سایر منابع:
سایر خبرها
کاظمی:بازیکنان ما تلاش واقعی نمی کنند اما فردا برای نمردن باید بازی کنند
کنند اما هر بار اتقاقاتی می افتد. از رفتن دروازه بان ما گرفته تا تماس های مشکوک که بازیکنان تیم ما را فلان تیم یا بهمان تیم می خواهد. کدام بازیکن ما را می خواهند؟ من که خودم نیم فصل گفتم هر بازیکنی می خواهد برود، برود. نگویند دست و پا زدیم و کار کردیم. بلکه بگویند خیانت کردیم به طوری که کسی این کار را نکرد. کاظمی تصریح کرد: بازیکن ما روی نیمکت یخ نمی کند اما می گویند سه تیم او را می ...
مسواک دخترش را می دید و گریه می کرد
. صدایش زدم و گفتم: سیدعلی! چیه، چرا ناراحتی؟ علاقه ی خاصی به من داشت. مدتی بود به عنوان ارشد سوله انتخاب شده بود. آمد کنارم نشست و گفت: آقا سید! اون پشت سوله یه قضیه ای رو دیدم که نتونستم جلوی خودمو بگیرم. بهش گفتم: گفتنی است؟ گفت: ستوانیار اسداللّه پناهی بچه ی اصفهان رو می شناسی؟ گفتم: آره، می شناسمش! گفت: اونو پشت سوله دیدم نشسته، مسواکی دستشِ، داره نگاش می کنه و گریه می کنه، جلو رفتم و گفتم ستوان ...
میکروفن مثل سرطان می ماند! (سفرنامه طلبگی مشهد مقدس)
گفتم و به چند نفر از رفقا پیامک کردم. بعد از یکی دو سال با دوستان به مشهد رفتیم، نمکی از حرم به ما دادند، دیدم پشت آن این دو بیت را نوشته اند! چشمانم داشت از حدقه بیرون میزد و نمی دانستم چه بگویم. به رفقایم می گفتم این شعر از من است و درست باور نمی کردند. نمک را مصرف کردم ولی بسته آن را در دفتر شعرم چسبانده ام. خلاصه وقتی رفتم تا باتری بگیرم با یکی از دوستان رفتیم تا میوه ها را هم ...
موزه فوتبال تبریز نخستین در ایران و خاورمیانه است
...> موزه فوتبال آذربایجان اولین موزه فوتبال ایران است، تأسیس موزه فوتبال آذربایجان، قسمتی از ماحصل تحقیق 25 ساله بنده از تاریخ فوتبال تبریز است. این مجموعه بعد از 18 ماه تلاش، با حمایت جمعی از مسئولان شهر، در چهارم دی ماه سال 93 در تالار باغ رضوان شهرک حضرت امام(ره) تبریز افتتاح شد. طبق اسناد موجود، ورزش فوتبال برای اولین بار در ایران به تبریز شهر اولین ها واردشده و هم اکنون این مجموعه اولین ...
خاطره حجت الاسلام بهاری از مادر شهیدان صادقی
...: پیکر مادر شهیدان علی اکبر و علی اصغر صادقی صبح امروز از مقابل منزلشان در خیابان جی تهران تشییع شد و در بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد. به بهانه این اتفاق گفتگویی با حجت الاسلام ابراهیم بهاری داشتیم که در ادامه می خوانید: روز سیزدهم رجب قرار بود خانواده صادقی به همراه والده شهیدان همه با هم مشرف شوند، در کنار مزار پدر خانواده که سال گذشته از دنیا رفتند. اما بعد از نماز صبح متوجه می ...
پای عباس در سوریه جا ماند/ حرم حضرت زینب (س) پناه گاه مردم سوریه در هنگام حمله تروریست ها
...> حجت الاسلام والمسلمین عباس نارویی با تاکید بر اینکه در زمان حملات داعشی ها و تروریست های تکفیر، حرم حضرت زینب پناه گاه مردم سوریه شده بود، بیان کرد: در واقع مردم مظلوم سوریه که جنایت های تروریست ها را می دیدند به حریم اهل بیت (ع) پناه می آوردند. وی با اشاره به اینکه روز آخری که در دمشق بودیم، بعد از زیارت حرم حضرت رقیه (س) به حلب رفتیم، در حلب همه اهل تسنن هستند، گفت: ما وارد روستای ...
