سایر منابع:
سایر خبرها
بمب اتم زیر پای مسعود فراستی!
مسعود فراستی در نشست نمایندگان پنبه آن را زده است، به شدت به فراستی تاخت. فرخ نژاد با انتشار نامه سرگشاده در اینستاگرام خطاب به فراستی نوشت: داری چیکار میکنی با خودت مرد؟ کجا داری میری؟ خدا شاهده دلم گرفت، نوشتن جون کلامو ادا نمیکنه، اینی که میگم به ولله تحقیر توش نیست ولی دلم بحالت سوخت، با خودم گفتم اگه قراره پیر شیم و غم نون به آدم فروشی بکشونتمون، بارالها خودت ترتیبمونو بده تا هنوز واسه ...
وقتی شوهرم از سفر برگردد، نمی دانم چگونه به چشمانش نگاه کنم / رسوا شدم و آبرویم رفت!
، ولی من همه این رفتارها و خوبی های او را به گونه ای پاسخ می دادم که احساس حقارت کند، چراکه فکر می کردم او با این تعریف و تمجیدها قصد تحقیر کردن مرا دارد. چند ماه در خیال خودم نقشه می کشیدم تا او را طوری اذیت کنم که اشکش در بیاید. فرصت پیاده کردن این نقشه زمانی فراهم شد که چند روز قبل همسرم برای یک مأموریت اداری به شهر دیگری رفت. من هم بلافاصله به منزل دختردایی ام رفتم و منتظر فرصتی ماندم تا کلیدهای ...
پسرم شهادتش را 45 روز قبل پیش بینی کرده بود
خطاطی می کرد هم نقاشی و هم شعر می گفت. علی من خودش را برای رفاه دیگران به رنج می انداخت، خیلی دلسوز بود. من هفت فرزند داشتم، علی گل همه آنها بود؛ گلی که گلچین دست خدا شد. از آخرین وداع تان خاطره ای دارید؟ آخرین باری که می خواست برود عملیات خانه بود. تلفن خانه زنگ زد. همرزمش بود که به علی گفت بارها تماس گرفتم، کجا بودی، علی در جوابش گفت رفته بودم روزنامه کیهان تا برای 45 روز دیگر اعلامیه ...
بخش دوم و پایانی
فرماندهان مقاومت را هدف قرار داد. پس از شنیدن این خبرتلویزیون را خاموش کردم، صبح روز بعد یا سه شنبه حاج علی عمار آمد و گفت حاج عماد در این انفجار مجروح شده است و انشاءالله خوب خواهد شد، اما از او خواستم صریح باشد و واقعیت را به من بگوید و او نیز خبر شهادت فرزندم را به من داد. ابتدا باور نمی کردم اما نماز خوانده و اندکی با خود خلوت کردم و بعد از آن بود که احساس کردم اگر ضعف نشان دهم، اسرائیل احساس ...
به بهانه حاشیه های ستاره های فوتبالی/ تَرکم نکن!
که آیا این مثلاً سلبریتی ها و "بچه معروف"های ورزش ما، دچار این توهّم دردناک شده اند، که امروز از چنان دامنه ی امنی برخوردارند که می توانند هر رابطه ی باز را به ماجراجویی های جنسی بکشانند و با کُشتن روح طرف مقابل، هیچ ترسی هم از افکار عمومی و خداوند دادگر نداشته باشند؟... مرا ببَر به جایی که می روی. ترکم نکن. مرا درمیان ظلمتِ مردگان رها نکن. کماکان اینجا سرراهت، زیر درخت توت ایستاده ام . ...
اقتصاد، حلقه گم شده تئاتر
.... بازخورد خوب آن توسط مخاطبان باعث شد تا به سراغ برخی از بازیگران این نمایش، از جمله بازیگرانی که در راه تئاتر و سینما مویی سفید کرده اند برویم و با آن ها مصاحبه ای داشته باشیم. فرید سجادی که بازی درخشانش در فیلم فروشنده اصغر فرهادی را علاقه مندان به سینما دیده اند معتقد است با بازی در این نمایش از تکرار فاصله گرفته است. فرید سجادی چه عاملی باعث شد ...
