سایر منابع:
سایر خبرها
ترانه ای با تم اندوه وزنی ریتمیک و شاد انتخاب نمی کند. می توان گفت دستِ کم در این روزهای بی ترانه و شعر، ترانه های او از حداقل های سلامت و خلاقیت برخوردارند، برخلاف بسیاری از ترانه های امروز که یک سره نگاهی پر ملال و رنج دارند و فاقد نگاه و جهان بینی عمیق اند. در نمونه ای عاشقانه از ترانه های کتاب می خوانیم: واسه هم تو عکسا عاشقونه تر/واسه هم تو عکسا دیوونه تریم/من نمی گم، ولی این عکسا می گن/ما چقدر ...
بر سرم ریخت با وسعت اندوه تو شد همسفر دل باهر نفس ناگاه خون از حنجرم ریخت منزل به منزل تا قلم خون گریه می کرد این قطره های سرخ روی دفترم ریخت زخم نگاهم بود از تصویر گودال اشکی که از دریای چشمان ترم ریخت وقت مناجات سحر هم پای نیزه با گوشه ی چشمی دل غم پرورم ریخت ازکربلاتاکوفه باآشوب توفان درموج خون گل های ...
هم دارد و آن تاریکی و اندوه و ویرانی است. ما تجربه ای بی واسطه تر از حضور سیصدساله سنگین روس ها در بالای سرمان داریم و از آن ها ضربه خورده ایم. در دوران فتحعلی شاه، دوره محمدشاه، دوران مشروطیت، قضیه دمکرات ها، حزب توده. حدود یکصد و هفتاد سال قبل روس ها که از دوران پطر کبیر خواب دستیابی به آب های گرم را می دیدند با بهانه های مختلف دو جنگ هولناک را به ما تحمیل کردند (گرچه در جنگ دوم بی خردی و بی ...
این استایلش در خواندن را رایگان و اتفاقی به دست نیاورده است. تلاش کرد و تلاش کرد و وقتی با واسطه سامان امامی آهنگساز و نوازنده به محسن رجب پور معرفی شد، آنقدر توانایی و دانش داشت که این تهیه کننده باسابقه و باتجربه بگوید با او زبان مشترک داشته است. حامد با این توانایی و پیشینه، خودش را دربست در اختیار تجربه های ستاره ساز محسن رجب پور و تیم اتاق فکر "ترانه شرقی" قرار داد تا به یکباره پر ...
.... چون به اخلاق پدر وارد بودم، این وجه قضیه برایم عجیب نبود. آنچه برایم عجیب بود عبارت از فردا بود، یعنی قرار است هر روز بعد از نماز، 45 دقیقه با هم حرف بزنیم و نمی دانستم این همه موضوع مشترک را قرار است از کجا بیاوریم. پرسیدم: قرار است درباره چه موضوعی حرف بزنیم؟ پدر گفتند: درباره هر موضوعی که خودت بخواهی . فردا صبح بعد از نماز به اتاق پدر رفتم. پدر ابتدا سوره والعصر را خواندند و منتظر ماندند تا ...
ارضا نمی کرد. پرخاشگری اش را روی ما جابه جا می کرد و من نیز از محیط سرد و غم انگیز خانه فراری بودم... اما وجود میثم همچون فانوسی، روشنایی بخش، تاریکی اتاق تنهایی ام بود... آن روزها موقعی که میثم صدایم می کرد و می گفت چطوری عروسکم قلبم می تپید صورتم گلگون می شد و تمام غصه هایم را فراموش می کردم در مدت آشنایی هر روز برایم یک شاخه گل می آورد. ما به خاطر سختگیری های پدرم زمان کوتاهی بعد از تعطیلی ...
هرگز در زندگی ندیده بودم. صوفی ای چون این سخن را شنید گفت: پدرت را نیز این روز از همه سخت تر بوده است و روز او از روز تو سخت تر و دشوارتر است. همچنین سلیمان از مور لنگی پرسید: کدام گل است که با غم و اندوه آمیخته تر است؟ مور گفت: خشت واپسین که بر گور نهند؛ زیرا با این خشت همه آرزوها گسسته می شود. عطار حکایتی از حضرت ابراهیم(ع) نقل می کند، مبنی بر اینکه هنگام مرگ حضرت ابراهیم خداوند از او می پرسد ...
و زندگی آن ها است. در روانشناسی ذهن اصل مهمی وجود دارد که تاکید می کند: یکی از راه های ایجاد باورها در ذهن تکرار جملات است. و یکی از راههای ایجاد باورهای جدید، ضبط کردن جملات تاکیدی با صدای خودتان و گوش دادن به آن هاست. سناریوی زیر برای درک ماجرا حائز اهمیت است: پرستو دختری زیبا و با احساس است. او عاشق ترانه های عاشقانه و غمگین است. هر روز به آهنگ هایی از این دست از خوانندگان ...