همسر شهید: چند لحظه قبل از شهادت به یکی از دوستانش گفته بود حالم بهتر از این نمی شود / در نامه آخرش ...
.... وقتی برگشتیم رشت هم با حاج آقا و هم با سجاد موضوع را مطرح کردیم. سجاد گفت: من با برادر ایشان دوستم می ترسم ناراحت شوند. بعد حاج آقا با پدر ایشان صحبت کرد و قرار گذاشتیم. وقتی ازدواج کرد روز اول دستش را گرفتم و گفتم من برای شما سختی زیاد کشیدم، ولی این را بدان که از امروز اول همسرت بعد مادرت. همان شبی که آقا سجاد شهید می شود، مادر یکی از شهدای مقابله با پژاک که دوست آقا سجاد بود تلفن کرد خانه ما ...
متاگپ | کاظم برجلو: پول هدایتی برکت نداشت / مربی راه آهن بخاطر رفتن به هیات فرهاد کاظمی از من شاکی شد
حاج آقا اصلا من رو برد سایپا، خُب حاجی متقاعد شد و بعد از چند روز زنگ زد به من و با همون اصطلاحی که همیشه به کار می بره، گفت باباجون برگرد بیا و گفت فقط رقم قرارداد رو یه مقدار پایین بیار، حالا اون موقع تو سایپا قرارداد آن چنانی نبود. بعد آقای صادقی به من زنگ زد که کاظم برگرد، من گفتم آقای صادقی من خیلی دوست دارم برگردم، اما فوتبال بالا و پایین زیاد داره من شاید تو یه بازی خوب نباشم؛ دوست ندارم ...
شهیدان؛ دلباختگان مکتب توحید
...: یک سربازی به نام رحمتی داشتم که خیلی ترسو بود. هر ماموریتی به او می دادم انجام داده یا نداده سریع می دوید داخل سنگر و می لرزید! فکر کردم چه کار کنم که ترسش بریزد. عاقبت گفتم تو مسئول رساندن مهمات به دیدگاه ها هستی. مسئول مهمات مجبور بود به همه سنگرها سر بزند. نیم ساعت بعد که به دیدگاه ها رفتم، دیدم همه شان پر از مهمات است. رحمتی را پیدا کردم و پرسیدم: چه کار کردی پسر؟ گفت: ترسم ریخته جناب سروان، هر مأموریتی داشتی اول به من بگو! *گروه اطلاع رسانی خبرنگار: مهسا شریفی**انتشار دهنده: شهربانو جمعه پژوهشم**2059**9131 انتهای پیام /* ...
ماجراهای دوقلوهای رزمنده و حاج آقا خشونت
براق می شد که انگار هیپنوتیزم شده ای. اگه می خواستی سر به سرش بگذاری یکهو می پرید و با هر چه که دم دستش بود اعم از کاسه و قابلمه و قنداق اسلحه، چنان تو سرت می کوبید که برق سه فاز از سرت می پرید و اگر خل و چل نمی شدی تا هفت نسل بعد از خودت به بیماری میگرن مبتلا می شدند. اکثر بچه ها که کارشان به حاج آقا محمدی می افتاد و می خواستند خدمتش شرفیاب شوند سرشان کلاهخود می گذاشتند و پیشش می رفتند ...
مجموعه اشعار آئینی ویژه شهادت حضرت زینب سلام الله علیها
سه تا حجت به علم جَفْر، اینجا شرح کوثر می شود زینب حباب دور مصباح الهدی چون می شود عباس به کشتی نجاتِ خلق، لنگر می شود زینب خودش یک لشکر است از کربلا تا شام،در وقتش؛ دل آور، جنگ آور، آب آور می شود زینب به این نکته توجه کن اگر که در وفاداری؛ برادر می شود عباس، خواهر می شود زینب پس از حیدر اگر بابا، پس از زهرا اگر ...
