سایر منابع:
سایر خبرها
وی که معتقد بود رقابت های سال 92 بیانگر انعکاس یک سری تحولات جدی در درون جامعه ما بود، در این گفت وگو به بررسی عملکرد حسن روحانی پرداخته است که در ادامه می خوانید: ارزیابی شما از فضای سیاسی از زمان آغاز به کار حسن روحانی چیست؟ من معتقدم که انتخابات خرداد 92 سرآغاز یک دوره جدیدی در نظام جمهوری اسلامی ایران است که من نامش را جمهوری پنجم گذاشته ام. البته در این جمهوری پنجم یک مفهوم استعاری هم وجود دارد. شما می دانید که الان در فرانسه جمهوری پنجم است و از زمان دوگل شروع شد. هنگامی که جنگ الجزا ...
بعد از چند جابه جایی حرف رفتن به آمریکا پیش آمد و تردیدی نیست که آمریکایی ها بر اساس مصالح خود تصمیم گرفتند و اساسا حرف ایران در آمریکایی ها موثر نیست. البته بعد که موضوع معالجه اش جدی شد، به نیویورک رفت و این حرف کذب محض است. پس از دکتر یزدی، دیپلماسی ایران در 34سال بعدی چه سیری را طی کرد؟ دکتر سنجابی با اصل قرار دادن ارزش هایی همچون آزادی، حقوق بشر، مردمسالاری و حکومت قانون ...
روبه رو هستید. چه چراغ راهنمایی می تواند راه مجلس را روشن کند؟ می دانیم اهل سنت معتقد هستند در موضوعی اگر فقهای مختلف به آرای مختلف برسند همه آنها صواب است. امامیه معتقد است وقتی در امر واحد هزار فقیه هزار رای دهند یکی از آنها می تواند صواب باشد و آرای متعدد قابل انتصاب به خدا نیست اما در عمل معیار مشخصی برای ترجیح نمی دهند یعنی نمی توان یک فقیه را به راحتی نفی کرد. بنابراین برای مجلس که با اقوال ...
مهدی طالقانی: من جاهایی گفته ام که کمی به فوت مرحوم طالقانی مشکوک شده ام، چون چیزهای عجیب و غریبی هم در فوت ایشان پیش آمد. مثل این که تلفن خانه ایشان قطع می شود. هم تلفن آن جایی که ایشان جلسه و نشست داشت، قطع می شود و هم تلفن خانه ای که در آن زندگی می کرد، با هم یک شبه قطع می شود! خودرویی که قرار بود صبح تا غروب، شب تا صبح در خدمت ایشان باشد را می فرستند برود. ایشان مشکل پیدا می کند و می گوید قلبم درد می کند، درحالی که اطراف شان 6 تا بیمارستان بود اما هیچ کسی را برای نجات ایشان نمی آورند ...
.... اشاره کردید که سال ها پدرتان در زندان بوده است. در آن سال ها زندگی خانوادگی شما چگونه می گذشت؟ حسین طالقانی: هرکس باید نان خودش را درمی آورد. بنده دانشجو بودم شب ها در کارخانه کار می کردم و حقوق می گرفتم. جالب این است که من دانشگاه پهلوی بودم، پدرم دشمن درجه یک پهلوی بود، با این همه نگفتند که تو چون پسر او هستی نباید این جا درس بخوانی. مهدی طالقانی: البته یک بار اخراج شدی ...