سایر منابع:
سایر خبرها
مخاطرات مُخدر تَتَلیسم برای اصولگرایی
خلیج فارس: عملکرد انتخاباتی اصولگرایان پس از چهار تجربه نه چندان موفق در جلب آرا و اقبال مردم، از دید برخی حکایت از فاصله گفتمانی این جریان با اکثریت جامعه ایران دارد. از این منظر، راهبردهای اصولگرایی برای حضور تاثیرگذار در عرصه سیاست با فراز و نشیب های متعددی همراه بوده است. به گزارش خلیج فارس به نقل از ایرنا؛ بررسی تحولات سیاسی کشور در یک دهه گذشته نشان می دهد، جریان فکری-سیاسی اصولگرا پس از فتح کرسی های سبز بهارستان در سال 90 که به یاری عوامل و شرایط وقت صورت گرفت، در چهار رقابت انتخاباتی پی در پی، نتوانست به نتیجه مورد نظر دست یابد. این جریان سیاسی اگرچه سال های متوالی فاتح بسیاری از مناصب سیاسی و اجرایی در کشور بوده اما در سال های اخیر، تکاپو برای وحدت و کادرسازی در سطح بدنه و راس هرم اصولگرایی، در عمل نتیجه ای مطلوب نداشته است؛ گفتمانی که روزگاری نه چندان دور در مقام ستاره پرفروغ سپهر سیاست ایران نورافشانی می کرد اکنون به اعتراف شخصیت ها و رسانه های منتسب به آن درگیر بحران هویت شده و برای بازگشت به دوران پیشین به ابزارها و راهکاری عجیبی متوسل می شود. منتسبان و معتقدان به طیف فکری اصوگرایی دست کم طی یک دهه گذشته، در دو مسیر کاملا مجزا و برپایه بسیاری از نشانه ها کاملا متناقض راه می پیمایند. گروهی با درک اقتضائات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایرانِ کنونی راه اعتدال برگزیده و خود را از بند دیدگاه های رادیکالی رهاندند و با استقبال افکار و آرای عمومی هم روبرو شدند. در سوی دیگر این جریان اما تندروها این روزها تندتر از همیشه دانسته یا ندانسته با هر تیشه، ریشه بر مبانی فکری و اعتقادی جریان اصولگرا وارد می کنند. پشت پرده یک همنشینی نزدیک شدن طیفی تندرو از جریان اصولگرا با چهره های نه چندان خوشنام، از عرصه سیاست و اقتصاد به عرصه هنر هم کشیده شده است. روزی که رسانه های رسمی و غیر رسمی تصاویر و ویدیو دیدار حجت الاسلام سیدابراهیم رییسی نامزد اصولگرای انتخابات ریاست جمهوری با خواننده زیرزمینی و جنجالی را منتشر کردند، بسیاری از تحلیلگران و صاحب فکران نزدیک به اردوگاه اصولگرایی، ضمن انتقاد از این اقدام آن را اتفاقی ارزیابی کردند. رسانه های جریان رقیب هرچند این اقدام را بهره جویی انتخاباتی نامیدند اما در بدبینانه ترین تحلیل ها هم انتظار نمی رفت، دو ماه پس از پایان انتخابات این خواننده پرحاشیه در مراسمی از سوی یک خبرگزاری اصولگرا مورد تقدیر قرار گیرد. این رویداد اگرچه برای شخصیت های اصیل این جریان خوشایند نبود اما بازنگری در باورمندی این جریان را بیش از پیش ضروری نمود. در بررسی انگیزه عاملان و پشت پرده چنین همنشینی هایی می توان به پاسخ هایی متعدد رسید اما جمعی از صاحبنظران، بحرانِ ساخت هویت را مهمترین علت نزدیکی طیفی از اصولگرایان با دسته ای از پرحاشیه های سیاست و هنر و حتی اقتصاد می دانند. در حقیقت گروهی از اصولگرایان پس از شوک شکست های چهارگانه هنوز نتوانسته اند بازتعریفی از ایده های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خود ارایه دهند. چنگ زدن به طرفداران مجازی خواننده یا هنرپیشه ای خاص، نه تنها نشانه ای از نزدیکی به جامعه و نیازهای گوناگون آن نیست، بلکه از نوعی شکاف میان