روحانی از نامزدی هاشمی ناراحت شد
آقای روحانی از مقبولیت بعد از ارتحال آقای هاشمی می تواند حداکثر استفاده را بکند ولی این دیگر ذخیره آخرت آقای هاشمی شده و نمی توان زیاد از آن خرج کرد. برخی می گفتند که آقای روحانی، هاشمی ثانی است اما اینطور که معلوم است چنین تعبیری درست نیست! من گفتم آقای روحانی استعداد هاشمی ثانی شدن را دارد. این تعبیر از من بود برای اولین بار. گاهی هم برادر آقای هاشمی، (محمد آقای هاشمی) و برخی از دوستان ...
مادر 4 شهید: برخی مسئولین به زخم ما نمک می پاشند
شهدای ایران : پس از گذشت نزدیک به 40 سال از پیروزی انقلاب اسلامی وقتی به شهر شهیدپرور ورامین نگاه می کنیم، خانواده های چند شهیده ای را می بینیم، که همچنان پای انقلاب اسلامی و آرمان های آن ایستاده اند. خانواده شهیدان جنیدی نیز از این امر مستثنی نیستند. مادر شهیدان عبدالحمید، نصرالله، محمد و رضا جنیدی پس از شهادت چهار فرزند پسرش با مشت گره کرده و با شعار الله اکبر پشت ولایت فقیه ایستاده است. ...
زندگی خیری که اولین بار از شهدای بهزیستی در خندوانه حرف زد
می خواند؟ بعد او شروع می کند به دفاع کردن و بعد از مدتی می گوید راست می گویی . بعد هدایتش می کنم سمت موسیقی های ناب تر و اصیل تر.. یعنی به خاطر آن ها خودم را مجبور کرده ام تا هنر اصیل را بشناسم. -از درگیری های دیگری که دارید بگویدد. مثلا چند وقت پیش یکی از بچه ها خبر آورد که علی سیگار می کشد. به خودم گفتم: وامصیبتا! اول مشکلات. برو توی نخ علی. بگرد . دنبالش برو، توجیحش کن. گفتم : علی چیه؟ مشکلت ...
از مرگ جوان در کورس رانندگی تا زنده گیری جغد
بیماری صرع مبتلا بوده و بعلت تشنج به داخل رودخانه افتاده است گفت : علت دقیق مرگ وی بعد از پیدا شدن جسد و نظر پزشکی قانونی اعلام خواهد شد. تصادف منجر به مرگ در جاده سیمرغ به بهنمیر شهروند سیمرغی در این حادثه فوت کرد. جاده پرتردد سیمرغ به بهنمیر باز هم حادثه ساز شد. اشکپور سخنگوی مرکز فوریت های پزشکی مازندران با بیان اینکه این حادثه دیشب در جاده سیمرغ به ...
من عاشق کارم و ایران بودم
پدرم وکیل بود و به درس و مدرسه اهمیت زیادی می داد. حتی آن زمان خواهرم مدرسه می رفت اما من از درس خواندن اصلا خوشم نمی آمد و همیشه از مدرسه یک ثلث یک ثلث فرار می کردم و می رفتم سر کار؛ یک بار مادرم به دایی ام گفت که این مدرسه نمی رود، آن بنده خدا هم من را کشید کنار و گفت اصغر چرا مدرسه نمی روی؟ من هم هیچی نداشتم به ش بگویم؛ این جوری شد که خودش با من فرداش آمد مدرسه و از مدیرمان پرسید این چند روز ...
پنجشنبه های کتابخوانی با بچه های روست
هم دارید که همیشه به یادتان باشد؟ بله، در یکی از سفرهای روستایی،یکی از بچه ها علاقه و استعداد خاصی در کتاب خواندن از خودش نشان داد، آنقدر که به او گفتم هر وقت پدرت به شهر آمد، بگو بیاید از من کتاب بگیرد. شماره همراهم را هم به او دادم. مدتی بعد پدرش زنگ زد و گفت پسرم مدام به من اصرار می کند و می گوید چرا شهر نمی روی که از حاج آقا برای من کتاب بگیری. هماهنگ کردیم و بالاخره چند کتاب به دستش ...