طیبی: الجزیره را با یک گل می بریم
می شویم کدام بازیکنان تاثیرگذار هستند. برای تیم ملی چه برنامه ای داری؟ من چند بار قبلا دعوت شدم و بدون شک همه بازیکنان زیر نظر کادرفنی هستند و آنها عملکردها را می سنجند و دعوت می کنند. من هم تلاشم را می کنم همیشه جزو بهترین ها باشم که دوباره به تیم ملی دعوت شوم. من به مساله پرسپولیس و تیم ملی کاری ندارم و فقط می خواهم خودم جزو بهترین ها باشم که به تیم ملی دعوت می شوم. برای من رقابت ...
تهدید با رژلب!
قرار گرفت، در حالی که وحشت داشت و هنوز سراسیمه بود، به بازپرس گفت: من در طبقه آخر یک آپارتمان در شمال پایتخت زندگی می کنم. چند روز پیش برای مسافرت به شهرستان رفتم و وقتی برگشتم، متوجه شدم که قفل در آپارتمانم شکسته است. وقتی وارد خانه شدم، همه جا به هم ریخته بود. بلافاصله به سراغ گاوصندوقم رفتم که متوجه شدم آن را دزدیده اند. از آنجا که خانه من تک واحدی است، مشخص بود که دزدان از این فرصت استفاده کرده ...
مستند خونه فیلمی در ستایش نگاه ، تفکر و منش تهرانی های قدیم تهرانی که فروختند
آهنگ ساز آن هم گفت وگو گرفته بودم. خلاصه گفت چه اصراری داری بردی از یادم را کار کنی؟ گفتم چون به نوعی با تهران نسبت دارد. گفتم نه، اصراری ندارم. گفت طرح دیگری داری؟ داستان همین عمارت را گفتم. گفت خب بیا انجامش بده. درجا برای من اوکی گرفت. یعنی خودش کار را قبول کرد. حضور آقای خورشیدی واقعا به من کمک کرد. حتی زمانی که من می خواستم از عروسی خوبان استفاده کنم، می ترسیدم. رفتم صحبت کردم، گفت استفاده کن ...
حرکات عجیب دروازه بان 120 کیلویی+عکس
کرده بود که شاو ممکن است روی نیمکت پای بخورد و او بعد از بازی اعتراف کرد که از این ماجرا خبر داشته: چند نفر از بچه ها به من گفتند که چنین شرطی وجود دارد. من در طول روز چیزی نخورده بودم. با خودم گفتم بگذار با آنها یک شوخی بکنم. ما همه تعویض های مان را انجام داده بودیم و تیم 2 بر صفر عقب بود. حالا رسانه ها می گویند که این کار شاو با توجه به اطلاعش از ماجرای شرط بندی ممکن است طبق قوانین ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی+عکس
حداقل یه سکانس هست که توش پدر و پسر خوب با هم خلوت کردن. 35. یه بار هم یکی ازدواج کرد و تو پروفایلش عکس دو نفره نگذاشت، فرداش طلاق گرفتن! 36. همه پسرها وقتی کلاس اول بودند یه پنجمی رو حسابی زدند. 37. خوبی ما بچه های پایین شهری نسبت به بالا شهریا اینه که ما هنوز میتونیم با دمپایی و شلوارکردی بریم از سوپری محل تخم مرغ بخریم. 38. برانکو: خوشبخت ترین مربی جهان ...
نیا جلو، واقعیت!
...: اصل اول: با خودتان مهربان باشید حفره بسیار بزرگی بین آن چه می خواهم و آن چه دارم وجود دارد و درد بسیار زیادی می کشم. با این اوصاف آیا می توانم با خودم مهربان باشم؟ بسیاری از ما نمی دانیم چطور این کار را بکنیم؛ به خودمان آسیب می زنیم یا از زندگی کنار می کشیم .واضح است که این راه مهربانی با خود نیست؛ پس باید شیوه های ساده ای وجود داشته باشد که از طریق آن ها سپری برای خودمان ...
