سایر منابع:
سایر خبرها
...، آموزش های پیچیده موشکی را فرا بگیرند. آنها می خواستند کاری را که حداقل دو سال زمان نیاز داشت، در سه ماه فرا بگیرند.... افسانه ای که حتی شاه پهلوی علی رغم همه حمایت های غرب از او خوابش را هم نمی دید داشت محقق می شد: ایران به سلاح موشکی دست می یافت. در اسفند 63 خواب آرام صدام را بر آشفت و موشک های اسکاد بی که از لیبی وارد کشور شده بودند توسط مستشاران لیبیایی بر مراکز مهم اقتصادی و نظامی عراق ...
تجربه خانه مادر و کودک که در زلزله سال 69 رودبار همراه کودکان شد 27 سال زندگی با کودکانِ درد روزنامه وقایع اتفاقیه گزارشی درباره حادثه زلزله رودبار به مناسب سالگرد این واقع منتشر کرده و به سرنوشت دردآور بازماندگان حادثه پرداخته است. در بخشی از این گزارش آمده است: ...تا همین چند سال پیش که صغری خانم زنده بود، هر سال 31 خرداد چادرش را می بست دور کمرش و با یک عصای چوبی، راهی قبرستان ...
در اقدامی محیر العقول، آموزشهای پیچیده موشکی را فرا بگیرند. آنها می خواستند کاری را که حداقل دو سال زمان نیاز داشت در سه ماه فرا بگیرند. افسانه ای که حتی شاه پهلوی علیرغم همه حمایت های غرب از او خوابش را هم نمی دید داشت محقق می شد: ایران به سلاح موشکی دست می یافت. در اسفند 63 خواب آرام صدام را بر آشفت و موشک های اسکاد بی که از لیبی وارد کشور شده بودند توسط مستشاران لیبیایی بر مراکز مهم اقتصادی و ...
طالقانی و دریاچه هورالهویزه که به مناسبت این شب ها نور باران می شود، یکی از همین نمونه هاست. تجربه افطار کردن دسته جمعی با دل خوش، در هر بوستان و هر نقطه از شهر، می تواند به یک خاطره منحصر به فرد تبدیل شود. ما در این گزارش، حال و هوای رمضانی بوستان های همسایه بر فراز تپه های عباس آباد را تصویر کرده ایم: لحظه ورود و غافلگیری با آب و آتش ساعت از 19 گذشته. ورودی های بوستانِ آب و آتش ...
می آمد دست و پا و سر بود. امام جمعه وقت گفت این جا گورستان دسته جمعی باشد. هنوز همه کشته شده ها زیر خاکند. رئیس شورای روستای دولت آباد می گوید. هر که بعد از زلزله از فتلک، گورتیم، سلطان بری و فیشوم زنده ماند در زمین هایی که دولت وقت برایشان تعیین کرد، پایین تر از روستاهای ویران شده ساکن شدند و دولت آباد را ساختند. بعد از 27 سال و با وجود زلزله هایی که هر چند سال یک بار در ایران اتفاق می ...
اصطلاح آن زمان در بیرونی بود و شب ها می آمد تا با هم شام بخوریم. در دوره رضاشاه چند سال داشتید و چه مساله ای از آن دوره به خاطر دارید؟ دوران کودکی من با دوره حکومت رضاشاه هم زمان بود؛ دورانی که ایران وارد عصر نوسازی یا مدرنیزاسیون شد. 17 سالم بود که رضا شاه از ایران تبعید شد. دولت ایران در آن روزگار با همه انتقاداتی که به شخص شاه وارد است اما عصر گسترش شدن آموزش و به گونه ای ...
خانه نرو . خلاصه با دچرخه به سمت خانه حرکت کردم. گویا عموی من بالاخره توانسته بود پدرم را راضی کند که شب خانه نماند. پدرم آمد و شام خورد و ماجرا را به مادرم گفت و اضافه کرد داداشم هم گفته خانه نمانم. مادر نیز گفت حالا که حاجی هم گفته بهتره حرفش را گوش کنی بالاخره پدرم راضی شد که آن شب خانه ما و خانه همسر اولش نماند و به خانه شوهر خواهر زنش رفت اما فردا صبح به جای آنکه سرکار نرود حتی یک ساعت زودتر ...
ها خیس بودند و بهتر بود باد از شیشه ماشین داخل بزند و به سرعت پاکشان کند. چشم های نوعروس گوهر را در قاب چشمان تیره رنگم در آینه می بینم. اثری از من در آینه خانه نیست. چشم های به خون نشسته من و او یکی شده اند. نوعروس 16ساله ای که در خانه سیاه و دودزده گوهر تنها، زردپوش و در برابر چشمان همه خمیر نان صاف می کرد تا خواهران و برادران همسرش گرسنه شب را سر نکنند. شب از نیمه گذشته است. روی تخت دراز می ...