سایر منابع:
سایر خبرها
.... گفتند: تو مسیحی هستی. گفت: به دین من چه کار دارید؟ من هم از ابی عبدالله(ع) در قلبم احساس عشق می کنم. گفتند: باشه بیا! یک عده گفتند نه، او را نبریم و یک عده گفتند حالا بیاوریم. به کربلا رسیدند، گفتند: برادر مسیحی (با مخالفِ جاهل قشنگ حرف بزن)! تو به خاطر مسیحی بودنت نمی توانی در حرم بیایی، ما تو را نمی بریم. گفت: من نمی آیم، می توانم کاری برای شما بکنم؟ گفتند: آری، ما همه کفش هایمان ...
دارم چون متصل به هم هستند؛ اینکه احساس نیاز کنم و برای امام حسین (ع) داد بزنم. مرحله بعد تخصص است که شامل تبحر در صدا و شعر و ادبیات و تاریخ و مقتل است. گفتید زمان جنگ برای شهدای هشت سال دفاع مقدس می خواندید. آیا برای شهدای مدافع حرم هم مرثیه خوانی کرده اید؟ حتما برای شهدای مدافع حرم می خوانم. اما با این چیزی که در بعضی جاها شکل گرفته است، مخالفم. اگر در مداحی به صرف اینکه شهید ...
در مطبوعات سال 1394راه می اندازد بلکه بتواند اجازه ورود او به ایران را بگیرد. فرامرز وقتی مصاحبه او را در آمریکا خواند شب و روزش به گریه گذشت که چطور شده یک مدیر ورزش ایرانی بعد از این همه سال به یادش افتاده؟ یاد تمرینات طاقت فرسای افشارزاده افتاد که باعث شد آصف رکوردهای سه گام ایران را نیز بعد از دو دهه بشکند. آن روز او وقتی داشت به خانه برمی گشت خوشحال نبود بلکه زار زار می گریست که خدایا پس من ...
خواهد گرفت. (8) 7- مبارزه با عوامفریبی هارون یکی از شگردهای تبلیغاتی دستگاه خلافت، مسأله انتساب هارون به خاندان رسالت بود و شخص هارون بر این مسأله بسیار تکیه می کرد. او روزی وارد مدینه شد و سمت قبر پیامبر اکرم(ص)رهسپار شد. هنگامی که به حرم رسید و انبوه جمعیت را دید، رو به قبرپیامبر کرد و گفت: درود بر تو ای پیامبر خدا، درود برتو ای پسرعمو. او این کلمات را با صدای بلند گفت تا مردم ...
شاهنامه حرف داره نحوه زندگی ات. کاشکی بفهمن تو رو و آدم بشن. تو هم همان کتابارو خوندی؟ بیا یاد بده چطور خوندن و فهمیدن رو به ما. چه به موقع اومدی. اومدی که خواب بعضی ادعادارها را به چشمشون حرام کنی که کم منم، منم کنن. بدجور به روزمرگی ها دچار شدن . بدجور رو هم می ریزن که حق بقیه رو تباه کنن!!! اومدی بهشون سرکوفت بزنی. اومدی دهه هفتادی بودنتو به رخشون بکشی. اومدی که به بعضیا درس زندگی یاد بدی و جاودانه شدن ، اونم با این سن کمت! راستی که خوب استادی بودی در درس دادن ، حتی به سیاستمدارهای نان به نرخ روز خور ! دعا کن منم شهید بشم. حیف که یه پسر ندارم عین تو تربیتش کنم !!! ...
. درد دل می کند: تا کوچک بودند، پدرشان اجازه نمی داد بیایند الان که بزرگ شده اند، خودشان نمی آیند. گاهی سر می زنند ولی مرا می خواهند چه کنند؟ با این صورت؟ زمان خودسوزی، کوچک ترین پسر زینب،10 ساله بود که از دیدن چهره مادرش می ترسید. خود نیز اولین بار که چهره اش را بعد از سوختن دید، وحشت کرد. در بیمارستان ابتدا زنی را با صورت سوخته نشانش داده اند، بعد خودش را. از یادآوری آن لحظه با بغض خدا را صدا می ...