تئوری موسیقی در ایران پیش پا افتاده ست
این بود که باید درباره تبعات جنگ و مسائل ضد جنگ بسازیم اما وقتی در درون خود این موضوع را جستجو کردم دیدم صلح چیزی فراتر از این است و آن یک عنصر دورنی و شخصیتی است از همین رو وقتی فکر می کردم بخواهم اثری درباره صلح برای دنیا داشته باشم باید بدون تردید اولین گزینه ای که باید در آن نفوذ کنم خودم هستم. هرکسی وقتی این آلبوم را گوش می کند درباره خودش فکر می کند. آهنگساز آلبوم منشور کوروش ...
خواننده ای که داد می زند تا حقش را بگیرد
باشم که حتی خودم را از دنیای موسیقی بگیرم. این سادگی ها باعث شد که یک اشتباه را چندین بار تکرار کرده باشم. ولی به نظرم وظیفه یک هنرمند این نیست که برود و قرارداد ببندد یا به دادگاه برود و حقش را بگیرد و زورش به جایی نرسد و به مطبوعات چنگ بزند و برای گرفتن حقش از موسیقی، مصاحبه کند. متأسفانه قوانین بیزینس موسیقی برخلاف همه دنیا، در ایران رعایت نمی شود. نداشتن مدیربرنامه یا شرکتی که از ...
پول بدهید، در تهران ابزار شنود، اسلحه و شوکر تحویل بگیرید
در اتاق را باز می کند, دو مرد وارد می شوند. حدود 30 سال سن دارند. چند لحظه بعد دو عینک و چند شی مربع شکل و دو سوئیچ روی موکت می گذارند:" این عینک رو هرجایی میخوای بزن به چشات، از همه چی فیلم می گیره، صاف، شفاف." خودکاری از جیب بیرون می آورد و می گذارد کنار دیگر اجناس. " اینم هست، شاید برای فیلم گرفتن بیشتر به کارت بیاد، گرون هم نیست تو تعداد بده من بین 100 تا 150 هزار تومن برات قیمت میزنم." چند ...
دلواپس های نسیان گرفته
می شوند و می میرند کاری نمی کنیم اما یک شهروند عربستانی حالا بهر دلیل اعدام میشود به سفارتش حمله میکنیم یعنی چند باره به خودمان آسیب بزنیم. سه شنبه غروب شاید آزادی غمگین ترین استادیوم دنیا بود دوست داشتم آن ساعت می رفتم وروی سکوهایش فریاد میکشیدم : پرسپولیس قهرمان میشه خدا میدونه که حقش نیست تو عمان غریب باشه! با گریه ی محسن همه اشک ریختند برای مظلومیت جوانان ...
می گفت مسئولان قضایی باید مثل متوسط مردم زندگی کنند
شدم و در سال سوم، به مدرسه حقانی رفتم. چه سالی؟ سال 1351. 17-16 سال بیشتر نداشتم و در مدرسه مشغول بازی بودم که دیدم روحانی سید و با وقاری وارد مدرسه شد و یکراست به طرفم آمد و مرا در آغوش گرفت و با آن صدای جذاب و لحن پرطنین، با من احوالپرسی کرد! حسابی گیج شده بودم و تصور کردم شاید مرا با کسی اشتباه گرفته است! موضوع را با آقای مروی مطرح کردم و ایشان هم گفت: چند روز پیش من هم ...
ایستادگی در مقابل دنیای دیجیتال نه ممکن است و نه مفید/ فردا را باور کنیم
این را تهیه کند. وی تأکید کرد: حالا اگر اخلاق حرفه ای تقویت شد، خودتنظیمی هم پشت سر آن است. همه چیز را دادگاه ها نمی توانند تبیین کنند، شاید صلاح نباشد خیلی از مسائل علمی دانشگاهی به دادگاه های حقوقی قضائیه سپرده شود. ولی همین محکمه وجدان که صحبت آن شد و همین نظارت های صنفی و علمی که ما خودمان می توانیم در دانشگاه ها نسبت به خودمان داشته باشیم، اثرش کمتر از آنها نیست. این ...