گروهی از ایده پردازان این طیف با افکار عمومی حکایت دارد. واکنش های حقیقی و مجازیِ عموم مردم نشان می دهد که این تقریب مصنوعی، نه تنها از سوی جامعه مورد پذیرش قرار نگرفته بلکه بسیاری از باورمندان به این جریان را از راهبردهای آن ناامید ساخته است. در کنار معضل بحران هویت، این جریان طی یک دهه گذشته با فقدان رهبر در راس هرم خود نیز مواجه بوده است؛ رهبری که برای تندروترین تا معتدل ترین این جریان مورد پذیرش باشد و بتواند راهکارهایی برای برونرفت از شرایط ارایه دهد. غیبت چنین چهره ای سردرگمی این جریان را در پی داشته و به عنوان یکی از مهم ترین دلایل بروز رفتارهای تکانشی و هیجانی در میان گروهی از اصولگرایان مطرح شده است. تبعات واگرایی اصولگرایان از بنیان های فکری گفتمان اصولگراییِ سال 57 و شاید پیش تر از آن، بر پایه عمیق ترین اعتقادات مذهبی مردم ایران بنیان نهاده شد. اصولگرایی هرچند ابتدای انقلاب نام و نشان متفاوتی داشت اما بسیاری از چهره های حاضر و غایب این جریان از مهره های تاثیرگذار در شکل گیری انقلاب بوده اند. با گذشت چهار دهه از بنیانگذاری (زیر نام های متفاوت اما اصول یکسان) اکنون استراتژی های جدید و ناکارآمد از سوی گروه هایی منتسب به این جریان با انتقاداتی جدی روبرو شده است. واقعیت همنشینی چهره ای مدعی اصول خاص با چهره ای در تضاد (اگر نگوییم دشمنی) کامل با آن اصول، از سوی جامعه آگاه ایران پذیرفتنی نیست. این عدم پذیرش برای تفکر اصولگرایی پیامدهای خوشایندی نخواهد داشت. ناامیدی و دلسردی افراد و به ویژه جوانان معتقد به این گفتمان تنها یکی از تبعات آن است. اعتمادی که بزرگان اصولگرا طی چهار دهه بین مردم و به واسطه پایبندی به اصول به دست آورده اند، اکنون با همنشینی های چالش برانگیز تهدید می شود. جدایی و انشقاق فزون تر در اردوگاه اصولگرایی و بی توجهی به ضرورت های هویت سازی، اصولگرایان را با افول تاثیرگذاری در طولانی مدت روبرو می کند. خالی شدن عرصه سیاست ایران از رقبای تاثیر گذار و تک صدایی حاصل از آن آسیب درازمدت بحران هویت در طیف اصولگرا است که بنیان های مردم سالاری را تضعیف خواهد کرد. بازگشت به اصل و بازتعریف اصول آنچه این روزها می تواند به عنوان نوشدارویی برای گفتمان اصولگرایی مورد توجه بزرگان و دلسوزان این طیف قرار گیرد؛ بازتعریف بنیادهای فکری، سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی این جناح، به دور از هیاهو و جنجال آفرینی رسانه ای و تصمیم های شتاب زده است. به نظر می رسد ایده پردازان این جریان باید اندکی از قدرت به معنای مرسوم کلمه فاصله گرفته و در محیط های دانشگاهی و پژوهشی در جستجوی دلایل ناکامی های گذشته باشند تا از این رهگذر آینده روشنی را برای اصولگرایی ترسیم کنند. گزینش و پذیرش رهبر هم در سطح معنوی و هم در امور اجرایی گام دوم برای بازگشت به عرصه معقول سیاست ورزی است. همنشینی با تَتَلیسم های ویرانگر سیاسی، هنری و اقتصادی مُخدری است که گروهی از اصولگرایان برای فراموشی شکست و ناکامی به آن روی آورده اند. حال آنکه عقلای دلسوز این طیف باید پیش از اعتیاد به این مخدر، رادیکال های این جریان را به سمت وسوی عقلانی رهنمون شوند تا اصولگرایان به مسیر کنشگری تاثیرگذار سیاسی باز گردند و از رهگذر این بازگشت پایه های مردم سالاری در ایران تقویت و تحکیم شود. ...
