من آرمیده است اگر او سه سال بیشتر عمر می کرد ...
... روح او از همه دل کنده ، به او دل بسته بر تنش دست یدالله حمایل بسته بی خود از خود ، به خدا با دل و جان می آمد زیر شمشیر غمش رقص کنان می آمد یاعلی گفت که بر پا بکند محشر را آمده باز هم از جا بکند خیبر را آمد ، آمد به تماشا بکشد دیدن را معنی جمله در پوست نگنجیدن را بی امان دور خدا مرد جوان می چرخید ...