روایت مردم اهواز از گلاویز شدن گردوغبار با زندگی آنها
. انگار نه انگار تا همین 2 روز پیش گرد و خاک مردم را مجبور به عقب نشینی به خانه هایشان کرده بود. حالا باران همه چیز را شسته و تمیز کرده و مردم فرصت را مغتنم می شمارند برای گردش عصرگاهی؛ پیاده رو، چتر، باران. بازار ته لنجی ها ی آبادان مثل همیشه شلوغ شلوغ است. مردم در نم نم باران از این مغازه به آن مغازه می روند. از خریدها و جنب و جوش ها مشخص است بعد از مدت ها که هوا خوب شده، بیرون زده اند. از مردی به ...
گزارشی از یک اتفاق دردناک در زندان اراک!
دو سال پس از به قتل رسیدن راننده بازداشت شدم. کسی از این ماجرا خبر داشت؟ فقط به همسرم گفته بودم. چندبار هم گفتم اما او هیچ وقت باور نکرد. هر بار که ماجرای کشته شدن راننده را برایش تعریف می کردم، می خندید و می گفت: تو این کارها عمرا.... ولی من خودم خیلی نگران بودم. چند ماه آخر قبل از دستگیری حتی از سایه خودم هم می ترسیدم. تصمیم گرفتم از کشور فرار کنم. حتی مخفیانه به مشهد ...
درباره طلاق عاطفی بیشتر بدانیم
با علل و عوامل به وجود آمدن طلاق عاطفی، نشانه های آن و راهکارهایی برای رهایی از آن آشنا می کنیم. خانه ای که همه را فراری می دهد در این خانواده ها افراد نسبت به خانه خود حسی که باید داشته باشند را ندارند. همه افراد خانواده به هر نحوی می خواهند زمان کمتری را در خانه سپری کنند. جو سرد، بی روح و سکوت خالی از شور و نشاط در خانه حاکم است و این جو همه را فراری می دهد. بچه ها در این ...
عملیات خیبر؛ تغییر در تاکتیک یا تغییر در استراتژی
یک پدیده جدید است و یک تحولی در جنگ ایجاد کرده می شود گفت یک تغییر عمده است ولی نمی شود قضاوت کرد که به لحاظ استراتژی، جنگ تغییر کرده. البته توجه داشته باشید استراتژی عملیاتی ما در سال 1366 تغییر کرد چون به شمال غرب رفتیم و این یک تغییر عمده است. یعنی هدفت را اصلاً جای دیگر قرار دادی و نیز روش های کار و منابعی که مورد استفاده قرار دادیم. همه چیز تغییر کرد. ولی در عملیات خیبر نه. در بحث ...
قرارگاه سری نصرت چگونه تشکیل شد؟
...، 30، 40 کیلومتر در بعضی از محورها می رفتند و تازه پای آن ها به خشکی می رسید باید توی خود شهرها و روستاها می رفتند. واقعاً خدا کمک می کرد که بچه ها به پشت دشمن و عقبه دشمن یا توی شهرهای دشمن، توی مراکز نظامی دشمن و یا توی مراکز اقتصادی دشمن می رفتند و شناسایی می کردند و به لطف خدا چند روز هم توی این منطقه می ماندند، یک هفته می ماندند و بعد هم بر می گشتند. در همه این شناسایی های انجام شده حتی یک ...
پدیده وحشتناک خون بازی دختران در اینستاگرام
به گزارش آی سبک ، دخترای زیادی بعد از شکست عشقی یا هر مشکل دیگه ای روی بدنشون خط می اندازند و عکس شو می ذارند تو اینستاگرام. د. ج بعد از پخش عکس خودکشی اش کلی فالوئرهای پیجش زیاد شد. اما فریبا تنها برای مشهورشدن بازی با خون را شروع کرده است. دنبال افاده بودم و می خواستم همه بگویند عجب دختر با دل و جرأتی. بعد از رد انداختن کلی تو مدرسه شهره شدم و همه ازم حساب می بردند. خشونتی از جنس تیغ و خون ...
