سایر خبرها
ازدواج گذاشتیم او مرا با مهریه پنج هزار سکه طلا! به عقد موقت درآورد و قول داد در اولین فرصت ازدواجمان را ثبت کند. اما متأسفانه زیر بار نرفت و یک سال بعد که دخترانم به دنیا آمدند، متواری شد و ما را ترک کرد. به طوری که در این همه سال فرزندانم را ندیده و وظایف پدری اش را هم انجام نداده است. من هم به ناچار برای ثبت ازدواجمان به دادگاه پناه بردم و برای دخترانم شناسنامه گرفتم. سال 84 نیز سرانجام طلاق غیابی ...
فامیلی بودند و به خاطر شناختی که از یکدیگر داشتند مرا وادار کردند تا سر سفره عقد بنشینم. من هم که می دانستم فقط باید ازدواج کنم بله! را گفتم وبدین ترتیب من و ایمان نامزد شدیم و خیلی زود زندگی مشترکمان را آغاز کردیم اما یک سال بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که فهمیدم ایمان به مواد مخدر Drugs اعتیاد دارد او پسری کم سن و سال بود و هنوز چهره اش آثار اعتیاد را نشان نمی داد به همین خاطر هیچ کدام از فامیل ...
که جمع شوند. وقتی همگان گرد آمدند پیامبر بر فراز منبر رفت و بعد از حمد و ثنای الهی فرمود: ای خلایق، جبرئیل هم اکنون پیام آورد که خداوند ملائکه را در بیت المعمور گرد آورده و همه را گواه گرفته که خدمتکار و دخت پیامبرش را به بنده خود علی بن ابیطالب(ع) تزویج فرموده و مرا هم فرمان داده که ازدواج این دو را در زمین بر پا سازم، شما را بدین امر گواه می گیرم، سپس رسول خدا نشست و به علی(ع) فرمود ...
ای را اجاره کرده بودم و بعد پرسیدن عصمت غ. رو کجا نگه داشتم، منم بهشون گفتم من هر روز صبح میرم مغازه و شب برمی گردم، اگه یک ساعت دیر برم خونه خانمم زنگ می زنه می گه کجایی؟. من یک سال و نیم کجا می تونستم برم، پارس آباد محیط کوچکیه، همه همدیگر رو می شناسن. از همسر اولت جدا شدی؟ بله. چرا می خواست از تو جدا بشه؟ اخلاقمون با هم جور درنمی آمد ولی من نمی خواستم ...
؟ من همسرم را دوست دارم. این کار را کردم که کمتر اذیت شود. صورتش به خاطر کتک های شهرام و نرگس کبود شده بود. یعنی او را به خانه خواهرش نفرستادید که شهرام و نرگس را بکشید؟ نه، من فقط می خواستم جلوی دست آنها نباشد که اذیت نشود. آن شب هم وقتی شروع به پرخاش کردند و به پدرم فحش دادند، یک لحظه جنون گرفتم و این اتفاق افتاد. بعد از قتل چه کردید؟ جسدها را ...
خوب بود اما آن قدر هوس باز بود که وقتی دوساله بودم، گذاشت و رفت. من و مادرم را بدون سرپناه ول کرد. هرروز خانه یکی بودیم. کمکم مادر به کارنامناسبی روی آورد چون کار دیگه ای نمی توانست بکند. بعد هم الکلی شد و بعضی شب ها مست به خانه می آمد. برای اینکه آینده بهتری داشته باشم، من را فرستاد اهواز منزل دایی ام. مخارج نگهداری ام را هم برایشان می فرستاد . دایی ام معتاد بود، وضع مالی اش خوب نبود ...
کمتر کسی پیدا می شود که بپذیرد با خانواده همسرش زندگی کند برای همین وقتی از سرور خانم در این زمینه سؤال می کنیم، می گوید: مادر شوهرم خیلی خانم بود. اصلا با هم قهر و آشتی نداشتیم. وضع مالی مان آنقدر خوب نبود. سیب زمینی پخته می خوردیم ولی خوش بودیم. الان مرغ مسما می خوریم و حرص می خوریم. در این سال ها گرفتاری و غصه هایمان بچه هاست. آن زمان ها که جوان تر بودیم خیلی کمتر عصبانی می شدیم اما الان دیگر سن ...
ملاک باشد که متأسفانه از آن فاصله گرفته ایم و ملاک هایی مانند ماشین، خانه، مدرک تحصیلی، شغل جایگزین این اصول شده و باعث بالا رفتن سن ازدواج شده که به طور میانگین برای آقایان 28 سال و برای خانم ها 24 سال است. امروز لازم است جوانان آگاهانه همسر خود را انتخاب کنند و از زندگی حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) الگوگیری درست داشته باشند. زوجین جوان باید از زندگی حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا(س ...