سرمقاله های روزنامه های 4 مرداد
به سوی این هدف شاهدیم. از گفت وگوی سازنده فعالان اصولگرا چون آقای باهنر گرفته تا دیداری که در روز دوشنبه میان آقای رییس جمهور و فرماندهان سپاه برگزار شد. ماه هاست که برخی افراد می کوشند که شکاف سیاسی و البته طبیعی موجود میان فعالان سیاسی و گروه ها و گرایش های موجود را به شکاف در ساختار قدرت نیز تعمیم دهند و از آن به جنگ قدرت تعبیر کنند. در حالی که ساختار سیاسی در ایران از انسجام آهنین ...
وقتی "بود و نبود" قالیباف وزن اصولگرایان را تغییر نمی دهد!
یک ساختار جدید در دل خود می شود که در نهایت نیز بعد از حاشیه سازی در اردوگاه اصولگرایان تا رسیدن به یک انتخابات دیگر به نتیجه دلخواه نمی رسد. اینکه هر چهره یا تشکل اصولگرا بعد از یک فصل مهم سیاسی، ساز خود را کوک می کند، هم ناشی از فقدان رهبری در این اردوگاه و نیز نبود منشور و نقشه راه برای این جریان است. در آسیب شناسی جریان اصولگرایی به وضوح می توان نبود یک ایدئولوژی واحد با ...
اجماع ملی نباشد، شیب افول ایران تند می شود
. گروه ها و افراد منافع خود را دنبال می کنند و در تعارض منافع این گروه ها، آنچه از دست می رود، اهدافی است که کل سیستم باید به آن برسد. مسأله آب برای مثال، چند ذینفع دارد؛ از وزارت نیرو، جهاد کشاورزی، سازمان حفاظت محیط زیست تا کشاورزان و شهروندان و شرکت های فعال در حوزه فناوری آب و پیمانکاران سدساز همه ذینفع هستند و منافعی دارند و بر فراز اینها، سیاستمدارانی قرار دارند که رأی و قدرت می خرند ...
تفکر جدید نشانه تحول در جریان اصولگرایی است
اجتماعی برای نسل جدید چه راه حلی دارد؟ چه راهکاری برای جلب اعتماد مردم و کسب سرمایه اجتماعی مناسب برای بهره گیری در جهت هم افزایی نیروهای انقلابی و جذب و جلب طیف خاکستری دارد. تاکی خود را اول واخر انقلاب می داند وخیروشررابامترِ کشی خودمی سنجد. قبول کنیم نقاط ضعف موجود و تکیه زدن برمناصب انتصابی با تأثیر متفاوتی که داشتند جریان اصولگرایی را در وادیِ سراشیبی و افول قرار داده و موجب ایجاد ...
"محمد باقر قالیباف" به دنبال چیست؟
بیان کنند . اما آنچه که محل نگرانی است افتراق و انشقاق است... قاعدتا جریان اصولگرایی دارای کاستی هایی است که باید رفع شود و من هم انکار نمی کنم که بعد از این چند انتخابات وضعیت اردوگاه اصولگرایان عادی نیست و نیاز به توجه بیشتر دارد. همچنین حسین کنعانی مقدم فعال سیاسی اصولگرا ؛ با بیان اینکه قالیباف در خصوص مطرح کردن نواصولگرا صرفا با کلمات بازی کرده است گفت: در قاموس سیاسی وقتی از الفاظی ...
محمدرضا تاجیک: دولت باید به نیازهای فوری مردم و شعارها جواب دهد
اقتضای طبیعت و ماهیت اصلاح طلبی شایسته سالاری است. گفتمان اصلاح طلبی به ما می گوید بی آنکه اسیر نام ها شوید، نگاه کنید که چه کسی شایسته است. افراد را در گردونه و چرخه ملاک ها قرار دهید و ببینید که از این چرخه چه کسی شایسته تر بیرون می آید و او را به عنوان مدیر انتخاب کنید و از او حمایت کنید و در پس و پشتش قرار بگیرید تا بتواند اهداف خودش را محقق کند. ...