مسافرآستانه: قهرمانان به حال خودشان رها می شوند؛ جمشید هاشم پور را اذیت کردند/ زارعی: امام ما قهرمان بود
باید اجرا شود، من هم تا آخر پای آن می ایستم و اجازه نمی دهم هیچ کس کاری کند، از همه طرف فشار آوردند، رسید به گوش فرماندهان سپاه و این طرف و آن طرف، یک نفر به من زنگ زد و گفت قضیه چیست؟ گفت شما در جریان هستید؟ گفتم من خودم تهیه کننده آن هستم در جریان هستم چیست؟! گفتند آمدند شکایت کردند، گفتم خواهش می کنم یک وقت بگذارید من با آقا رحیم صحبت کنم یا آقا رحیم را بردارید بیاید کار را ببیند، هر کس هر چیزی ...
مسافرآستانه: ما استراتژی از پیش تعریف شده در فعالیت فرهنگی به ویژه در تئاتر و سینما نداریم
...؛ ولی وظیفه هنرمندی که به عنوان بسیج دارد فعالیت بکند با آن لباس خاکی اش این است که برود حتی در سوریه و عراق خط مقدم بایستد شاید به بچه های رزمنده روحیه بدهد. از نقش تأثیرگذار فرهنگ و هنر عقب مانده ایم مسافر آستانه : با اجازه من دنبال بهانه بودم که کدام قسمت حرف هایم این مطلب را بگویم که در بالا هم اشاره کردم. ما بعد از انقلاب بنا به دلایل متعددی این همه فشارها و هجمه ...
حکایتی تلخ اما واقعی از ایدز
به گزارش ایسنا، شاید اگر هر یک از ما لحظه ای به تنها زندگی کردن، به دید نگران اطرافیان و به کناره گیری افراد از این بیماران فکر کنیم تحمل همان لحظه هم برایمان دشوار خواهد بود. یک بیمار مبتلا به ایدز در همدان در گفت وگو با ایسنا اظهار کرد: در سال 80 که در زندان به سر می بردم، مسئولان بهداشت آزمایش ایدز را از افراد در معرض خطر این بیماری گرفتند و متأسفانه جواب آزمایش من مثبت بود. م.ع با بیان اینکه تزریق مشترک علت ابتلای ...
بحران پزشکی در ایران
پزشکان ما به این مسئله نمی پردازند. این سؤال برایم پیش آمد که چرا همه و خودم همیشه دوست داریم مریض باشیم. مملکت ما برای مرض خوب است و بیمار چیز رمانتیکی به نظر می آید. حرف توماس مان ، امروز درباره جامعه ما صادق است. او می گفت کسانی که دیدی رمانتیک به بیماری دارند، آزادند؛ چون قواعد جامعه از دوش آنها برداشته می شود.درباره کیارستمی پزشکان گفتند ما او را نمی شناختیم. معنای این حرف این است ...
قسمت نشد با استاد شجریان همکاری کنم
برای خدمت سربازی در سپاه بهداشت به بندرعباس می رفتم، این ساز را به همراه شناسنامه و لباس و وسایلم داخل کیف بزرگی گذاشته بودم و قرار بود همراه وسایل پزشکی و کمک پزشک همکارم با یک وانت بار حمل شود. متأسفانه همه وسایل ما در آن وانت گم شد و رفت! از جمله اولین کمانچه چوبی که خودم ساختم. خیلی داغ به دلم. ای کاش جوری خاص از آن مراقبت می کردم که گم نمی شد! شما هم زمان با ایام سربازی در دانشگاه ...
فیلمساز آرژانتینی: مردم ما تبلیغات ضدایرانی را باور ندارند
اشتراکات دو ملت درباره عشق و سنت ها را نشان دهد، باعث راه اندازی این هفته فیلم شد. چقدر امیدوارید که شعار این هفته فیلم، ایرانی که هرگز ندیده اید در آرژانتین محقق شود؟ باور کنید موانع بسیاری را برای اینکه بتوانم جشنواره را در محلی که همه علاقه مندند، برگزار شود، پشت سر گذاشتم و البته با بودجه تولیدی که در مقایسه با هزینه های هنگفت سایر جشنواره های خارجی، اندک است. فکر می کنم ...